رویکردی انتقادی به پدیده تروریسم: نظریه سنتی و انتقادی
الموضوعات :کیهان برزگر 1 , رحمت حاجی مینه 2
1 - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
2 - دانش آموخته دکتری روابط بین الملل، گروه روابط بین الملل، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
الکلمات المفتاحية: تروریسم, نظریه انتقادی, نظریه سنتی, رها سازی, رسانه. 1,
ملخص المقالة :
مطالعات تروریسم، همانند هر رشته دانشگاهی تا اندازه زیا دی توسط مجموعه معین و سازگاری از فرضیه ها، روایت ها و طبقهبندی های مشترک درباره موضوع آن و همچنین رویه های تولید دانش در این خصوص شکل گرفته است. دراین راستا، کارکرد اینروایت ها، فرضیه ها و رویه های تولید دانش، تعریف مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی و هنجاری- اخلاقی استکه در نوشته های اولیه بسیاری از دانشمندان برجسته حوزه تروریسم دیده می شوند. بر این اساس، امروزه دانش بیشتری در مورد ابعادمتفاوت تروریسم وجود دارد که لازم است به لحاظ تحلیلی و ابعاد میان رشته ای آن بیشتر مطالعه شود. در این بین می توان به شکلگرفتن مطالعات تروریسم انتقادی اشاره کرد که با اتخاذ یک رویکرد انتقادی سعی در توضیح پدیده تروریسم دارد. لذا سوال اصلیاین مقاله آنست که آیا رویکرد انتقادی برگرفته از مکتب فرانکفورت که در حوزه مطالعات اجتماعی به پیشرفت های زیادی منجرشده است، می تواند چارچوب جامعی را برای تبیین پدیده تروریسم و مطالعات آن فراهم کند که فراتر از محدودیت های رویکردسنتی قرار گیرد. برای این منظور، این مقاله با اتخاذ رویکرد انتقادی به پدیده تروریسم در دو مرحله تعمیق بخشیدن و گسترش دامنهمطالعات تروریسم، نشان می دهد که چنین رویکرد انتقادی نه تنها رویکرد سنتی حاکم بر مطالعات تروریسم را نقد می کند بلکهکمبودهای موجود در داخل رویکرد سنتی از جمله؛ عدم خود انعکاسی، عدم بافت نگری، غیرتاریخی بودن، تعصب دولت- محور،سانسور رسانه ای، انجام نگرفتن کارهای میدانی و غیره را بیان می کند و چارچوب جامع تری را برای مطالعه تروریسم فراهم می کند.