جبههگیری مدیریتی نسبت به قابلیتهای تکنولوژیهای کارآفرینانه: بسط تئوری استیلای هژمونی قدرت
الموضوعات : Management Accountingمصطفی حمیدی 1 , مجید نصیری 2 , پرویز سعیدی 3 , محمد شریف شریف زاده 4
1 - دانشجوی دکترای کارآفرینی فناوری، گروه کارآفرینی، واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران
2 - گروه مدیریت، واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران
3 - گروه حسابداری ومدیریت،واحد علی آباد کتول،دانشگاه آزاد اسلامی،علی آباد کتول،ایران
4 - دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان ، گرگان، ایران
الکلمات المفتاحية: استیلای هژمونی قدرت, جبههگیری مدیریتی, قابلیتهای تکنولوژیک کارآفرینا,
ملخص المقالة :
باتوسعه اقتصاد بینالمللی و رقابتیشدن بازارها، قابلیتهای تکنولوژیک به خصوص از نوع کارآفرینانه به سرعت در حال تغییر است به گونه ای که مدیران شرکتها از طریق جذب دانش مرتبط با این حوزه در تلاش هستند تا کارکردهای رقابتی را تقویت نمایند. اما این واقعیت وجود دارد که ساختارهای تصمیمگیری در هر شرکت بسته به رویکردهای مدیریتی متفاوت میباشد و این موضوع باعث میگردد تا اولویتهای فردی و ادراکی جایگزین توسعه قابلیتهای تکنولوژیک کارآفرینانه برای توسعه گردد. جبههگیری مدیریتی به عنوان یکی از مباحث استیلای هژمونی قدرت محسوب میشود که میتواند سطح تصمیمهای یک جانبه گرایی به منظور حفظ جایگاه مدیریت را تقویت نماید و مانع از کارکردهای اثربخش بکارگیری قابلیتهای تکنولوژی کارآفرینانه گردد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر جبههگیری مدیریتی نسبت به قابلیتهای تکنولوژیهای کارآفرینانه براساس بسط تئوری استیلای هژمونی قدرت میباشد. براین مبنا به منظور سنجش جبههگیری مدیریتی از پرسشنامه استاندارد براساس مقیاس لیکرت ۵ گزینهای استفاده شد. اما جهت سنجش گرایش سرمایهگذاری کارآفرینانه از معیار بازده نسبت مالی و بازده فنی بهره برده شد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 139۷ بود که تعداد ۹۱ پرسشنامه با مشارکت مدیران عامل شرکتهای فوق از طریق تحلیل حداقل مربعات جزئی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه آزمون فرضیه پژوهش نشان داد، جبههگیری مدیریتی با قابلیتهای تکنولوژیهای ارتباط منفی و معناداری دارد.
