بررسی توصیفی و مقابله¬ای ساخت قید در کردی (سورانی و کرمانجی) و انگلیسی
الموضوعات :
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی , دانشکدگروه زبان شناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مهاباد، مهاباد، ایران.ه علوم انسانی ,دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
الکلمات المفتاحية: قید ساده, قید مرکب, بررسی مقابله ای, تفسیر مجدد, تعمیم گرایی افراطی, تشخیص. ,
ملخص المقالة :
در این مطالعه قیدهای ساده و مرکب در دو گویش سورانی و کرمانجی با هم مقایسه می شوند و سپس نتایج با نمونه های انگلیسی بررسی می شوند. ابتدا ساخت قیدهای ساده و مرکب در انگلیسی بررسی شده اند و سپس دو گونه سورانی و کرمانجی در قیاس با هم و به صورت مقایسه ای با قیدهای انگلیسی مقایسه شده اند. همچنین جهت نشان دادن واژگان از حروف لاتین آمریکایی استفاده شده است. بر اساس درجه بندی سختی سه سطح تفسیر مجدد، تعمیم افراطی، تشخیص سبب ایجاد مشکل برای زبان آموزان کرد شده است و آگاهی از شباهت ها می تواند یادگیری زبان را برای کرد زبانان آسان کند (انتقال مثبت). با مطالعه و بررسی زبان های یاد شده چهار اصل آموزش را می توان برای کرد زبانان در نظر گرفت که شامل انتخاب (چه چیزی درس داده شود)، درجه بندی (چه زمانی درس داده شود)، آموزش به صورت مقابله ای (برنامه و واحد درسی) و امتحان (آزمایش آنچه آموخته شده است).
احمدی گیوی، حسن و انوری، حسن. (1385). دستور زبان فارسی 1. تهران، انتشارات فاطمی.
احمدی گیوی، حسن و انوری، حسن. (1385). دستور زبان فارسی 2. تهران، انتشارات فاطمی.
مشکوة الدینی، مهدی. (1370). دستور گشتاری فارسی. مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد.
ناتل خانلری، پرویز. (1362). دستورزبان فارسی. تهران، مرکز نشر کتاب.
Baker, C.L. (1989). English Syntax. London; The MIT Press.
Chawdron, Craig. (1988). Second Language Classroom. N.Y.: Cambridge University Press.
Carl, James. (1981). Contrastive Analysis. 2nd impression, Longman.
Els, Van Theo et al. (1989). Applied Linguistic and the Learning and Teaching of Foreign Languages, Baltimore, Maryland: Edward Arnold.
Francis, Nelson. (1958). The Structure of American English. N.Y.: Ronald Press.
Frank, Marcella (1993). Modern English. N.J.: Prentice-Hall Regents.
Genztler, Edwin. (1993). Contemporary Translation Theories. N.Y.: Routledge.
George, H.V. (1972). Common Errors in Language Learning: Insights from English. Rowley; Mass.
Harmer, Jeremy. (1983). The Practice of English Language Teaching. London; Longman.
Lambton, A.K.S. (1967). Persian Grammar. London; Cambridge University Press.
Lefevere, Andre. (1992). Translation, History, Culture. N.Y.: Routledge.
Master, Peter. (1996). Systems in English Grammar. N.Y.: Prentice-Hall Regents.
McKay, Sandral. (1985). Teaching Grammar. N.Y.: Pergamon Press.
Monteith, M & Miles, Robert. (1992). Teaching Creative Writing. Philadelphia: Open University Press.
Murphy, R. (1994). Grammar in Use (Basic), N.Y.: Cambridge University Press.
Naber, T. Vera & Sevigny, S. (1993). A Grammar Manual. Ontario; Prentice-Hall Canada Inc.
Newmark, Peter. (1988). Approaches to Translation. N.Y.: Prentice-Hall Regents.
Prator, C.H. (1967). Hierarchy of Difficulty. Quoted in Brown, H.D. 1987.
Rezvani, Payman. (2003). Pedagogical Comparative Study between English and Iranian Kurdish Phonology. MA thesis, Islamic Azad University of Tabriz.
Richards, J.C. (1975). Error Analysis. England; Longman.
Robinett, B.W. & Schachter, J. (1986). Second Language Learning. Michigan; The University of Michigan Press.
Swan, Michael. (1989). Practical English Usage. London; Oxford University Pres.
Thewlis, Stephen. (1997). Grammar Dimensions. Boston: Heinle & Heinle Publishers.
Wenden, A. & Rubin, J. (1987). Learner Strategies in Language
دو فصلنامه مطالعات زبان و ادبيات کردي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج دوره ١، شماره 1، پیاپی ١، بهار و تابستان 140٤ |
| |
بررسی توصیفی و مقابلهای ساخت قید در کردی (سورانی و کرمانجی) و انگلیسی
احمد احمدیان1
گروه زبان شناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مهاباد، مهاباد، ایران.
DOI:
| ||
تاريخ دریافت: 3/2/1404 تاريخ پذیرش:3/ 6/1404 | صفحات: 189-224 | بەرواری وەرگرتن: 23/4/2025 |
چکیده
در این مطالعه قیدهای ساده و مرکب در دو گویش سورانی و کرمانجی با هم مقایسه می شوند و سپس نتایج با نمونه های انگلیسی بررسی می شوند. ابتدا ساخت قیدهای ساده و مرکب در انگلیسی بررسی شده اند و سپس دو گونه سورانی و کرمانجی در قیاس با هم و به صورت مقایسه ای با قیدهای انگلیسی مقایسه شده اند. همچنین جهت نشان دادن واژگان از حروف لاتین آمریکایی استفاده شده است. بر اساس درجه بندی سختی سه سطح تفسیر مجدد، تعمیم افراطی، تشخیص سبب ایجاد مشکل برای زبان آموزان کرد شده است و آگاهی از شباهت ها می تواند یادگیری زبان را برای کرد زبانان آسان کند (انتقال مثبت). با مطالعه و بررسی زبان های یاد شده چهار اصل آموزش را می توان برای کرد زبانان در نظر گرفت که شامل انتخاب (چه چیزی درس داده شود)، درجه بندی (چه زمانی درس داده شود)، آموزش به صورت مقابله ای (برنامه و واحد درسی) و امتحان (آزمایش آنچه آموخته شده است).
کلید واژه: قید ساده، قید مرکب، بررسی مقابله ای، تفسیر مجدد، تعمیم گرایی افراطی، تشخیص.
لێکۆڵینەوەیەکی وەسفیی و بەراوردکاری لە بنیاتنانی ڕستەی ڕستەیی بە زمانی کوردی (سۆرانی و کرمانجی) و ئینگلیزی.
ئەحمەد ئەحمەدیان
بەشی زمانەوانی گشتی، فاکەڵتی زانستە مرۆڤایەتییەکان، زانکۆی ئازادی ئیسلامی، لقی مەهاباد، مەهاباد، ئێران.
کورته
لەو لێکۆڵینەوەیەدا ئاوەڵکرداری سادە و لێکدراو لە دوو ژێرزاراوەی سۆرانی و کورمانجی پێکەوە بەراورد دەکرین و ئینجا ئاکام و دەرەنجامەکەی لەگەڵ نموونەی هاوشێوەی لە ئینگلیسیدا هەڵدەسەنگێندرێ. سەرەتا پێکهاتەی ئاوەڵکرداری سادە و لێکدراو لە ئینگلیسیدا تاوتوێ کراون و دواتر لە دوو ژێر-زاراوەی سۆرانی و کورمانجی لەگەڵ یەکتر و، هەروەها بە شێوازێکی بەراوردکارانە لەگەڵ ئاوەڵکردارە هاوشێوە ئینگلیسییەکان بەراورد کراون. بۆ نیشاندانی وشەکان و ڕستە کوردییەکان لە ئەلفوبێی دەنگناسیی ئەمریکایی کەڵکوەرگیراوە. بەپێی پلەبەندیی «دژواریی»، سێ ئاستی «ڕاڤەی سەرلەنوێ»، «گشتاندنی زێدەڕۆیانە» و «ناسینەوە» بوونەتە هۆکاری کێشەخوڵقێن بۆ زمان-فێرخوازانی کوردزمان. ئاگاداری لەسەر وێکچوونەکان دەتوانێ ڕەوتی فێرکاریی زمان، بۆ کوردزمانان ئاسانتر بکات( ڕاگوێزتنی ئەرێنی). بەهۆی لێکۆڵینەوە، هەڵسەنگاندن و بەراوردکردنی زمانەکانی گۆرین، دەکرێ چوار بنەمای فێرکاری بۆ زمان-فێرخوازانی کوردزمان دەستەبەر بکەین، کە بریتین لە: «هەڵبژاردن»(چ شتێک وەک وانە و دەرس بگوترێتەوە)، «پلەبەندی»(کەی وانە و دەرس بگوترێتەوە)، «فێرکاریی بەراوردکارانە»(پڕۆگرام و وانە دەرسییەکان) و «تاقیکاری»(هەڵسەنگاندنی ئەو شتەی فێری فێرخواز کراوە).
وشەگەلی سەرەکی: ئاوەڵکرداری سادە، ئاوەڵکرداری لێکدراو، هەڵسەنگاندنی بەراوردکارانە، ڕاڤەی سەرلەنوێ، گشتاندنی زێدەڕۆیانە،
1- مقدمه
ارتباط مسئله ای است که همه انسان ها در طول زندگی با آن سروکار دارند و مطالعه ی فعالیت های بشری باید به آن معطوف شود. ارتباط یکی از فراگیرترین، مهمترین و کامل ترین جنبه های زندگی بشر است. توانایی برقراری ارتباط در بالاترین سطح آن انسان را از بقیه حیوانات متمایز می سازد. زندگی روزمره ما بسیار به ارتباطات ما با دیگران بستگی دارد.
انسان ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و زبان یکی از مهمترین و ضروری ترین ابزارهای ارتباط است و برای اینکه فهم متقابل به راحتی برقرار شود، باید به طور نظام مند به کار گرفته شود تا بتوان از توانایی آن برای گفتار راحت تر استفاده کرد. زبان در سطح واژگان و همچنین جملات و نحوه ترکیب آنها با یکدیگرکاملا نظام مند عمل می کند. هر شکلی از ارتباط برای فهم متقابل باید به صورت نظام مند بیان شود و زبان آموزان باید یاد بگیرند که چگونه با زبانی که یاد می گیرند ارتباط برقرار کنند و بتوانند پیام و هدف خود را به راحتی و دقیق منتقل و دریافت کنند. یکی از مسایلی که باید به جد روی آن بحث و بررسی شود دستور زبان هر زبان می باشد (مونتیث2 1992).
مردم بسیاری از سراسر جهان سعی می کنند تا یک زبان خارجی را یاد بگیرند. بعضی از آنها ممکن است در یک محیط دو یا چند زبانه رشد نکنند و از نحوه آموزش زبان به دلیل مشکلات بسیار زیادی که دارد رنج ببرند، مخصوصا آنهایی که در دبیرستان یک زبان خارجی را یاد می گیرند. اگر هر دو زبان به هم شبیه باشند ممکن است مشکلات کمتری داشته باشند اما موقعیت گیج کننده خواهد بود و اگر از هم متفاوت باشند، دانش آموز در یادگیری الفبا، آواها و ساخت های دستوری دست پاچه و با مشکل مواجه خواهد شد (ریچاردز3 1975) مانند انگلیسی و کردی، هر چند که هر دو از یک خانواده زبانی و آن هم هند و اروپایی هستند.
بنابراین اگر هدف یادگیری زبان برقراری ارتباط مانند شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن از طریق آن زبان و انتقال افکار و اندیشه های مختلف از زبانی به زبان دیگر می باشد، لازم و ضروری است که بر هر دو زبان به خوبی مسلط بود (لِفِوِرِ4 1992). یادگیران زبان و معلمان باید این نکته را در ذهن داشته باشند که برای یادگیری و تسلط بر هر زبانی، دستور زبان یکی از مهمترین بخش های آن می باشد و باید بر اجزای گفتار و سخن در زبان مقصد مسلط باشند (مک کی5 1985). دقت نیز به فهم و شناخت ساختارهای هر دو زبان در کنار واژگان، اصطلاحات و سبک بستگی دارد (گنتزلر6 1993). این امر زمانی امکان پذیر است که تفاوت ها و شباهت های ساختارهای جملات و اجزا سخن در هر دو زبان به خوبی مشخص شوند.
هدف بررسی مقابله ای را می توان در گفته های الس7 و بقیه (38 :1984) به صورت زیر خلاصه کرد:
1- تفاوت ها و شباهت های دو زبان مشخص شوند؛
2- ساخت ها توضیح و توصیف شوند و مشکلات در یادگیری زبان دوم مشخص شوند؛
3- ابزارها و کتابهایی برای آموزش زبان تدوین و تهیه شوند.
اما به نظر نگارنده یک بعد چهارمی هم وجود دارد. بررسی مقابله ای با همه ی محدودیت هایش در آموزش استراتژی های آموزش ترجمه برای دانشجویان ترجمه و استفاده از آن برای روشن کردن مشکلاتی که آنها ممکن است در ارتباط با کار و هدفشان با آن روبرو شوند نیز بسیار مفید است.
هر چند بررسی مقابله ای امروز مورد نقد قرار می گیرد (نیومارک8 و ریبل9 1968، دیکنسون10 1974) اما هنوز هم کاربرد خود را از دست نداده و در رفع بسیاری از مشکلات یادگیری کمک کننده است (جورج11 67: 1972، استاکوِل 79: 1968 به نقل از رضوانی 2003). مقایسه نمونه های معادل در دو زبان برای پیدا کردن شباهت ها و تفاوت ها به یادگیران زبان در انتقال مثبت یادگیری کمک می کند. اگر دو زبان به هم نزدیک و مرتبط باشند مانند انگلیسی و کردی، زبان بومی شبکه ای برای یادگیری عناصر و ارتباطشان با زبان میزبان را تشکیل می دهد که مجموعه مرکب12 نامیده می شود. یاکوبوویتس13 (1970) این مجموعه مرکب را انتقال مثبت در بین زبان های مرتبط می داند (به نقل از رضوانی 2003).
2- قید در زبان انگلیسی
قید در زبان انگلیسی شامل واژگان، عبارت ها، گروه ها و بندهایی می باشد که گروه های فعلی، صفتی، گروه های قیدی دیگر، حروف تعریف، حروف اضافه و اسم را تعریف می کند (مستر14 1996) ولی فرانک15 (141: 1993) معتقد است:
"امری عادی خواهد بودکه عناصر متمایز را در بین قیدها جای داد، آن هم آن دسته که نمی توانند بین سایر دسته بندی های اجزا سخن قرار گیرند. قیدها به لحاظ معنایی از واژگانی که معنای محتوایی زیادی دارند تا آنهایی که فقط برای تأکید به کار می روند درجه بندی می شوند. قیدها به لحاظ کاربردی نیز از نزدیکترین فرع افعال، واژگان مفرد، گروه های حرف اضافه یا بند تا تعدیل دهنده های جملات کامل".
بنابراین، امری دشوار است که بتوان مرزی مشخص بین قیدها و دیگر اجزا سخن کشید. در این رابطه، مستر و فرانک دریافتند که قیدها مشکل ترین دسته واژگان برای تشخیص هستند هم به لحاظ صورت و هم کاربرد.
"اگر مطمئن نیستید واژگان به کدام دسته تعلق می گیرند، حتما جزء دسته قید ها می باشد" ( مستر 270: 1996).
مشکلات بسیاری در ارتباط با استفاده قیدها و صفات وجود دارد، شباهت هایشان و موقعیت قیدها به این خاطر که متحرک ترین عناصر در میان اجزا سخن می باشند و باید به شیوه ای مطالعه شوند که کاریرد، جایگاه و صورت آنها مشخص شود (اسوان16 1989؛ مورفی17 1994). فرانسیس18 (1958) نیز معتقد است که قیدها گروهی پیچیده از واژگان، گروه ها و بند ها هستند که از لحاظ صورت و توزیع متفاوتند.
3- دسته بندی قیدها
قیدها به شیوه های مختلف دسته بندی می شوند. فرانسیس (1978)، قیدها را به هشت گروه تقسیم می کند که در گفتار ظاهر می شوند، موقعیت پایانی، بعد از اسم یا اسامی به عنوان مکمل. قیدها همچنین بر اساس کاربردشان نیز تقسیم می شوند – وصفی، مکان، زمان – یا بر حسب موقعیت – ابتدایی، میانی و انتهایی (مستر 1996). در برخی موارد، سایر کاربردها به عنوان تشدید کننده (کمیت و تأکید)، قیدهای جمله ای، قیدهای ربطی، قیدهای توضیحی، قیدهای استفهامی و تعجبی نیز در کتاب های دستور زبان بررسی شده اند (فرانک 1993). بیکر19 (1989) قیدها را به چهار گروه تقسیم می کند: 1- وصفی (slowly)، 2- درجه ای (very)، 3- مکانی (here)، 4- بسامدی (often).
گذشته از موقعیت، ابتدایی، میانی و پایانی، قیدها را نیز مانند صفات بر اساس کاربردشان دسته بندی می کنند، ساده (پایه و مشتق شده) و مرکب (گروه و بند)، تا بتوان آنها را با قیدهای کردی مقایسه و بررسی کرد و قابل فهم تر باشند. در زمینه یادگیران انگلیسی فارسی زبان این کار انجام شده اما برای کردی کاری که جامع و علمی باشد صورت نگرفته است و فقط منابع بسیار کمی در این رابطه وجود دارد ولی کارهایی که برای زبان فارسی صورت گرفته نشان می دهد که یادگیری قیدهای ساده از مرکب بسیار راحت تر و ساده تر است و باید مشکلات و نارسایی های کار در رابطه با قیود مرکب بررسی و تشخیص داده شوند.
3-1- قیدهای ساده
قیدهای ساده بزرگترین و نشاندارترین گروه در زبان انگلیسی هستند که به دو دسته پایه و مشتق تقسیم می شوند و حالت، مکان، زمان، بسامد و درجه (تشدید کننده و کمیت سنجی) را نشان می دهند. آنها می توانند در موقعیت ابتدایی، میانی و یا پایانی برای تأکید یا رساندن معنای مورد نظر به کار روند (فرانسس 1958، فرانک 1993، مورفی 1994، مستر 1996).
3-2- قیدهای پایه
قیدها می توانند به حالت پایه وجود داشته باشند و به عنوان حرف تعریف برای فعل، صفت، قید، ضمیر و غیره به کار می روند:
He eats fast. (manner)
He works there. (place)
He put the package in. (place-preposition)
She will come after. (time)
You always tell lie. (frequency)
She is very pretty. (degree)
I wanted just to inform you. (modifier of preposition/ intensifier)
He plays quite well. (modifier of adverb)
Over fifty teams participated in the competition. (modifier of determiner)
Next, we will do the other exercises. (sequence)
در این گروه، همه قیدهایی که در حالت پایه هستند قابلیت دسته بندی و استفاده در گروه های مختلفی را دارند (ابتدایی، میانی و پایانی) تا بتوان تأکید بیشتری روی سایر قسمت های جمله داشت.
There, he works.
Always, you tell lie.
3-3- قیدهای اشتقاقی
بخش اعظمی از قیدها را آنهایی تشکیل می دهند که با پسوند و پیشوند ساخته می شوند.
3-3-1- قیدهایی که با پیشوند ساخته می شوند
الف) آنهایی که با اضافه کردن یک پیشوند اشتقاقی 'a-' به اسامی، افعال، صفات و ریشه هایی همچون ahead, aloud, anon and astir ساخته می شوند. این گونه قیدها در برخی از فرهنگ لغت ها و کتاب های دستور زبان به عنوان صفت در نظر گرفته می شوند. اما زمانی که در موقعیت قید قرار می گیرند و نه در موقعیت صفت، به آنها قید می گویند (فرانسس 1958، فرانک 1993، مستر 1996).
ب) قیدها یی که با اضافه کردن 'al-' به صفت یا قید ساخته می شوند مانند already, also, although, etc. این گروه محدود هستند اما در زبان انگلیسی کاربرد بسیار وسیعی دارند.
3-3-2- قید با پسوند
الف) قیدها یی که با اضافه کردن '-ly' به صفات (پایه یا اشتقاقی) ساخته می شوند وگروه های بزرگ تری را در زبان انگلیسی می سازند مانند: eagerly, slowly, quickly, willingly, surly, etc. این قیدها در اصل قیدهای حالت هستند و بخش بزرگی از دسته صفات پایه و اشتقاقی را تشکیل می دهند غیر از چند صفتی که با '-ly' ساخته می شوند و نمونه هایی که به نظر قید نمی آیند و صفت هستند حتی با اضافه کردن '-ly' به پایه. مانند: goodly & lively
همچنین قیدهای دیگری نیز وجود دارند (مکان، درجه، زمان و غیره) مانند locally, monthly که با اضافه کردن '-ly' به اسامی و صفات ساخته می شوند.
ب) گروه دیگری از قیدها که از دسته اولی کمترند آنهایی هستند که با اضافه کردن پسوندهایی مانند "-wise", "-wards", "-side", "-er" and "-est" به اسامی، حروف اضافه، قیدها و غیره ساخته می شوند مانند: clockwise, backwards, inside, oftener, & furthest (فرانسس 1958، فرانک 1993، مستر 1996، تولیس20 1997).
3-4- قیدهای مرکب
قیدهای مرکب (گروه ها و بندها) نیز قاعده کلی حالت، مکان، زمان، علت معلول و ... را تبعیت می کنند. این قیدها در ابتدا یا انتهای جملات به کار می روند و به ندرت در موقعیت میانی.
3-4-1- گروه های قیدی
گروه های قیدی نیز قاعده کلی حالت، مکان، زمان، علت معلول و ... را مانند قیدهای ساده رعایت می کنند اما دسته کمتری را نسبت به آنها تشکیل می دهند و به دو شکل زیر ساخته می شوند:
1- قیدهایی که با ترکیب یک ضمیر اسمی مانند "some", "every", "not", etc. و تعداد محدودی از اسامی و واژگان کاربردی ساخته می شوند مانند: someplace, everywhere, nowhere and so forth
2- قیدهایی که از یک حرف اضافه و اسم ساخته شده اند یا از گروه اسمی و در کاربردهای متفاوت مانند: with a car, by far, along the street, across the province, in return, by the way, in other way, etc.
مصادر و گروهای حروف اضافه مصدری که حالت، مکان، زمان و دلیل را نشان می دهنددر این مقوله قرار می گیرند. مانند:
They went to sleep.
You came after the class end.
بنابراین، همه گروه ها (مصدر، اسم مصدر و غیره) که می توانند جای قیدهای ساده را در جمله بگیرند باید دارای این شرایط باشند.
3- گروه هایی که از دو اسم ساخته شده اند (گروه های اسمی) مانند weekend, Sunday morning, or last night و گروهی از جانشین های قیدی مانند: "this", "so" and "there" به علاوه یک اسم و یا یک قید مانند this way, so far, etc. (فرانسس 1958، فرانک 1993، مستر 1996، تولیس 1997). جانشین های قیدی محدود به "then", "thus", "there", and "so" به عنوان قیدهای ساده در نظر گرفته می شوند.
3-4-2- بندهای قیدی
بندهای قیدی نیز می توانند همان کاربرد قیدهای ساده را داشته باشند. آنها بیشتر شبیه بندهای وابسته ای هستند شامل یک مشخص کننده و رابطه فاعلی- فعلی هستند. مشخص کننده یا واژه شروع کننده به بند نیاز دارد تا به گزاره کامل دیگری (بند اصلی) وصل شود. این دسته از قیدها اکثراً در پایان یا ابتدای جملات قرار می گیرند ولی بسیار به ندرت در میانه، جایی که با ویرگول از هم جدا می شوند، قرار می گیرند و به عنوان عاملی برای بر هم زدن آهنگ جمله به کار می روند. این گونه از قیدها به عنوان قیدهای حالت، مکان، زمان، علت، معلول، بسامد، شرطی، هدف، قیاس، اضافه و غیره به کار می روند (نابر21 1993، فرانک 1993، مستر 1996، تولیس 1997). مانند:
Azade was studying when her friend arrived. (time)
Parisa is living where she was born. (place)
Hedi left the classroom as though he didn't study well. (manner)
Helen study as hard as her brother does. (comparison)
My parents couldn't come soon, although they tried very hard. (concession)
While Rezan is friendly, her mother has few friends. (adversion)
As he was in a hurry, he got the first taxi. (cause)
The school was moved so that they can reduce the students. (purpose/ reason)
He will come unless it rains. (condition)
This is such a bad book that I am going to throw it away. (result)
This machine is more efficient than the old one was. (degree)
He bought a book, in addition she received a gold pen. (addition)
He filled an application, after that he found a job. (sequence)
هر کدام از این بندهای بالا با سایر تابع و متبوع های دیگر که به خاطر حجم مقاله ذکر نشده اند نیز به کار می روند. نقش و کاربرد قید در انگلیسی بسیار زیاد است و در هر متنی می توان آنها را دید هم در متون نوشتاری و هم در متون شفاهی. بنابراین، نیاز به تمرین و و تکرار زیاد آنها وجود دارد زیرا بدون این کار نمی توان قیدها را در تمامی مقوله های گفتار، نوشتار، شنیدار و درک مطلب آموخت.
4- قید در زبان کردی
در زبان کردی به دلیل آنکه به شیوه ای نظام مند و علمی بر روی قیدها کار نشده است و تالیفات بسیار محدودی در این زمینه وجود دارد، لذا قیدها به خوبی مشخص نشده اند ولی برخی از واژگان وظیفه قید را بر عهده دارند و با نمونه انگلیسی نیز مطابقت دارند. برخی اسامی، یا واژگانی که به عنوان اسم به کار می روند، اسامی ای که با حروف اضافه ترکیب می شوند و برخی صفات می توانند به عنوان قید استفاده شوند. همه ی قیدها، از هر کدام از اجزای سخن که باشند، فعل، صفت یا سایر قید ها، حروف اضافه و غیره را تعریف می کنند( لمبتن22 1967، خانلری 1362، گیوی و انوری 1385).
قیدهای کردی را به همان شکل انگلیسی طبقه بندی می کنیم تا بتوان راحت تر آنها را مقایسه کرد، بنابراین تفاوت ها را می توان بهتر و روشن تر مشخص کرد. قیدها معمولاً قبل از واژگان، گروه ها یا بندهایی که آنها را تعریف می کنند به کار می روند اما اگر معنای آنها تغییر نکند و عادی به نظر برسند در سایر قسمت ها نیز به کار می روند.
4-1- قیدهای ساده
قیدهای ساده، مانند دیگر گروه های قیدی – مرکب و اشتقاقی- شامل قید حالت، مکان، زمان، بسامد و درجه هستند(لمبتن 1967، خانلری 1362، مشکوه الدینی 1370). قیدهای ساده اکثراً قبل از آنچه را که تعریف می کنند قرار می گیرند و برخی از آنها در موقعیت ابتدایی و تعداد بسیار کمی در موقعیت پایانی به کار می روند. این قیدها شامل صورت های پایه و اشتقاقی هستند که به صورت زیر به کار می روند:
4-2- قیدهای پایه
ب) بابام اینجا درس می خواند. (قید مکان) س: /bâbəm lera dars-e daxwene/ father-my here lesson-Ezafe study. ک: /bâbem lera dexune/ father-my here study.
|
الف) او آرام حرف می زند. (قید حالت)
سورانی: /?aw sabər qesân dakâ/
he slow talk do.
کرمانجی: /hedi dâxuva/
slow talk do.
د) علی همیشه کار می کند. (قید بسامد) س: /Ali hamiša kâre daka/ Ali always work do. ک: /Ali hameša dexabeta/ Ali always work do.
|
ج) رزان امروز غذا می خورد. (قید زمان)
س: /Rezân ?awro češte daxwâ/
Rezân today food eat.
ک: /Rezân iro xârene dexwa/
Rezân today food eat.
و) هژار بسیار سریع می خواند. (تعریف کننده قید) س: /Hazhâr zor ba tundi darse daxwene/ Hazhâr very pre-fast lesson study. ک: /Hazhâr gala xwaš dexuna/ Hazhâr very good study.
|
ه) راژان خیلی غذا می خورد. (قید درجه)
س: /Râzhân zor češte daxwâ/
Râzhân a lot food eat
ک: /Râzhân galak xârene dexwa /
Râzhân a lot food eat
ح) بعد، مامان به خانه می آید. (قید نتیجه) س: /dwâya, dâya deta wa mâle/ then, momy will come to home. ک: /dwâya, mâmân teta mâlâ/ then, momy will come home.
|
ز) هیدی دقیقاً سر وقت آمد. (تعریف کننده حرف اضافه)
س: /Hedi daqiqan waxti xoy hât/
Hedi exactly time on came.
ک: /Hedi durust waxtidâ hât/
Hedi exactly time-on came.
ب) آن کتاب خوب است. (صفت) س: /?aw partuka čâka/ that book well is. ک: /?ew keteba âša/ that book well is.
|
الف) او خوب سخن می گوید. (قید)
س: /?aw čâk qsa dakâ/
he well speak do.
ک: /?ew bâš deâxuva/
he well speak-do.
بیشتر قیدهای حالت در موقعیت ابتدایی یا پایانی قرار نمی گیرند ولی قیدهای بسامد و زمان می توانند در موقعیت ابتدایی قرار بگیرند در حالی که قیدهای مکان ممکن است در موقعیت پایانی قرار بگیرند.
ب) پریروز او روزه گرفت. (قید زمان) س: /pere ?aw rožuy gərt/ the day before yesterday he fast got. ک: /per ew roži gert/ the day before yesterday he fast got.
|
س: /hamiša ?aw det/
always he comes
ک: /hameša ew tet (te)/
always he comes
ج) هلن رفت مدرسه. (قید مکان)
س: /Helen ču bo madrasa-y/
Helen went to school-ezafe
ک: /Helen ču madrase/
Helen went to school
4-3- قیدهای اشتقاقی
قیدهای اشتقاقی کردی سورانی، با اضافه کردن پسوند یا پیشوند به اسم ها، ضمایر، صفات و واژگان پرسشی ساخته می شود. آنها شامل گروه های زیر می شوند:
الف) یک صفت + پسوند /-âna/
س:/karâna/ (احمقانه) /kar + âna/
ک 1:/ahmaqâna/ (احمقانه) /ahmaq + âna/
ک 2:/beahmaqi/ (احمقانه) /be + ahmaqi/
/crazily/ crazy + -ly
البته واژگان خر و احمق هم به عنوان اسم و هم صفت نیز استفاده می شوند.
ب) قید + پسوندهای قیاسی یا برترین مانند /-tər/ و /-trin/
س: / čâktər / (خوبتر) /čâk + tər/
ک: / bâšter / (خوبتر) /bâš + ter/
well + better
س: / čâktrin / (خوبتر) /čâk + trin/
ک: / bâšterin / (خوبتر) /bâš + terin/
well + best
ج) اسم + پسوند /-âna/
س: /šawâna/ (شبانه) /šaw + âna/
ک: /šavâna/ (شبانه) /šav + âna/
/nightly/ night + -ly
س: /pyâwâna/ (مردانه) /pyâw + âna/
ک: /piyâvâna/ (مردانه) /piyâv + âna/
/manly/ night + -ly
د) ضمیر + پسوند /-jura/
س: /?awjura/ (اینگونه) /?aw + jura/
ک: /vijurayi/ (اینگونه) /vi + jurayi/
(in) this way this + way
ه) ضمیر + پسوند /-jâr/
س: /?awjâr/ (آنگاه) /?aw + jâr/
ک 1: /wedame/ (آنگاه) /we + dame/
ک 2: /hengi/ (آنگاه) /hengi/
then that + time
و) تکواژ پرسشی /čon/ + پسوند /-kâyi/
س: /čon-a-kâyi/ (چه جوری) / čon + kâyi /
ک 1: /četo/ (چه جوری) /četo/
ک 2: /čâvân/ (چه جوری) /čâvân/
how what + way
ز) پیشوند مانند /ba/ + اسم
س: /baħâsâni/ (به آسانی) / ba + ħâsâni /
ک: /ba?âsâni/ (به آسانی) / be + âsâni /
easily in + easy
ح) قیدهای شمارشی که از زبان عربی گرفته شده اند و با اضافه کردن /-an/ به اعداد ترتیبی درست می شوند.
س: /?awal-an/ (اولاً) /?awal + an/
ک: / yâyeke/ (اولاً) /yâ + yeke/
first first
ط) اسم + پسوند /-an/
س: /?itifâq-an/ (اتفاقاً) /?itifâq + an/
ک: /?azqazâ/ (اتفاقاً) /?az + qazâ/
by chance chance (event) + by
ی) پیشوند /babe-/ و /la-/ + اسم
س: /babešart/ (بدون شرط) /babe + šart/
ک: /bemarj/(بدون شرط) /be + marj/
unconditionally without + condition
س: /la?âqal/ (حداقل) /la + ?âqal/
ک: /?qalan/ (حداقل) /?aqal + an/
at least at + least/ less
ک) مصدر زمان حال نیز به عنوان قید به کار می رود.
س: /?aw ba-gəryân hât/ (او گریان آمد)
ک: /ew ba-geri hât/ (او گریان آمد)
he crying came (he came drying).
ل) اسم + پسوند /a/ که اغلب با یک واژه کمیت همراه است: /har/, čæn/, /šæš/
س: /har mâha/ (هر ماهه) mâha/ /mâh + a
ک: /har hayv/ (هر ماهه) /hayv/
monthly month + -ly
م) صفت + /-a/
س: /hamiša/ (همواره) /hamiš + a/
ک: /hameša/ (همواره) /hameš + a/
always even + -ly
ن) اتباع و متبوع
س: /wərda wərda/ /wərda + wərda/
ک: /hedi hedi/ /hedi + hedi/
gradually gradually + gradually
4-4- قیدهای مرکب
قیدهای مرکب (گروه ها و بندها) در کردی مانند انگلیسی بسیار پیچیده و مشکل است. این قیدها نیز در همان جایگاه قیدهای ساده می نشینند.
4-4-1- گروه های قیدی
گروه های قیدی در کردی به شکل های زیر ساخته می شوند:
1- ترکیب عدد + اسم
س: /dusad bâr/ (دویست بار)، /čwâr lâ/ (چهار لا)، /se yân/ (سه گانه)
ک: /dosad jâr/ (دویست بار)، /čâr lâ/ (چهار لا)، /sehâna/ (سه گانه)
(three types/ forms), (four folds), (hundred times)
2- تکرار عدد به همراه حرف ربط /ba/, /dâna/
س: /du ba du/ (دو به دو)، /penj dâna penj dâna/ (پنج تا پنج تا)، /se ba se/ (سه به سه)
ک: /du duya/ (دو به دو)، /penj penj/ (پنج تا پنج تا)، /se seya/ (سه به سه)
(Three by three), (five by five), (two by two)
3- ترکیب چند عدد با هم طوری که یک سازه را تشکیل دهند.
س: /penj šaš/ (پنج شش)، /čârda pâzda/ (چهارده پانزده)
ک: /penj šaš/ (پنج شش)، /čâra pâzda/ (چهارده پانزده)
(forteen or fifteen), (five or six)
4- حرف اضافه + اسم
س: /ba lâqi/ (با پا)، /ba penusi/ (با مداد)، /ba mâšeni/ (با ماشین)، /ba dučarxay/ (با دوچرخه)
ک: /pe peya/ (با پا)، /pe qalama/ (با مداد)، /pe mâšine/ (با ماشین)، /pe dučarxe/ (با دوچرخه)
(by bicycle), (by car), (with pen), (with leg)
5- حرف اضافه + قید ساده زمان یا مکان
س: /hatâ šanba-y/ (تا شنبه)، /hatâkune spayne/ (تا فردا)، /hatâ dušanba-y / (تا دوشنبه)
ک: /hatâ šambiye/ (تا یکشنبه)، /hatâ spay/ (تا فردا)، /hatâ dumbiye / (تا دوشنبه)
(by Monday), (until tomorrow), (by Saturday)
6- اعداد کسری
س: /čwâr penjum/ (چهار پنجم)، /se šašum/ (سه ششم)
ک: /čâr penj/ (چهار پنجم)، /se šaš/ (سه ششم)
(three six), (four five)
7- ضمیر اسمی + اسم یا گروه اسمی
س: /hendek xalk/ (برخی مردم)، /hendek la kəčakân/ (بعضی دخترها)
ک: /hendak merova/ (برخی مردم)، /hendek kečekâ/ (بعضی دخترها)
some girls, some people
ضمیر + گروه حرف اضافه
س: /zorek la ?ewa/ (بسیاری از شما)، /law hawâ sârday dâ/ (در این هوای سرد).
ک: /galak že va/ (بسیاری از شما)، /nâw sârâ havâ/ (در این هوای سرد).
In this cold weather, many of you
8- ترکیب /har/ + اسم
س: /har kas/ (هر کس)، /har sâl/ (هر سال)
ک: /har kas/ (هر کس)، /har sâl/ (هر سال)
every year or yearly, any preson
9- گروه های مرکبی که به عنوان حرف ربط به کار می روند.
س: /kâtek ka/ (وقتی که)، /har lagal way ka/ (به محض اینکه)، /jurek ka/ (طوری که)، /la suratekdâ/ در صورتیکه
ک: /waxteku/ (وقتی که)، /haku/ (به محض اینکه)، /jurak/ (طوری که)، /naku/ در صورتیکه
(although, whereas, in the event that), (in the way that), (as soon as), (when)
این ترکیبات اکثراً به عنوان حرف ربط که چند بند را به هم وصل می کنند به کار می روند.
لازم به ذکر است، مقوله هایی که در اینجا ذکر شدند تنها کاربرد زمانی و مکانی آنها مد نظر بوده و سایر کاربردهای آنها نادیده گرفته شده اند.
س: /hatâkune ?idâra/ (تا اداره)، /ba kayf/ (خوشحال)، /ba qalsi/ (با ناراحتی)
س: /hatâ idâre/ (تا اداره)، /xošâl/ (خوشحال)، /ba naehati/ (با ناراحتی)
(with sadness, sadly), (with happiness, happily), (as far as office)
10- بسیاری از اصطلاحات و ضرب المثل ها نیز به عنوان قید به کار می روند.
س: /pežmarga/ (جان بر کف)
ک: /jângori/ (جان بر کف)
Courageously or devotedly
4-4-2- قیدهای بندی
قیدهای بندی در کردی شامل شرطی، علت، مکان، زمان، حالت، هدف، مقایسه، تباینی، نتیجه، بسامد و غیره (لمبتن 1967، خانلری 1362، مشکوه الدینی 1370). برخی از حروف ربط کردی که بندها را به هم وصل می کنند عبارتند از:
س: /har/ (هر)، /?agar/ (اگر)، /nakâ/ (مبادا)، /harkâtek/ (هروقت)، /harčandka/ (هرچندکه)، /?estâ/ (هنوز)، /balâm/ (ولی)، /čun (ka)/ (چون (که))، /hatâkune/ (تا، تا اینکه)، /har?awayka/ (همینکه)، /pešwayka/ (پیش از اینکه)، /dwaywayka/ (پس از اینکه)...
ک: /har/ (هر)، /agar/ (اگر)، /mabâdâ/ (مبادا)، /har waxt/ (هروقت)، /harčandku/ (هرچندکه)، /hestâ, hala/ (هنوز)، /le, bale/ (ولی)، /čemku, čunku/ (چون (که))، /hatâku, hatâ/ (تا، تا اینکه)، /gâvâku/ (همینکه)، /bariku, pešku/ (پیش از اینکه)، / pâšku / (پس از اینکه)...
(each or every), (if), (lest), (if or whenever), (even if, although or however), (still, yet), (but), (because), (that, in order that, until), (as soon as), (before), (after)…
تمامی این حروف ربط و قیدهای ربط، بندهای قیدی را به هم وصل می کنند. جهت جلوگیری از اختلال و صرفه جویی در زمان و مکان، چند مثال ذکر می شود تا بتوان شباهت ها و تفاوت ها مشخص شوند.
ب) تا به خانه رسیدید به من خبر دهید. س: /hatâku gayštna mâle pemblen/ ک: /ku gahašti mâl men pe behasine/ as soon as reach the home to me inform let me know as soon as you reach the home
|
الف) وقتی که مرا صدا زد کار می کردم.
س: /kâtek bâŋi herdəm kârəm dakərd/
ک: /waxte ku az gâzi kerem men šol deker/
when called me he work I was doing.
I was working when he called me.
ج) این را خواند تا همه لذت ببرند.
س: /?away xwend hatâku ħamu kayfepkan/
ک: /ava xwând hatâku ħamu lazate beban/
this read that all enjoy.
he read this so that all enjoy.
د) اگر وقت کنم مقاله را می نویسم.
س: /?aga waxt pkam, maqâlakay danusəm/
If time have I paper the wrote I
ک: /agar waxte men hebu, aze maqâle benvisəm/
If time I have I paper wrote I
If I have time, I write the article.
ه) او در جایی زندگی می کند که به دنیا آمد.
س: /?aw lajegâyeki dažit ka hâtwata dənyâ/
ک: /aw jiyekedâ dežit yâ ku tedâ hâti dunyâye/
He Pre-where-Det live-he, that was born
He lives where he was born.
و) او طوری زندگی می کند که گویی شاهزاده است.
س: /?aw jurek deži harwak daley šâhzâdaya/
ک: /av jurake dežit ku tudabeži šâzâdaya/
He lives as though he is prince
He lives as though he is prince.
ز) چون خوب درس خواند در امتحان قبول شد.
س: /čon čâki dars xwend la ?imtiħânedâ qabul bu/
ک: /čonku bâš dars xând emteħânedâ qabul bu/
Because well lesson studied in exam passed he
He passed the exam because he studied well.
ح) اگرچه خسته بود آن کار را تمام کرد.
س: /harčand mându bu ?aw kâray tawâw kərd/
ک: /harčand ku wastiâ bu ew šol xelâs ker/
although tired was he that work finished he
although he was tired, he finished that work.
ط) در حالی که صمیمی است در کار خود بسیار جدی است.
س: /la ħâlekdâ zor ba xulqa la ?išakay xoydâ zor jədya/
While very pre-friendly in work-himself very serious is
ک: /le ħâlakedâ ku samimiya šola xwedâ galak mejeda/
While that friendly work-himself very serious is
While he is friendly, he is very serious in his work.
ی) او علاوه بر درس، مقاله را هم نوشت.
س: /?aw jga la dars, maqâlakaši nusi/
He in addition to homework an article also wrote
ک: /awi beli darse, maqâla ži nevisi/
He in addition homework an article also wrote
He wrote an article in addition he wrote the homework.
ک) او با همان جدیت برادرش درس می خواند.
س: /?aw baqdray brâkay dares daxwene/
ک: /aw be mejediyâ berâye xwe dares dexwina/
He as…as hard his brother study.
He studies as hard as his brother.
ل) او به اداره رفت، بعد به مادرش تلفن کرد.
س: /?aw ču bo ?idâray, dwâya zaŋi bo dâyki ledâ/
She went to office, then called to mom her
ک: /aw čo idâre, pâši bo dâykâ xo telefun ker/
She went office, then to mom her called to
She went office, after that/ then she called her mom.
م) تو بیش از پدرت کار می کنی.
س: /?ato zyâtər la bâbet ?iš dakay/
You more than of father your work
ک: /tu bâbe xo zedater šol dekay/
You father your more than work
You work more than your father work.
در زبان کردی ساخت بندهای قیدی مختلف با حروف ربط مختلف امکان پذیر است که آوردن مثال های بیشتر از توان این مقاله خارج است. با توجه به این که در این زبان حروف ربط و متصل کننده ی بسیار زیادی وجود دارند، دایره ی وسیعی از جملات را می توان در مقابل هر جملهی انگلیسی به کار برد که انعطاف و توانایی زبان کردی را در جمله سازی و واژه سازی نشان می دهد. اما نمی توان تمام این حروف را مشخص کرد و کاربرد آنها را به طور شفاف مشخص ساخت چون تا کنون هیچ کار علمی و دقیقی در این باره صورت نگرفته و کاستی های زیادی احساس می شود که نیاز به مطالعه جدی توسط پژوهشگران دارد.
ن) وقتی تو آمدی برادرت رفت.
س: /kâtek hâti brâyakat royšt/
When came you brother your left
ک: /waxte tu hâti berâye ta čo/
When you came brother you left
When you came, your brother left.
قید در این جمله س: /kâtek hâti/، ک: /waxte tu hâti/ (When you came) می باشد نه /kâtek/ یا /waxte/. به خاطر اینکه اگر پرسیده شود، برادرت کی رفت؟ جواب وقتی/kâtek/ نیست، اما این /kâtek hâti/ یا /waxte tu hâti/ هستند که قید به شمار می روند. بنابراین حروف ربط کردی به تنهایی قید و حروف ربط در نظر گرفته نمی شوند.
5- بحث و نتیجه گیری
بر اساس درجه بندی میزان سختی و دشواری که توسط پریتور (1967) در شش سطح ارائه شده است، سه سطح تفسیر مجدد23، تعمیم افراطی24، تشخیص25 سبب ایجاد مشکل برای زبان آموزان کرد شده است و همان طور که قبلاً اشاره شد آگاهی از شباهت ها می تواند یادگیری زبان را برای کرد زبانان آسان کند (انتقال مثبت26). آنچه باعث مشکل در شرایط کنترل شده نظام قیدی می شود، الزاماً در زبان مقصد اتفاق نمی افتد. محققان دیدگاههای متفاوتی را درباره تأثیر بررسی مقابله ای در یادگیری دارند. کردر27 (1978) فرضیه ضعیف28 را برای طراحی برنامه درسی در نظر می گیرد، طوری که پیشرفت نتایج یادگیری زبان دوم تحت سلطه زبان مادری است و در صورتی که شباهت های دو زبان مشخص شوند یادگیری زبان راحت تر صورت می گیرد و اگر صورت زبان اول و دوم متفاوت باشد، زبان آموز مجبور است ویژگی های زبان دوم را با توانایی های شناختی خود تطبیق داده تا راحت تر زبان را بیاموزد (کردر 92: 1978 به نقل از رضوانی 2003).
5-1- برنامه ریزی درسی برای کردزبانانی که انگلیسی را می آموزند
با مطالعه و بررسی زبان های یاد شده چهار اصل آموزش را می توان برای کرد زبانان در نظر گرفت که توسط جیمز29 (1981) مطرح شده است که شامل انتخاب30 (چه چیزی درس داده شود)، درجه بندی31 (چه زمانی درس داده شود)، آموزش به صورت مقابله ای32 (برنامه و واحد درسی) و امتحان33 (آزمایش آنچه آموخته شده است).
5-2- انتخاب
این اصل عنوان می کند که زبان آموز زبان دوم را براساس ویژگی های زبان مادری یاد نمی گیرد و براساس گفته های چامسکی زبان آموز ویژگی های زبان دوم را به دلیل (جهانی های زبان) می داند. جیمز (109: 1981) عنوان می کند:
"زمانی که زبان آموز با همه ویژگی های زبان دوم سر و کار دارد، باید این فرصت به او داده شود که هم از انتقال مثبت جهت یادگیری استفاده کند و هم اینکه آنچه را نمی داند بیاموزد".
بنابراین، به نظر می رسد که انتخاب دارای دو فاز است، فازی که باید تثبیت شود (زبان آموز باید نسبت به آن آگاه باشد) و فازی که باید آموخته شود. اولی باعث آسان سازی یا انتقال مثبت می شود و دومی به تفاوت ها بر می گردد و با مشکلات و دشواری های یادگیری مرتبط است. کردزبانی که انگلیسی می آموزد، ناخودآگاه بیشتر قیدها را می داند جز برخی موارد مانند: although anon, backwards, oftener, inside, someplace, و قیدهای مرکب و اشتقاقی. معلم باید تمرینات بیشتری را در ارتباط با قیدهای مشتق و مرکب ارائه دهد تا میزان یادگیری به صورت خودکار بیشتر شود. بر اساس نتایج بررسی مقابله ای قید بین گونه های کردی با انگلیسی بهتر است گونه های قیدی به صورتی که در این مطالعه تقسیم بندی شده اند دسته بندی و آموزش داده شوند و نمونه های بیشتری بیان شوند.
5-3- درجه بندی
در برنامه ریزی یک ترم یا واحد درسی، دسته بندی موضوعات از اهمیت بسزایی برخوردار است، طوری که مشخص شود از کجا آموزش باید شروع شود، از آسان به مشکل یا برعکس. به دلیل برخی ویژگی های همگانی زبان یادگیری باید از آسان به مشکل باشد. به نظر می رسد که عناصر متناظر در زبان دوم باید اول از هر چیزی فرآموخته شوند (جیمز 126: 1981). بر اساس این فرضیه برنامه ریزی درسی به صورت زیر پیشنهاد می شود. معلم می تواند تمام قیدهای مشابه را در دو زبان از قیدهای ساده و پایه مشخص کند. ابتدا برای اینکه زبان آموزان از شباهت ها آگاه شوند و به آنها اطمینان داده شود آنچه می شنوند و می بینند مشابه نمونه های کردی است. به عنوان مثال قیدهای ساده:
fast, there, after, always, very, quite, next, over etc.
5-3-1- استفاده از راهبرد شناختی در آموزش
بسیار مفید خواهد بود اگر معلم از راهبرد شناختی در آموزش استفاده کند. از آنجایی که این زبان ها هم خانواده هستند لذا موارد مشابه زیادی بین آنها وجود دارد. این راهبردشناختی فرآیند یادگیری را بسیار آسان می کند به این خاطر که شباهت ها را بیان می کند و باعث انتقال مثبت می شود.
سورانی | کرمانجی | انگلیسی |
/la?âqal/ | /?qalan/ | at least, less |
/babešart/ | /bemarj/ | unconditionally |
/hamiša/ | /hameša/ | always |
/se ba se/ | /se seya/ | Three by three |
5-4- آموزش مقابله ای
در این بخش برای یک واحد درسی آموزش همزمان هر دو زبان پیشنهاد می شود، به این دلیل که شامل ارائه ی همزمان نظام ساخت زبانی دو زبان می باشد و نظام زبان دوم در مقایسه با زبان اول قرار می گیرد (جیمز 99: 1981). حالا به دو زبان کردی (زبان اول) و انگلیسی (زبان دوم) برمی گردیم. برخی صورت ها را می توان مطرح کرد و به صورت مستقیم آموزش داد و به زبان آموزان مثال هایی نیز ارائه شود تا مفاهیم شفاف سازی شوند و نکته مورد نظر به خوبی آموزش داده شود، طوری که مشخص شود که کجا و چه تعداد قید ساده، مشتق و مرکب برای کردی داریم و چه نعداد و کجا برای انگلیسی و اینکه این امکان وجود دارد که در کردی برخی قیدها وجود داشته باشند ولی در انگلیسی نه و بر عکس و اینکه جایگاه کاربرد آنها در هر دو زبان کجا می باشد.
خوانندگان علاقه مند می توانند به مثال ها و دسته بندی های بالا مراجعه کرده و آنها را مشخص کنند. این کار را می توان برای تمامی جنبه های نظام قیدی در هر دو زبان انجام داد تا زبان آموز درک، دانش و آگاهی بیشتری راجع به قید در دو زبان کسب کند. فینوکشایر34 (3: 1966 به نقل از رضوانی 2003) عنوان می کند که باید دو زبان به صورت مقابله ای طوری آموزش داده شوند که زبان آموزان از خطاها و اشتباهات احتمالی آگاه شوند و درک و دانش کافی در خصوصِ نظام ساختاری هر دو زبان را کسب کنند. هامرلی35 (108: 1973 به نقل از رضوانی 2003) اظهار می دارد که تأثیر تمرینات مقابله ای را زمانی موثر می داند که زبان آموز قادر باشد درست و غلط را تشخیص دهد و آنها را یاد یگیرد.
5-5- امتحان و آزمایش
ارزیابی یکی از مهمترین بخش های آموزش و تدریس زبان می باشد، به این دلیل که دانش زبان آموز را به خوبی نشان می دهد و میزان تأثیر مواد درسی و نحوه آموزش و تسلط زبان آموز را نشان می دهد. یک آزمون خوب باید از پایایی36 و روایی37 برخوردار باشد طوری که باید هر چیزی را که در طول واحد درسی آموزش داده شده را تست کند. اگر زبان آموزان کرد پیش زمینه یکسانی از زبان داشته باشند و همه در یک فرآیند آموزش بوده باشند، در این صورت می توانیم ادعا کنیم که مطالعه مقابله ای نقش اساسی ای را بر عهده خواهد داشت به طوری که داویس38 (12: 1968 به نقل از رضوانی 2003) عنوان می کند:
"اگر یک تست برای گروهی از دانش آموزان که همگی پیش زمینه یکسانی از زبان دارند، طراحی شده باشد پس آموزش مقابله ای ضروری است".
جیمز (149: 1981) بیان می کند که باید درجه و میزان سختی آزمون مشخص شود و این که چه مقوله هایی قرار است آزموده شوند. اگر دو زبان یکسان هستند و برای زبان آموزان ساده می باشند این مقوله ها می توانند به عنوان سوالات فرعی به کار گرفته شوند و آنچه مهم است آزمودن مشکلات پیش بینی شده بر اساس بررسی مقابله ای می باشد و اینکه آیا تدریس و راهکارها موفقیت آمیز بوده یا نه. جیمز (1981) معتقد است که آزمون افرادی که در سطح پیشرفته قرار دارند باید از افراد مبتدی و متوسط سخت تر باشد. نتیجه هر بررسی مقابله ای برای طراحی آزمون بسیار مفید خواهد بود مخصوصاً طراحی سوالات چند گزینه ای و این نوع سوالات باعث می شوند تا معلم عواملی که مانع یادگیری شده اند را بهتر درک کند. همچنین سوالات جای خالی نیز به پیش بینی مشکلات کمک می کند تا عناصری را که باعث ایجاد مشکل می شوند کشف و بهتر درک کنند.
نتیجه گیری
مردم زبان خود را یاد می گیرند به این خاطر که آن را می شنوند و با آن صحبت می کنند. زمانی که آنها سعی می کنند زبان دیگری را یاد بگیرند همه چیز سخت و پچیده می شود در حالی که یادگیری زبان دوم امری بسیار ساده است. یادگیران زبان و مخصوصاً دانش آموزان نیاز اساسی به درک مقدماتی ترین عناصر دستور زبان و چگونگی کاربرد آنها دارند. آموزش دستور زبان بدون درک و در نظر گرفتن جنبه های منظورشناختی بی نتیجه و غیر مفید خواهد بود، بنابراین باید سایر جنبه های غیر زبانی نیز در کنار خود زبان آموخته شوند و به صورت ناخودآگاه درآیند. در ترجمه و استفاده از زبان، شناخت کافی روی هر دو زبان مبدأ و میزبان لازم و ضروری است (چاودرون39 1988، وندن40 1987، هارنر41 1983، روبینت42 1986، مستر 1996، گنتزلر43 1993).
در هر صورت نمی توان مدعی شد که بررسی مقابله ای 100% مطلوب و مفید خواهد بود و هیچ روش علمی ای به این صورت یافت نمی شود. آنچه باید اضافه شود این است که بررسی مقابله ای در کلاس های آموزش زبان انگلیسی آشکارا و نهان مفید خواهد بود. بر اساس مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که هر دو گونه زبانی کردی (سورانی و کرمانجی) تقریباً تمام مواردی را که در انگلیسی وجود داشت دارا بودند به جز چند مورد خاص، و نیز اینکه برخی از آنها در هر موقعیتی ظاهر نمی شوند.حروف ربط و متصل کننده های کردی (حروف ربط و قیدهای ربطی) نسبت به انگلیسی و حتی در مقایسه ای که با فارسی صورت گرفت بسیار زیاد است و این فرایند در بندهای قیدی نیز مشاهده می شود. اما در بسیاری موارد به هم شبیهند و تفاوت آشکاری دیده نمی شود جز مواردی که در انگلیسی حروف ربط یا متصل کننده ها در دو گونه ی کردی چندین معادل داشتند که باعث گیجی و سردرگمی زبان آموز می شوند.
ادغام در بندهای دو گونه ی کردی و مخصوصاً گونه ی سورانی نسبت به انگلیسی بسیار زیاد می باشد و میزان کاربرد و تکرار ضمایر در ساخت بندهای قیدی در گونه های کردی مخصوصاً گونه ی کرمانجی بسیار کم است. در خصوص گروه های قیدی هر دو گونه ی کردی و مخصوصاً سورانی بسیار غنی هستند و این بخش از قیدها می تواند مشکل اصلی در یادگیری باشد. نمونه های عربی در برخی ترکیب ها و واژگان (قیدهای ساده و مرکب) و حروف ربط و متصل کننده ها کاربرد بسیار زیادی در گونه های کردی دارند که می توانند تا حدی مشکلاتی را در یادگیری ایجاد کنند.
منابع
احمدی گیوی، حسن و انوری، حسن. (1385). دستور زبان فارسی 1. تهران، انتشارات فاطمی.
احمدی گیوی، حسن و انوری، حسن. (1385). دستور زبان فارسی 2. تهران، انتشارات فاطمی.
مشکوة الدینی، مهدی. (1370). دستور گشتاری فارسی. مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد.
ناتل خانلری، پرویز. (1362). دستورزبان فارسی. تهران، مرکز نشر کتاب.
Baker, C.L. (1989). English Syntax. London; The MIT Press.
Chawdron, Craig. (1988). Second Language Classroom. N.Y.: Cambridge University Press.
Carl, James. (1981). Contrastive Analysis. 2nd impression, Longman.
Els, Van Theo et al. (1989). Applied Linguistic and the Learning and Teaching of Foreign Languages, Baltimore, Maryland: Edward Arnold.
Francis, Nelson. (1958). The Structure of American English. N.Y.: Ronald Press.
Frank, Marcella (1993). Modern English. N.J.: Prentice-Hall Regents.
Genztler, Edwin. (1993). Contemporary Translation Theories. N.Y.: Routledge.
George, H.V. (1972). Common Errors in Language Learning: Insights from English. Rowley; Mass.
Harmer, Jeremy. (1983). The Practice of English Language Teaching. London; Longman.
Lambton, A.K.S. (1967). Persian Grammar. London; Cambridge University Press.
Lefevere, Andre. (1992). Translation, History, Culture. N.Y.: Routledge.
Master, Peter. (1996). Systems in English Grammar. N.Y.: Prentice-Hall Regents.
McKay, Sandral. (1985). Teaching Grammar. N.Y.: Pergamon Press.
Monteith, M & Miles, Robert. (1992). Teaching Creative Writing. Philadelphia: Open University Press.
Murphy, R. (1994). Grammar in Use (Basic), N.Y.: Cambridge University Press.
Naber, T. Vera & Sevigny, S. (1993). A Grammar Manual. Ontario; Prentice-Hall Canada Inc.
Newmark, Peter. (1988). Approaches to Translation. N.Y.: Prentice-Hall Regents.
Prator, C.H. (1967). Hierarchy of Difficulty. Quoted in Brown, H.D. 1987.
Rezvani, Payman. (2003). Pedagogical Comparative Study between English and Iranian Kurdish Phonology. MA thesis, Islamic Azad University of Tabriz.
Richards, J.C. (1975). Error Analysis. England; Longman.
Robinett, B.W. & Schachter, J. (1986). Second Language Learning. Michigan; The University of Michigan Press.
Swan, Michael. (1989). Practical English Usage. London; Oxford University Pres.
Thewlis, Stephen. (1997). Grammar Dimensions. Boston: Heinle & Heinle Publishers.
Wenden, A. & Rubin, J. (1987). Learner Strategies in Language Learning. N.J.: Prentice-Hall International.
A descriptive and comparative study of adverb construction in Kurdish (Sorani and Kurmanji) and English.
Ahmad Ahmadian
Department of General Linguistics, Faculty of Humanities, Islamic Azad University, Mahabad Branch, Mahabad, Iran.
abstract
[1] . Email: ahmadyan52@gmail.com
[2] - Monteith
[3] - Richards
[4] - Lefevere
[5] - McKay
[6] - Gentzler
[7] - Els
[8] - Newmark
[9] - Reibel
[10] - Dichenson
[11] - George
[12] - compound setting
[13] - Jakobovits
[14] - Master
[15] - Frank
[16] - Swan
[17] - Murphy
[18] - Francis
[19] - Baker
[20] - Thewlis
[21] - Naber
[22] - Lambton
[23] - reinterpretation
[24] - overdifferentiation
[25] - underdifferentiation
[26] - positive transfer
[27] - Corder
[28] - weak version
[29] - James
[30] - selection
[31] - grading
[32] - contrastive teaching
[33] - test
[34] - Finocchiaro
[35] - Hammerly
[36] - reliability
[37] - validity
[38] - Davies
[39] - Chawdron
[40] - Wenden
[41] - Harner
[42] - Robinett
[43] - Gentzler