قواعد عرفانی: امکان یا امتناع؟
الموضوعات :
مریم امامی
1
(دانشجوی دکتری رشته عرفان و تصوف اسلامی، دانشکدة حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران)
شهرام پازوکی
2
(استاد مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ایران)
الکلمات المفتاحية: اصل, قاعده, قاعده عرفانی, مبادی, مسایل,
ملخص المقالة :
یکی از موضوعات مهمی که در مطالعه و بررسی شاخههای مختلف علوم اسلامی مثل فقه، کلام و فلسفه با آن مواجه ایم این است که این علوم از قواعد کلی برخوردارند و علمای این علوم با توجه به این قواعد به شرح مسائل و رفع شبهات میپردازند. حال سؤال آن است که آیا عرفان اسلامی نیز از این موضوع مستثنی نبوده و از قواعدی بر خوردار است یا چنین نیست و ثانیاً اگر از قواعدی برخوردار است منشأ و خاستگاه قواعد عرفانی چیست؟ در این مقاله نخست به تعریف قاعده و مشخص کردن عناصر اصلی قاعده در علوم دینی پرداخته آنگاه بر اساس متون عرفانی، اعمّ از عرفان نظری و عرفان عملی، وجود یا عدم وجود قواعد بررسی شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد اوّلاً عرفان اسلامی، به عنوان یک علم، نیز از قواعد کلی برخوردار است و ثانیاً این قواعد یا مستقیما مأخوذ از آیات قرآنی و روایات است یا غیر مستقیم مبتنی برمفاد آنهاست.
_||_