تحلیل کهنالگوی «زن گیتی» در اشعار ناصرخسرو قبادیانی
الموضوعات :
آرزو احمدبیگی
1
(گروه زیان و ادبیات فارسی،واحد نجف آباد،دانشگاه آزاد اسلامی،نجف آباد،ایران)
قربانعلی ابراهیمی(نویسنده مسؤول)
2
(گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد نجف اباد،دانشگاه ازاد اسلامی،نجف اباد،ایران)
شهرزاد نیازی
3
(استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی،واحد نجف آباد،دانشگه آزاد اسلامی، نجف اباد،ایران)
الکلمات المفتاحية: ناصرخسرو قبادیانی, صورخیال, کهنالگو, زن گیتی,
ملخص المقالة :
کهنالگوی زن گیتی ازجمله قدیمترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر شاعرانی چون رودکی، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو و خاقانی وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم ادامه داشته است. ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که بهوفور از این کهنالگو در شعر خود بهره میبرد و عمدتاً صفات منفی مشترکی را میان زن و گیتی به نمایش میگذارد و آنها را در ساختار تخیلات خود به کار میگیرد. عمدهترین این صفات عبارتاند از: غداری، گندهپیری، دیوکرداری، جادوگری، بیوفایی، نامهربانی، سفلگی، بدخویی، دورویی، گربهصفتی، زنگرنگی، زالشکلی، رعنایی، شویکشی، فاحشگی و گنگی. این مقاله به تحلیل ساختار کهنالگوی زن گیتی در شعر ناصرخسرو قبادیانی میپردازد و تغییر و تحولات و کیفیت و کمیتهای تصویرسازیهای این کهنالگو را در اشعار این شاعر مشهور سبک خراسانی بررسی میکند و تأثیر این نوع ساختار تخیلی را در روند شاعرانگی و اندیشۀ این فرزانۀ یمگانی نمایان میسازد. نوشتار حاضر نشان میدهد تصویر زن گیتی پیش از ناصرخسرو، در فرهنگها و آیینهای سرزمینهای دیگر هم بازتاب داشته است. سختیها و دشواریها زندگی فردی و اجتماعی ناصرخسرو، فرار از زمان و ترس از مرگ، منجر به پیدایش این کهنالگو شده است.
_||_