تاثیر رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک برعملکرد سازمانی در شرکت ساپکو
الموضوعات : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتعباس قائدامینی هارونی 1 , رضا ابراهیم زاده دستجردی 2 , مهرداد صادقی ده چشمه 3 , مجید ماهرانی برزانی 4
1 - دانشجوی دکتری مدیریت فرهنگی، دانشکده مدیریت ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران
2 - استادیار، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان)، اصفهان، ایران
3 - استادیار، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان)، اصفهان، ایران
4 - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) ، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: عملکرد سازمانی, شرکت ساپکو, تفکر استراتژیک, رهبری استراتژیک,
ملخص المقالة :
هدف این تحقیق تعیین میزان تاثیر رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک بر عملکرد سازمانی در شرکت ساپکو بود روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از ن تحلیل داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارشناسان و مدیران شاغل در شرکت ساپکو به تعداد 300 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 168 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک سرات و همکاران(2011)، پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژیک لیدتکا ( 1998) و پرسشنامه استاندارد عملکرد سازمانی کاپلان و نورتون(1995)بود که روایی پرسشنامه ها مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای رهبری استراتژیک 89/0 ، تفکر استراتژیک ( 1998) 95/0 و عملکرد سازمانی 91/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون ، روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM ) انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک بر عملکرد سازمانی تاثیر دارد و این تاثیر معنادار بوده و میزان تاثیر کل آن برابر 25/0 می باشد
_||_
تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك برعملکرد سازماني در شرکت ساپکو
چکیده
هدف:هدف این از تحقیق تعیین میزان تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني در شرکت ساپکو بود
روش:روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان و مدیران شاغل در شرکت ساپکو به تعداد 300 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 168 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبري استراتژیک سرات و همکاران(2011)، پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژيك لیدتکا ( 1998) و پرسشنامه استاندارد عملکرد سازمانی کاپلان و نورتون(1995)بود که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای رهبري استراتژیک 89/0 ، تفکر استراتژيك 95/0 و عملکرد سازمانی 91/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون ، روش مدل سازی معادلات ساختاري (SEM ) انجام گرفت.
نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني تاثیر دارد و اين تاثیر معنادار بوده و میزان تاثیر کل آن برابر 25/0 می باشد.
نتیجه گیری: رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك می تواند عملکرد سازماني بهبود دهد.
واژگان کلیدی : رهبري استراتژیک ، تفکر استراتژيك ، عملکرد سازمانی ، شرکت ساپکو
بیان مساله
اقتصاد جهانی دورنمای رقابتی جدیدی را به وجود آورده است که در آن رویدادها به طور مداوم و پیش بینی نشده تغییر می کند. تغییرات شتابان در محیط بیرونی باعث افزایش نیاز به نگریستن به استراتژی و رهبری به عنوان دو روی یک سکه شده است . الزامات محیطی، نیاز به رهبری استراتژیک را، به منظور تفسیر محیط، خلق استراتژی و ایجاد سازمانی که بتواند در چنین بافتی دوام بیاورد، القا می کند (کراسن و همکاران1،2008: 575 ) در شرایط محیطی پویا و بی ثبات، توانایی رهبری استراتژیک به یک ضرورت تبدیل شده است. به عبارت دیگر، رهبری در دوره هایی که در آن، تغییراتِ سریع و رقابتِ شدید در حال تجربه شدن است، باید به صورت رهبری استراتژیک باشد(توتار و همکاران2،2011 :1380). .هدف اصلی رهبری استراتژیک، بقای سازمان در بلندمدت در راستای اهداف اصلی کسب وکار است. با وجود این، به طور همزمان دستیابی به سود بالای متوسط را نیز هدف قرار می دهد. بنابراین، هدف اولیة رهبری استراتژیک، کسب سود است.به عبارتی، کانون تمرکز رهبری استراتژیک، مزیت رقابتی پایدار، یا تداوم موفقیت سازمان است.در دورنمایی رقابتی، موضوع رهبری استراتژیک به طور فزاینده در حال تبدیل شدن به کانون توجه فعالان کسب وکار و دانشگاهیان است. رهبری در سطح استراتژیک موضوع اصلی است که سا مان ها در قرن بیست ویکم با آن مواجه اند.علیرغم تاریخچة طولانی پژوهش های مربوط به رهبری، فقط در سال های اخیر محققان رفتار سازمانی رهبری استراتژیک را به عنوان یک کانون توجه جداسازی کرده اند(نارایانان و زین3، 2009: 390). محققان اذعان می کنند رهبری استراتژیک یک شایستگی پیچیده و چندبعدی است که ریزه کاری های فراوانی دارد و به همیه دلیل مدون کردن آن دشوار است. دلیل ایه دشواری تا اندازة زیادی به حوزة گستردة رهبری استراتژیک، که ساختار سازمان و متغیرهای محیطی را دربرمی گیرد، مربوط می شود. این امر به دیدگاهی همه جانبه تر و کامل تری در مقایسه با آنچه معمولاً در نظریه های رهبر- پیرو یا سرپرستیِ حوزة رهبری )مثل مسیر- هدف، اقتضایی )یافت می شود، نیازمند است( لیر4،2012: 48 ).موضوع "تفکر استراتژیک" در بیش از یک دهه گذشته در حوزه مدیریت استراتژیک بسیار مورد توجه بوده و در تحقیقات بسیاری به اهمیت دار بودن قابلیت تفکر به عنوان یکی از دو قابلیت اصلی رهبران دارای عملکرد برجسته برشمرده شده است(کالینز و لاو5،2000 : 25) از دیدگاه مینزبرگ، تقویت، تفکراستراتژیک، به تدوین استراتژی های بهتر منجر می شود. او معتقد است مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آنها سازمان را آن گونه که باید باشد می بینند نه آن گونه که هست(مشبکی و حسنی،2008: 110) در حال حاضر سازمان ها مجبورند در کنار سبک های رهبری ،تفکر استراتژیک را نیز سرلوحه کار خود قرار دهند و از طرف دیگر جهت اجرای آن، فرایندهای مدیریت استراتژیک را جایگزین شیوه قبلی و معمولی مدیریت نمایند تا بهتر بتوانند سازمان را سرپا نگاه دارند، برنامه ریزی استراتژیک و حتی پیاده نمودن آن کار زیاد دشواری نیست آنچه در این راستا دشوار به نظر می رسد دوام و پایداری برنامه ریزی استراتژیک درسازمان است. (گل محمدي و همكاران، 1392: 97). لذا هدف هر سازماني تنها حفظ بقاء نيست، بلكه تثبيت موجوديت خود از طريق بهبود عملكرد است. ادبيات گذشته بر نقش مهم رهبري در دستيابي به عملكرد سازمان ها تأكيد مي كنند. برخي از مطالعات بيان مي كنند كه نقش رهبري براي يك سازمان در دستيابي به سطح بالايي از عملكرد اهميت اساسي دارد (کرامت،2013: 33). سازمان هاي خيلي اندكي يك استراتژي صريح و آشكار رهبري دارند و بدون يك رهبري درست و مناسب، استراتژيهاي سازمان تنها روي كاغذ باقي خواهد ماند(پاسمورو6،2014: 10) كه تعداد اندكي از رهبران به خودشان اجازه مي دهند تا درباره استراتژي و آينده به تفكر بپردازند (سرفونتین7،2010 :27).پژوهش هاي مرتبط با سبكهاي رهبري و مديريتي بيان مي كند كه اين سبك ها به عنوان متغيري قوي و مهم براي تفکر در مورد رفتار مديريتي و تأثير آن بر عملكرد سازمان محسوب مي شوند . نياز جامعه به رهبران و عملكرد آنان موضوعي بديهي است. تأثير رهبران اثربخش، بارها در مقياس ملي در تاريخ هر كشور و در مقياس محلي در گذشته هر. سازمان به وضوح نمايش داده مي شود (سعادتي و همكاران،1392: 67). رهبران يك سازمان بايد انعطاف پذير و سازگار باشند. براي داشتن عملكرد بالا، سازمانها به رهبراني نياز دارند كه به نيازهاي در حال تغيير مشتريان، ذينفعان و عوامل محيطي كه در آن فعاليت دارند، پاسخ دهند.رهبران نياز دارند تا از اين ، عوامل آگاهي پيدا كنند و براي به كارگيري مؤثر آنها تلاش كنند.رهبري استراتژيك شامل به كارگيري استراتژيها است.رهبران استراتژيك مي توانند پيامدهاي سازماني را از طريق انتخابهاي شخصي خود تحت تأثير قرار دهنددر بسياري از موارد، عملكرد به عنوان رسيدن به هدف تعريف شده است. كه اين تعريف به استراتژي هاي رهبري مربوط مي شود كه رفتارهاي تعيين شده براي كمك به كاركنان در رسيدن به اهداف سازماني است.رهبري استراتژيك اثربخش مي تواند به سازمان ها براي ارتقاي عملكرد در راستاي رقابت با محيط غيرقابل پيش بيني ياري رساند(وندی لیر8،2012: 101 (با گسترش نقش رهبران استراتژيك نياز به فهم اين موضوع وجود دارد كه چگونه رهبران بيشترين تأثير مثبت را روي عملكرد سازماني دارند. با توجه به توضیحات بالا و از آن جا که مدیران در هر سازمان به عنوان یک عنصر اصلی در هدایت امور به شمار می روند و اگر رهبرانی موفق برای پیروان خود در سازمان باشند بدون شک آن سازمان به نتایج مورد قبولی دست پیدا خواهد کرد و همانطور که می دانیم اگر کارکنانی که در این سازمان می باشند به رهبران خود اعتماد کافی را داشته باشتد بنابراین نتیجه موردنظر بهتر از پیش خواهد شد. مدیران با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند و اگر نتوانند از رهبری استراتژیک مناسبی برای برخورد در شرایط مختلف استفاده نمایند ضربات جبران ناپذیی را متحمل خواهند شد.مسلم است که عملکرد سازمانی حاصل کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته است بنابراین اگر رهبری استراتژیک که مدیران برای هدایت کارکنان در سازمان به کار گیرند مناسب باشد و کارکنان نیز این موضوع را بپذیرند که رهبران آن ها بهترین تصمیم ها در مورد سازمان و آن ها اتخاذ می کنند قطعاً باعث ایجاد بهره وری بالا در سازمان خواهد شد. اما دراین بین داشتن یک تفکر استراتژیک سازنده توسط کارکنان می تواند ضمن اثر پذیری از سبک رهبری استراتژیک مدیران بر عملکرد سازمانی شرکت های تولیدی نیز اثر بگذارد و بدین شکل نتیجه مثبت رابه دنبال داشته باشد. داشتن نگاهی راهبردی در هر سازمانی می تواند نتایج خوبی را به دنبال داشته باشد و از هرج و مرج در تصمیم گیری و شکست در رسیدن به اهداف جلوگیری نماید و اگر کارکنان در یک سازمان دارای دیدی راهبردی باشند می توانند بر بسیاری از مشکلات فائق آیند و بدین شکل این طرز فکر را به عنوان عملکرد مثبت در سازمان خود نهادینه کنند. بنابرا ین با توجه به مطالب یادشده اهمیت رهبری استراتژیک به روشنی اثبات شده است، اما ارتباط آن با عملکرد سازمانی با نقش میانجی تفکر استراتژیک کمتر تشریح شده اند و پژوهشهاي گوناگون داخلي و خارجي اندكي به بررسي رابطه رهبري استراتژیک با عملکرد سازماني با نقش میانجی تفكر استراتژيك پرداخته اند . در چندين مورد از پژوهش هاي خارجي كه به بررسي اين رابطه پرداخته اند، رهبري استراتژيك از عوامل مهم و مؤثر در ارتقاي عملكرد سازماني بوده است. با توجه به تغييرات شتابان عصر حاضر، نقش رهبري استراتژيك در عملكرد سازماني جلوه بيشتري پيدا مي كند. عصر حاضر به رهبراني نياز دارد كه بتوانند نيازهاي كاركنان خود را به خوبي تشخيص دهند و سازمان را در جهت رسيدن به اهداف راهبردي هدايت كنند و بتوانند با سازمانهاي ديگر وارد رقابت سالم شوند. كه اين امر نيازمند كسب مزيت رقابتي از طريق به كارگيري رهبري استراتژيك در سازمان است. بنابراین.دنیای تکنولوژی محور امروزی، راه هایی کاملاً جدید را برای مدیران ارشد جهت تدوین استراتژی، تسهیل کار و روابط کاری و بهبود عملکرد به وجود آورده است . شرکت های تکنولوژی محور شرکت هایی اند که گرایش زیادی به تحقیق و توسعه دارند و بر نوآوری و کارآفرینی تأکید کرده اند و الگوی خاصی از روابط کاری را حفظ می کنند و از این جهت جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت ساپکو انتخاب شد زیرا در صورتی که رهبران این شرکت بر فعالیت های روزانه متمرکز شده و ا اقدامات بلندمدت و استراتژیک غافل شوند، دست یابی به عملکرد مطلوب ممکن نخواهد بود .بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني در شرکت ساپکو است.
رهبری استراتژیک
تعریف رهبری استراتژیک به دلیل گسترده و پیچیده بودن حوزة آن باعث ایجاد چالش شده است. در اینجا برخی تعریف های بیان شده برای رهبری استراتژیک مرور شده است. رهبری استراتژیک عبارت است از توانایی نفوذ در دیگران برای اتخاذ داوطلبانه تصمیم های روزانه ای که دوام بلندمدت سازمان ها را افزایش می دهد، در حالی که همزمان موفقیت مالی کوتاه مدت آن ها را نیز حفظ می کند. رهبری استراتژیک به معنی توانایی پیش بینی وتجسم آینده، حفظ انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک و پی ریزی تغییراتی است که باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان در آینده خواهد شد ( لیر،2012: 27 ). رهبری استراتژیک عبارت است از خلق استراتژی از طریق تحلیل مناسب محیط درونی و بیرونی سازمان، پیاده سا ی استراتژی مناسب در زمان مناسب، ارزیابی و اتخاذ رفتار مناسبی که مقتضای محیط فعلی است(توتار و همکاران،2011 :1379). رهبری استراتژیک را توانایی رهبران در بیان دلیل و برهان برای تداوم وجود سازمان تعریف می کند.رهبری استراتژیک را توانایی شخصی جهت پیش بینی کردن، تجسم کردن، حفظ انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک، و کار کردن با دیگران به منظور ایجاد تغییراتی که آیندة نویدبخشی را برای سازمان رقم می ند. رهبری استراتژیک عبارت است ا توانایی درک کلیتِ سازمان و محیطی که سازمان در آن فعالیت می کند و به کارگیری این شناخت و درک به منظور ایجاد تغییر استراتژیک از طریق سایر افراد سازمان برای تثبیت جایگاه آن در محیط در کوتاه مدت و بلندمدت(آموس9،2007 :39).
تفکر استراتژیک
بر اساس نظر بسیاري از پژوهشگران این حوزه، تعریف مشخص و همه پذیري براي تفکر استراتژیک وجود ندارد( مونواریار10،2011: 67)و هر یک از صاحب نظران آن را از بعدي خاص مورد توجه قرار می دهند و تعریف می کنند؛ بنابراین شاید شناخت آن به دلیل ابعاد گوناگون و مفاهیم عمیق، با تعریف نظري، کاري کم ثمر باشد (حسینی و همکاران،1395).تفکر استراتژیک تصویر نتایج مورد نظر آینده و رویایی عملی براي خلق آینده اي مطلوب با نتایج تعیین شده و دست یافتنی ، است که موجب افزایش ارزش می شود(کافمن و همکاران11،2003 : 33).تفکر استراتژیک قابلیت( معماري استراتژیک ( است و فرایندي براي شناسایی استراتژي هاي بقا و یا مدل هاي کسب و کاري است که به خلق ارزش براي مشتري منجر شوند(ابراهیم،2005)تفکر استراتژیک استفاده از چارچوب هاي ذهنی مختلف براي بررسی ، تحلیل و در نهایت تصمیم گیري موقعیت هاي استراتژیک است(استیسی12، 2005: 25). تا مدیران ارشد تفکر اجرایی بتوانند برتر از فرایندها و بحران هاي روزانه ظاهر شوند. تفکر استراتژیک راهی است براي حل مسائل استراتژیک که شیوه ي منطقی و همگرا را با فرایندهاي تفکر خلاق و واگرا ترکیب می کند تا رخدادها، بهتر درك شده و امکان افزایش کارایی و بقاي سازمانی فراهم گردد. از مهم ترین ویژگی هاي تفکر استراتژیک نگرش کلی نگر آن به فضاي کسب و کار است و به جاي این که سیستم کسب و کار را در قالب الگوهاي تحلیلی ساده شده خلاصه کند، تصویري کلی از کسب و کار در ذهن ایجاد می کند. سنگه این را تفکر سیستمی و لیدتکا آن را الگوي ذهنی کامل از نظام خلق ارزش براي مشتري می نامند. اصلی ترین کارکرد تفکر استراتژیک، خلق چشم انداز است که باعث مشخص شدن سمت و سوي مطلوب سازمان می شود، حرکت سازمان را جهت می بخشد و به صورت یک آرمان مشترك، سازمان را یک پارچه و هم انگیزه می کند. مینتزبرگ ( 1994 ) معتقد است تفکر استراتژیک بر ترکیب و به کارگیري شهود و خلاقیت براي خلق چشم اندازي یکپارچه تأکید دارد. از سوي دیگر رفتار حاصل از تفکر استراتژیک، سازمان را تمایزگرا و دنباله روي از دیگران را از مجموعه ارزش هاي آن خارج می کند(گریتس13 ،2002: 458).
عملکرد سازمانی
عملکرد، به فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته گفته می شود. طبق این تعریف،عملکرد به دو جزء تقسیم می شود1. کارایی که توصیف کنندة چگونگی استفاده سازمان از منابع درتولید خدمات یا محصولات است، یعنی رابطۀ بین ترکیب واقعی و مطلوبِ دروندادها براي تولیدبروندادهاي معین؛ و غیره 2. اثربخشی که توصیف کنندة درجۀ نیل به اهداف سازمانی است، به عبارتی عملکرد سازمانی می تواند به این موضوع مربوط شود که یک سازمان تا چه اندازه به اهداف خود رسیده است( روس و همکاران14،2012 :730(عملکرد سازمانی یکی از مهمترین سازه هاي موردبحث در پژوهش هاي مدیریتی است و بدون شک مهمترین معیار سنجش موفقیت در شرکت هاي تجاري به حساب می آید.( ابازاری و همکاران15، 2009: 30). اندازه گیري عملکرد مجموعه اي از اندازه گیري مالی و غیرمالی را در برمی گیرد. مشاوران و دانشگاهیان معتقدند که عملکرد غیرمالی تمرکز بر عوامل کسب وکار طولانی مدت مانند رضایت مشتري، فرآیند کسب وکار داخلی،نوآوري و یادگیري است که حمایت از این عوامل می تواند به عملکرد سازمانی بهتر منجر شود(الینیووی16 و همکاران،2014). متغیرهاي مالی عملکرد سازمانی شامل طیف گستردهاي از اندازه گیري ها شامل: رشد و تنوع در سود (به طورمعمول به داراییها، سرمایه گذاري و یا حقوق صاحبان سهام)، بازگشت سرمایه، بازده حقوق صاحبان سهام, فروش و ارزش بازار است(یعقوبی و همکاران،1394: 42).
در زیر خلاصة نتایج برخی پژوهش های انجام گرفته دربارة رابطة رهبری استراتژیک و تفکر استراتژیک وعملکرد بیان شده است. شریفی و همکاران(1393) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطۀ بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان )مورد مطالعه: کارکنان کتابخانه های دانشگاه دولتی استان ايلام(.که با روش توصیفی همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان کتابخانه های دانشگاه دولتی استان ايلام رابطۀ مستقیم و معناداری، مثبت وجود داشت.صحت و یارمحمدی(1394)در پژوهشی با عنوان بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکت )مورد مطالعه: شرکت های تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران( که با روش آمیخته انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بر اساس تحلیل نتایج دلفی،مدلی برای رهبری استراتژیک با سه بعد و 18 مولف ترسیم شد و همچنین نتایج کمی نشان داد سه متغییر قابلیت های فردی،سازمانی و محیطی رهبری استراتژیک در مجموع،2/29 درصد از تغییرات عملکرد را تشریح می کرد. عزیزی و همکاران (1397) در پژوهشی با عنوان رابطه بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی مدیران میانی و ارشد سازمان بیمه سلامت ایران که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی و ابعاد 5 گانه تفکر استراتژیک با عملکرد سازمانی رابطه مثبت معناداری وجود داشت. سیرفونتین(2010) در پژوهشی به عنوان بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر استراتژی و عملکرد سازمان های تجاری آفریقای جنوبی با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بیه رهبری استراتژیک و استراتژی عملیاتی و عملکرد سا مانی رابطة مثبت و معنادار وجود داشت. به علاوه، رهبری استراتژیک با بازگشت دارایی ها و درآمد هر سهم ارتباط داشت.سرات17 و همکاران(2011) در پژوهشی به عنوان بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد سازمانی با توجه به متغیرهای زمینه ای رضایت شغلی و تعهد سازمانی که در پاکستان که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رابطه قوی و معناداری میان رهبری استراتژیک بر عملکرد سازمانی وجود داشت..اوزر و تيناتپ18(2014) در پژوهشی با عنوان تأثير سبك رهبري استراتژيك بر عملكرد سازماني که در تركيه که با روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که رهبري استراتژيك به طور معناداري با عملكرد در ارتباط بود و بر عملكرد تأثير داشت.کظمی و همکاران (2016) در پژوهشی با عنوان یکپارچه سازی تفکر استراتژیک و رهبری تحولگرا در جهت فرآیند حمایت ایده توسعه محصول جدید در شرکت های بین المللی که روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین تفکر استراتژیک و رهبری تحول گرا در جهت حمایت از پتانسیل تولید ایده محصول جدید در شرکت های بین المللی صنعتی رابطه معناداری وجود داشت.پرازرتچارو و گانگ تانگ (2018) در پژوهشی با عنوان تأثیر عوامل رهبری استراتژیک مدیران بر اثربخشی مدرسه تحت اداره منطقه خدمات آموزشی ابتدایی مها سرخام 3 با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مدیران تأثیر زیادی بر تعیین جهت مدرسه ،اجرای عملیات استراتژیک و آگاهی بالای کنترل و ارزیابی استراتژیک داشتند.
الگوي نظري و مفهومی پژوهش
شکل شماره1 :الگوي نظري و مفهومی پژوهش
روش پژوهش
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصيفي از نوع همبستگي(مدل سازي معادله ساختاري( می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان شاغل در شرکت ساپکو به تعداد 300نفر در سال 1397است که با احتساب حجم نمونه از فرمول کوکران،168نفر برآورد شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. چون تعداد افرادی که در جامعه آماری این تحقیق یعنی کارشناسان شرکت ساپکو تعداد مشخصی داشته اند و چارچوب نمونه گیری وجود داشته است محقق سعی کرده تا با روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول اعداد تصادفی نمونه استخراج گردد. جهت گرد آوری داده ها در این تحقیق براي رهبری استراتژیک از پرسشنامه استاندارد رهبري استراتژیک سرات و همکاران(2011)، این پرسش نامه شامل23سوال میباشدکه مبتنی بر ابعاد(قابلیت های فردی، قابلیت های سازمانی و قابلیت های محیطی)بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بودسنجیده شد و پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژيك لیدتکا ( 1998) ، این پرسش نامه شامل29سوال میباشدکه مبتنی بر ابعاد(تمرکز بر هدف، چشمانداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان )بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بود و پرسشنامه استاندارد عملکرد سازمانی کاپلان و نورتون(1995)، این پرسش نامه شامل17سوال میباشدکه مبتنی ابعاد (نتایج مشتریان،نتایج کارکنان،نتایج جامعه و نتایج کلیدی) را مورد سنجش قرار می دهد. بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بودسنجیده شد.روایی پرسش نامه ها:الف :روایی محتوا:بدين منظور محقق پس از ساخت پرسشنامه آن را در اختيار 10 نفر از صاحبنظران و اساتيد حوزه مدیریت وسازمان قرار داد و مورد تایید قرار گرفتب :روایی صوری:روایی در اصل به صحت و درستی اندازهگیری محقق برمیگردد. برای افزایش روایی پرسشنامه، ابتدا 30 پرسشنامه بین تعدادی از مخاطبان در جامعه آماری توزیع و کلیهی ابهامات افراد جامعه آماری در رابطه با سئوالات مشخص شد. بدین ترتیب تعدادی از سئوالات، حذف و تعداد دیگری جایگزین آن شد و در نهایت پس از شفاف شدن نقاط ضعف و قوت سئوالات، پرسشنامه نهایی و توزیع گردید.ج :روایی سازهاعتبار عاملي پرسشنامه برای بررسی اعتبار عاملی پرسشنامه های بکار رفته از دو روش تحلیل عاملی تائیدی و اکتشافی در تحقیق حاضر استفاده گردید.پایایی پرسش نامه ها:بدين منظور يک نمونه اوليه شامل 30 پرسشنامه پيش آزمون گرديد و سپس با استفاده از دادههاي به دست آمده از اين پرسشنامهها و به کمک نرمافزار 22 SPSS ميزان ضريب اعتماد با روش آلفاي کرونباخ محاسبه شد که عدد بدست آمده برای هر ابزار بدین شرح می باشد. برای پرسش نامه رهبري استراتژیک 90/0و ابعاد آن (قابلیت های فردی، قابلیت های سازمانی و قابلیت های محیطی) به ترتیب87/0،88/0و89/0 بدست آمد و برای پرسش نامه تفکر استراتژيك 95/0 و ابعاد آن( تمرکز بر هدف، چشم انداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان ) به ترتیب88/0،90/0،87/0،91/0و93/0 بدست آمد وبرای پرسش نامه عملکرد سازمانی 91/0و ابعاد آن (نتایج مشتریان،نتایج کارکنان،نتایج جامعه و نتایج کلیدی) به ترتیب86/0،89/0،88/0و90/0 به دست آمد.
یافته ها پژوهش
آمار استنباطی پژوهش
1-فرضیهاصلی: رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك برعملکرد سازماني در شرکت ساپکو تأثیر دارد.
به منظور آزمون فرضيه اصلی از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است.
شكل شماره3: مدل اثرات رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك برعملکرد سازماني در شرکت ساپکو
با توجه به خروجي ليزرل مقدار نسبت کای دوبه درجه آزادی محاسبه شده برابر با 147/1 ميباشد وجود این نسبت پايين نشان دهنده برازش مناسب مدل است. همچنین مدل ارائه شده مدل مناسبتري ميباشد با توجه به نتايج ذيل که از خروجي نرم افزار ليزرل بدست آمدهاند.022/0 آر.ام.س.ای.ای و 119/0 پی- ولیو و 132 درجه آزادی(دی.اف) و 35/151 آماره کای- دو.از آنجا که مقدار پی- ولیو بيشتر از مقدار سطح معنيداري استاندارد (5% = a) ميباشد بنابراين مدل ارائه شده مدل مناسبي ميباشد.
جدول4: بررسي شاخص هاي مناسب بودن مدل
نام شاخص | مقدار استاندارد شاخص | مقدار شاخص در مدل مورد نظر | نتيجه گيري |
نسبت کای دو به دی .اف | 3-1 | 147/1 | برازش مدل مناسب است |
پی ولیو | بيشتر از 05/0 | 119/0 | برازش مدل مناسب است |
جی.اف.آی | بيشتر از 9/0 | 95/0 | برازش مدل مناسب است |
آ.جی.اف.آی | بيشتر از 9/0 | 93/0 | برازش مدل مناسب است |
ان.اف.آی | بيشتر از 9/0 | 98/0 | برازش مدل مناسب است |
سی.اف.آی | بيشتر از 9/0 | 00/1 | برازش مدل مناسب است |
آر.ام.س.ای.ای | كمتر از 1/0 | 022/0 | برازش مدل مناسب است |
شکل شماره 4 مقدار معناداری هر یک از ضرایب مدل
بررسی اثر | ضریب تاثیر | مقدار آماره تی | نتیجه |
رهبري استراتژیک - تفكر استراتژيك- عملکرد سازماني | 25/0 | 91/5 | رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر رفتار عملکرد سازماني تاثیر دارد. |
بنابراین رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني تأثیر دارد و اين تأثیر معنادار بوده و میزان تأثیر کل آن برابر 25/0 می باشد.
فرضیات فرعی
فرضیه1- رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك درشرکت ساپکو تأثیر دارد.
با توجه به مدل ارائه شده می توان نتایج بررسی فرضیه فرعی 1 را به شرح زیر خلاصه کرد:
بررسی اثر مستقیم | ضریب تاثیر | مقدار آماره تی | نتیجه |
رهبري استراتژیک - تفكر استراتژيك | 70/0 | 15/9 | رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك تاثیر دارد. |
جدول شماره3: نتیجه بررسی فرضیه فرعی اول
بنابراین رهبري استراتژیک بطور مستقیم بر تفكر استراتژيك تاثیر دارد و اين تاثیر معنادار بوده و میزان تاثیر آن برابر 70/0 می باشد.
فرضیه2- رهبري استراتژیک بر عملکرد سازماني در شرکت ساپکو تأثیر دارد.
با توجه به مدل ارائه شده می توان نتایج بررسی فرضیه فرعی 2 را به شرح زیر خلاصه کرد:
بررسی اثر مستقیم | ضریب تاثیر | مقدار آماره تی | نتیجه |
رهبري استراتژیک - عملکرد سازماني | 44/0 | 88/6 | رهبري استراتژیک بر عملکرد سازماني تاثیر دارد. |
جدول شماره4: نتیجه بررسی فرضیه فرعی دوم
بنابراین رهبري استراتژیک بطور مستقیم بر عملکرد سازماني تأثیر دارد و اين تأثیر معنادار بوده و میزان تأثیر کل آن برابر 44/0 می باشد.
فرضیه3- تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني درشرکت ساپکو تأثیر دارد.
با توجه به مدل ارائه شده می توان نتایج بررسی فرضیه فرعی 3 را به شرح زیر خلاصه کرد:
جدول شماره5: نتیجه بررسی فرضیه فرعی سوم
بررسی اثر مستقیم | ضریب تاثیر | مقدار آماره تی | نتیجه |
تفكر استراتژيك – عملکرد سازماني | 58/0 | 35/8 | تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني تاثیر دارد. |
بنابراین تفكر استراتژيك بطور مستقیم بر عملکرد سازماني دارد و اين تأثیر معنادار بوده و میزان تأثیر کل آن برابر 58/0می باشد.
بحث و نتیجه گیری
یافته های پژوهش در خصوص فرضیه اصلی نشان داد که رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني تاثیر دارد و اين تاثیر معنادار بوده و میزان تاثیر کل آن برابر 25/0 می باشد و رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك می تواند عملکرد سازماني بهبود دهد. نتایج این فرضیه با تحقیقات اوزر و تيناتپ(2014) مبنی بر این که رهبري استراتژيك به طور معناداري با عملكرد در ارتباط بود و بر عملكرد تأثير داشت وعزیزی و همکاران (1397) مبنی بر این که بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی و ابعاد 5 گانه تفکر استراتژیک با عملکرد سازمانی رابطه مثبت معناداری وجود داشت هم راستایی مسقیم دارد. در تفسیر این فرضیه باید گفت که رهبري استراتژيك از عوامل مهم و مؤثر درارتقاي عملكرد سازماني بوده است. با توجه به تغييرات شتابان عصر حاضر، نقش رهبري استراتژيك در عملكرد سازماني جلوه بيشتري پيدا مي كند. عصر حاضر به رهبراني نياز دارد كه بتوانند نيازهاي كاركنان خود را به خوبي تشخيص دهند وسازمان را در جهت رسيدن به اهداف راهبردي هدايت كنند و بتوانند با سازمانهاي ديگر وارد رقابت سالم شوند. كه اين امر نيازمند كسب مزيت رقابتي از طريق به كارگيري رهبري استراتژيك در سازمان است.شركت ساپکو نيز از جمله سازمان هايي است كه با توجه به ماهيت و گستردگي وظايف، نيازمند به كارگيري رهبري استراتژيك توسط مديران است. با توجه به اهميت هر سه مقوله رهبري،تفکر و عملكرد در سازمان و تاثیر مستقيم و تنگاتنگ آنها مورد توجه است.رهبري استراتژيك را، توانايي شخص براي پيش بيني، انعطاف پذيري پايدار، تفكر استراتژيك و كار با ديگران براي شروع تغييرات كه آينده مطمئني را براي سازمان ايجاد خواهد كرد، تعريف كرده اند رهبري استراتژيك توانايي تأثيرگذاري داوطلبانه بر ديگران با تصميم گيري روزانه است كه موجب بقاي سازمان وبهبود علمکرد سازمانی در دراز مدت می شود. زمينه رهبری استراتژيك به طور فزاينده با تأثير مديران سطح بالا در تدوين استراتژي وعملكرد سازماني مورد بررسي قرار گرفته است و سازمان هاي رهبري شده به وسيله رهبران استراتژيك در يادگيري در هردو سطح فردي و گروهي موفق تر هستند. مطالعات نشان داده اند هر دو جنبه رهبری و تفکر استراتژيك مدير براي موفقيت گسترده سازمان در بهبود عملکرد سازمانی ضروري هستند. همانگونه كه بيان شد يك رهبري استراتژيك به تفکر استراتژيك يك سازمان كمك مي كند، و همین رويكرد مديريتي رهبر نيز درگسترش و تقويت عملکرد سازمانی مؤثراست.بحث و نتیجه گیری فرضیه اول: یافته های پژوهش درخصوص فرضیه فرعی اول تحقیق مبنی بر اینکه « رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك درشرکت ساپکو تأثیر دارد » نشان داد که رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك درشرکت ساپکو تأثیر دارد تأثیر دارد و بر اساس نتایج استخراج شده از مدل معادلات ساختاری ضریب اثر مستقیم رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك 70/0 بوده وضریب معناداری حاصل از آماره تی 15/9می باشد که نشان گر تأثیر مثبت و قوی رهبري استراتژیک بر تفكر استراتژيك می باشد.این نتیجه گیری با نتایج حاصل از با تحقیقات کظمی و همکاران (2016) مبنی بر این که بین تفکر استراتژیک و رهبری تحول گرا در جهت حمایت از پتانسیل تولید ایده محصول جدید در شرکت های بین المللی صنعتی رابطه معناداری وجود داشت و همچنین گل محمدی و همکاران(1392) مبنی بر که بین سبک های رهبری و تفکر استراتژیک در سطح سازمانی رابطة مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین براساس تحلیل رگرسیون مشخص شد که رهبری تحول آفرین بیشترین تأثیر مثبت را بر تفکر استراتژیک داشت. تطابق دارد. در تفسیر و تبیین این فرضیه باید گفت که رهبر استراتژیک نه تنها شامل نفوذ و اثرگذاری بر عناصر درونی سازمان، بلکه شامل نفوذ و اثرگذاری بر عناصر بیرونی سازمان می تواند، احترام و وفاداری را در پیروان خود توسعه می دهد که موجب به وجود آمدن تعهدی مشترک در سازمان می شود. با ترغیب ذهنی کارکنان زمینة بروز خلاقیت و خلق راه حل های بدیع برای مسائل را به وجود آورد. به وسیلة قابلیت های فردی، قابلیت های سازمانی و قابلیت های محیطی ،صویر واضح و روشنی از آیندة سازمان )چشم انداز مناسب( را ترسیم می کند. با استراتژِ های مناسب ،نیازهای آنان را درک کرده و با برآورده کردن آنها در جهت توسعة ظرفیت های آنان و درنتیجه افزایش تعهد و اثربخشی گام برمی دارد. همچنین مدیران می توانند ازطریق تأکید بر چشم انداز، افکار کارکنان را در جهت هدف و تعالی سازمان به یکدیگر پیوند زده و با ایجاد جورقابتی و حمایت از ایده های خلاقانه از طریق نگرش نو و جدید در سازمان، بسترساز توسعة ظرفیت های بالقوة کارکنان باشد. همچنین با استراتژی مناسب در سازمان، موجب توانمندسازی و عملکرد بهتر آنها درسازمان باشند. بحث و نتیجه گیری فرضیه دوم: یافته های پژوهش درخصوص فرضیه فرعی دوم تحقیق مبنی بر اینکه رهبري استراتژیک بر عملکرد سازماني تأثیر دارد نشان داد که رهبري استراتژیک بر عملکرد سازماني تأثیر مستقیم داشته و بر اساس نتایج استخراج شده از مدل معادلات ساختاری ضریب اثر مستقیم رفتار شهروندی سازمانی بر رفتارانحرافی سازمانی 44/0 بوده و ضریب معناداری حاصل از آماره تی 88/6 می باشد که نشانگر تأثیر مستقیم و قوی رهبري استراتژیک بر عملکرد سازماني می باشد. این نتیجه گیری با نتایج حاصل از با تحقیقات اوزر و تيناتپ(2014) مبنی بر این که رهبري استراتژيك به طور معناداري با عملكرد در ارتباط بود و بر عملكرد تأثير داشت هم راستایی مسقیم دارد. در تفسیر این فرضیه باید گفت که اگر در هر سازمانی رهبري استراتژیک وجود داشته باشد، آن سازمان به سمت نوآوري و ایجاد سازمان یادگیرنده پیش خواهد رفت. چراکه رهبرانِ استراتژیک ، کارکنان را به گونه اي ارتقا می دهند که به سطح بالاتري از ارشدیت و آرمان ها دست یابند، براي رسیدن به دستاوردهاي برتر و احراز خودشکوفایی اهتمام فراوانی ورزند و به تعالی سازمانی و جامعه بیندیشند. این سبک رهبري از راه فراهم کردن زمینه تعهد مدیران به نوآوري و یادگیري سازمانی و غلبه بر موانع و مشکلات موجود در سازمان، درنهایت موجبات عملکرد سازمانی را ایجاد می کند. بحث و نتیجه گیری فرضیه سوم: یافته های پژوهش درخصوص فرضیه فرعی سوم تحقیق مبنی بر اینکه تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني درشرکت ساپکو تأثیر دارد.نشان داد که تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني درشرکت ساپکو تأثیر داشته و بر اساس نتایج استخراج شده از مدل معادلات ساختاری ضریب اثر مستقیم 58/0 بوده وضریب معناداری حاصل از آماره تی 35/8 می باشد که نشانگر تأثیر مستقیم و قوی تفكر استراتژيك بر عملکرد سازماني.می باشد. این نتیجه گیری با نتایج حاصل از با تحقیقات شریفی و همکاران(1393) مبنی بر این که بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان کتابخانه های دانشگاه دولتی استان ايلام رابطۀ مستقیم و معناداری، مثبت وجود داشت.استن(2005) مبنی بر این که تفکر راهبردی و چهار بمد اصلی آن تأثیر معناداری بر روی عملکرد داشتند و عزیزی و همکاران (1397) مبنی بر این که بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی و ابعاد 5 گانه تفکر استراتژیک با عملکرد سازمانی رابطه مثبت معناداری وجود داشت.هم راستایی مسقیم دارد. در تفسیر این فرضیه باید گفت که تفکر استراتژیک به توسعه و ایجاد استراتژی کمک می کنند که می تواند به رهبران سازمانی امکان ایجاد ایده هایی را بدهد که بتوانند سازمان را به مزیت رقابتی پایدار برسانند. متفکران استراتژیک که استراتژی را اجرا می کنند احتمال بیشتری برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی و بهبود عملکرد سازمانی دارند.مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند سایرکارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان تشویق کنند.با تکیه بر این نظر و با توجه به اینکه ایران در زمره کشورهای در حال توسعه ( با شتاب کم البته با توجه به تحریم های خارجی) می باشد که به تازگی نیز به طور جدی پا به عرصه خصوصی سازی گذاشته ،می توان گفت سیستم مدیریت مشارکتی و اساساً روحیه مشارکتی در سطح پایینی قراردارد و در نتیجه گزینه ترغیب و تشویق کارکنان به یافتن راه حلهای خلاقانه (به عنوان یکی از موارد اصلی مدیریت مشارکتی) بسیار کم رنگ می باشد زیرا مدیران هنوز برای بقاء شخص خود ( توجه به اهداف فردی ) می جنگند و رشد و بالندگی سازمانی در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد،در نتیجه روحیه اطاعات پذیری و تفکر تقلیدی بدون خلاقیت حرف اول را می زند زیرا ایشان سازمان را آنگونه که باید باشد نمی بینند بلکه آنگونه که هست و یا مدیریت عالی می خواهد می بینند مدیرانی که مجهز به قابلیت تفكر استراتژیك هستند قادرند،سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند.آنها سازمان را به گونه ای که باید باشد می نگرند و نه به گونه ای که هست. به این ترتیب می توان تفكر استراتژیك را پیش درآمدی بر طراحی آینده سازمان دانست. توانایی تفكر استراتژیك ایجاد بهبود در علمکرد سازمانی است.
سعادتي،ا ر؛ صيادي، س؛آهنگري، ش( 1392 ) بررسي رابطه بين انواع سبكهاي رهبري با ميزان تفكر استراتژيك در مديران سازمانهاي دولتي شهر كرمان،فصل نامه مدیریت بهره وری،سال7،شماره26،ص61-99.
شریفی و همکاران(1393) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطۀ بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان )مورد مطالعه: کارکنان کتابخانه های دانشگاه دولتی استان ایلام).فصل نامه تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی. دورة 48 ، شمارة 3.ص371-389.
یارمحمدی، شیرین(1394) در تحقیقی با عنوان بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکت )مورد مطالعه: شرکت های تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(فصل نامه فرهنگ سازمانی.دوره13،شماره4.ص1065-1090.
عزیزی،میترا.جعفری،مهرنوش.حسینی،سید مجتبی(1397). رابطه بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی مدیران میانی و ارشد سازمان بیمه سلامت ایران.فصلنامه مدیریت بهداشت و درمان.سال9.شماره2.ص41-48.
گل محمدی ،عماد.کفچه،پرویز، سلطان پناه،هیرش(1392) سبک هاي رهبري و تفکر استراتژيک در سطح سازمانی. فصل نامه مدیریت راهبردی.شماره15.ص93-114.
یعقوبی،نورمحمد.شکوهی،جواد.رئیسی شهرویی،حفصه.سیدی،فرزانه(1394). بررسی تأثیر سبکهاي رهبري بر عملکرد سازمانی با میانجیگرهاي یادگیري و نوآوري سازمانی.فصل نامه . پژوهش نامه مدیریت تحول، سال 7، شماره 14.ص32-56.
Abzari, M., Ranjbarian, B.; Fathi, S., & Ghorbani, H. (2009). The effect ofinternal marketing on market organizational and organizational performance in hotel industry. Journal of Business Management Perspective, 8(31), 25-42.
Amos, T. (2007). “Strategic Leadership: Key Driver for strategic implementation”. Management Today, 23(4), 38-41.
Collins Doris B, Lowe Janis S, Arnett Carson R).2000(. High-Performance Leadership at the rganization Level. Advances inDeveloping Human Resources, 2(18): 19-46
Crossan, Mary; Vera, Dusya; Nanjad, Len (2008). “Transcendent leadership: Strategic leadership in dynamic environments”. The Leadership Quarterly, 19, 569-581.
lnihewi, I.; Fadzil, F. H., & Mohamed, R. (2014). The effect of institutional factors on the organizational performance through performance measures ofcommercial banks in Libya. Procedia - Social and Behavioral Sciences,International Conference on Accounting Studies, 164, 635–640.
Graetz, F. (2002). Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities. Management decision, 40(5),456-462.
Karamat, A U. , (2013), Impact of Leadership on Organizational Performance. A Case Study of D&R Cambric Communication. Business Economics and Tourism. university of applied sciences, 1-63.
Kaufman, R, Oakley-Browne, H, Watkins, R, & Leigh, D. (2003).Strategic planning for success: Aligning people, performance, and payoffs.
kazmi, Syeda Asiya Zenab, MarjaNaarananoja, and Juha Kytola Wartsila(2016)"Integrating strategic thinking andtransformationalleadership for NPD idea support process. " 5th International Conference
Lear, Lorraine Wendy (2012). The relationship between strategic Leadership and strategic alignment in light-performing companies in south Africa”. Ph.D thesis, Graduate school of business leadership, University of south Africa.
Monnavarian, A, Farmani, G, & Yajam, H. (2011). Strategic thinking in Benetton. Business strategy series, 12(2), 63-72.
Moshabaki A, Khazaii ) 2008( A.Modeldesigning of strategic thinking Elements in Iranian organizations. Business Management1(1): 105-118.
Narayanan, V. K.; Zane, Lee J. (2009). “Inventing a future for strategic leadership: Phenomenal variety and epistemic opportunities”. Journal of strategy and management, 2(4), 380-404.
Özer, F., & Tınaztepe, C., (2014), Effect of Strategic Leadership Styles on Firm Performance: A study in a Turkish SME. 10th International Strategic Management Conference. Procedia - Social and Behavioral Sciences 150. Available online at www.sciencedirect.com.pp. 778 – 784.
Pasmore, W., (2014), Developing A Leadership Strategy. A Critical Ingredient for Organizational Success. Center for Creative Leadership, pp. 1-28.
Rowe, G.; Nejad, M. H. (2009). “Strategic leadership: short-term stability and long- term viability”. Ivey Business Journal, 73(5), 6–11.
Rus, C. L; Ranas, G., & Baban, A. (2012). Ananalysis of environmental changes, resources and performance: an internal police organization perspective.Procedia-Social and Behavioral, 33, 727-731.
Sarwat, Nosheen; Khansa, Hayat; Javeria, Ashfaq Qureshi; Mehwish, Ali (2011). “Impact of Strategic Leadership on Organizational Performance, in the Context of Job Satisfaction and Organizational Commitment, Evidence form Educational Institutions of Pakistan”. Interdisciplinary Journal Of Contemporary Rersearch In Business, 3(4), 658-375.
Serfontein, Jacob Jacobus (2010). The impact of strategic leadership on the operational strategy and performance of business organizations in south Africa, ph.D thesis, University of Stellenbosch.
Stacey, R. D. (2005). Strategic Thinking and the Management of Change: International Perspectives on Organisational Dynamics, (M.Ja'fary, & M. Kazemi Movahed, Trans.) Tehran, Iran: Rasa (In Persian).
Thanomwan Prasertcharoensuk , Keow Ngang Tang)2018). The effect of strategic leadership factors of administrators on school effectiveness under the Office of Maha Sarakham Primary Educational Service Area 3. Kasetsart Journal of Social Sciences.No,38.P316-323.
Tutar, Hasan; Altinoz, Mehmet; Cakiroglo, Demet (2011). “Is ethical Leadership and strategic leadership a dilemma? A descriptive survey”. 7th international strategic management conference. Procedia social and Behavioral Sciences, 24, 1378–1388.
Wendy Lear, L., (2012), The relationship between strategic leadership and strategic alignment in high-performing companies in South Africa. submitted in accordance with the requirements for the degree of Doctor of Business Leadership at the University of South Africa Graduate School of Business Leadership, pp. 1-250.
The Impact of Strategic Leadership through Strategic Thinking on Organizational Performance in SAPCO Company
Abstract
The purpose of this study was to determine the extent of strategic leadership impact through strategic thinking on organizational performance in SAPCO Company. The research method was applied in terms of purpose and data analysis was descriptive of correlation type. The statistical population of this study was 300 experts in all of the experts working in SAPCO Company. The sample of 168 people was selected through simple random sampling method. The research tools were Samaritan's Strategic Leadership Questionnaire (Sarat et al. 2011), Lidetka Strategic Strategic Thinking Questionnaire (1998) and Kaplan & Norton Standard Organizational Performance Inventory Questionnaire (1995). The validity of the questionnaires was based on content validity based on the views of some of the statistical population and structures The method of factor analysis was studied and after Validity clauses were confirmed and, on the other hand, the Cronbach's Alpha method was estimated for strategic leadership of 0.89, strategic thinking (1998), 0.95 and organizational performance of 0.91, respectively, and data analysis in Two descriptive and inferential levels including Pearson Correlation Coefficient, Structural Equation Modeling (SEM) method were used. The results of the research showed that strategic leadership through strategic thinking has an impact on organizational performance, and this effect is significant and its overall impact is equal to 0.25. Strategic leadership through strategic thinking can improve organizational performance.
Key words: Strategic Leadership, Strategic Thinking, Organizational Performance, SAPCO Company
[1] - Crossan et al
[2] - Tutar et al
[3] - Narayanan & Zane
[4] - Lear
[5] - Collins & Lowe
[6] - Pasmore
[7] - Serfontein
[8] - Wendy Lear
[9] - Amos
[10] - Monnavarian
[11] - Kaufman & et al
[12] - Stacey
[13] -Graetz
[14] - Rus& et al
[15] -Abazari& et al
[16] -Elnihewi& et al
[17] - Sarwat
[18] - Özer- & Tınaztepe