رابطۀ بین سازمان یادگیرنده و کیفیت زندگی کاری اعضای هیأت علمی دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران
الموضوعات : پژوهش در برنامه ریزی درسیمحمد هادی عسگری 1 , محمد طالقانی 2 , فرحناز توکلیان 3
1 -
2 -
3 -
الکلمات المفتاحية: سازمان یادگیرنده, اعضای هیأت علمی, کیفیت زندگی کاری,
ملخص المقالة :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطۀ بین به کارگیری مؤلفههای سازمان یادگیرنده و کیفیت زندگی کاری اعضای هیأت علمی دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری همۀ اعضای هیأت علمی تماموقت دانشگاههای آزاد اسلامی غرب استان مازندران (480نفر) است. از این تعداد 214 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم جامعه و براساس جدول مورگان انتخاب شد. در این تحقیق دو پرسشنامۀ محققساخته از جمله پرسشنامۀ سازمان یادگیرنده شامل 30 سؤال 5 گزینهای و پرسشنامۀ کیفیت زندگی کاری شامل 32 سؤال براساس مقیاس لیکرت تنظیم شد. روایی محتوایی پرسشنامه را صاحبنظران تعیین کردند. پایایی پرسشنامهها از طریق مطالعۀ مقدماتی و بر روی 40 نفر نمونۀ انتخابی از جامعۀ اصلی، بررسی شد و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامۀ سازمان یادگیرنده معادل 81/0 و پایایی پرسشنامۀ کیفیت زندگی کاری 84/0 محاسبه گردید. یافتههای پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مؤلفههای سازمان یادگیرنده مبتنی بر مدل سنگه و کیفیت زندگی کاری اعضای هیأت علمی رابطۀ مستقیم و معناداری وجود دارد. همۀ فرضیهها در سطح 95/0 معنادار هستند بجز فرضیۀ فرعی دوم که در سطح 99/0 معنادار است. براساس نتایج آزمون رگرسیون در میان مؤلفههای سازمان یادگیرنده، مؤلفۀ مدلهای ذهنی بهترین پیشبینیکنندۀ کیفیت زندگی کاری اعضای هیأت علمی است.