نابینایی در معرّه، شوریدگانی درایران (بررسی زندگی و شعر و آرا و عقاید ابوالعلاء معرّی و مقایسة او با خیام و صادق هدایت)
الموضوعات :
حمیدرضا اردستانی رستمی
1
(عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد دزفول)
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
اگربه تاریخ زندگی انسانها از آغازتا امروز بنگریم، به نام کسانی برمی‌خوریم که زندگی و زیستنِ آنان متفاوت با دیگران بوده است و گویی برخلاف زندگی مردم عادی زیسته‌اند و علی‌رغم سیر و حرکت آب گام برداشته‌اند. این تفاوت‌ آنان با دیگران باعث شده که آنان رابه درستی نشناسند و هرکس از ظنّ و پندار خود سخنی در باب آنان بگوید، زیرا پیچیدگیشخصیتی این بزرگان، امکان شناخت حقیقی از ایشان را فراهم نمیکند و به همین دلیل دیدگاه‌ها و نظریات مختلف دربارة آنان همواره وجود داشته است. ازجمله این بزرگان در تاریخ ادب فارسی و ایرانی، حکیم عمر خیام در گذشته وصادق هدایت در دورة معاصر است، که یکی لُبّ کلام خود را در دل رباعی‌های دل‌انگیز ریخته و موجزترین و کوتاه‌ترین قالب، سخن خود را بیان داشته و دیگری تفکرات خود را در طول داستان‌های کوتاه به نثر، به نمایش گذاشته است. نظیر این دو متفکر نیز در ادب تازی، ابوالعلاء معرّی است که پیش از آن دو (= خیام و هدایت) می‌زیسته است، ولی به گونه‌ای، درست همان پیچیدگی‌های شخصیتی آنان را دارد که در این مقاله تلاش می‌شود گوشه‌ای از زندگی و شعر و فکر این ادیب اندیشمند در فرهنگ عربی، با مطابقه و مقایسه با دیگر متفکران در ادب فارسی به نمایش گذاشته شود.