بنیادهای زبان شناسی شناختی در دیدگاههای عبدالقاهر جرجانی
الموضوعات :
1 - عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
الکلمات المفتاحية: معنی, زبانشناسی شناختی, عبدالقاهر جرجانی, شناخت, نحو,
ملخص المقالة :
زبان شناسیشناختی، ساختهای دستوری را مبتنی بر ساخت ذهنی میداند و معنی را در کانون توجه خود قرار میدهد و معتقد است: معنی از شناخت و ادراک انسان مستقل نیست و رمزگذاری زبان شامل عواملی چون گزینش، دیدگاه، کانون توجه، چارچوببندی، شیوههای مقوله بندی، و جزء اینهاست و ساختار زبانی، بازتاب مستقیم شناخت است، یعنی یک عبارت زبانی خاص، به یک شیوة خاصِ مفهوم سازی یک موقعیت معین وابسته است؛ این دیدگاه بسیار به نظریة نظم عبدالقاهر شبیه است که میگوید: معنی سخن وقتی حاصل میشود که مطابق ترتیب و تألیف خاصّی که معانی مرتّب و منظّم در نفس و دل آدمی دارند، به فرمان عقل به الفاظ مرتب ریخته شود (جرجانی، 1374: 2). توجه به نقش شناختی زبان، اهمیت معنا، پیروی ساختارهای نحوی از ساختار معنای ذهنی و عواملی که زبان شناسان شناختی در رمزگذاری زبان مؤثر میدانند، در این سخن عبدالقاهر عیان است. با عنایت به اهمّیّت دیدگاه شناختی در زبانشناسی معاصر و به دلیل جامعیت و دقت دیدگاههای زبانی عبدالقاهر که در محافل علمی اهمّیّت فوق العادهای یافته است، در این مقاله دیدگاه زبانشناسان شناختی را با دیدگاههای زبانی عبدالقاهر مقایسه و تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدیم که هر دو زبان را یکی از قوای شناختی میدانند که منشأ تجربی، روانشناختی و نقش اجتماعی دارد. و دستور زبان پیرو معنا و مفهوم است و معنای زبان متأثر از نظرگاه، موقعیت و دانش فردی و کاربرد عینی آن است.
_||_