تحلیل اضطراب وجودی در شخصیت مورسو از رمان بیگانه اثر آلبر کامو
ندا یانس
1
(
دانشگاه آزاد اسلامی
)
الکلمات المفتاحية: اضطراب وجودی, اگزیستانسیالیسم, آلبر کامو, مورسو, رمان بیگانه.,
ملخص المقالة :
رمان بیگانه اثر آلبر کامو یکی از برجستهترین نمونههای ادبیات اگزیستانسیالیستی در قرن بیستم است که در آن، شخصیت اصلی یعنی مورسو، با نوعی بیتفاوتی و گسست احساسی نسبت به جهان پیرامون خود ظاهر میشود. هدف این مقاله، تحلیل روانشناختی اضطراب وجودی در شخصیت مورسو با تکیه بر نظریههای اگزیستانسیالیستی از جمله دیدگاههای ژان پل سارتر، مارتین هایدگر و اروین یالوم است. اضطراب وجودی بهعنوان نوعی اضطراب بنیادین، برخاسته از مواجهه انسان با مفاهیمی چون مرگ، آزادی، مسئولیت، و بیمعنایی زندگی تعریف میشود و از اضطرابهای بالینی متمایز است. در این پژوهش، با روش تحلیل روانشناختی - ادبی، رفتارها، زبان و تصمیمات مورسو در طول رمان مورد بررسی قرار گرفتهاند. واکنش سرد مورسو به مرگ مادر، قتل بدون انگیزه روشن و پذیرش بیاحساس سرنوشت خود در دادگاه، همگی نشانههایی از مواجهه او با پوچی و اضطراب وجودی هستند. زبان روایت نیز با ساختار ساده، جملات کوتاه و توصیفهای بیروح، فضای ذهنی مورسو را بازتاب میدهد و به انتقال تجربه اگزیستانسیالیستی کمک میکند. یافتههای مقاله نشان میدهند که مورسو نه تنها از اضطراب وجودی رنج میبرد، بلکه در پایان رمان به نوعی پذیرش فلسفی از مرگ و بیمعنایی دست مییابد که با مفهوم «آزادی در دل پوچی» نزد کامو همراستا است. این تحلیل نشان میدهد که ادبیات میتواند بستری مؤثر برای بازنمایی و بررسی مفاهیم روانشناختی عمیق باشد و شخصیتهای ادبی هم¬چون مورسو، امکان فهم بهتر تجربههای اگزیستانسیالیستی را فراهم میکنند.
