بررسی تحلیلی اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا مسیح کاشانی
الموضوعات :
نیلوفر معصومه احمدی
1
,
محمّد علی خالدیان
2
,
حسنعلی حسنعلی عباسپور اسفدن
3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، گرگان، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، گرگان، ایران.
3 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، گرگان، ایران.
الکلمات المفتاحية: دانش پزشکی ایرانی, حکیم رُکنا, مضامین پزشکی, غزلیات.,
ملخص المقالة :
یکی از شاخصههای اصلی درونمایههای شعری شاعران بهکارگیری اطلاعات علمی گوناگون است. بخش مهمّی از این مفاهیم علمی، مربوط به دانش پزشکی است که نقش جالبتوجّهی را در آفرینشهای ادبی بر عهده داشته و با تحلیل این مضامین بسیاری از ابهامات لغوی و زبانی موجود در آثار رفع میگردد. این پژوهش به بررسی دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رکنا کاشانی میپردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا زمینههای درک صحیح مفاهیم سرودههای شاعر را فراهم کند، جایگاه دانش پزشکی را در اشعارش نشان دهد، صاحبنظران علم پزشکی را به مطالعۀ آثار ادبی و بهرهگیری از یافتههای پزشکی گذشتگان ترغیب نماید و سبب احیای میراث گرانبهای فرهنگی و ادبی کشور شود. در این پژوهش بعد از ذکر کلیّات تحقیق و مباحث مقدماتی، با مطالعۀ اشعار، ابیات مرتبط با مضامین پزشکی استخراج و دستهبندی و تحلیل شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و براساس مستندات کتابخانهای است. نتایج نشان میدهد، حکیم رکنا در اشعار خود، برای غنیسازی مطالب و بیان مفاهیم، از دانش پزشکی ایرانی بهره برده و به مباحث پزشکی شامل: انواع بیماریها، راههای تشخیص بیماری، شیوههای درمانی، ادوات، مشاغل، اندامها، اصطلاحات عمومی و باورهای عامیانۀ طبّی اشاره داشته است. بهعلاوه حکیم رکنا مضامین طبّی را دستآویزی برای مقاصد ادبی خود قرار داده و با بهکارگیری آرایههای ادبی ازجمله: تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز دست به آفرینشهای ادبی زده و بر غنای ادبی اشعارش افزوده است.
الف- کتب 1- ابن سینا، حسین، (۱۳۸۹). قانون، ترجمۀ عبدالرحمن شرفکندی، ۸ جلد، تهران: سروش.
2- آذر طلعت، امیر علی، (۱۳۷۸). شرح احوال و بررسی آثار و گزیده اشعار مسیح کاشانی حکیم رکنا، تهران: سروش.
3- جرجانی، سید اسماعیل، (۱۳۸۰). ذخیره خوارزمشاهی، ۵ جلد، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی ایران.
4- زاوش، محمّد، (۱۳۷۶). کانیشناسی در ایران قدیم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
5- صفا، ذبیح الله، (۱۳۷۸)، تاریخ ادبیات در ایران، ۵ جلد، تهران: فردوس.
6- عقیلی خراسانی، سیّد محمّد حسین، (۱۳۷۴)، مخزنالادویه، تهران: آموزش انقلاب اسلامی.
7- عمید، حسن، (۱۳۸۹)، فرهنگ فارسی عمید، تهران: راه رشد.
8- قزوینی، ملّا عبدالنبی فخر الزمانی، (۱۳۷۵)، تذکره میخانه، تهران: اقبال.
9- کاشانی، رکنالدین مسعود، (1016)، دیوان حکیم رکنا مسیح کاشانی، کاشان: دارالمؤمنین.
10- کزّازی، میر جلال الدین، (۱۳۹۲)، گزارش دشواریهای دیوان خاقانی، تهران: نشر مرکز.
11- معین، محمّد، (۱۳۸۱)، فرهنگ معین، ۲ جلدی، تهران: اَدِنا.
12- موحّد ابطحی، محمّد، (۱۳۹۶)، سنگها و خواص اعجابانگیز، قم: عطر عترت.
13- نجفی، محمّد حسن، (۱۳۹۲)، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ۴۳ جلد، تهران: اسلامیه.
14- نفیسی، علی اکبر، (۱۳۵۵)، فرهنگ نفیسی، ۵ جلد، تهران: خیّام.
15- وارینگ، فیلیپ، (۱۳۷۱)، فرهنگ خرافات، ترجمۀ احمد حجازان، تهران: مترجم.
16- هدایت، صادق، (۱۴۰۰)، فرهنگ عامیانه مردم ایران، تهران: چشمه.
17- هروی، موفق الدین، (۱۳۷۱)، الابنیه عن حقایق الادویه، تهران: دانشگاه تهران.
ب- منابع انگلیسی 18- Dumitriu, S. (2002), Polymetric Biomaterials, New York: Marcel Dekker.
پ - مقالات 19- شاه حسینی، ناصرالدين؛ و شریفیان، محمّد علی، (۱۳۹۱)، «بررسی ساختاری دیوان خاقانی و حکیم رُکنا»، فنون ادبی، دورۀ ۴، شمارۀ 2، صص: ۱-۱۸.
20- شریفیان، محمّد علی، (۱۳۸۸)، «تحلیل سیمای شاه عبّاس در دیوان حکیم رُکنا و مقایسه با کتب تاریخی»، علوم انسانی فقه و تاریخ تمدن، دورۀ 6، شمارۀ 1، صص: ۷۷-۱۰۲.
21- عباسی، مریم، (۱۳۹۰)، «جایگاه تمیمه در طب عامیانه بوشهر»، تاریخ پزشکی، دورۀ 3، شمارۀ 6، صص: ۱۱۵-۱۲۲.
22- قاصد رضائی، شیوا؛ و ماحوزی، مهدی، (۱۳۹۳)، «سبکشناسی دیوان مسیح کاشانی و معرفی نسخ خطی آن»، بهار ادب، دورۀ ۷، شمارۀ 23، صص: ۱۴۹-۱۶۵.
23- فرضی، حمیدرضا؛ و سلطانی قدیم، حسین، (۱۳۹۶)، «بازتاب طب در طوطینامۀ نخشبی»، تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)، دورۀ 9، شمارۀ 34، صص: ۱۱۳-۱۵۶.
24- قدمی یزدی، الهام؛ غفاری، فرزانه؛ ربانی، مهتاب؛ و رستگاری، سیّد محمّد، (۱۳۹۰)، «تحلیل نزله و زُکام از نظر طب سنّتی و مروری بر موارد مرتبط آن در طب کلاسیک»، تاریخ پزشکی، دورۀ ۳، شمارۀ 9، صص: ۹۷-۱۱۸.
فصلنامه بهارستان سخن؛سال21/شماره64/تابستان1403 75
بررسی تحلیلی اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا مسیح کاشانی
نیلوفر معصومه احمدی1، محمّد علی خالدیان*2حسنعلی عباسپور اسفدن3
چكيده
یکی از شاخصههای اصلی درونمایههای شعری شاعران بهرهگیری از اطلاعات علمی گوناگون است. بخش مهمّی از این مفاهیم علمی، مربوط به دانش پزشکی است که نقش جالبتوجّهی را در آفرینشهای ادبی بر عهده دارد و با شرح و تحلیل این مضامین بسیاری از ابهامات لغوی و زبانی موجود در آثار رفع میگردد. این پژوهش به بررسی دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رکنا کاشانی میپردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا زمینههای درک صحیح مفاهیم سرودههای شاعر را فراهم نماید، جایگاه دانش پزشکی را در اشعار شاعر نشان دهد، صاحبنظران علم پزشکی را به مطالعۀ آثار ادبی و بهرهگیری از یافتههای پزشکی گذشتگان ترغیب نماید و سبب احیای میراث گرانبهای فرهنگی و ادبی کشور شود. در این پژوهش بعد از ذکر کلیّات، با مطالعۀ اشعار، ابیات مرتبط با مضامین پزشکی استخراج و دستهبندی گردید و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و براساس مستندات کتابخانهای است. نتایج نشان میدهد، حکیم رکنا برای غنیسازی مطالب و بیان مفاهیم، از دانش پزشکی ایرانی بهرهمند میگردد و به مباحث پزشکی شامل: انواع بیماریها، راههای تشخیص بیماری، شیوههای درمانی، ادوات، مشاغل، اندامها، اصطلاحات عمومی و باورهای عامیانۀ طبّی اشاره مینماید. همچنین حکیم رکنا مضامین طبّی را دستاویزی برای مقاصد ادبی خود قرار میدهد و به مدد آرایههای ادبی چون: تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز دست به آفرینشهای ادبی میزند و غنای ادبی اشعارش را افزون مینماید.
کلید واژهها: دانش پزشکی ایرانی، حکیم رُکنا، مضامین پزشکی و غزلیات.
1-مقدمه
دانش پزشکی از جمله علومی به شمار میآید که همواره برای بشر دارای اهمّیّتی روز افزون میباشد. از بدو آفرینش انسان تا حال حاضر، این علم همگام با توسعۀ خود، در اندیشه و اذکار بشر نیز جلوهنمایی نمود، آن چنان که میتوان در اکثر آثار، اشاراتی به این علم گرانسنگ را شاهد بود. پس از ظهور اسلام و به خصوص در ملّتهای غیر عرب از جمله ایران، ارزش و اهمّیّت دانش پزشکی روز به روز در زندگی و اذهان مردم افزایش یافت و با گذر زمان آثاری نیز در این زمینه به نگارش در آمد. از قرن چهارم هجری به بعد، متون فارسی دانش پزشکی، اثربخشی خود را بر افکار و اندیشههای شاعران و نویسندگان نیکطبع بر جای گذاشت. از این دوره به بعد کمتر اثری را میتوان یافت که جلوههایی از دانش پزشکی در آن نمایان نباشد. یکی از شاعران برجستهای که به گونهای ویژه در اشعارش از دانش پزشکی ایرانی و مضامین طبّی بهره میبرد، حکیم رُکنا مسیح کاشانی است. حکیم رُکنا از طبیبان حاذق و معروف زمان خودش میباشد و به واسطۀ این شغل آبا و اجدادی، اطلاعات ارزندهای در این حیطه داشت؛ حکیم رُکنا به مسائل مذکور تنها از جهت نشان دادن مهارت و تبحّر خود در آن موضوعات نمیپردازد بلکه، با بیان مطلبی طبّی به دنبال زیباتر بیان کردن آن نیز هست و به مدد آرایههای ادبی و فنون بلاغی در بسیاری از موارد مضامین طبّی را دستاویزی برای بیان مقاصد ادبی خود قرار میدهد و به آفرینشهای ادبی مبادرت مینماید. امروزه در تحقیقات نوین و پژوهشهای میانرشتهای، بسیار جای پژوهشهای پزشکی در متون ادبی خالی است و محققان این دو رشته کمتر به سراغ رشتۀ یکدیگر میروند. قلّت منابع در این حوزه، سبب آن است که محقّقان جدید کمتر وارد چنین موضوعاتی شوند. از مهمترین دلایلی که ما را ترغیب به بررسی دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رکنا نمود این امر میباشد تا باشد که با وجود کمبود منابع و محقّق در این حوزه، فتحبابی شود تا بعد از این پژوهشگران کوشا بتوانند در این مسیر قدمهای بلندتری بردارند.
2-1- بیان مسأله
یکی از شاخصههای اصلي درونمایههای شعری شاعران اطلاعات و معارف علمي گوناگون است. بخش مهمّی از این مفاهیم علمي، مربوط به طب و مضامین طبّی است که نقش مهمّی را در آفرینشهای ادبی بر عهده دارد. دانش پزشکی ایرانی بخشی جداییناپذیر از فرهنگ و زندگی ماست و در تار و پود ادبیات ما نیز ریشه دارد، امّا متأسفانه کمتوجّهی به علم پزشکی ایران باستان سبب گردید، به ناحق پزشکی ایران را به کشورهای دیگر آن زمان چون یونان نسبت دهند و دانش ایرانیان را نوعی الگوی بر گرفته از یونانیان بدانند. در حالی که یک شاهد موثّق برای رد چنین ادعایی، ادبیات کشور ماست. ادبیّات ما آینهای تمامنما از جلوههای دانش پزشکی ایرانی است. در شعر بسیاری از شاعران ما از جمله: خاقانی، سنایی، عطار، مولانا، سعدی و... این مفاهیم به وفور یافت میشود. همچنین حکیم رُکنا مسیح کاشانی نیز یکی از شاعران و طبیبان حاذقی میباشد که به گونهای ویژه در اشعارش از دانش پزشکی ایرانی بهره میبرد. بنابراین بررسی این اصطلاحات در آثار شاعران زمینههای درک صحیح مفاهیم سرودههای شاعر را فراهم میسازد و جایگاه دانش پزشکی را در اشعار او نشان میدهد. همچنین زمینهساز آشنایی با بسیاری از مفاهیم طبّی میشود و صاحبنظران علم پزشکی را به مطالعۀ آثار ادبی به منظور آگاهی از یافتههای طبّی گذشتگان ترغیب میکند و سبب احیای میراث گرانبهای فرهنگی و ادبی کشور و عرضۀ آن به جهانیان میشود. لذا علاوه بر علاقۀ فراوان و مطالعات مرتبط ما در این حیطه، این مسائل بسیار ما را به انجام این پژوهش راغب نمود، تا با طرح این موضوع در پژوهش مختص به رسالۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، به بررسی مضامین مرتبط با این علم بزرگ ایرانیان، در دیوان شاعری توانمند بپردازیم که نخستین بار است در این حیطه، مورد بررسی قرار میگیرد. بنابراین، پژوهش حاضر بر آن است که دانش پزشکی ایرانی را در غزلیات حکیم رُکنا کاشانی مورد تحلیل قرار دهد و با مطالعۀ اشعار و استخراج ابیات مرتبط و دستهبندی و شرح مضامین از کتب معتبر پزشکی، پیچیدگیها و ابهامات اشعار را رفع نماید و با تحلیل مضامین طبّی نشان دهد چگونه حکیم رُکنا مضامین پزشکی را با بهرهگیری از صنایع بیانی مانند: تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، به پدیدههای ادبی بدل میسازد و غنای ادبی اشعار را افزون مینماید.
3-1- اهمّیّت و ضرورت پژوهش
این مسأله بسیار شایان توجه است که گاهی پیچیدگیهای زبان و دشواریهای شعر به دلیل ورود اصطلاحات مختلف از جمله پزشکی به شعر است، انجام پژوهشهایی در این زمینه و پرداختن به موضوعاتی چون یافتن اصطلاحات و مضامین پزشکی و شرح و تفسیر آنها، از بهترین روشهای ممکن برای رفع پارهای از ابهامات متون شعری از جمله دیوان حکیم رکنا مسیح کاشانی است. به علاوه شرح و توضیح این اصطلاحات راهنمایی جهت تصحیح کتب کهن ادبیات فارسی به شمار میآید. اهمّیّت دیگر این پژوهش آن است که با انجام چنین پژوهشهایی به روشنی میتوان دریافت که حکیم رکنا با بهرهگیری از مضامین پزشکی غنای افزونتری به اشعار خود میبخشد و آثار او با استفاده از موضوعات طب و داروشناسی و پرداختن به مقولات پزشکی مفاهیمی ژرفتر مییابند.
4-1- پیشینۀ پژوهش
دانش پزشکی در ادبیّات ما پیشینهای بس دیرینه دارد. در طول تاریخ تألیفات ارزندهای بسیاری چون ذخیرۀ خوارزمشاهی، هدایه المتعلّمین فی طب، قانون و نیز آثار ادبی ارزندهای در زمینۀ پزشکی به تحریر در آمد. برای مثال میتوان «چهار مقالۀ عروضی سمرقندی» را ذکر کرد. به علاوه، در جای جای دواوین شعرای برجستهای مانند فردوسی، خاقانی، مولانا، سعدی، حافظ و... ردپایی از دانش پزشکی را میتوان یافت. در قرن معاصر نیز تلاشهایی در زمینۀ تحلیل مضامین پزشکی برخی از آثار ادبی صورت پذیرفت. برای نمونه به کتابهایی مثل طب و مضامین طبّی و بازتاب آن در ادب فارسی و کتاب طبیبانههای حافظ میتوان اشاره نمود. همچنین پایاننامههایی نیز در این موضوع به تحریر رسید و در آنها علم طب در آثار عطار، سنایی، سعدی، مولوی و غیره مورد بررسی قرار گرفت. در مورد مسیح کاشانی پژوهشها انگشتشمار است. نخستین اطلاعاتی که دربارۀ او وجود دارد، نوشتههای تذکرههای ادبی است. در چند دهۀ گذشته نیز پژوهشهای کمشماری به شرح زیر دربارۀ حکیم رکنا به انجام رسید که اکثراً به تصحیح نسخ خطی او اختصاص داشت. این پژوهشها عبارتند از: 1- کتاب «شرح احوال، بررسی آثار و گزیده اشعار مسیح کاشانی، حکیم رکنا» اثر امیر علی آذر طلعت 2- رسالهای با عنوان «تصحیح انتقادی جلد نخست دیوان مسیح کاشانی» به قلم محمّد علی شریفیان 3- مقالات «بررسی ساختاری دیوان حکیم رُکنا با رویکرد تأثیر اوضاع اجتماعی روی موسیقی شعر» و «بررسی ساختاری دیوان خاقانی و حکیم رُکنا و مقایسه با کتابهای تاریخی» اثر محمّد علی شریفیان 4- مقالۀ «سبکشناسی دیوان مسیح کاشانی و معرفی نسخ خطی این دیوان» اثر مهدی ماحوزی و شیوا قاصد رضایی 5- رسالهای با عنوان «تصحیح انتقادی دیوان چهارم مسیح کاشانی» به قلم مهتاب استادی 6- پایاننامۀ کارشناسیارشد با عنوان «نقد و بررسی غزلیات مسیح کاشانی» اثر نرگس شمس 7- پایاننامۀ کارشناسیارشد با موضوع تصحیح غزلیات دیوان حکیم رکنا کاشانی به نگارش زهرا مهندس 8- پایاننامۀ کارشناسیارشد با موضوع تصحیح نسخه خطی حکیم رکنا اثر مریم بازداد 9- پایاننامۀ کارشناسیارشد با موضوع تصحیح نسخه خطی مجموعهای شامل هشت رساله به قلم فاطمه فنایی. در مجموع این پژوهشها شامل همین چند اثر مختصر است. لذا پژوهش حاضر برای نخستین بار به تحلیل لایههای زیرین متن و واکاوی دانش پزشکی در غزلیات حکیم رکنا میپردازد، باشد که بتواند در حل پارهای از ابهامات معنایی این مجموعه مؤثّر واقع شود.
5-1- روش تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و براساس مستندات کتابخانهای است. در این پژوهش پس از مطالعۀ 723 غزل دیوان حکیم رُکنا و یادداشتبرداری از اصطلاحات و مطالب مرتبط با دانش پزشکی ایرانی، اطلاعات جمعآوری و براساس چهارچوب کلی اثر و به صورت موضوعی به چند دسته اصلی تقسیمبندی شد. بعد از استخراج شواهد از غزلیات حکیم رکنا، و یافتن مستندات مرتبط از کتب معتبر، مطالب و مضامین پزشکی مورد شرح و تفسیر قرار گرفت و سپس از منظر علم بیان به تحلیل مضامین پزشکی پرداخته شد و یافتهها با ذکر شواهد مورد تبیین و ارائه قرار گرفت.
2- مبانی نظری تحقیق
2-1- حکیم رُکنا مسیح کاشانی
«رکن الدین مسعود پسر حکیم نظام الدین علی، متخلّص به مسیح و مسیحی، از پزشکان و شاعران سدۀ دهم و یازدهم هجریست. خاندان او نیز از دیرباز پیشۀ پزشکی داشتند.» (صفا، 1378: 1193) حکیم رکنا در نیمۀ دوم قرن دهم (985- 1066 ق) در شهر کاشان تولّد یافت. وی افزون بر قریحۀ شاعری، طبیبی حاذق و خوشنویسی ماهر بود. (آذر طلعت، 1378: 14) حکیم رُکنا در دوران جوانی خود به دیوان شاه عبّاس اوّل رفت و به مقام طبابت دربار او دست یافت؛ همچنین از مدّاحان و خاصّان دیوان شاه عبّاس اول گشت. (قاصد رضائی و ماحوزی، 1393: 3) سالها بعد به علّت جانبداری شاه عبّاس از یکی از درباریان در مناظرهای که میان حکیم رُکنا و او اتفاق افتاد، مسیح از شاه عباس رنجور گردید و دربار را ترک نمود و به دیار هند هجرت کرد. (شریفیان، 1388: 88) مسیح بعد از 32 سال به وطن خود بازگشت و سرانجام در سال 1066 هجری در کاشان، به دیار باقی شتافت. (شاه حسینی و شریفیان، 1391: 29) «حکیم رُکنا شاعری پر کار بود. او بیش از صد هزار بیت شعر سرود و سه دیوان نیز به نگارش در آورد.» (قزوینی، 1375: 504) البته برخی تذکرهها تعداد دیوانهای او را پنج و برخی نه دیوان ذکر نمودند. به طور کل آنچه از آثار او برشمردهاند عبارتند از: 1- مجموعۀ خیال 2- دیوان شعر شامل قصاید، رباعیات، قطعات و غزلیات 3- ساقینامه (مثنوی) 4- ساقینامه (ترکیببند) 5- رام و سیتا 6- قضا و قدر (مثنوی) 7- دیوان شعر شامل: قصاید، ترکیبات، قطعات و غزلیات 8- اثری در پزشکی به زبان عربی با نام «ضابطه العلاج». (آذر طلعت، 1378: 96) از حکیم نسخههای خطی بسیاری وجود دارد. در این پژوهش از نسخه خطی دیوان او که در هجدهم شوال سال 1047 قمری در دارالمؤمنین کاشان به خط زیبای نستعلیق توسط شاگردش، تذهیب و کتابت شد و شامل قصاید، رباعیات، قطعات و غزلیات اوست، استفاده گردید. این دیوان شامل 29 قصیده، 95 رباعی، 22 قطعه و 723 غزل است. در این پژوهش 723 غزل او مورد بررسی قرار گرفت.
2-2- دانش پزشکی ایرانی
دانش پزشکی علمی است که از طریق آن میتوان بر کیفیّات بدن انسان آگاهی یافت. هدف این علم حفظ صحّت بدن در موقع سلامت و اعادۀ آن در زمان بیماری است. (ابن سینا، 1389: 3) دانش پزشکی ایرانی، از کهنترین اشکال طب سنّتی است که براساس اخلاط اربعه صفرا، دم، سودا و بلغم میباشد. پزشکان طب سنّتی شاخصۀ تعیین و درمان همۀ عارضهها را توجّه به مزاج بیماران میدانستند. در دانش پزشکی ایرانی از همۀ عنصرهای موجود در طبیعت شامل: معدنی، حیوانی و گیاهی برای اصلاح مزاج بهره میبرند. عارضهای که با چیرگی یک خلط در بدن رخ مینماید، با اصلاح و اعتدال آن رفع خواهد شد. حکما و اطبّای قدیم بر این باورند که عوامل بسیار گوناگونی بر سلامت و تندرستی یا بیماری افراد تأثیرگذارند. گاهی این عوامل مربوط به کیفیات جسمی و نفسانی فرد، مثل مزاج و اخلاط و قوای جسمی و درونی است و گاهی مربوط به عناصر موجود در طبیعت مثل آب، هوا، محیط زیست، خوراک، بهداشت و غیره میباشد. (همان: 19) حکیم نیز در اشعارش از این عوامل غافل نبود و این نظریات را در اشعارش منعکس نمود. علم طب از جمله علومی است که مورد استفادۀ رشتههای مختلف علمی از جمله ادبیات است. ادیبان نیک اندیش با به مدد اصطلاحات و مفاهیم پزشکی، به مضمونسازی میپردازند و به این مضامین، رنگ و جلایی خاص میبخشند.
3- بحث و بررسی
3-1- بیماریها
حکیم رُکنا در غزلیاتش به (30) مورد از انواع بیماریها اشاره دارد که در جدول شمارۀ (1) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه برخی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (1) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به بیماریها در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
آب مروارید برص پیله چشم درد خفقان رمد | 1 1 1 1 1 1 | سکته گری (جرب) وبا گنگ (لال) احولی تاری چشم | 1 1 1 2 3 3 | زُکام کَری سپیدی چشم لنگ آبله کوری | 3 3 4 5 11 15 | بارداری استسقا ابلهی بیهوشی خال افسردگی | 17 19 31 31 51 52 | اضطراب دیوانگی پوستی عشق مسمومیت جگرخون | 56 65 82 130 145 281 |
3-1-1- زُکام
یکی از بیماریهای مورد اشاره در غزلیات حکیم رُکنا «زُکام» است، که از جمله بیماریهای جسمی محسوب میشود و در دستۀ بیماریهای تنفسی جای دارد. عارضۀ التهاب مخاط بینی را که غالباً با آبریزش بینی و گرفتگی همراه است زُکام مینامند و آن از علل گوناگونی عارض میشود. (مفیدی، 1375: 517) به تعبیری دیگر «زُکام، سرماخوردگی یا التهاب نزلهای مجاری تنفسی فوقانی است که به علل عفونت ویروسی، میکروبی و یا آلرژی به وجود میآید.» (دورلند، 1378: 265) برخی منابع، زکام را با «نزله» یکی دانستهاند. این عارضهها به این دلیل یکسان هستند که هر دو از سیلان و روانی مغز به وجود میآیند امّا عوام چیزی که در حلق میریزد را «نزله» و آنچه که از مسیر بینی فرو میریزد را به نام زکام تعبیر میکنند. (ابن سینا، 1389: 306) «نزله یا زکام به دو دستۀ گرم و سرد تقسیم میشوند.» (همان: 87) از توصیهها و شیوههای درمان زُکام در طب سنّتی میتوان به موارد زیر میتوان اشاره نمود: گرم کردن سر، دود کردن عود و لادن، پرهیز از مصرف خوراکیهای نفاخ و شور و ترش و چرب، در نوع گرم زُکام فرد بیمار در طول سه روز فقط کشکابی که با عنّاب و سپستان و تخم خشخاش طبخ میشود نوش جان کند، نوشیدن آب انار شیرین و خوردن سوپهایی که با نشاسته گندم طبخ میشود سودمند است، در نوع سرد نزله مصرف سوپهای نخاله گندم، آشهای گرم و ملیّن، عسل، روغن بادام و نیز استفاده از آب گرم مفید است. در نزله گرم جهت غلیظ شدن ماده رقیق توصیه به در دهان داشتن کتیرا و بهدانه میشود، استشمام مُشک، بُخور سیاهدانه و قرار دادن پنبۀ آغشته به روغنهای گرم در گوش نیز برای نزله سرد مفید فایده میباشد. (قدمی یزدی، غفّاری و همکاران، 1390، 110) حکیم رُکنا بعد از ذکر گذر فصل سرد سال و رسیدن گل و موسم جان، دعوت به بادهنوشی و گلریزی میکند و بخت را به کام میداند و میگوید:
مگو فقیه به من باده از برای چه نوشی |
| مرا ز شدّت سرمای گُل همیشه زُکام است |
سرمای طبیعت از علل بیماری زکام است امّا زکام مورد نظر حکیم رکنا از این سرما ناشی نمیشود بلکه سرمای فراق و دوری از یار و سردی و بیاعتنایی معشوق است که عامل ایجاد آن است. حکیم رکنا در این غزل از رسیدن گل و فصل بهار و متعاقب آن نیز از زکام سخن به میان میآورد که بیانگر اشارۀ او به بیماری آلرژی یا زُکام بهاره و یا به اصطلاح تب یونجه است. «حالتی مشابه سرماخوردگی معمول، که به سبب حساسیت به پولن گل سرخ ایجاد شود. به تعبیری دیگر آن را سرماخوردگی ناشی از حساسیت به گل سرخ نامند.» (دورلند، 1378: 265) حکیم زکریای رازی نیز رسالهای با عنوان شمیمه دارد که در مورد دلیل زُکام در فصل بهار و نیز در هنگام بوییدن گل سرخ سخن به میان میآورد. در کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی سیّد اسماعیل جرجانی نیز فصلی از کتاب به آلرژیهای فصلی اختصاص دارد. از این بیت میتوان به سطح والای آگاهی حکیم از دانش پزشکی و این کتب ارزشمند پی برد. حکیم رکنا در این بیت اشارهای به یکی از روشهای درمان زکام که گرم کردن بدن است دارد و برای این منظور از باده که طبع گرمی دارد بهره میبرد. «مزاج شراب گرم و تر است.» (ابن سینا، 1389: 320) «باده، معده را گرم کند و طبیعت را بر فعل خویش قوّت دهد.» (هروی، 1371: 124) نکتۀ قابل توجّه دیگر در این بیت مخالفت فقیه از بادهنوشی است. در قرآن از فواید اندک باده در مقایسه با ضررهای بیشتر سخن میرود. سوره نحل آیۀ 67 و سورۀ محمّد آیه 15 به فواید باده و سورۀ مائده آیۀ 90 به مضرات باده اشاره دارد. در فقه شیعه نیز تصریح میشود که چیزهای حرام نمیتوانند به عنوان دارو مورد استفاده قرار گیرند. (نجفی، 1392: 450) با این وجود در قرآن حرمت باده مورد تصریح و تأکید میشود و قدما نیز برای آن فواید طبّی قائل بودند از جمله: «رفع غم، بازکردن مجراهای تنفسی، گرمکنندگی.» (ابن سینا، 1389: 320) حکیم باده را رفع کننده غم و سردی و زکام معرفی میکند. در غزلی دیگر او به بیان احوال خود بعد از دیدار یار میپردازد:
دانی که غنچه بهر چه زد عطسه و شکفت |
| بوی گل رخ تو شنید و زُکام کرد |
در این بیت نیز حکیم رکنا به زیبایی تمام بیماری زکام به ویژه زکام بهاره و تب یونجه و آلرژیهای ناشی از گردۀ گیاهان را بازتاب میدهد. این بیت نمونهای هنرمندانه از تصویرگری و زیباییآفرینی حکیم رکناست که با استفاده از انواع آرایههای ادبی تشبیه، تشخیص، استعاره و حسنتعلیل به خلق این اثر ادبی و هنری مبادرت میکند. حکیم با حسنتعلیلی خیالانگیز دلیل زکام و عطسه زدن و شکفتن غنچه را استشمام عطر رخ یار میداند.
3-1-2- جگرخون (سوزجگر، دودجگر و...)
از دیگر بیماریهای مورد اشاره در غزلیات حکیم رُکنا «جگرخون» است که در دستۀ بیماریهای کبدی قرار دارد. اغلب مردم در تکاندهندهترین فجایع و مصیبتها که روحشان را میآزارد، از اصطلاحاتی چون جگرخون، سوز جگر، دود جگر، آه و ناله استفاده میکنند این اصطلاحات به شکلی رایج در عرصۀ ادبیات وجود دارد و در آثار شاعران و نویسندگان به وفور به کار میرود. حکیم رکنا نیز در بسیاری از ابیات، غم و غصه و اندوه فراوان خود را به صورت کنایی و با تعابیر جگر خون، خونین دل و سوز جگر و... بیان مینماید. این اصطلاحات چنان در آثار ادبی دارای جایگاه میباشند که در نگاه اول کسی در پی چند و چون آنها بر نمیآید، امّا با توجّه به نظر اغلب پزشکان مبنی بر اینکه واقعاً جگر میسوزد میتوان از آنها برداشت پزشکی داشت بنابر اعتقاد ابن سینا کبد جزئی از بدن انسان یا حیوان است که محل پخته شدن غذا و پرورش تن میباشد و مرکز داغترین جای بدن است که غذا پس از پخته شدن در جگر تبدیل به خون میشود و اگر پخته شدن زیادتر از حد معمولی باشد نوعی سوختن در جگر روی میدهد. (ابن سینا، 1389: 40) وی همچنین معتقد است که سوختن جگر بر اثر سوء مزاج گرم کبد است که اگر کبد بر اثر این سوء مزاج به مرحلۀ پختگی برسد چیزی غلیظ و سیاه از بدن بیمار دفع میشود که این چیز غلیظ و متعفن گوشت کبد است. (همان: 198) سیّد اسماعیل جرجانی نیز به سوختن جگر آدمی معتقد است و میگوید: «آن چه از جگر آید، آن اجزای سوخته باشد که از جگر همی آید.» (جرجانی، 1380: 233) اصطلاح سوختن جگر ریشه در عقاید پزشکان گذشته دارد و مرتبط با یک بیماری مزمن کبدی است.
ما را که غیر خون دل خود خوراک نیست بس که روشن شدم از عکس رخ همچو مهش |
| بر سفره کسی ار نشینیم باک نیست |
3-2- راههای تشخیص بیماری
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (8) مورد از انواع راههای تشخیص بیماری اشاره دارد که در جدول شمارۀ (2) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (2) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به راههای تشخیص بیماری در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
عرق (خوی) لرزه (رعشه) | 7 10 | تب رنگ چهره | 14 17 | ضعف لاغری | 31 59 | تنفس درد | 81 115 |
3-2-1- تب
«بالا رفتن غیر عادی درجه حرارت بدن از 37 درجه سانتیگراد یا 98 درجۀ فارنهایت به بالا را تب نامند.» (دورلند، 1378: 500) طبق تعریف ابن سینا در کتاب قانون، تب حرارت بیگانهای میباشد که از قلب شعلهور میشود و به وسیلۀ خون و روان، این گرما از قلب به شریانها و رگها انتقال مییابد و سپس تمام بدن انسان آن چنان شعلهور میگردد که از کار عادی ناتوان میماند (ابن سینا، 1389: 5) تب همیشه مربوط به اختلالات بیولوژیکی نیست بلکه عدم تعادل در هویّت روانی و غوطهور شدن در فکر نیز باعث ایجاد تب میشود. «گاهی رخ میدهد که انسان از بس فکر میکند و در بحر فکر غوطه میخورد به تب روزانه مبتلا میگردد.» (همان: 25) «برای رفع آن نیز، گاهی بیمار را رگ میزدند.» (همان: 123) ابن سینا تب را به انواع مختلفی دستهبندی میکند: «تب روزانه، تب دق، تبهای سرد (تب لرز)، تبهای گرم، تب کهنه، تب لازم و...» (همان: 7) تب مورد اشارۀ حکیم رُکنا در ابیات زیر تب عشق است که بسیار پر حرارت و سوزان است و از شوق و اشتیاق به دیدار یار ناشی میشود و از نظر حکیم بسیار سخت و جانفرساست.
از بس که سیاهست درونم ز تب و تاب |
| قلعی کنم از دود جگر تابۀ شب را |
3-3- شیوههای درمانی و داروها
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (42) مورد از انواع شیوههای درمانی و داروها اشاره دارد. در جدول شمارۀ (3) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد
جدول (3) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به شیوههای درمانی و داروها در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
حجامت احتما تریاق افیون نیل تباشیر عبیر | 1 1 1 1 1 1 1 | جراحی فصد معجون غالیه حنا روغن مغفرت | 1 1 2 2 2 2 2 | خشخاش عقیق مرجان شُکر لطف خدا ریحان شربت | 3 4 5 5 6 8 10 | گلاب یاقوت دُر سرمه نیشکر عنبر موسیقی | 10 10 10 11 12 12 13 | توتیا صبر مرهم شیر عود مُشک زر | 17 18 19 19 19 24 29 | دعا خرما عشق ناله باده لعل مزاج | 29 31 34 52 69 71 92 |
3-3-1- لعل
«لعل جواهریست سرخ رنگ و قیمتی.» (رامپوری، 1388: 283) در قدیم لعل نبود و به این علّت در هیچ کتابی خواصش ذکر نشد. سبب ظهورش آن بود که زلزلهای عظیم در قصبۀ بدخشان رخ داد و کوهها شکافت و کان لعل پدیدار گشت. (طوسی، 1363: 71) «شهر بدخشان لعل ندارد بلکه آن را از معادن دیگری به بدخشان میآورند و به فروش میرسانند و بدان شهره است. لعل انواعی دارد: رمانی، پیازی، تمری، لحمی، عنابی، بقمی، ادریسی، دوشابی، پیکانی، عقربی و قطبی.» (رامپوری، 1388: 283) لعل علاوه بر اینکه برای ساخت زیورآلات و اسباب شاهان و بزرگان به کار میرود، دارای خواص و منافع طبّی نیز میباشد. لعل، مزاجی گرم و خشک دارد. اگر فردی گردنبندی از لعل بر روی سینۀ خود بیاویزد از بیماریهای قلب و درد دل در امان میماند. اگر مقداری از لعل را آسیاب کنند و با گلاب بنوشند، برای خفقان و درد دل سودمند است. اگر دوده و گرد آن را بر روی پلکهای چشم بکشند برای تیرگی و تاری چشم مفید است و به چشم نیرو میدهد. اگر کسی آن را به همراه داشته باشد از مرگ در امان میماند. اگر آن را به کودکان خود بندند، بدخویی و عصبانیت آنها را فرو مینشاند و در خواب نمیهراسد. اگر لعل آسیاب شود و آن را با گلاب و نبات مخلوط نمایند و به کسی بدهند تا بخورد، رنگ چهرهاش را گلگون مینماید و تیرگی و زردی را از بین میبرد و نشاط و شادی میآورد. (زاوش، 1376: 135) «لعل یکی از کانیهای گرانبهاست و از داروهای حفظ اعتدال مزاج محسوب میشود و آن را در مفرّحات ترکیب کنند.» (همان: 107) «استفاده از لعل برای درمان بیماریهای خونی و تنظیم فشار خون مفید است. لعل هیجانات و التهابات را آرام میکند و سیستمهای عصبی را تقویت مینماید.» (موحّد ابطحی، 1396: 65) در ادب فارسی گاهی شاعران برخی از پدیدهها را از جهت رنگ و شکل و... به لعل تشبیه مینمایند و معانی زیبایی را خلق میکنند. برای مثال از جهت سرخی، می به لعل یا لب به لعل و یا اشک خونین به لعل تشبیه میشود. چنانکه در ابیات زیر مشخص است حکیم رُکنا در غالب موارد لعل را استعارۀ مصرّحه از لب سرخ یار میداند که سخنانی بس شیرین و نمکین بر لب دارد.
تاجر از لعل لبش خروارها قند آورد طعم ترشی را نفهمیدست طبع نازکت |
| ور نمک خواهی هم آن لعل شکرخند آورد
|
3-4- ابزار و ادوات پزشکی
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (5) مورد از انواع ابزار و ادوات پزشکی اشاره دارد که در جدول شمارۀ (4) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (4) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به ابزار و ادوات پزشکی در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
چنگاله | 2 | نشتر | 8 | پنبه | 13 | نمک | 30 | تیغ | 58 |
3-4-1- نشتر
«نوعی چاقوی کوچک نوکدار دولبه برای جراحی.» (دورلند، 1375: 762) «وقتی برای خون گرفتن، رگزنی میشود، فصّاد باید نیشتر را از میان انگشت شست میانی خود بگیرد و انگشت سبابه را آزاد بگذارد تا بتواند با آن رگ مورد نظر را در وضعی که میخواهد نگاه دارد.» (الگود، 1387: 431) حکیم رکنا در غزلیات خود اغلب مفهوم پزشکی نیشتر را مدنظر دارد و از کاربردهای پزشکی آن یاد میکند و در برخی ابیات نیز با استفاده از تعبیرات تشبیهی و استعاری مژۀ یار را همچون نیشتری از سمت یار به حساب میآورد.
یک نیش غمزه زان صف مژگان مرا بس است نیشتر بر رگ من فاش مزن ای فصّاد |
| از هر مژه زدن به دلم نیشتر چرا |
3-5- مشاغل پزشکی
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (7) مورد از انواع مشاغل پزشکی اشاره دارد که در جدول شمارۀ (5) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (5) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به مشاغل پزشکی در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
عطار حجّام | 2 2 | قابله حکیم | 2 2 | فصّاد پرستار | 3 5 | طبیب | 12 |
3-5-1- طبیب
«طبیب کسی است که از علم طب آگاهی دارد و به درمان بیماران میپردازد.» (نجم آبادی، 1375: 18) «وظیفه طبیب آن است که از کیفیت یک حالت به علل پی برد. طبیب باید اندامها و وظایف آنها را به وسیلۀ تشریح و حس بشناسد و باید بداند که بیماری چگونه برطرف میشود و تندرستی چگونه پایدار میماند.» (ابن سینا، 1389: 8) «در ایران باستان طبیبان به چند دسته طبقهبندی میشدند: چشم پزشک یا کحّال، دادپزشک (طبیب قانونی) و ستور پزشک (دام پزشک)» (مکنزی، 1388: 256) این واژه در ادبیات فارسی بازتاب گستردهای داشته است و اکثر شاعران به آن اشاره مینمایند. حکیم رکنا نیز در غزلیات خود به طور مکرر از آن بهره میبرد و هم به مفهوم پزشکی آن اشاره دارد و نیز با استفاده از تعبیرات تشبیهی و استعاری معشوق را چون طبیبی درمانگر درد عشق میداند.
شد تازه خوب جان مسیحا ز نغمهاش
|
| بلبل طبیب درد مسیحای خسته بود |
3-6- باورهای عامیانۀ پزشکی
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (5) مورد از باورهای عامیانۀ پزشکی اشاره دارد که در جدول شمارۀ (6) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (6) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به باورهای عامیانۀ پزشکی در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
ماه و دیوانگی | 1 | چشم زخم | 4 | افسون | 17 | آب حیوان | 32 | آفتاب | 45 |
3-6-1- چشم زخم
«گزندی است که گمان میرود از نگاه حسود یا بدخواه یا حتّی ستایشگر به کسی یا چیزی میرسد و برای رفع آن نیز به اقداماتی چون دود کردن اسفند، جای قدم شخص دارای این قدرت را با کارد بریدن و... دست میزدند.» (صرفی، 1383: 109) از روشهای رفع چشم زخم، دود کردن اسفند است. «اسفند، نوعی گیاه علفی و سداب وحشی است که در آب و هوای معتدل میروید.» (معین، 1381: 152) برای درد دندان و رفع چشم زخم بُخور آن سودمند است و نوشتن آن بر روی پارچهای کبود رنگ، رفع کننده سحر است. (عقیلی خراسانی، 1374: 352) از روشهای دیگر استفاده از تمیمه است. «تمیمه، مهرههایی با خالهای سفید رنگ هستند که بر روی زمینهای سیاه یا برعکس میکشند و در دور یک ریسمان یا تسمه به بند در میآورند و همچون گردنبند بر گردن میآویزند تا دفعکنندۀ خطرات و بیماریها باشد.» (عباسی، 1390: 149) روش دیگر عین نعل است. ایرانیان بر این باورند که اگر بر سر در خانه نعل اسب بکوبند آن خانه و اهل آن مصون از چشم زخم حسودان خواهند شد. (وارینگ، 1371: 436) از روشهای دیگر نیل کشیدن میباشد. رسم بر این بود که خطی از نیل بر چهرۀ کودکان زیباروی بکشند تا از چشم زخم حاسدان ایمن بمانند حتّی به منظور درمان شخصی که به علّت چشم زخم بیمار بود، مقداری زاج سفید و اسفند را به نیّت چشم زخم دود میکردند. سپس از دودۀ آن، هفت جای بدن بیمار را نقطهگذاری مینمودند. (هدایت،1400: 57) «از روشهای دیگر بستن شاخ آهو، دندان گوزن و پنجۀ شیر بر گردن است.» (کزّازی، 1392: 270) به همراه داشتن حرز و پَتَر هم از شیوههای دیگر میباشد. پَتَر صفحهای است از جنس مس یا طلا یا فلزات دیگر که بر روی آن تعویذ و طلسم را مینوشتند. حرز نوعی دعا بود که آن را بر کاغذی مینوشتند و با خود نگهداری میکردند. داشتن نقاب یا گذاشتن برقع بر چهره، از راههای دیگر به حساب میآید. روش دیگر همراه داشتن مهرۀ کبود میباشد. معمولاً برای دفع چشم زخم مهرۀ کبود رنگی به بازوی کودکان و یا به گردن آنان میآویختند. (همان: 144) حکیم رکنا نیز در بیت زیر این واژه را در مفهوم پزشکی آن به کار برده است.
نحس گردون اثر چشم خسیسان باشد
|
| سعد افلاک ز فیض نظر مردان است
|
3-7- اصطلاحات عمومی پزشکی
حکیم رُکنا در غزلیات خود به (19) مورد از انواع اصطلاحات عمومی طبّی اشاره دارد که در جدول شمارۀ (7) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (7) بسامد کاربرد اصطلاحات عمومی دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
داروخانه افلاطون بخیه زیره کافور | 1 1 1 1 1 | آب نبات شوربا دارالشفا سرکه اسپند | 1 1 1 2 2 | نسخه بالین کتان دارو خواب | 3 10 15 45 46 | بیماری مرگ جان عناصر اربعه | 48 129 378 707 |
3-7-1- بخیه
واژۀ بخیه زدن به معنی قرار دادن بافتهای بدن در یک وضعیّت طبیعی است تا ترمیم انجام پذیرد. تاریخچۀ نخهای بخیه جراحی به هزاران سال پیش برمیگردد. در شروع قرن نوزدهم از نخهای فلزی برای بخیه استفاده میشد. در انتهای قرن نوزدهم از مواد مختلفی همچون ابریشم، کتان، پنبه، کنف، پوست درخت، موی حیوانات، روده گوسفندان و بز برای بخیه زدن و بستن زخمها استفاده میشد. (دُمیتریو، 2002: 94) در بیت زیر حکیم رکنا این واژه را در مفهوم پزشکی آن به کار برده و سپس برای خلق یک تعبیر کنایی زیبا از آن مدد جسته است.
مینماید سر به سر ویرانی عالم ز من |
| خوش به جای بخیه خود بر روی کار افتادهام |
3-8- اندامها و کارکرد آنها
حکیم رُکنا در غزلیات خود به بیش از (11) مورد از انواع اندامهای بدن اشاره دارد که در جدول شمارۀ (8) بسامد هر یک ارائه گردید و در ادامه یکی از آنها مورد تحلیل و ارائه قرار میگیرد.
جدول (8) بسامد کاربرد اصطلاحات مربوط به اندامها و کارکرد آنها در غزلیات حکیم رُکنا
اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد | اصطلاح | بسامد |
دندان رگ ناخن | 11 16 17 | مشام کبد گوش | 26 34 34 | استخوان زبان چشم | 55 70 615 | قلب سایر اعضا | 888 1475 |
3-8-1- قلب
«عضو عضلانی توخالی و پرقدرتی که مسئول رسانیدن خون اکسیژندار به بافتهای بدن و رسانیدن خون بدون اکسیژن به ریتن جهت تصفیه و اکسیژنگیری است.» (دورلند، 1375: 592) «قلب از گوشتی سفت و نیرومند است تا از آسیبها محفوظ باشد. شکل و هیأت قلب صنوبری میباشد و در نیامی بسیار سفت جای دارد به این علّت که سپری برای قلب باشد.» (ابن سینا، 1389: 504) حکیم رکنا در غزلیات خود به صورت مکرر به ذکر نام اعضای مختلف بدن اشاره دارد. در کتب معتبر پزشکی، هر یک از اعضای بدن فصلی مختص به خود دارد و به طور مفصّل نقش و کارکرد هر یک تشریح و بیان میشود. حکیم رکنا نیز در غزلیات خود به وفور از این واژگان مدد میجوید. حکیم با بهرهگیری مکرر از این اصطلاحات به خلق انواع ترکیبات تشبیهی و استعاری و مجازی و کنایی را مبادرت مینماید و غنای ادبی اشعارش را فزونی میبخشد.
ز دشت سینۀ من زود بگذرید که گاه تو در باغ دل من سروی و او نارون ای گل |
| سموم میوزد و نیست یک پناه اینجا
|
4- نتیجهگیری
4-1- در این پژوهش با آوردن شواهدی از اشعار حکیم رُکنا، به شناخت بیشتری از وی دست یافتیم و از نظرات شاعر در مورد دانشهای رایج زمانش از جمله پزشکی آگاهی یافتیم و نیز و پی بردیم که حکیم رُکنا چگونه از این علم برای بیان مفاهیم ذهنی خود مدد میجوید.
4-2- حکیم رکنا در غزلیات خود به مباحث پزشکی از جمله انواع بیماریها، راههای تشخیص بیماری، شیوههای درمانی، ادوات، مشاغل، اندامها، اصطلاحات عمومی پزشکی و باورهای عامیانه طبّی اشاره دارد. هدف حکیم رکنا از کاربرد این اصطلاحات، آموزش دانش پزشکی به دیگران نمیباشد بلکه او از این علم جهت تفهیم بیشتر مطالب مدنظرش بهره میبرد و با استفاده از انواع آرایههای ادبی علم بیان از جمله تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز دست به آفرینشهای ادبی میزند.
4-3- در این پژوهش توانستیم به شناخت نسبی از فواید و خواص برخی از داروها دست یابیم و نیز با برخی اندامها و کارکرد آنها، انواع بیماریها، راههای تشخیص بیماری و... آشنا شویم.
4-4- پژوهشهایی از این دست سبب میشود تا ابهامات موجود در اشعار شاعر کاهش یابد، و نیز صاحبنظران علم پزشکی به مطالعۀ آثار ادبی به منظور آگاهی از یافتههای پزشکی گذشتگان ترغیب شوند. بسیار شایسته است شاعران معاصر نیز پزشکی نوین و اصطلاحات آن را در آثارشان وارد کنند و نیز پیشنهاد میشود که هر کدام از اصطلاحات طبّی چه در اشعار رکنا و چه در ادبیات فارسی به طور مجزا از سوی پژوهشگران علاقه مند مورد بررسی قرار گیرد تا نتایج آن در جامعه کاربردی شود.
4-5- از مجموعه مطالبی که در این پژوهش بیان شد، در مییابیم که آشنایی با دانش پزشکی ایرانی، ما را در درک صحیح مفاهیم سرودههای شاعر مدد میرساند و با اطلاع نسبی از این دانش میتوانیم به ظرافتهای پنهان در برخی ابیات پی ببریم و با خواندن اشعار به التذاذ ادبی دست یابیم.
4-6- حکیم رکنا مسیح کاشانی در غزلیات خود به (127) مورد از انواع مختلف اصطلاحات پزشکی ایرانی اشاره دارد. با توجّه به اینکه حرفۀ حکیم رُکنا طبابت است، وی آگاهی کاملی از این اصطلاحات دارد و با بسامد بالایی در حدود (6880) مرتبه در غزلیات خود از این اصطلاحات بهره میبرد. در جدول شمارۀ (9) به شرح زیر بسامد کاربرد هر یک از اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا ارائه گردید و سپس در ادامه در شکل شمارۀ (1) و (2) نمودار دایرهای و ستونی بسامد کاربرد هر یک از اصطلاحات مورد تبیین و ارائه قرار گرفت.
جدول (9) بسامد کاربرد اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا
عناوین | مشاغل پزشکی | باورهای عامیانه طبی | ادوات پزشکی | راههای تشخیص بیماری | شیوههای درمانی و دارویی | بیماریها | اصطلاحات عمومی | اندامها |
تعداد کل | 7 | 5 | 5 | 8 | 42 | 30 | 19 | 11 |
بسامد کل | 29 | 99 | 111 | 336 | 661 | 1010 | 1393 | 3241 |
درصد | 0.42% | 1.43% | 1% | 4% | 9% | 14% | 20% | 47% |
درجه | 1° | 5° | 5° | 17° | 34° | 52° | 72° | 169° |
شکل (1) نمودار ستونی بسامد کاربرد اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا
شکل (2) نمودار دایرهای بسامد کاربرد اصطلاحات دانش پزشکی ایرانی در غزلیات حکیم رُکنا
فهرست منابع و مآخذ
الف- کتب
1- ابن سینا، حسین، (۱۳۸۹). قانون، ترجمۀ عبدالرحمن شرفکندی، ۸ جلد، تهران: سروش.
2- آذر طلعت، امیر علی، (۱۳۷۸). شرح احوال و بررسی آثار و گزیده اشعار مسیح کاشانی، تهران: سروش.
3- الگود، سیریل لوید، (1387). تاریخ پزشکی ایران و سرزمین خلافت شرقی، تهران: امیرکبیر.
4- جرجانی، سید اسماعیل، (۱۳۸۰). ذخیره خوارزمشاهی، ۵ جلد، تهران: فرهنگستان علوم پزشکی ایران.
5- دورلند، ویلیام، (1378). فرهنگ پزشکی دورلند، تهران: یادوارۀ کتاب.
6- رامپوری، غیاث الدین، (1388). غیاث اللغات، تهران: امیرکبیر.
7- زاوش، محمّد، (۱۳۷۶). کانیشناسی ایران قدیم، تهران: پژوهشگاه علوم.
8- صفا، ذبیح الله، (۱۳۷۸)، تاریخ ادبیات در ایران، ۵ جلد، تهران: فردوس.
9- طوسی، خواجه نصرالدین، (1363). تنسوخ نامۀ ایلخانی، تهران: اطلاعات.
10- عقیلی خراسانی، سیّد محمّد حسین، (۱۳۷۴)، مخزن الادویه، تهران: آموزش انقلاب اسلامی.
11- قزوینی، ملّا عبدالنبی فخر الزمانی، (۱۳۷۵)، تذکره میخانه، تهران: اقبال.
12- کاشانی، رکن الدین مسعود، (1016)، دیوان حکیم رکنا مسیح کاشانی، کاشان: دارالمؤمنین.
13- کزّازی، میر جلال الدین، (۱۳۹۲)، گزارش دشواریهای دیوان خاقانی، تهران: نشر مرکز.
14- معین، محمّد، (۱۳۸۱)، فرهنگ معین، ۲ جلدی، تهران: اَدِنا.
15- مفیدی، مصطفی، (1375). فرهنگ فشردۀ پزشکی آکسفورد، تهران: فرهنگان.
16- مکنزی، دیوید نیل، (1388). فرهنگ کوچک زبان پهلوی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
17- موحّد ابطحی، محمّد، (۱۳۹۶)، سنگها و خواص اعجابانگیز، قم: عطر عترت.
18- نجفی، محمّد حسن، (۱۳۹۲)، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ۴۳ جلد، تهران: اسلامیه.
19- نجم آبادی، محمود، (1384). دایره المعارف طب اسلامی، قم: مکتب اهل بیت(ع).
20- وارینگ، فیلیپ، (۱۳۷۱)، فرهنگ خرافات، ترجمۀ احمد حجازان، تهران: مترجم.
21- هدایت، صادق، (۱۴۰۰)، فرهنگ عامیانه مردم ایران، تهران: چشمه.
22- هروی، موفق الدین، (۱۳۷۱)، الابنیه عن حقایق الادویه، تهران: دانشگاه تهران.
ب- منابع انگلیسی
23- Dumitriu, S. (2002), Polymetric Biomaterials, New York: Marcel
Dekker.
پ – مقالات
24- شاه حسینی، ناصرالدين؛ و شریفیان، محمّد علی، (۱۳۹۱)، «بررسی ساختاری دیوان خاقانی و حکیم رُکنا»، فنون ادبی، دورۀ ۴، شمارۀ 2، صص: ۱-۱۸.
25- شریفیان، محمّد علی، (۱۳۸۸)، «تحلیل سیمای شاه عبّاس در دیوان حکیم رُکنا و مقایسه با کتب تاریخی»، علوم انسانی فقه و تاریخ تمدن، دورۀ 6، شمارۀ 1، صص: ۷۷-۱۰۲.
26- صرفی، محمّد رضا، (1383)، «بازتاب باورهای خرافی در مثنوی»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، دورۀ 12، شمارۀ 15، صص: 103-128.
27- عباسی، مریم، (1390). «جایگاه تمیمه در طب عام بوشهر»، تاریخ پزشکی، دورۀ 3، شمارۀ 6، صص: 115-122.
28- قاصد رضائی، شیوا؛ و ماحوزی، مهدی، (۱۳۹۳)، «سبکشناسی دیوان مسیح کاشانی و معرفی نسخ خطی آن»، بهار ادب، دورۀ ۷، شمارۀ 23، صص: ۱۴۹-۱۶۵.
29- قدمی یزدی، الهام؛ غفاری، فرزانه؛ ربانی، مهتاب؛ و رستگاری، سیّد محمّد، (۱۳۹۰)، «تحلیل نزله و زُکام از نظر طب سنّتی و مروری بر موارد مرتبط آن در طب کلاسیک»، تاریخ پزشکی، دورۀ ۳، شمارۀ 9، صص: ۹۷-۱۱۸.
[1] . گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران.
[2] . گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران. (نویسندۀ مسئول).
[3] . گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران