تحلیل شخصیّت نجمالدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهنالگوی یونگ
الموضوعات : عرفان اسلامیفرانک کریمی توچائی 1 , تورج عقدایی 2 , حیدر حسنلو 3 , نزهت نوحی 4
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران. نویسنده مسئول: Dr.aghdaie@gmail.com
3 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
4 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
الکلمات المفتاحية: یونگ, کهنالگو, مرصادالعباد, Archetype, Jung, نجمالدّین رازی, Najm Al-Din Rᾱzi, Mersad Al-Ebᾱd,
ملخص المقالة :
کهنالگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روانشناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسانها است و بهعنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسانها جای دارد. یکی از نمودگاههای اصلی ناخودآگاه بشری و بهتبع آن، کهنالگوها، هنر و ادبیّات است؛ از اینرو، امروزه نظریۀ کهنالگو در نقد روانشناسانۀ متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از اینرو، میتوان با خوانشی متفاوت از خوانشهای معمول در متون عرفانی، از نقد کهنالگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقالۀ حاضر، کهنالگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آنها در شخصیّت نجمالدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و بهشیوۀ کتابخانهای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافتهها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی بهسوی ناخودآگاهی، با جنبههای منفی و مثبت روان خویش روبهرو میشود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایههای درون، برافکندن نقاب و دشواریهای فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همۀ ابعاد وجود و فردانیّت دست مییابد.
_||_