بررسی موانع اجرایی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش بر اساس مدل فولن: موردکاوی ساحت تربیت زیباییشناختی و هنری
الموضوعات : پژوهش در برنامه ریزی درسی
فاطمه سادات بیطرفان
1
,
مرجان سجودی
2
,
مرضیه دهقانی
3
1 - دانشجوی دکتری گروه برنامهدرسی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران.
2 - دانشجوی دکتری گروه برنامهدرسی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران.
3 - استادیار گروه برنامهدرسی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران.
الکلمات المفتاحية: موانع اجرای سند, تربیت هنری, سند تحول بنیادین آموزشوپرورش, تغییر, مدل فولن,
ملخص المقالة :
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی موانع اجرایی ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، بر مبنای مدل (Fullan, 2007) است. تمرکز بر ساحت تربیت هنری بهطور ویژه نیز، بیشتر به این دلیل است که این ساحت، علی رغم اهمیت فراوان و البته تأثیر شگرفی که می تواند بر روحیه و به تبع، ارتقای سطح یادگیری فراگیران و حتی مربیان آن ها داشته باشد، ساحتی فراموششده و مغفول مانده است. طرح پژوهش حاضر از نوع ترکیبی (آزمون هم زمان) است. جامعۀ این پژوهش، شامل دو گروه مستقل متخصصان برنامه درسی و تعلیم و تربیت (در بخش کیفی) و نیز معلمان دورۀ ابتدایی (در بخش کمی) است. حجم نمونه نیز شامل 12 نفر از متخصصان برنامه درسی و تعلیم و تربیت و 120 نفر از معلمان دورۀ ابتدایی است. روش نمونه گیری در بخش اول (کیفی) روش نظری و هدفمند بوده و ابزار آن نیز شامل مصاحبۀ نیمهساختاریافته و ساختارنایافته و در بخش دوم (کمی) نیز هدفمند و ترجیحی بوده و ابزار پژوهش نیز شامل یک پرسشنامۀ محقق ساختۀ 30 سؤالی است. روش تجزیهوتحلیل داده های کمی، شامل آزمون های ویلکاکسون تک نمونه ای و فریدمن، بهمنظور رتبه بندی موانع اجرایی سند تحول بنیادین بر اساس مؤلفه های مدل فولن، است. تجزیهوتحلیل داده های کیفی نیز با استفاده از روش هفت مرحله ای (Colaizzi, 1987) انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از تأیید فاصلۀ ایجادشده میان طراحان سند تحول و مجریان آن در مدارس که این امر نیز خود، علاوه بر موانع اجرایی دیگر موجود، به ناکارآمدی سند تحول در مرحلۀ اجرا دامن می زند.
