عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران
الموضوعات :حسین وظیفه دوست 1 , حمیدرضا سعیدنیا 2 , فروزنده عظیمی 3
1 - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات
2 - عضوهیئت علمی واحدمدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاد اسلامی،واحدتهران شمال،تهران،ایران
3 - مربی
الکلمات المفتاحية: ” مدیریت آینده, زیرساخت, ” توسعه”, ” نساجی, ” صنعت پوشاک,
ملخص المقالة :
این مقاله به دنبال شناسایی و احصاء عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران است و از نظر هدف در دسته تحقیقات کاربردی، بر پایه پارادایم تفسیری - برساختی و به لحاظ استراتژی، یک پژوهش آمیخته است و ماهیتاً در زمره پژوهشهای اکتشافی دومرحلهای کیفی-کمی قرار دارد؛ به این صورت که در مرحله اول با استفاده از روش کیفی داده بنیاد؛ با کمک نرم افزار مکسکیو دا عوامل زیر ساختی صنعت پوشاک ایران شناسایی و سپس به وسیله روش کمی الگوسازی ساختاری تفسیری با استفاده از نرمافزار لیزرل، آنها ارزیابی شدند. از نظر افق زمانی جمعآوری دادهها، تک مقطعی -از خرداد 1398 تا مهر 1399 شمسی- و افق زمانی تحلیلها 5 ساله تا سال 1404 شمسی است. گردآوری اطلاعات از هر دو روش اسنادی (با ابزار فیش برداری) و میدانی (مصاحبه) استفاده شد، جامعه آماری این پژوهش تعداد 19 نفر از نخبگان، خبرگان و مدیران علمی و عملی مرتبط، که روش انتخاب افراد، هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت. در نهایت تعداد سه مولفه و 22 زیر مولفه به ترتیب اولویت احصاء شد: الف) اصلاح ساختارهای موجود ب) تکمیل زنجیره صنعت پوشاک پ) ارتقاء الگوهای رفتاریکلمات کلیدی: زیرساخت، صنعت پوشاک، نساجی، مدیریت آینده، توسعه
-
_||_This article seeks to identify and enumerate the effective infrastructural factors in the future management and development of Iran's clothing industry. Qualitatively-quantitatively located; In this way, in the first stage, using the qualitative method"Data Foundation"; With the help of Mexico City software, the underlying factors of the Iranian clothing industry were identified and then evaluated by quantitative interpretive structural modeling using LISREL software. In terms of time horizonData collection is one-section - from June 1398 to October 1399 - and the time horizon of the analysis is 5 years until 1404 solar. Data collection was used by both documentary methods (with fish-taking tools) and field (interview). The statistical population of this study was 19 elites, experts and related scientific and practical managers. The snowball continued until it reached theoretical saturation.Finally, the three components and 22 sub-components were prioritized, respectively: a) Reform of existing structures B) Completing the clothing industry chain: C) Promoting behavioral patterns:
عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران
چکیده
این مقاله به دنبال شناسایی و احصاء عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران است و از نظر هدف در دسته تحقیقات کاربردی، بر پایه پارادایم تفسیری - برساختی و به لحاظ استراتژی، یک پژوهش آمیخته است و ماهیتاً در زمره پژوهشهای اکتشافی دومرحلهای کیفی-کمی قرار دارد؛ به این صورت که در مرحله اول با استفاده از روش کیفی «داده بنیاد»؛ با کمک نرم افزار مکسکیو دا1 عوامل زیر ساختی صنعت پوشاک ایران شناسایی و سپس به وسیله روش کمی الگوسازی ساختاری تفسیری با استفاده از نرمافزار لیزرل، آنها ارزیابی شدند. از نظر افق زمانی جمعآوری دادهها، تک مقطعی -از خرداد 1398 تا مهر 1399 شمسی- و افق زمانی تحلیلها 5 ساله تا سال 1404 شمسی است. گردآوری اطلاعات از هر دو روش اسنادی (با ابزار فیش برداری) و میدانی (مصاحبه) استفاده شد، جامعه آماری این پژوهش تعداد 19 نفر از نخبگان، خبرگان و مدیران علمی و عملی مرتبط، که روش انتخاب افراد، هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت.
در نهایت تعداد سه مولفه و 22 زیر مولفه به ترتیب اولویت احصاء شد: الف) اصلاح ساختارهای موجود: داشتن نهادهای مدنی؛ نگاه غیرسیاسی؛ ارتباط با کشورهای صاحب تکنولوژی؛ هماهنگی بین دستگاه های متولی؛ کاهش بروکراسی؛ نوسازی و بازسازی ماشین آلات و تجهیزات. ب) تکمیل زنجیره صنعت پوشاک: فناوری (دسترسی به اطلاعات، بروز بودن، هزینه پایین و...)؛ تأمین سرمایه؛ نیروی کار (عرضه کننده، تولید کننده، پژوهشگر، بازاریاب، متخصص و طراح)؛ زنجیره تأمین؛ تولیدکنندگان؛ خرده فروشان؛ صنعت نساجی و همکاری بین صنعت نساجی و پوشاک. پ) ارتقاء الگوهای رفتاری: فرهنگ سازی و آموزش؛ مدیریت و رهبری؛ برخورد با مشتری؛ توانمند سازی کارکنان؛ برخورد با مشتری؛ توانمندسازی کارکنان؛ توجه به مسئولیت اجتماعی؛فرهنگ سازی در خصوص برند و آموزش دست اندرکاران صنعت پوشاک.
کلمات کلیدی: زیرساخت، صنعت پوشاک، نساجی، مدیریت آینده، توسعه
مقدمه
امروزه هنر و صنایع مرتبط با فرهنگ که بهعنوان صنایع خلاق شناخته میشوند، منافع اقتصادی زیادی را عاید دولتها و جوامع سرمایهگذار در این حوزه نموده است؛ دور از ذهن نیست که در آیندهای نهچندان دور، فنآوریهای نرم و یا صنایع خلاق تعیینکننده قدرت اقتصادی کشورها باشند. صنایع خلاق، گستره وسیعی دارند که صنعت پوشاک و مشاغل مرتبط با آن، یکی از این نوع صنایع محسوب میگردند. (رئیسی و همکاران، 1395). بر کسی پوشیده نیست که یکی از بارزترین نمونهها و اشکال حیات انسانها و فرهنگ جوامع، پوشاک و فرم لباسهای مردم آن جامعه است. نقش محیط، طبقات اجتماعی، فرهنگ و سنتها، مشاغل، دادوستد بین کشورها، اقتباس از سبکهای پوشاک دیگر کشورها و همه در به وجود آمدن انواع فرمهای مختلف لباس تأثیر داشته است. همچنین در تمام این لباسها، پیامها و رازهایی وجود داشته که در دورههای مختلف و در بین ملتهای گوناگون، متفاوت بوده است (رنج دوست، 1387). لباس، پدیدهای فرهنگی و مصداقی از عبادات اجتماعی است که در قالب کالایی اقتصادی نقش مهمی در بازسازی یا براندازی هویت افراد جامعه ایفا میکند (قندی، 1388).
در آغاز شکلگیری جوامع بشری، انگیزه انسان از پوشش، محافظت از خود در برابر سرما، گرما و... بوده و بعدها با توسعه فعالیتهای فرهنگی - اجتماعی، نوع پوشاک، رنگ، جنس، شکل و... آن زمینه و نقش فرهنگی پیدا کرد و کارکرد فرهنگی، اجتماعی و نمادین آن آشکار شد. (رئیسی و همکاران، 1395). این صنعت از یک سو به واسطه نیاز اساسی بشر به آن و از سویی دیگر به سبب ماهیت مصرفی و مدگرایی -یا همان دخالت امیال و سلایق افراد در آن- از پتانسیل فراوانی برای رشد و توسعه برخوردار است، بهگونهای که بسیاری از کشورها در این زمینه سرمایهگذاریهای کلانی انجام دادهاند)صفری و همکاران،1390 و ابراهیمی و همکاران، 1391).
این صنعت یکی از قدیمیترین صنایع ایران است و بعد از صنعت نفت و گاز بهعنوان یکی از مهمترین صنایع کشور به شمار میرود و از ویژگیهای خاصی به لحاظ اشتغالزایی، بهرهوری، صادرات و ارزآوری و ایجاد زنجیره مناسب بین بخش کشاورزی و صنعت برخوردار است (جلالی، ۱۳95). همچنین این صنعت به دلیل ارتباط مستقیم آن با زندگی روزمره و نیازهای اساسی خانوارها همواره مورد توجه بوده و از حساسیت بالایی برای مسئولین، بازرگانان و مردم برخوردار است. در واقع صنعت پوشاک ایران از یکسو با منطق اقتصادی و از سوی دیگر با ملاحظات اجتماعی و سیاسی ویژهای مواجه است زیرا نوع پوشش مردم ایران در محیطهای عمومی، از سوی حاکمیت با سیاستهای خاصی دنبال شده و فرم خاصی از پوشش، بهعنوان پوشش رسمی جامعه ترویج گردیده و مورد تأکید مسئولین نظام است و با اشکالی از پوششهای نامتعارف، برخورد قهرآمیز صورت میگیرد. (اسدی و همکاران، 1393)
صنعت نساجی و پوشاک ایران، علیرغم پیشینه تاریخی، پس از یک دوره رونق، در دو دهه گذشته با چالشهای فراوانی مواجه بوده وامروز سهم آن در اقتصاد ایران بسیار پایین از جایگاه واقعی این صنعت در اقتصاد ملی کشور است. به گواه بسیاری از خبرگان و صاحبنظران این حوزه ضعف در برنامهریزی و عدم نگاه آینده نگرانه و بلند مدت، نداشتن نقشه راه توسعه و عدم هماهنگی دستگاههای ذی ربط اقتصادی و فرهنگی منجر به وضعیت کنونی این صنعت در کشور شده است. به عبارت دیگر به دلیل ضعف تولید پوشاک در داخل کشور این صنعت تحت سایه پوشاک خارجی قرار گرفته و اجازه رشد به آن داده نشده است. این موضوع از یک طرف موجب شده است که تنها تعداد محدودی از واحدهای بزرگ کشور فعالیت کنند و از طرف دیگر باعث شده که عمده تولیدکنندگان داخلی توانایی تولید محصول با کیفیت را نداشته باشند. بررسیهای اولیه از واردات رسمی و قاچاق پوشاک به کشور از یکسو و تمایل مردم به مصرف پوشاک خارجی، از سویی دیگر حکایت از نابسامانی این صنعت در کشور دارد بهگونهای که نهتنها صنعت پوشاک داخلی عرصه رقابت بازارهای داخلی را به رقبای خارجی واگذار کرده است بلکه از ظرفیت عظیم این بخش در تولید ناخالص ملی، ایجاد اشتغال داخلی و ارزآوری خارجی بهواسطه توسعه صادرات و درمجموع رونق بخشی به اقتصاد و فرهنگ جامعه، غافل مانده است.
مسئله مهم در این بین درس گرفتن از اشتباههای گذشته و برنامه ریزی برای آینده در جهت توسعه صنعت پوشاک ایران است. تفکر درباره آینده برای کارها و اقدامات کنونی انسان امری ضروری است. واکنش بدون تفکر به آینده امکانپذیر است، اما کنش امکانپذیر نیست، چرا که عمل نیاز به پیشبینی دارد. بدین ترتیب، تصویرهای آینده (آرمانها، اهداف، مقاصد، امیدها، نگرانیها و آرزوها) پیشرانهای اقدامات فعلی ما هستند. بنابراین آینده امری است که مردم و مدیران میتوانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحی کرده و شکل دهند. مدیران برای آنکه عاقلانه عمل کنند، بایستی نسبت به پیامدهای اقدامات خود و دیگران آگاهی و شناخت کافی داشته باشند. همچنین واکنشهای دیگران و نیروهایی را که خارج از کنترل آنهاست بررسی کنند. این پیامدها تنها در آینده خود را نشان میدهد. بدین ترتیب، افراد نه تنها میکوشند امور در حال وقوع را بفهمند، بلکه میکوشند اموری را که شاید اتفاق بیفتد یا بالقوه امکان وقوع دارد و یا تحت شرایط خاصی در آینده اتفاق خواهد افتاد, نیز بشناسند. افراد با استفاده از این شناخت حدسی موقعیت کنونی خود را تشخیص داده، کارهایشان را دنبال کرده، از بستر زمان و فضای مادی و اجتماعی میگذرند. سرعت تغییرات آنچنان سرسامآور است که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی با آنها کنار آمد. «اگر با تغییرات همگام نشوید، زیر چرخ عظیم تغییر خرد خواهید شد». انسان میتواند در سرنوشت آینده تاثیرگذار باشد.
بنابر آنچه گفته شد صنعت پوشاک در ایران متناسب با ظرفیت عظیمی که دارد رشد نیافته و نیازمند اخذ تصمیمات صحیح مدیریتی برای توسعه این صنعت در آینده است بیشک هرگونه رشد و توسعه به عوامل گوناگونی بستگی دارد که زنجیروار به هم مرتبط و بر هم اثرگذار و اثرپذیر هستند؛ یکی از مهمترین این عوامل نقش مولفههای زیر ساختی مورد نیاز آن صنعت است؛ بنابراین مسئله اصلی این پژوهش شناسایی و احصاء عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران است؛ با این امید که مدیران و مسئولین دستاندر صنعت پوشاک کشور در نقشه راهها و برنامهریزیهای آینده این صنعت به آنها توجه ویژه نموده و زمینههای رشد و توسعه آن را فراهم آورند.
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
دکتر زکی محمدحسن در کتاب صنایع ایران بعد اسلام، در خصوص تاریخچه صنعت منسوجات در ایران چنین مینویسد: از زمان هرودوت منسوجات ایران شهرت جهانی داشته و مردم رم برای خریداری آنها مبالغ گزافی میپرداختند. در زمان ساسانیان صنعت بافندگی به اوج عظمت و ترقی خود رسید و از آن دوره آثاری مبنی بر بافت پارچههای ظریف ابریشمی در دست است که دارای نقوش هندسی، اشکال پرندگان، حیوانات و یا سوارکاران در حال شکار میباشد. به دنبال سقوط ساسانیان و پیروزی اسلام، گرچه تولید بسیاری از پارچههای گرانبها و قیمتی مورد علاقه دودمان شاهنشاهی سابق متوقف شد ولی بنا بر عقیده بسیاری از مورخان به دلیل اینکه ایران در دامان اسلام به یک امپراطوری نسبتاً وسیع متصل گردید عملاً با کشورهای بیشتری داد و ستد بر قرار نمود و بازار فروش وسیعتری برای پارچههای مورد استفاده عامه پیدا کرد. در قرون پنجم تا هشتم -دوران سلجوقی و مغول- صنعت بافندگی فرصت یافت که با بافندگی در چین و نقش و نگار یافتههای چینی آشنا گردد. (محمدحسن، 1366) لازم به ذکر است برخی کارشناسان به عدم ترقی صنعت در این قرون معتقدند.
در دوران صفویان بافت انواع پارچههای ابریشمی و یا دارای نخ ابریشم رونق یافت و پیشرفت بسیار کرد بهطوری که انواع پارچههای مخمل با تارهای ابریشم که در این دوره یافته شده است زبانزد گردید. اواخر قرن نوزدهم صنعت دستبافت کشور به دلیل دسترسی به مواد اولیه خارجی در بافت قدک، بهطور روز افزونی از نخهای انگلیسی وارداتی استفاده شد. در واقع قاجار توجهی به پیشرفت صنایع نداشت و فروش مواد خام به بازارهای خارجی را تشویق مینمود. در زمان صدارت امیرکبیر که به ترقی و استقلال مملکت گرایشی قوی داشت، کارخانه بزرگ ریسمانریسی در تهران، کارخانه چلوار بافی در راه تهران به شمیران و حریر بافی در کاشان ایجاد گردید. تا پایان حکومت قاجار صنایع نساجی کشور محدود به این کارخانهها بود. در زمان سلسله پهلوی بهمرور واردات کارخانهها (ازجمله ماشینهای بافندگی و دوکهای ریسندگی) زیادتر شد به طوری که در سال 1317، 41 کارخانه بافندگی در کشور وجود داشت. اولین کارخانه نساجی پنبهای در قائمشهر در سال 1309 جهت رفع نیاز ارتش، توسط دولت تأسیس گردید. با این وجود تا پایان دوره پهلوی واردات پوشاک از کشورهای خارجی و از جمله آمریکا و انگلیس بهطور عمده انجام میگرفت (محمدحسن،1366). در دوره جمهوری اسلامی نیز این صنعت فراز و نشیبهای خاص خود را طی نموده و هرگز نتوانسته جایگاه واقعی خود را در اقتصاد ملی کشور به دست آورد.
بنا بر گفته یان مایلز (1979)، براي تاریخ مدیریت آینده و آیندهپژوهي، ميتوان قدمتي به اندازه وجود نوع انسان یافت. در این زمينه، وي خاطرنشان ميكند: «در جوامع سنتي، تصورات از آینده، ریشه در باورهاي عاميانه و مذهبي مردم داشت. در تمدنهاي كهن، سامانههاي نجوم، هواشناسي و تجزیه و تحليل ریاضي نيز كه همراستا با كشاورزي، تجارت دریایي و معماري پدیدار شده بودند، اهميت داشتند. پيشبيني سرنوشت افراد، نتایج ازدواجها، معاهدات و جنگها، یا هر رویداد دیگري ميتواند تا روزهاي نخستين تاریخ ما دنبال شود. این پيشبينيها شاید به خوبي ارتباطي هميشگي با سامانههایي پيدا كرده باشند، كه در تصميمگيريهاي مرتبط با فعاليتهاي اقتصادي تکرار شونده، براي مثال هنگام كاشت، برداشت و كودریزي و غيره، مورد استفاده هستند. نجوم، طالعبيني و پيشگویي، به عنوان روشهایي صحيح و منطقي ميتوانند مدنظر قرار گيرند، كه در امور انساني و طبيعي به طور یکسان قابل اجرا هستند؛ در این دیدگاه تفاوتهاي دقيق بين جهان طبيعي متشکل از واقعيات و جهان اجتماعي متشکل از ارزشها مد نظر قرار نداشت» ) 6 Miles, 1979.p. به نقل از پدرام، 1397: 50)
آگاهي مدرن از آینده، دستكم در ذهن آینده پژوهان غربي، در نتيجه افزایش آگاهي و پریشاني درباره سرعت تغييراتي پدیدار شد كه پيوسته در تاریخ بشر تجربه شده است. با افزایش هوشياري، این كنجکاوي به وجود ميآید، كه انسان چگونه ميتواند، به طور مؤثر و كارآمد بر پيشرفت تغييرات، تأثيرگذار باشد، تا پاسخگوي نيازهاي جامعه باشد و آن را توسط قدرت و زور خود، مضمحل نکند. (Binti Wan Zakaria, 2010 p.52 به نقل از پدرام، 1397: 50 ) با اینکه تفکر درباره آینده، خود، قدمتي به اندازه نوع انسان دارد، سرمایهگذاري نظاممند در آینده از طریق بررسي چشماندازها و بدیلهاي متنوع و با روشهاي ویژه كاربردي در پيشگویي و پيشبيني آینده ممکن و مطلوب فرآورده منحصربهفرد غرب است. (پدرام، 1397: 50)
از دید بل، آیندهپژوهان ميكوشند ابهام را از آینده بزدایند و مسيري روشن براي ترسيم آینده مطلوب بشریت ترسيم كنند. بدین منظور آیندهپژوهان باید علل تغيير را بيابند و تغيير از دید آنان در پيشرفتهاي فناوري ریشه دارد. این دیدگاه وندل دقيقاً مشابه دیگر آیندهپژوهان غربي است كه پيشران اصلي را پيشرفتهاي شتابان فناوري ميدانند. البته بل معتقد است كه فناوري در شرایط اقتصادي، سياسي و فرهنگي ریشه دارد و بيتوجه به این شرایط نميتوان نظام توسعه فناوري را درك كرد. بل تأكيد ویژهاي بر مسائل اخلاقي دارد و در نوشتارهاي مختلفي اشاره كرده است كه آیندهپژوهان نباید آینده را از آن خود كنند. بلکه باید بکوشند با نگاه به ارزشهاي والاي بشریت اطلاعات و توصيههایي ارائه كنند كه جامعه به سوي سطحي مطلوب از رفاه و آزادي هدایت شود . بل (2003) در فصل سوم كتاب مباني آیندهپژوهي مفروضات آیندهپژوهي را در سه قالب مفروضات كمکي، عام و خاص بر ميشمرد. (پدرام، 1397: 60) بنابراین توسعه زیر ساختها با نگاه مدیریت آینده و توسعه صنایع و ... ریشه در نگاه به آینده و توجه به داشتههای موجود و ساماندهی آنها متناسب با بهره مندی از ظرفیت فناورانه مرتبط با آن هاست البته نکته مهم بکار گیری از این دانش متناسب با شرایط بومی آن حوزه است.
براساس رویکرد كلي آیندهپژوهي، هدایت آینده به دست پيشرفتهاي فناورانه است كه در حوزه پارادایم جبرگرایي فناورانه، بهخوبي عمل ميكند. از این رو، بسياري از روشهاي مورد استفاده در این دانش، مرتبط با توسعه فناوري و زیر ساختها است، كه از آن جمله ميتوان به روشهاي پيشبيني فناورانه، شبيهسازي، مدلسازي رایانهاي و برونیابي روند اشاره كرد. پيشرفتهاي فناورانه و توسعه زیر ساختهای اساسی به دليل تأثير خود بر جامعه انساني و صنعتهای مورد نیاز، توسعه و رفاه اجتماعی را در بر میگیرد؛ بنابراین مباحث مطرحشده درباره مدیریت جامعه آینده، از طریق نظریهها، در قالب جامعه پساصنعتي یا فوقصنعتي در تمدن موج سوم2، پارادایمي تکاملگرا3 را درون تحليل جامعهشناختي نشان ميدهد. پدرام، 1397، 73)
آنچه از مطالعه پیشینه پژوهش انجام شده به دست آمد بدین شرح است: رمضانینژاد و همکاران (1397)، در پژوهش خود به مطالعه طراحی مدل تمایل به خرید پوشاک ورزشی ایرانی با وفاداری و تصویرسازی مشتری در ایجاد ارزش ویژه برندهای داخلی پرداختاند. هدف از انجام این پژوهش، رابطه تمایلات ورزشکاران در استفاده از برندهای داخلی پوشاک ورزشی با وفاداری و تصویرسازی در ایجاد ارزش ویژه برند میباشد. این پژوهش از نوع توصیفی و مبتنی بر روش همبستگی است. جامعه آماری، ورزشکاران پسر شهرستان مرند و دارای بیمه فعال ورزشی بودند که 341 نفر بهصورت تصادفی بر اساس جدول مورگان بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند که 320 پرسشنامه کامل موردبررسی قرار گرفت. ابزار تحقيق، پرسشنامه محقق ساخته 25 سؤالی گزینهای بود که 10 نفر از اساتید صاحبنظر دانشگاهی روایی صوری و محتوایی آن را تأیید کردند. پایایی ابزار نیز با روش آلفای کرونباخ تأیید شد (89/=a). از روش کمترین مربعات جزئی و نرمافزار PLS- Graph برای آزمون مدل تحقيق استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که عوامل (قیمت، کیفیت، طراحی و مدل ملیگرایی) با تمایل به استفاده از برند و همچنین تمایل ورزشکاران نیز با وفاداری و تصویرسازی، رابطه مثبت و معنیداری داشت، بنابراین، وفاداری ورزشکاران در استفاده از برندهای داخلی پوشاک ورزشی، سبب ایجاد ارزش ویژه برند میشود.
علی لو و همکاران (1396)، در تحقیقی با عنوان «طراحی مدل تبیین شاخصهای ارزشآفرینی برند در صنعت نساجی ایران» مدل تحقیق از متغیرهایی چون انتظارات مشتری، منابع سازمان، عوامل محیطی شکلگرفته است. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش از نوع کیفی است، روش اصلی مورداستفاده در این مطالعه تئوری داده بنیاد و تکنیک کدگذاری انتخابی است. اطلاعات میدانی کسب شده بر اساس مصاحبههای تخصصی با بیست کارشناس و خبره صنعت و دانشگاهی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد ارزشآفرینی از سه منظر ارزش مشتری، ارزش سازمان و ارزش جامعه ارزیابی و مورد تائید قرار گرفت. نتایج به دست آمده از رابطه همبستگی نشان داد ارزش مشتری، ارزش سازمان و ارزش جامعه به ترتیب بیشترین نقش و تأثیر در توسعه ارزشآفرینی برند را دارد. نتایج رتبهبندی عوامل نشان داد که مسائل مربوط به واردات و صادرات مدیریت هزینهها، مسائل بیمه و مالیات، بروکراسی اداری، منابع انسانی، عوامل احساسی مشتری و عوامل انتظاری عملکردی به ترتیب از رتبه و اهمیت بالاتری برای ایجاد ارزشآفرین از دیدگاه ارزیابان قلمداد شده است. در ابعاد کلان نیز عوامل مرگ مربوط به جامعه و دولت، عوامل مربوط به سازمان و صنایع و در نهایت عوامل مربوط به مشتری از ورود به اهمیت بالاتری از دیدگاه ارزیابان داشته است و میبایست مورد توجه بیشتری قرار گیرد. (علی لو و همکارانش، 1396).
اسدی (1396)، در پژوهشی به بررسی دلایل عدم موفقیت برند سازی پوشاک در ایران (پوشاک بانوان) پرداخته است. در این پژوهش، روش مورد استفاده توصیفی و از نوع همبستگی رگرسیون بوده که جامعهی آماری با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران 322 نفر از کارکنان کارگاهها و کارخانههای تولید لباس زنانه در شهرک صنعتی مشهد و همچنین فروشندگان عمده لباس زنانه در مشهد تعیین شده است. پرسشنامه مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه وفاداری مصرفکننده به برند آقای برینک با پایایی و پرسشنامهی اعتماد به برند بالستر با پایایی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان ادعا کرد که رابطهی معناداری بین اعتماد مشتری به برند با وفاداری مشتری به برند پوشاک زنانهی برند ایرانی (مشهد) وجود دارد. این بدین معناست که یکی از مهمترین علل موجود در عدم بندسازی پوشاک زنانه در ایران میتواند همین عامل عدم اعتماد مشتری به برند و وفاداری به برند در پوشاک زنانهی ایرانی باشد.
گاردتی و موتو4 (۲۰۱۵)، در تحقیقی با عنوان پایداری صنایع پوشاک با نوآوری در مدل کسب و کار آن ایجاد میشود؟ مدل موردی در پروژه IOU" به بررسی نوآوری در صنعت پوشاک پرداختند، روش تحقیق کیفی بوده و بر اساس تحلیل محتوا انجام شده است؛ و دریافتند تأثیر نوآوری در این صنعت بیشتر از تأثیر تغییر در این صنعت میباشد، زیرا نوآوری به ایجاد یک بازار جدید کمک میکند. محرکها برای نوآوری در مدل کسب و کار عبارتند از: نوآوری در فروش و سود، ارزش اعتباری یا ارزش نام تجاری، ظرفیتها و قابلیتهای نوآورانه، افزایش شهرت برند مثلاً سازگاری با محیط و توسعه محصول جدید یا گسترش شبکههای زنجیره تأمین دست یافتند. در پژوهش دیگری توسط ایسلام و معروف خان5 (۲۰۱۳)، با عنوان برند در محصولات مد پوشاک، تصویر برند بهعنوان یک عامل مهم در انتخاب محصول یا خرید برند شناسایی شد. همچنین برند بهعنوان یک تضمین برای تصویر مد و مطالبات شیوه زندگی یا برای شناسایی با یک گروه اجتماعی خاص است و موفقیت چنین فرایند ارتباطی بین برند و مخاطبین هدف، بستگی به تداوم ایده تعریف شده برای برند و محصول دارد. همچنین گلداسمیت و همکاران6 (۲۰۱۲)، در پژوهش خود تحت عنوان مادیگرایی، تعامل برند و وضعیت مصرفکنندگان و رفتارهایشان در ارتباط با پوشاک، به این نتیجه رسیدند که مادیگرایی، درگیری و تعامل برند در مفهوم خود و وضعیت مصرف، بهطور مثبتی درگیری و تعامل با پوشاک و وفاداری به برند را تحت تأثیر قرار میدهد.
در مجموع در خصوص تفاوت پژوهش حاضر با پیشینههای ذکر شده میتوان چنین نتیجه گرفت که تفاوتهای معناداری در مسئله، هدف، جامعه آماری، روش گردآوری دادهها، روش تجزیه و تحلیل دادهها و نتیجهگیری این پژوهش با پیشینه آن وجود دارد و نوآوری نتایج کاملاً مشهود میباشد.
روش شناسی تحقیق
این پژوهش از نظر هدف در دسته تحقیقات کاربردی و بر پایه پارادایم تفسیری - برساختی (تفسیری - ساختگرایی) انجامشده و به لحاظ استراتژی (راهبرد)، یک پژوهش آمیخته است و ماهیتاً در زمره پژوهشهای اکتشافی دومرحلهای کیفی-کمی قرار دارد؛ به این صورت که در مرحله اول با استفاده از روشپژوهش کیفی «داده بنیاد یا گرنددتئوری»؛ عوامل زیر ساختی صنعت پوشاک ایران شناسایی و سپس برای تایید این عوامل به وسیله روش کمی الگوسازی ساختاری تفسیری با استفاده از نرمافزار لیزرل پرسشنامهای طراحی شد و به وسیله آن نظرات جامعه آماری پژوهش در خصوص عوامل مذکور جمع آوری و تحلیل گردید. یکی از دلایل اصلی استفاده از روشهای ترکیبی، چندسونگری است، که رایجترین دلیل ذکر شده برای استفاده از روشهای ترکیبی میباشد و باعث تقویت نتایج مطالعه میگردد. (قربانی زاده، 1395: 18)
این پژوهش از نظر افق زمانی جمع آوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش تک مقطعی و در بازه زمانی 15 ماهه از خرداد 1398 تا مهر 1399 شمسی بوده است و افق زمانی تحلیلها و نتایج نیز مطابق با الگوی برنامهریزی متدوال در سطح کشور و همراستا با برنامههای توسعه کشور، 5 ساله یعنی تا سال 1404 شمسی در نظر گرفته شده است. برای گردآوری اطلاعات از هر دو روش اسنادی و میدانی استفاده شد، ابزار آن نیز در بخش اسنادی (کتابخانهای) فیشبرداری و در بخش میدانی مصاحبه (مصاحبههای عمیق و نیمه ساخته) و پرسشنامه بود. جامعه آماری این پژوهش در فاز کیفی نخبگان، خبرگان و مدیران علمی و عملی که حداقل یکی از شرایط زیر را دارا بودند: دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته بازاریابی و بازرگانی یا رشتههای مرتبط با حداقل درجه استادیاری و 15 سال سابقه تدریس در یکی از دانشگاههای معتبر شهر تهران؛ دارای حداقل 15 سال تجربه مدیریت کلان در دستگاههای دولتی و خصوصی متولی صنعت پوشاک کشور؛ دارای حداقل 15 سال سابقه مدیرت کلان در یکی از شرکتهای برند و معروف پوشاک ایرانی و در فاز کمی جامعه آماری شامل افرادی بود که حداقل 10 سال سابقه فعالیت در یکی از شرکتهای معروف و بزرگ پوشاک کشور را داشته و در ارتباط مستقیم با مشتریان داشتند. از این جامعه - به کمک پرسشنامه محقق ساخته - برای آزمون عوامل زیرساختی اکتشافی در مرحله اول استفاده شد. در این پژوهش بر حسب قواعد روش پژوهش انتخابی، نمونهگیری انجام نشد و محقق تا رسیدن به اشباع نظری فعالیت خود را ادامه داد، انتخاب افراد هم کاملاً به روش هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی، انجام شد.
در این پژوهش تحلیل دادهها با کمک نرم افزار مکسکیو دا7 انجام شد به این صورت که ابتدا فیشهای گردآوری شده از اسناد کتابخانهای و سپس متن مصاحبهها تایپ و وارد نرم افزار شدند و به روش داده بنیاد اعمال کدگذاری یا نشانه گذاری باز و محوری روی آنها انجام شد. در مرحله کدگذاری محوری یکی از طبقهها نقش طبقه محوری و زیر بنایی را در مدل بر عهده گرفت و سپس طبقههای علی، زمینهای، مداخلهگر، راهبردی و پیامدی نسبت به آن طبقه، دسته بندی شد. در مرحله بعد محقق اقدام به کدگذاری انتخابی یا همان روایت داستان برگرفته از روابط طبقهها و مفاهیم و نشانههای بدست آمده نمود که همان مرحله نظریه پردازی روش محسوب میگردد. به عبارت دیگر مراحل تحلیل کیفی پژوهش عبارت بود از: گام اول: کدگذاري باز8؛ گام دوم: کدگذاري محوري9؛ گام سوم: کدگذاري انتخابي10.
دلایل پژوهشگر برای اعتمادپذیری، انتقالپذیری و تأیید پذیری در این پژوهش عبارتند از: تمام مراحل و گامهای ضروری انجام یک تحقیق کیفی از طریق استراتژی نظریه داده بنیاد مورد توجه قرارگرفته و رعایت شد؛ در طول انجام مصاحبه، برداشتهای محقق با مصاحبهشوندگان کنترل شد؛ در استخراج کدها، مقولهبندی آنها و نیز تدوین شاخصها، از نظرات مصاحبهشوندگان استفاده شد، در این خصوص با توجه به مطالعه مبانی و نظر خبرگان در مواردی که برداشتها با آنها هماهنگ نبود، حذفشده و در مواردی نیز به برداشتهای مربوطه مفاهیم جدیدی اضافه گردید؛ در پایان نیز در جلسهای که با حضور پنج تن از خبرگان (مصاحبهشوندگان) برگزار شد، عوامل استخراج شده مورد تأیید آنها قرار گرفت؛ علاوه بر اینها، چند سونگری، در اجماع دادهها و محیط مختلف، زمان مختلف نیز رعایت گردید. از مواردی دیگر، که تایید اعتمادپذیری، انتقالپذیری و تأیید پذیری است درگیری طولانی مدت و پیگیری مستمر پژوهشگر بوده است.
برای سنجش پایایی در این پژوهش از روش پایایی باز آزمون استفاده شده است. بدین صورت که در حین انجام این تحقیق و در جریان کدگذاری مصاحبهها، چند مصاحبه بهعنوان نمونه در یک فاصله 30 روز مورد کدگذاری مجدد قرار خواهد گرفت. با مراجعه به کدهای اولیه استخراجشده از آن مصاحبهها و کدهای مجدد آنها در جدولی مقایسه میگردد. همچنین، از روش توافق یا همخوانی بین دو نفر نیز استفاده شد. در فاز کمی هم پرسشنامه طراحی شده در اختیار 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و اجرایی قرار گرفت و تکتک گویهها و شاخصها از لحاظ موارد زیر موردبررسی قرار گرفت. بررسی سؤالات پرسشنامه از حیثت تعداد و تنوع ابعاد و مؤلفهها جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش؛ بررسی ساختار پرسشنامه ازلحاظ تناسب با موضوع؛ بررسی این موضوع که سؤالات و گویههای استخراجشده از ادبیات نظری به چه میزان برای مخاطبان قابلفهم است؛ آیا گویهها و سؤالات تمامی ابعاد مؤلفههای موضوع را پوشش میدهند؟ اندازهگیری پایایی در فاز کمی نیز با روش آلفای کرونباخ انجام شد.
نحوی ورود دادهها در نرم افزار MAXQDA در شکل زیر نمایش داده شده است:
شکل1 : نمونه مصاحبهها وارد شده در نرم افزار
در اين مرحله متن تمامی مصاحبهها وارد نرم افزار شد و به تمامي نکات کليدي، عنواني داده شد که در مجموع تعداد 92 کد اولیه شناسایی گردید.
شکل2 : نمایش مجموع کدهای بعدهای مختلف الگوی اصلی پژوهش در نرم افزار
نمونهای از چگونگی کد گذاری اولیه در جدول زیر نمایش داده شده است
جدول 1: نمونه کدگذاری اولیه
کد اولیه | متن منتخب |
هماهنگی بین صنعت نساجی و پوشاک | مسئلهای که لازم است مجددا تاکید کنم وحدتی است که خوشبختانه بین تشکلهای نساجی و پوشاک مخصوصا انجمن صنایع پوشاک و انجمن صنایع نساجی ایران ایجاد شده است. من به شدت خواستار حفظ و تقویت این وحدت هستم چراکه اگر این وحدت وجود داشته باشد میتوانیم برنامههای بزرگتر و بهتری به دولت ارائه نماییم. |
تامین سرمایه | صنعت پوشاک ایران تمام زیرساختهای صنعتی را در سطح عالی دارد و از نظر تکنولوژی و ماشینآلات دست کمی از ترکیه ندارد. ولی متاسفانه سیستم دولتی تمام دست و بال این صنعت را بسته است و فعالان صنعت پوشاک، در زمینه تامین مواد اولیه، سرمایه در گردش، طراحی و ... با مشکلات عدیده مواجه هستند. |
آموزش دست اندرکاران صنعت پوشاک | نیازمند یک مدرسه تخصصی مد نیز هستیم زیرا بسیاری از فارغ التحصیلان به این جنبههای تکمیلی نیاز دارند. |
فرهنگ سازی در خصوص برند | کازرونی عنوان کرد: فرهنگ سازی، آموزش و اطلاع رسانی، نقش مهمی در حمایت از تولید داخلی دارد اما عنصر کافی به نظر نمیرسد که اگر این بود با وجود تولیدات بسیار رسانهها در این خصوص، در شرایط فعلی وضعیت متفاوتی را شاهد بودیم |
ارتباط با کشورهای صاحب تکنولوژی | به همین علت نمی توانیم به صادرات فکر کنیم. ما برای تولید کالای مرغوب نیاز به تجهیزات، نیروی آموزش دیده، مواد اولیه مرغوب و ارتباط با کشور های صاحب نام و پیشرو در صنعت پوشاک هستیم. |
مدیریت کارآمد | هزینههای انرژی، محیطزیست و مالیات از جمله عوامل دیگر اثر گذار در افزایش قیمت تمامشده محصول میباشد. |
هماهنگی بین دستگاه های متولی | سرمایه ایرانی در حال از بین رفتن است همه دوست دارند کار کنند و خلاقیتهای خود را بروز دهند اما متأسفانه این صنعت متولی درستی ندارد هیچ راهنما و راهگشا و مشاوره درستی در این صنعت وجود ندارد. |
نوسازی و بازسازی ماشین الات و تجهیزات | وی کمبود نیروی کار ماهر و نبود ماشینآلات و فناوری روز را یکی از مشکلات صنعت پوشاک دانست. |
نگاه غیرسیاسی | وی افزود مسائل سیاسی و تورم موجود در جامعه منجر به از دست دادن بازار صادرات شده است |
تامین سرمایه | به نظر من برای رسیدن به ایده آل صنعت نساجی باید به سه مسئله در سطح کلان توجه کرد؛ یک، ایجاد جذابیت های لازم در صنایع و صنعت نساجی برای جلب نظر سرمایه گذاران و ترغیب آن ها |
تامین سرمایه\نقدینگی | در حوزه تولید داخلی اشاره نمود که تولید کشور نسبت به سال گذشته به یکسوم کاهش پیداکرده است زیرا بسیاری از واحدها به دلیل کمبود نقدینگی دچار مشکل شدهاند و بسیاری دیگر به دلیل کمبود مواد اولیه مورد نیاز کار را کنار گذاشتهاند. |
فناوری | باید از فنّاوریهای نوین برای ساختن این صنعت استفاده کنیم، امروزه فنّاوریهای جدید وجود دارد که میتوانیم از آنها استفاده کنیم |
مدیریت و رهبری\دانش | و به نظرم آنچه صنعت پوشاک به آن احتیاج دارد عبارت است از: سرمایه کافی جهت اقدامات و سفارشات، دانش نسبی نسبت به هرفعالیت و پیش نیازها، دانش و تجربه عالی در زمینه اقتصادی و مدیریتی، روابط قوی و شناخت بهترین گروه ها در شاخه های مربوطه، برنامهریزی و پلن کاری دقیق و حرفه ای همراه با تحلیل، جوازهای لازم و نشان تجاری خاص است. |
هماهنگی بین دستگاه های متولی | از طرف دیگر عوامل تسهیلگر این صنعت که بخش اعظم آن به عملکرد و تصمیمها و حمایتهای مختلف دولت از این صنعت بر میگردد عملکرد ضعیفی داشته و نقش خودشان را خوب ایفا نکردند. |
نگاه غیرسیاسی | به هر حال پوشاک یک بحث مسایل فرهنگی و اجتماعی است که بر میگردد به بازار هدف شما، مسایل سیاسی، امنیتی، تحریمها هم بر برند مخصوصاً شرکتهایی که قصد ورود به بازارهای بین المللی داشته باشند |
جدول 2: کدهای مستخرجه از مرحله کدگذاری باز
فراوانی | کد | ردیف |
1 | توسعه زیرساختها |
|
1 | ارتباط با کشورهای صاحب تکنولوژی |
|
4 | هماهنگی بین دستگاه های متولی |
|
1 | کاهش بروکراسی |
|
2 | نوسازی و بازسازی ماشین الات و تجهیزات |
|
3 | نگاه غیرسیاسی |
|
1 | داشتن نهاد مدنی |
|
2 | هماهنگی بین صنعت نساجی و پوشاک |
|
1 | صنعت نساجی |
|
1 | خرده فروشان |
|
2 | تولیدکنندگان |
|
2 | زنجیره تامین |
|
4 | نیروی کار |
|
10 | فناوری |
|
1 | مدیریت و رهبری |
|
1 | برخورد با مشتری |
|
1 | توانمندسازی کارکنان |
|
1 | توجه به مسئولیت اجتماعی |
|
3 | فرهنگ سازی در خصوص برند |
|
9 | آموزش دست اندرکاران صنعت پوشاک |
|
2 | فرهنگ سازی و آموزش |
|
1 | تامین سرمایه |
|
در مرحله بعد، کدهاي اوليه (به علت تعداد فراوان آنها) به شکل سلسله مراتبی به کدهاي ثانويه تبديل ميشوند. چند کد ثانويه تبديل به يک کد مفهومی ميشود. در جداول زیر نتايج کدگذاري باز بر اساس کد ثانويه، کدهای مفهومی و مقولات ارائه شده است.
شکل3: نمونه کدهای نمایشی در سیستم نرم افزار
در مرحله اول تحلیل (کدگذاری باز) با استخراج کدهای اولیه، تعداد 92 کد شناسایی گردید. پس از کد گذاری باز؛ با الهام از مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش، کدهای استخراجی با توجه به نزدیکی و شباهتها در نرمافزار تحلیل دادههای کیفی maxquad در مولفههای مختلفی دستهبندی شدند (کدگذاری محوری). تعیین و نامگذاری مولفه ها نیز بر اساس اصطلاحات تکنیکی و تخصصی موجود در مقالات و پیشینه تحقیق انجام گرفته است. بعد از استخراج و دستهبندی کدها، شاخص مربوط به هر کد نیز تعیین گردید. در مرحله بعد نیز تعدادی ازمولفهها که با هم قابلیت تبدیل شدن به یک بعد از یک مفهوم کلی را داشتند نیز در ذیل بعد مربوطه قرار گرفتند.
نمودار 1: نمودار مولفهها (مفاهیم) و شاخص (نشانهها) مرتبط با توسعه زیرساخت ها
جدول3: مولفهها و شاخصهای عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران
شاخص | مولفه | بعد |
1. کاهش بروکراسی 2. ارتباط با کشورهای صاحب تکنولوژی 3. هماهنگی بین دستگاه های متولی 4. نوسازی و بازسازی ماشین آلات و تجهیزات 5. نگاه غیرسیاسی 6. ایجاد نهادهای مدنی | اصلاح ساختارهای موجود | عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران |
7. صنعت نساجی 8. خرده فروشان 9. تولید کنندگان 10. زنجیره تامین 11. نیروی کار (عرضه کننده، تولید کننده، پژوهشگر، بازاریاب، متخصص و طراح) 12. تامین سرمایه 13. فناوری (دسترسیبه اطلاعات، بروز بودن، هزینه پایین و...) 14. هماهنگی بین صنعت نساجی و پوشاک | تکمیل زنجیره صنعت پوشاک | |
15. فرهنگ سازی و آموزش در جامعه 16. آموزش دستاندرکاران صنعت پوشاک 17. فرهنگ سازی در خصوص برند 18. توجه به مسئولیت اجتماعی 19. توانمندسازی کارکنان 20. برخورد با مشتری 21. مدیریت و رهبری (دانش، تعهد و پاسخگویی، باور و اعتقاد و تفکر استراتژیک) | ارتقاء الگوهای رفتاری |
بررسی نرمال بودن توزیع دادههای تحقیق به کمک آزمون كولموگروف – اسميرنوف
بر اساس خروجي نرم افزار SPSS و مقدار معنيداري11 كه به اختصار با sig نشان داده شده است، به بررسي ادعاي نرمال بودن توزيع متغيرهاي تحقيق مي پردازيم. Sig به P-value نيز معروف است. هر چقدر مقدارsig كمتر باشد، رد فرضيه صفر ساده ميشود. آلفا (α)سطح خطايي است كه محقق در نظر مي گيرد(كه معمولا 5 درصد است). به طور كلي ميتوان گفت:
IF Asymp. Sig. (2-tailed) < H0: Reject
IF Asymp. Sig. (2-tailed) ≥ H0: Not Reject
نتیجه آزمون كولموگروف – اسميرنوف برای متغیر توسعه زیر ساختهای مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک در جدول زیرآمده است.
متغیر | میانگین | انحراف معیار | Sig ( سطح معنی داری) | α(مقدار خطا) | نتیجه آزمون |
توسعه زیر ساختها | 2.71 | 0.65 | 0.000 | 05 /0 | غیرنرمال |
جدول4: آزمون کولموگروف- اسمیرنوف متغیرتحقیق
با توجه به جدول بالا، چون مقدار سطح معنيداري متغیر توسعه زیر ساختها کوچکتر از مقدار 0.05 میباشد، توزیع غیر نرمال دارند. براي اطمينان از مناسب بودن دادهها مبني بر اينكه ماتريس همبستگيهايي كه پايه تحليل قرار ميگيرد در جامعه برابر با صفر نيست از آزمون بارتلت12 (t) استفاده گردید.
جدول5: خروجی آزمون KMO و بارتلت
شاخص | (KMO) | بارتلت | Sig ( سطح معنی داری) | درجه آزادی | نتیجه آزمون |
مقدار | 0.832 | 29688.93 | 0.000 | 7875 | تایید |
با توجه به جدول فوق اندازه کفایت نمونه13 (KMO) و همچنین آزمون معناداری کرویت نمونه بارتلت14 نیز در تحلیل عاملی توسط SPSS به ترتیب برابر با 0.832 و 0.000 است. که نشان دهنده کفایت نمونهها برای انجام تحلیل عاملی میباشد.
بعد از اطمینان از کفایت دادههای پژوهش برای انجام تحلیل عاملی، لازم است از صحت مدلهاي اندازه گيري متغیرهای پژوهش اطمينان حاصل كنيم. بنابراین در ادامه مدلهاي اندازه گيري متغير توسعه زیر ساختها آورده شده است .اين تحليل توسط مدل سازی معادلات ساختاري و با استفاده از نرم افزار آماري PLS انجام شد.
نمودارهای 4-8 و 4-9 مدل اندازه گيري توسعه زیرساختها را در حالت تخمين استاندارد و ضرایب معناداری نشان ميدهد.
نمودار 2: خروجي نرم افزار درباره ضرايب تخمين استاندارد توسعه زیرساختها
نمودار3: خروجي نرم افزار درباره ضرايب معنادری مدل اندازه گيري توسعه زیرساختها
با توجه به نمودارهای 2 و 3 بار عاملی همه سوالات بیشتر از 0.5 هست؛ بنابراین هیچ شاخصی از مدل حذف نشده است. در جدول زیر بارعاملی و ضرایب معنیداری مدل اندازهگیری توسعه زیرساختها آمده است.
جدول 6 : بار عاملی و ضریب معناداری شاخصهای توسعه زیرساختها
مولفه ها | شاخصها | بار عاملی | آماره آزمون (t-value) | نتیجه |
اصلاح ساختارهای موجود | 26 | 0.745 | 27.108 | تایید |
27 | 0.783 | 28.421 | تایید | |
28 | 0.653 | 16.582 | تایید | |
29 | 0.802 | 37.320 | تایید | |
30 | 0.778 | 25.932 | تایید | |
31 | 0.651 | 15.692 | تایید | |
تکمیل زنجیره صنعتی پوشاک | 32 | 0.780 | 26.388 | تایید |
33 | 0.784 | 32.045 | تایید | |
34 | 0.791 | 30.511 | تایید | |
35 | 0.697 | 20.472 | تایید | |
36 | 0.632 | 14.564 | تایید | |
37 | 0.647 | 13.131 | تایید | |
38 | 0.655 | 14.833 | تایید | |
39 | 0.572 | 10.988 | تایید | |
ارتقا الگوهای رفتاری | 40 | 0.593 | 9.722 | تایید |
41 | 0.619 | 10.924 | تایید | |
42 | 0.688 | 14.231 | تایید | |
43 | 0.729 | 25.975 | تایید | |
44 | 0.793 | 36.812 | تایید |
با توجه به نمودارهاي 2 و 3 و جدول6 بار عاملی و ضرایب معنیداری همه شاخصها مناسب و معنادار(بزرگتر از 1.96) شده اند لذا شاخص دیگری از مدل حذف نشد.
بررسي ضريب آلفای کرونباخ مدل اندازه گيري
در جدول(7) مقادیر آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرها از مقدار 7/0 بیشتر بوده که بیانگر پایایی پرسشنامه است.
جدول 7 شاخصها و مقادير مربوط به مدل اندازه گیری توسعه زیرساختها
متغیر | میانگین واریانس استخراجی | پایایی ترکیبی | ضریب تعیین | الفای کرونباخ | پایایی اشتراکی | شاخص افزونگی |
ارتقا الگوهای رفتاری | 0.57 | 0.82 | 0.71 | 0.72 | 0.57 | 0.32 |
اصلاح ساختارهای موجود | 0.55 | 0.88 | 0.82 | 0.83 | 0.55 | 0.45 |
تکمیل زنجیره صنعت پوشاک | 0.58 | 0.88 | 0.88 | 0.85 | 0.58 | 0.42 |
بررسي پايايي ترکيبي مدل اندازه گيري
با توجه به جدول (4-15) مقدار تمامی متغیرها بیش از 7/0 هستند، برازش مناسب مدلهای اندازهگیری تایید میشود.
معیارپايايي اشتراکي
قابليت تعميم پذيري در يک نمونه ديگر از همان جامعه در روش پی. ال. اس، با استفاده از معیار فوق ارزیابی میگردد. اين مقدار بايد بيشتر از 0.5 باشد. جدول(4-15) مقادیر فوق از که حاصل خروجی نرمافزار است را نشان میدهد.
با توجه به اینکه مقادير جدول (4-15) مقادیر تمامی میانگین واریانس استخراج شده از 5/0 بیشتر بوده، همچنين CR > AVE مي باشد. بنابراین این پژوهش از روایی همگرایی مناسبی برخوردار است.
روايي واگرا
در این پژوهش از روش روش فورنل و لارکر دومی برای سنجش روایی واگرایی استفادهشده است. با توجه به جدول(4-16) میتوان گفت که روایی واگرایی در حد قابل قبولی قرار دارد. چرا که جذر میانگین واریانس استخراج شده() برای هر متغیر بیشتر از همبستگی آن متغیر با سایر متغیرها است. بنابراین روایی رواگرای متغیرهای پرسشنامه مورد تایید است.
جدول 8: روایی واگرایی
متغیر | ارتقا الگوهای رفتاری | اصلاح ساختارهای موجود | تکمیل زنجیره صنعت پوشاک |
ارتقا الگوهای رفتاری | 75/0 |
|
|
اصلاح ساختارهای موجود | 66/0 | 74/0 |
|
تکمیل زنجیره صنعت پوشاک | 70/0 | 72/0 | 76/0 |
آزمون کيفيت مدل اندازه گيري
براي سنجش کيفيت مدل اندازه گيري از شاخص cv.com استفاده شد. با توجه به جدول 4-17 ميانگين cv.com متغيرهاي مدل اندازه گيري تحقيق برابر با 0.31 مي باشد که نشان دهنده بالا بودن قدرت پيشگويي مدل مي باشد.
جدول 9 مقادير CV Com
متغیر | CV Com |
ارتقا الگوهای رفتاری | 22/0 |
اصلاح ساختارهای موجود | 36/0 |
تکمیل زنجیره صنعت پوشاک | 34/0 |
بحث و نتیجه گیری
همانگونه که پیشتر گفته شد هدف از انجام این تحقیق شناسایی و احصاء عوامل زیرساختی موثر در مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران است؛ این هدف اصلی به دو هدف فرعی (1) شناسایی و احصاء مولفهها (مفاهیم) موثر بر عوامل زیر ساختی مدیریت آینده صنعت پوشاک ایران (2) شناسایی و احصاء شاخصها (نشانههای) هر کدام از مولفهها (مفاهیم) موثر بر عوامل زیر ساختی مدیریت آینده صنعت پوشاک ایران تقسیم شد،. برای نیل به این اهداف در ابتدا ادبیات موجود شامل مقالات، پایاننامهها و کتابهای مرتبط فارسی و خارجی موجود که توسط مراکز علمی و دانشگاهی بینالمللی معرفیشده بودند موردبررسی قرار گرفتند سپس با استفاده از مبانی نظری مصاحبه با خبرگان و اخذ نظر کارشناسان، دادههای مرتبط با مفاهیم و مقولهها (مؤلفهها و شاخصهای) مورد نظر استخراج گردید این دادهها در فاز اول با استفاده از روش تحلیل کیفی داده بنیاد مورد تحلیل دقیق قرار گرفتند و مفاهیم و مقولههای موثر بر مدیریت آینده صنعت پوشاک ایران احصا و شناسایی شدن سپس در فاز دوم با روشهای آمار استنباطی یافتهها به تأیید کارشناسان خبره رسید.
با توجه به یافتههای تحقیق عوامل زیر ساختی مدیریت آینده و توسعه صنعت پوشاک ایران دارای سه مولفه (مفهوم) به شرح (1) اصلاح ساختارهای موجود، (2) تکمیل زنجیره صنعت پوشاک و (3) ارتقاء الگوهای رفتاری است همچنین روی هم رفته این سه مولفه دارای 22 زیر مولفه (شاخص یا نشانه) می باشد که عبارتند از: ترتیب اولویت آنها عبارتند از :
الف) اصلاح ساختارهای موجود: داشتن نهادهای مدنی؛ نگاه غیرسیاسی؛ ارتباط با کشورهای صاحب تکنولوژی؛ هماهنگی بین دستگاه های متولی؛ کاهش بروکراسی؛ نوسازی و بازسازی ماشین آلات و تجهیزات.
ب) تکمیل زنجیره صنعت پوشاک: فناوری (دسترسی به اطلاعات، بروز بودن، هزینه پایین و...)؛ تأمین سرمایه؛ نیروی کار (عرضه کننده، تولید کننده، پژوهشگر، بازاریاب، متخصص و طراح)؛ زنجیره تأمین؛ تولیدکنندگان؛ خرده فروشان؛ صنعت نساجی و همکاری بین صنعت نساجی و پوشاک.
پ) ارتقاء الگوهای رفتاری: فرهنگ سازی و آموزش؛ مدیریت و رهبری؛ برخورد با مشتری؛ توانمند سازی کارکنان؛ برخورد با مشتری؛ توانمندسازی کارکنان؛ توجه به مسئولیت اجتماعی؛فرهنگ سازی در خصوص برند و آموزش دست اندرکارانصنعت پوشاک.
این تحقیق از نظر روش با تحقیق تاروردیان و همکاران (1397)، با عنوان" طراحی الگویی برای برند آفرینی جامع در سازمان های برگزارکننده رویدادهای آموزشی غیردانشگاهی" مشابه می باشد و شرایط علی این دو تحقیق به خاطر متفاوت بودن موضوع و حوزه های تخصصی متفاوت می باشد، لاکن از نظر عوامل زمینه ای، مداخله گر و پیامدها شباهتهایی بین یافته های این مطالعه با مطالعه رساله حاضر وجود دارد.
این تحقیق از نظر روش با تحقیق محمدیان و همکاران (1395) با عنوان؛ تدوین مدلی برای ساخت برند اجتماعی، رویکردی نوین به برندسازی مشابهت دارد و از نظر یافته ها با توجه به تخصصی بودن موضوع قابلیت مقایسه ندارند. لذا پیشنهاد می گردد:
· چشم انداز، اهداف و راهبردهای توسعه صنعت پوشاک توسط دولت (وزارت صنعت، معدن و تجارت) و صنف پوشاک تدوین گردد.
· قوه مجریه با هماهنگی قوه مقننه در خصوص مناسب سازی فضای کسب و کار در حوزه پوشاک به عنوان یکی از حوزه های اصلی اقتصاد کشور با بازنگری در قوانین و مقررات و حذف یا تعدیل مقررات زائد اقدام نماید.
· همکاری بین صنعت پوشاک و صنعت نساجی سازماندهی گردد و این دو صنعت به صورت مکمل هم در نظر گرفته شوند.
· دولت با اتخاذ سیاست های حمایتی و کمک به تامین نقدینگی این بخش، از فعالان این حوزه حمایت نماید.
· با اصلاح فرایندها و استفاده از تکنولوژی های روز، امکان برنامه ریزی، مدیریت و نظارت بر آن در صنعت پوشاک تسهیل گردد.
· با آموزش عمومی مردم و فرهنگ سازی و توانمندسازی مدیران و کارکنان شاغل در این صنعت الگوهای رفتاری کلیه ذی نفعان این صنعت اصلاح گردد.
· به منظور ترغیب سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنعت پوشاک، دولت و مجلس سیاستهای تشویقی و حمایتی در نظر بگیرد و تضمینی برای برگشت سرمایه ارائه گردد تا ریسک سرمایه گذاری در زیرساختهای پوشاک کاهش یابد.
· با هموار نمودن ورود سرمایه گذاران خارجی و بازنگری در قوانین و مقررات سرمایه گذاری خارجی، شرایطی جذاب و مناسب برای جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش پوشاک فراهم آید تا از پتانسیل سرمایه گذاری خارجی هم در این بخش استفاده گردد.
ازجمله پیشنهادها براي تحقیقهاي آینده میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
آسیب شناسی وضعیت پوشاک و آسیب های برندهای موجود در این حوزه؛ بررسی تطبیقی برند سازی در این صنعت با سایر صنایع؛ بررسی تطبیقی برندسازی در این حوزه با کشورهای پیشرو و صاحب نام در این صنعت؛ بررسی، تحلیل و همچنین امکان سنجی دقیق در خصوص پیادهسازی الگو؛ آزمون الگو در یک جامعه وسیعتر و در سطح ملی و با رویکردهای متفاوت و ....
منابع و مأخذ
1. ابراهیمی، عبدالحمید، جعفر زاده کناری، مهدی، بزرگی ماکرانی، صابر (1391)، بررسی عوامل مؤثر بر نگرش و قصد مصرفکنندگان به خرید محصولات جعلی برندهای لوکس در صنعت پوشاک در شهر ساری، فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین، سال دوم، شماره 3، 1 – 34
2. اسدی، علیرضا، یکتا، مهدی، حسنزاده، فرین، لطفی، درنا (1393)، آیندهپژوهی صنعت پوشاک، پژوهشی در خصوص صنعت نساجی، پوشاک و چرم ایران، به درخواست اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران.
3. اسدی، ملیحه، (1396)، «بررسی دلایل عدم موفقیت برند سازی پوشاک در ایران (پوشاک بانوان)»، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه اردکان. 1396.
4. پدرام، عبدالرحیم (1397). آیندهپژوهی دانشی غربی، مدیریت راهبردی و آیندهپژوهی، دوره 1 ،شماره 1 ، بهار و تابستان 1397 ،صفحات 79 ـ 43
5. جلالی چیمه، منیر سادات (1395)، طراحی مدل کسبوکار نوآورانه در صنعت پوشاک، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا 1395.
6. رمضانی نژاد، رحیم، آسایش، لیلا، عبدلی، مریم و معصوم کارکن (1397)، «طراحی مدل تمایل به خرید پوشاک ورزشی ایرانی با وفاداری و تصویرسازی مشتری در ایجاد ارزش ویژه برندهای داخلی» پژوهشنامه مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی، دوره 14، شماره 28، پاییز و زمستان 1393.
7. رنج دوست، شبنم (1387)، تاریخ لباس ایران، تهران، انتشارات جمال هنر
8. رئیسی، مهناز، شریفی، سعید (1395)، شناسايي و رتبهبندی عوامل مؤثر بر مصرف برندهاي خارجي در صنعت مد لباس (موردمطالعه: شهر اصفهان). فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین، سال ششم، شماره اول، شماره پیاپی (20) بهار 1395.
9. صفری، محمدتقی، منتظر، علیرضا و پور مصطفی، آیدا (1390)، دورنمای صنعت پوشاک در ایران، نشریه دانشجویی صنعت نساجی، شماره 8، صفحه 2 – 84.
10. علیجلو، سعیدنیا، بدیع زاده (1396)، طراحی مدل تبیین شاخصهای ارزشآفرینی برند در صنعت نساجی ایران. مدیریت بازاریابی، شماره 37، زمستان 1396.
11. قندی، منا (1388)، خانه لباس ایران (با رویکرد هویت فرهنگی) پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده معماری و شهرسازی
12. محمدحسن زکی (1366)، صنایع ایران بعد از اسلام، ترجمه: محمدعلی خلیلی، تهران، انتشارات اقبال.
13. Binti Wan Zakaria, F. (2010). Futures studies in contemporary Islamic and Western thought. Birmingham:The University of Birmingham.
14. Gardetti and Muthu (2015), “Sustainable apparel? Is the innovation in the business model? - The case of IOU Project“Textiles and Clothing Sustainability,pp 133-149.
15. Goldsmith, R. E. Flynn, L. R. & Clark,R. A. (2012). Materialistic, brand engaged and status consuming consumers andclothing behaviors. Journal of Fashion Marketing and Management: An International Journal, 16(1): 102-119.
16. Islam, M. M. & Maroof Khan, A. (2013).Branding of Clothing Fashion Products: Fashion Brand Image Development by marketing Communication Approach. Research Journal of Engineering Sciences, 2(4), 28-33.
17. Miles, I. (1979). The development of forecasting towards a history of the future. In Tom Whiston (ed.), The uses and abuses of forecasting. Sussex: Science Policy Research Unit (pp.68-83).
Infrastructural factors affecting the future management and development of Iran’s garment industry
Forouzande Azimi15
*………………16
……………….17
Davoud Faridpour18
This article seeks to identify and enumerate the effective infrastructural factors in the future management and development of Iran's clothing industry. Qualitatively-quantitatively located; In this way, in the first stage, using the qualitative method"Data Foundation"; With the help of Mexico City software, the underlying factors of the Iranian clothing industry were identified and then evaluated by quantitative interpretive structural modeling using LISREL software. In terms of time horizonData collection is one-section - from June 1398 to October 1399 - and the time horizon of the analysis is 5 years until 1404 solar. Data collection was used by both documentary methods (with fish-taking tools) and field (interview). The statistical population of this study was 19 elites, experts and related scientific and practical managers. The snowball continued until it reached theoretical saturation.Finally, the three components and 22 sub-components were prioritized, respectively: a) Reform of existing structures: having civic institutions; Non-political view; Communication with technology countries; Coordination between responsible devices; Reducing bureaucracy; Renovation and reconstruction of machinery and equipment. B) Completing the clothing industry chain: technology (access to information, up-to-dateness, low cost, etc.); Financing; Workforce (supplier, producer, researcher, marketer, specialist and designer); supply chain; Manufacturers; Retailers; Textile industry and cooperation between textile and clothing industry.C) Promoting behavioral patterns: culture building and education; Management and leadership; Dealing with the customer; Empowering employees; Dealing with the customer; Empowering employees; Paying attention to social responsibility; creating a culture about the brand and educating those involved in the clothing industry.
Keywords: Infrastructure, Garment industry, Textile, Future management, Development
[1] . maxquda
[2] Third wave civilization
[3] Evolutionist
[4] Gardetti & Muthu
[5] Islam & Maroof Khan
[6] Goldsmith & other
[7] . maxquda
[8] . Open Coding
[9] . Axial Coding
[10] . Selective Coding
[11] significance
[12] Bartlett Test
[13] Kaiser-Meyer-Olkin Measure of Sampling Adequacy
[14] Bartlett's Test of Sphericity Sig
[16] *
[18] Researcher at the Center for Strategic Studies and PhD in Communication from Allameh Tabatabai University, Tehran, Iran