تحلیل سطح دسترسی به فضاهای فراغتی درونشهری با استفاده از روش تحلیل شبکه (مورد مطالعه: محلههای مسکونی منطقه 9 تهران)
الموضوعات : environmental managementاحمد پوراحمد 1 , حسن رضایی نیا 2 , علی حسینی 3 , سهیلا اندیشه 4 , میلاد امینی 5
1 - استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 - دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
3 - استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران. *(مسوول مکاتبات).
4 - کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران.
5 - پژوهشگر دکتری شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: منطقه 9 شهر تهران, دسترسی, فضاهای فراغتی, تحلیل شبکه,
ملخص المقالة :
زمینه و هدف: فضاهای گذران اوقات فراغت، از مهم ترین حوزه های عملکردی در شهرها هستند. دسترسی مناسب به این فضاها میتواند نقش موثری در تعادل روحی شهروندان داشته باشد. به دلیل اینکه نوع دسترسی، بر اساس فاصله و زمان رسیدن از یک مکان به مکان دیگر سنجیده میشود، میتوان به نقش بسیار مهم ساختار شبکه معابر در این زمینه پی برد.روش بررسی: در پژوهش حاضر، که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای و میدانی انجام شده است، دسترسی به فضاهای فراغتی منطقه 9 تهران در ارتباط با شبکه معابر آن تحلیل گردید. با استفاده از روش تحلیل شبکه، در مجموع دسترسی به 11 نوع از فضاهای فراغتی در قالب 4 کاربری (پارک و فضای سبز، ورزشی، فرهنگی و پذیرایی) مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: سطوح ارزیابی دسترسی، شامل سه سطح خوب، متوسط و ضعیف بود که یافته ها نشان داد دسترسی به فضاهای ورزشی مطلوب بوده و مراکز پذیرایی و پارکها و فضای سبز نیز دارای دسترسی نسبتا مطلوبی هستند؛ اما دسترسی به فضاهای فرهنگی به صورت متوسط و ضعیف بود. به طور کلی از نظر کیفیت دسترسی، منطقه 9 تهران به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است که نیمه غربی آن دارای دسترسی مطلوبتری نسبت به نیمه شرقی است.بحث و نتیجه گیری: همچنین نتایج حاصل از نقشه دسترسی یکپارچه به فضاهای فراغتی نشان داد که دسترسی در جوار خیابانهای اصلی و شریانی، بهتر از بخش های داخلی بلوک هاست. این مسأله در نیمه شرقی منطقه به وضوح مشخص است. نتیجه این امر، محرومیت بخشهای داخلی محلهها و پیدایش نابرابری در دسترسی به فضاهای فراغتی است.
