تحلیل عناصر کهنالگویی سفر قهرمان در داستانِ تلخون از صمد بهرنگی
الموضوعات :راحله عبداله زاده برزو 1 , محمد قادری مقدم 2 , محمد ریحانی 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان
3 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان
الکلمات المفتاحية: صمد بهرنگی, کهن الگو, تلخون, کمپبل, سفر,
ملخص المقالة :
این مقاله، بر اساس نظریة تکاسطورة ژوزف کمپبل به تحلیل نمادهای داستانِ تلخونِ صمد بهرنگی می-پردازد. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری به منظوردست یافتن به فردیت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. آه، پیکی است که به واسطة تاجر، تلخون (خودآگاه) را به سفر دعوت میکند. تلخون و ناخودآگاه (مرد جوان) در مرحلة نخست به سلامت از آستانه میگذرند و پیش از گذر از جادة آزمونها به وصل (ازدواج جادویی) میرسند. با مرگ جوان، تلخون به یاری پیک، سفرِ دیگری را از بازار برده فروشان آغاز میکند و در مسیر تشرف با دیوهایِ طمعِ مال و شهوت مبارزه میکند و پس از به زانو درآوردنِ دیو نفس، با پرِ مرغ و آبی، که نمادی از "برکت نهایی" و رهاورد سفر اوست، برای احیای ناخودآگاه خویش بازمیگردد. بازگشت او به یاری "پیک "، نشان از آزادی او در آمد و شد میان دو جهان خودآگاه و ناخودآگاه دارد. این داستان نمادین با نظریة کمپبل همخوانی زیادی دارد. با این تفاوت که دو بار دیدار میسر میگردد. یکبار قبل از گذر از مسیر تشرف، و بارِ دیگر با موفقیت در عبور از جادة آزمونها و پس از دریافت برکت نهایی رخ میدهد
_||_