واکاوی تطبیقی گونههای روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو
الموضوعات :طاهره حسنی 1 , محمدعلی داودآبادی فراهانی 2 , محمدرضا قاری 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
الکلمات المفتاحية: راوی, رمانس, عناصر داستان, ادبیات تطبیقی,
ملخص المقالة :
مقالۀ حاضر به بررسی و تحلیل گونههای روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو میپردازد. سمک عیار بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دستهبندیهای ادب داستانی در ذیل رمانس قرار میگیرند. چگونگی کاربرد گونههای روایت در این دو اثر برجستۀ ایرانی و فرانسوی مسألۀ اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار میگیرد. روایت مهمترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیتپردازی و توصیف نیز پرداختهاند. یافتهها حکایت از این دارد که راوی در سمک عیار و کنت مونت کریستو دانای کل نامحدود ناهمسان متنگراست و گونههای روایت درآنها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در سمک عیار و کنت مونت کریستو چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آنها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ دروننمای بیرونیست.
_||_