مفهوم «درد و رنج» در اشعار غادهالسَّمّان و فروغ فرخزاد
الموضوعات :عفت نادرینژاد 1 , مصطفی گرجی 2
1 - مدرس و ویراستار ادبی دانشگاه پیام نور
2 - عاو هیئت علمی دانشگاه پیام نور آمل (دانشیار)
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
درد و رنج، یکی از وجوه تراژیک زندگی، در کنار مرگ، تنهایی، آزادی و گناه از مسائلی است که هر انسانی در زندگی با آن روبهروست. این مسئله در هنر و ادبیات بهویژه ادبیات زنانه بهگونهای بازتاب دارد که بررسی و تحلیل آن، نیازمند تحقیقی وسیع و جامع است. ازسوییدیگر، مقایسه ادبیات ملتهای مختلف اعم از تطبیق انواع ادبی یا تطبیق آثار دو ماتن اعم از مؤلف یا شاعر، بیش از هرچیز میتواند به کشف نقاط مشترک اندیشههای بشر کمک کند و از سرچشمة جریانهای فکری و هنری ادبیات ملتها پرده بردارد. موضوع این جستار، بررسی اشعار دو شاعرة تأثیرگذار معاصر یعنی فروغ فرخزاد و غادهالسّمّان از دو ملیّت مختلف (ایران و عرب)، با توجه به ماهیت، مفهوم و مصادیق مختلف درد و رنج و با تأکید بر مسئلة وجودشناسی درد و رنج است. این مقاله به بررسی درد و رنج در نگاه این دو شاعر زن معاصر در ساحت (محور)های چهارگانه ماهیتشناسی، وجودشناسی، غایتشناسی و وظیفهشناسی درد و رنج پرداخته و علل، انواع و راههای گریز از درد و رنج را در ساحت وجودشناسی، تحلیل کرده است.