کارکرد تمثیل در انتقال مفاهیم مبتنی بر حکمت و اندرز در داستانهای کودکانۀ دهۀ هشتاد
الموضوعات :سمیه رسولی 1 , سید احمد حسینی کازرونی 2 , سیدمحمود سیدصادقی 3 , سید جعفر حمیدی 4
1 - دانشجوی دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران.
2 - استاد گروه زان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی،بوشهر، ایران.
3 - استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی،واحد بوشهر،دانشگاه ازاد اسلامی بوشهر،ایران.
4 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران
الکلمات المفتاحية: دهۀ هشتاد, اخلاق, حکمت, ادبیّات کودک و نوجوان, تمثیل,
ملخص المقالة :
در ادبیّات و بهویژه در ادبیّات کودک و نوجوان، تمثیل، جایگاه ویژهای دارد. بنمایۀ تمثیل، همان حکایت است؛ اما در تمثیل، شخصیّتهای داستان در جایگاه خود ایفای نقش نمیکنند؛ بلکه هر شخصیّت، یک قشر خاص در جامعه یا فردی معیّن را نمایندگی میکند. در داستانهای تمثیلی، یک نکتۀ آموزنده و تعلیمی، با بهکار گرفتن زبان مثال عنوان میشود و با این شیوه، مخاطب، احساس نمیکند که از جایگاهی بالاتر یا حتی برابر، مورد خطاب مستقیم و پند و اندرز از روبرو قرار گرفته و علاوه بر این، مفاهیم مورد نظر نویسنده، توسط مخاطب، بهتر درک میشود. اگرچه ظاهر تمثیل، ساده و گاهی بچگانه به نظر میرسد، اما از نظر معنا، بسیار عمیق و قابل تأمل است. این شیوه بهویژه در مورد ادبیّات کودک و نوجوان بسیار کاربردی و تأثیرگذار است. کودکان با داستانهای تمثیلی، بهویژه، از نوع فابل، ارتباط بهتری برقرار میکنند و مفاهیم برای آنان قابل درک و لذتبخش میشود. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانهای، کارکرد تمثیل در تعدادی از داستانهای کودکانۀ دهۀ هشتاد برای انتقال مفاهیم حکمت و اندرز مورد کنکاش قرار گرفته است و هر اثر از نقطهنظر نحوۀ پردازش داستان، تمثیلی بودن یا نبودن و اشتمال بر اندرزها و نکات حکمی، اخلاقی، معنوی یا اجتماعی بررسی شده است. نتیجۀ پژوهش بیانگر آن است که استفاده از انواع تمثیل و بهویژه گونۀ فابل، میتواند منجر به آفرینش اثری تعلیمی و مبتنی بر اندرز و حکمت باشد و کاربرد تمثیل، موجبات ایجاد فضایی لذتبخش و سرگرمکننده را در داستان فراهم میآورد.
_||_