ولایت در اندیشۀ شمس تبریزی و بازتاب آن در آثار سلطانولد
الموضوعات : عرفان اسلامیداود واثقی خوندابی 1 , مهدی ملک ثابت 2 , محمّدکاظم کهدویی 3
1 - پسادکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.نویسنده مسئول: d.vaseqhi@gmail.com
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، یزد،ایران. mmaleksabet@yazd.ac.ir
3 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، یزد،ایران.
الکلمات المفتاحية: شمس تبریزی, mysticism and Sufism, Saint, sanctity, طریقۀ مولویه, سلطانولد, ولی و ولایت, Shams-i Tabrīzī, Sultan Walad,
ملخص المقالة :
مبحث ولی و ولایت یکی از اساسیترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته میشود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد.در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی – تحلیلی است تأثیرپذیری سلطان ولد از شمس تبریزی در موضوع ولایت بررسی می شود.شمس تبریزی و سلطان ولد، ولی را کسی میدانند که با رسیدن به مرتبۀ فنای الهی به صفاتی دیگر مانند دوری از کرامت نمایی، علم لدنّی و موهوبی، انفاس حقانی وفراست یا اشراف بر ضمایر مزیّن باشد. به اعتقادآن ها اگرچه شناخت حقیقت وجودی اولیای الهی از شناخت خداوند دشوارتر است امّا سالکان باید با شناخت دقیق از این افراد، سرسپردۀ آن ها شوند و از مدّعیان دروغین بپرهیزند. شمس و سلطان ولد اولیا را به دو گروه مستوران و مشهوران تقسیم کردهاند. در نظرگاه آن ها، اولیای الهی اگرچه همگی نوری واحدند امّا هر کدام به اندازۀ قرب خود از تابش حسن الهی برخوردار میشوند که در این میان مرتبۀ مطلوبان یا معشوقان از مرتبۀ طالبان یا عاشقان بالاتر است. علاوه براین، قطب شاه اولیا محسوب میشود و در حقیقت هدف غایی از آفرینش جهان است.
_||_