تحلیل اثرات موانع ارتقای معماری مسکونی در دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج با رویکرد آیندهپژوهی
الموضوعات : Urban Futurology
فرخ عبودی
1
,
محمد رضا پاکدل فرد
2
,
حسن ستاری ساربانقلی
3
1 - گروه معماری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2 - گروه معماری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3 - گروه معماری و شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
الکلمات المفتاحية: موانع, ارتقای معماری مسکونی, دگر گونی فضایی, بافت فرسوده, سنندج, آیندهپژوهی.,
ملخص المقالة :
آینده مسکن در شهرهایی که با بافتهای فرسوده مشخص میشوند، چالش پیچیدهای را به همراه دارد، این چالشها بهویژه با رشد جمعیت شهری و روبرو شدن مناطق تاریخی تشدید مییابند. معماری مسکونی در بافت فرسودهی شهری شاکلهی اصلی شهر را در برمیگیرد. اگرچه ضرورت بازآفرینی بافت فرسودهی شهری انکارناپذیر است اما در فرآیند بازآفرینی معماری مسکونی یک سری عوامل بازدارنده هستند که مانع از دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهری میشوند. لازم است بـا اتـکا بـه رویکردهـای جدیـد برنامهریزی، پیشرانهای توسـعه و تحولات آینده شهری بر اساس مگاترندها و روندهای ناپیوسـته، سناریوسـازی شـده و متناسب با قابلیتها و توانمندیهای جامعه به واکاوی مسـائل چالشبرانگیز کنونـی و آینـده برنامـهریـزی شـود. تنگناها و بازدارندههای محیطی- بیولوژیک، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی چهار عامل اثرگذار بازدارنده دگرگونی فضایی معماری بافت فرسوده شهری هستند. بهمنظور شناخت این تنگناها، بخشهای اصلی بافت فرسوده چهار محله شهری سنندج (محدوده بازار، سرتپوله، آغا زمان و چهار باغ) با جمعیت 1100 خانوار و 4210 نفر موردمطالعه قرار گرفته است. انجام کار با روش توصیفی- تحلیلی است که برای کسب دادههای مذکور از پرسشنامه استفادهشده است. بر اساس روش کوکران تعداد 226 نمونه انتخاب و به سؤالات پاسخ دادهاند. پرسشنامهها در SPSS (نسخه 27.0.1)، تحلیلشده و آزمونهای آماری ضریب همبستگی، رگرسیون خطی، ANOVA متناسب یا سؤالات تحقیق اخذ شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد عوامل بازدارنده دگرگونی فضایی بافت مسکونی شهر سنندج در ابعاد مختلف پراکندهشده اما ابعاد اقتصادی و زیرساختی آن سهم بیشتری دارند. اگر دید آیندهنگرانه به موضوع داشته باشیم، لازم است ضمن توجه بهتمامی عوامل مؤثر بر دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج اهمیت بیشتری به این دو بخش داده شود.
منابع
ایزدفر، نجمه؛ و رضایی، محمدرضا. (1399). شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد آیندهپژوهی (مورد شناسی: بافت ناکارآمد شهر یزد). جغرافیا و آمایش شهری منطقهای، 10(34)، 109-130. https://gaij.usb.ac.ir/article_5332.html
پورمحمدی، محمدرضا. (1385). برنامهریزی مسکن، انتشارات سمت، چاپ سوم، تهران.
حسنزاده، مهرنوش؛ سلطانزاده، حسین. (1395). طبقهبندی راهبردهای برنامهریزی بازآفرینی بر اساس سطح پایداری بافتهای تاریخی. مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 6(23)، 19-29. https://sid.ir/paper/177433/fa
رضایی، محمود. (1392). ارزشهای جاودانه و جهانی شهرسازی اسلامی (بازنمایی از دیدگاههای فراکالبدی و فرازمانی شهرهای اسلامی). فصلنامه شهر اسلامی، 45(3)، 190-169. https://sid.ir/paper/139109/fa
زیاری، کرامت اله؛ حسینی، علی؛ و گودرزی، علی. (1400). تحلیل سیاستهای کالبدی و اقتصادی برای بازآفرینی شهری مبتنی بر مسکن، مطالعه موردی محله جفره ماهینی، شهر بوشهر. مجله جغرافیا و توسعه فضای شهری، 8(2)، 219-240. https://www.doi.org/10.22067/jgusd.2022.70304.1041
زیاری، کرامتالله، ربانی، طه، و ساعدموچشی، رامین. (۱۳۹۶). آیندهپژوهی: پارادایمی جدید در برنامهریزی با تأکید بر برنامهریزی شهری و منطقهای (مبانی، مفاهیم، رویکردها و روشها)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران.
علیزاده، هوشمند؛ حبیبی، کیومرث. (1390). عوامل شکلگیری شهرهای تاریخی اسلامی مسلمانان. فصلنامه شهر ایرانی اسلامی، 1(3)، 76-71. https://www.magiran.com/p902456
کلهر، مهدی؛ و ذبیحی، حسین. (1398). آیندهپژوهی تأخیرات پروژههای شهری با استفاده از تحلیل لایهای علل، سناریونویسی، تاپسیس فازی و SWOT. مطالعات مدیریت آینده (پژوهشهای مدیریت)، 30(116)، 185-199. https://sid.ir/paper/204282/fa
لطیفی، غلامرضا؛ صفری چابک، ندا. (1392). احیای مفاهیم محله در شهرهای ایرانی-اسلامی مبتنی بر اصول شهرسازی نوین. فصلنامه مطالعات شهری، 2(8)، 3-12. https://sid.ir/paper/493162/fa
محمدی سرین دیزج، مهدی؛ و اکبری، مجید. (1403). ارزیابی توانمندسازی بافتهای فرسوده غیررسمی شهری در سکونتگاههای مسکونی (مطالعه موردی: شهر تبریز - محله ایپکچیلار). فصلنامه علمی برنامهریزی و توسعه محیط شهری، (14)4، 78-102. https://sanad.iau.ir/Journal/juep/Article/910215
محمدیانی، شهرام؛ کریمی آذری، امیررضا؛ سلطانزاده، حسین. (1403). شناخت و تحلیل عوامل جغرافیایی و معماری در پایداری کاربری مسکونی (مطالعه موردی: خانههای سنتی شهر کرمانشاه). برنامه ریزی و توسعه محیط شهری، 4(15)، 33-46. https://sanad.iau.ir/Journal/juep/Article/910157
مشهدی، علی؛ امینپور، احمد. (1396)، تدوین فرآیند و شاخصهای مؤثر بر گونهشناسی معماری با معیارهای ویژگیهای ترکیبی (مطالعه موردی: بناهای تاریخی شهر اراک)، فصلنامه مدیریت شهری، 16(48)، 173-186. https://ijurm.imo.org.ir/article-1-1950-fa.html
معماریان، غلامحسین؛ دهقانی، تفتی محسن. (۱۳۹۷). در جستجوی معنایی نو برای مفهوم گونه و گونهشناسی در معماری (مطالعه موردی: خانه گونه تالاردار شهر تفت)، مسکن و محیط روستا، ۳۷(۱۶۲)، ۳۸-۲۱. https://jhre.ir/article-1-1519-fa.html
References:
Alizadeh, H., & Habibi, K. (2011). Factors contributing to the formation of historical Islamic cities. Iranian-Islamic City Quarterly, 1(3), 71–76. https://www.magiran.com/p902456 [In Persian]
Baraldi, S. B., Governa, F., & Salonea, C. (2021). They tried to make me go to rehab. I said, no, no, no”. Representations of ‘deprived’ urban spaces and urban regeneration in Turin, Italy. Urban Research& Practice, 24(3), 119–136. https://doi.org/10.1080/17535069.2019.1611911
Chiu, Y. H., Lee, M. S., & Wang, J. W. (2019). Culture-led urban regeneration strategy: An evaluation of the management strategies and performance of urban regeneration stations in Taipei City. Habitat International, 86, 1–9. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2019.01.003
Guan, X., Wei, H., Lu, S., Dai, Q., & Su, H. (2018). assessment on the urbanizationstrategy in China: Achievements, challenges and reflections. Habitate International, 71, 97–109. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2017.11.009
Hasan-Zadeh, M., & Soltan-Zadeh, H. (2016). Classification of regeneration planning strategies based on the sustainability level of historical fabrics. Iranian-Islamic City Studies, 6(23), 19–29. https://sid.ir/paper/177433/fa [In Persian]
Hosen, B. (2023). THE FUTURE SETTLEMENT PATTERNS OF EARTH : ANTICIPATING HUMAN. Ecofeminism and Climate Change, 4(2), 112–117. http://doi.org/10.26480/efcc.02.2023.112.117
Izadfar, N. & Rezaei, M. R. (2020). Identifying The Key Factors Affecting Sustainable Urban Regeneration With A Futures Research Approach (Case Study: Dysfunctional Context Of Yazd City. Geography and Territorial Spatial Arrangement, 10(34), 109-130. https://gaij.usb.ac.ir/article_5332.html?lang=en [In Persian]
Kalhor, M., & Zabihi, H. (2019). Futures studies of urban project delays using causal layered analysis, scenario writing, fuzzy TOPSIS, and SWOT. Future Management Studies (Management Researches), 30(116), 185–199. https://sid.ir/paper/204282/fa [In Persian]
Lachenmayer, F., Bachtal, Y., & Pfnür, A. (2023). Future housing: A best-worst scaling approach to identify user requirements. European Real Estate Society. https://ideas.repec.org/p/arz/wpaper/eres2023_157.html
Lane, L., & Power, A. (2010). Housing Futures: our homes and communities. A report for the Federation of Master Builders. June, 1–67. https://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=1717436
Latifi, G., & Safari Chabok, N. (2013). Reviving the neighborhood concept in Iranian-Islamic cities based on modern urbanism principles. Urban Studies Quarterly, 2(8), 3–12. https://sid.ir/paper/493162/fa [In Persian]
Mandeli, K. (2019). Public space and the challenge of urban transformation in cities of emerging economies: Jeddah case study. Cities, 95, 102409. https://doi.org/10.1016/j.cities.2019.102409
Mashhadi, A., & Aminpour, A. (2017). Formulation of process and indicators affecting the architectural typology with the composition properties standard. Urban and Rural Management, 16(48), 173-186. https://ijurm.imo.org.ir/article-1-1950-fa.html [In Persian]
Memarian, G., & Dehghani Tafti, M. (2018). Seeking to Find a Novel Concept to Type and Typology in Architecture (Case study: Vernacular Houses in Taft, Type of Tallardar). Housing and Rural Envirnment. 37(162), 21-38. https://jhre.ir/article-1-1519-fa.html [In Persian]
Mohammadi Sarin Dizaj, M., & Akbari, M. (2024). Assessing of Empowering Worn-out informal Textures in Urban Settlements (Case Study: Tabriz City - Ipakchilar Neighborhood). Urban Environmental Planning and Development, 4(14), 78-102. https://sanad.iau.ir/en/Journal/juep/Article/910215 [In Persian]
Mohammadiani, Sh., Karimi Azeri, A., & Soltanzadeh, H. (2023). Recognition and analysis geographical and architectural factors in the sustainability of residential land use (Case study: traditional houses in Kermanshah city). Urban Environmental Planning and Development, 4(15), 33-46. https://sanad.iau.ir/en/Journal/juep/Article/910157 [In Persian]
Pourmohammadi, M. (2006). Housing Planning. SAMT Publications, 3rd Edition, Tehran. [In Persian]
Rezaei, M. (2013). Eternal and universal values of Islamic urban planning (A representation of the trans-physical and trans-temporal perspectives of Islamic cities). Islamic City Quarterly, 45(3), 169–190. https://sid.ir/paper/139109/fa [In Persian]
Roberto, E., & Hwang, J. (2015). Barriers to integration: Physical boundaries and the spatial structure of residential segregation. arXiv preprint arXiv:1509.02574. https://doi.org/10.48550/arXiv.1509.02574
Shadar, H., & Shach-Pinsly, D. (2024). Maintaining Community Resilience through Urban Renewal Processes Using Architectural and Planning Guidelines. Sustainability, 16(2), 560. https://doi.org/10.3390/su16020560
White, T., & Madden, D. (2024). Housing ideology and urban residential change: The rise of co-living in the financialized city. Environment and Planning A: Economy and Space, 56(5), 1368-1384. https://doi.org/10.1177/0308518X241230446
Zhong, X., & Chen, Y. (2022). Urbanization as a result of social and economic development: A complex process influenced by population, economy, and society. Journal of Urban Studies, 45(3), 123-145. https://doi.org/10.1016/j.eiar.2022.106900
Ziari, K., Hosseini, A., & Goodarzi, A. (2022). Analysis of Physical and Economic Policies with Housing-Led Urban Regeneration Approach: (Case Study: Jafre Mahini Neighborhood of Bushehr). Geography and Urban Space Development, 8(2), 219-240. https://jgusd.um.ac.ir/article_41885.html?lang=en [In Persian]
Ziyari, K., Rabani, T., & Saed-Moucheshi, R. (2017). Futures studies: A new paradigm in planning with emphasis on urban and regional planning (Foundations, concepts, approaches, and methods). Tehran University Press, 1st Edition, Tehran. [In Persian]
| Journal of Urban Futurology Volume 5, Number 2, Summer 2025
Online ISSN: 2783-4344 https://uf.zahedan.iau.ir/ |
Journal of Urban Futurology |
Analysis of the Effects of Barriers to Residential Architecture Enhancement on Spatial Transformation of Deteriorated Urban Fabrics in Sanandaj Using a Future Studies Approach
Farrokh Aboudi 1, Mohammad Reza Pakdel Fard 2, Hasan Sattari Sarebangholi 3
1- Ph.D. Student, Architecture Department, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran.
2- Assistant Professor, Architecture Department, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran.
3- Associate Professor, Architecture and Urban Development Department, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran.
Article info | Abstract |
Article type: Research Article
Received: 2025/04/25 Accepted: 2025/07/26 pp: 96- 114
Keywords: Obstacles, Residential Architecture Improvement, Spatial Transformation, Dilapidated Texture, Sanandaj, Futures Studies. | The future of housing in cities characterized by dilapidated urban areas presents a complex challenge, especially with the growth of urban population and the encroachment of historical areas. Residential architecture in dilapidated urban areas encompasses the main structure of the city. Although the necessity of recreating dilapidated urban areas is undeniable, there are a number of inhibiting factors in the process of recreating residential architecture that prevent the spatial transformation of dilapidated urban areas. It is necessary to analyze the current and future challenging issues and plan for them based on new planning approaches, drivers of future urban development and developments based on megatrends and discontinuous trends, scenarios, and in accordance with the capabilities and capabilities of society. Environmental-biological, economic, socio-cultural and infrastructural bottlenecks and inhibitors are four effective factors inhibiting the spatial transformation of the architecture of the dilapidated urban fabric. In order to identify these bottlenecks, the main parts of the dilapidated fabric of four neighborhoods of Sanandaj (Bazaar area, Sartpouleh, Agha Zaman and Chahar Bagh) with a population of 1100 households and 4210 people have been studied. The work is carried out with a descriptive-analytical method, which uses a questionnaire to obtain the aforementioned data. Based on the Cochran method, 226 samples have been selected and answered the questions. The questionnaires have been analyzed in SPSS and statistical tests of correlation coefficient, linear regression, proportional ANOVA or research questions have been taken. The research findings show that the inhibiting factors of the spatial transformation of the residential fabric of Sanandaj are scattered in different dimensions, but its economic and infrastructural dimensions have a greater share. If we have a forward-looking view of the issue, it is necessary to give more importance to these two sections, while paying attention to all the factors affecting the spatial transformation of the dilapidated fabric of Sanandaj city. |
| Citation: Aboudi, F., Pakdel-Fard, M. R., & Sattari Sarebangholi, H. (2025). Analysis of the Effects of Barriers to Residential Architecture Enhancement on Spatial Transformation of Deteriorated Urban Fabrics in Sanandaj Using a Future Studies Approach. Journal of Urban Futurology, 5(2), 96- 114. | |
| © Authors retain the copyright and full publishing rights. Publisher: Islamic Azad University, Zahedan Branch. | |
DOI: https://doi.org/10.82545/uf.2025.1204937 | ||
Extended Abstract
Introduction
With the increasing importance of urban and regional studies in the comprehensive development process of societies and human settlements, special attention to the restoration of deteriorated, particularly historical, fabrics as the core of city formation is essential. This issue is especially significant in Iran due to its historical and civilizational background. Urban deteriorated fabrics, such as those in Tehran, often struggle with low adaptability to modern transformations, negatively affecting residents' lives. Key indicators affecting livability include housing prices, income levels, and urban management, which can guide improvement scenarios up to 2032 (Zolfani et al., 2024).Innovative housing typologies, as proposed by Cerro, suggest creating sustainable and self-sufficient units that increase density without compromising quality of life, thereby addressing the influx of urban migrants. The enhancement of residential architecture in the spatial transformation of deteriorated urban fabrics is significantly hindered by various obstacles. These obstacles may be physical, institutional, or socio-cultural, each contributing to challenges faced in revitalizing urban spaces. Understanding these barriers is crucial for effective urban planning and architectural interventions.Physical barriers in urban areas, such as highways and railroads, create divisions that exacerbate residential segregation and limit access to resources and opportunities for specific communities (Roberto & Hwang, 2015). Dead-end streets and disconnected road networks further isolate neighborhoods, complicating integration efforts and hindering cohesive housing architectural upgrades (Roberto & Hwang, 2015). Institutional boundaries and zoning laws can restrict the development of new housing projects, maintaining existing segregation patterns and preventing the transformation of deteriorated urban areas (Roberto & Hwang, 2015).
Methodology
The research utilized techniques and tools for data collection to identify components and indicators, based on the literature review. Initially, interviews were conducted with managers and expert specialists from relevant organizations and institutions in Sanandaj, as well as academic experts. For this purpose, opinions were gathered from 10 individuals across various dimensions of the research subject using qualitative questions. After thoroughly analyzing their opinions, appropriate items and measures were derived to develop structured quantitative questionnaires. These were distributed at two levels: among managers, elites, and local individuals, as well as households, based on analyses. Quantitative statistical techniques were employed for analyzing both field and library data. The sample size was determined based on Cochran's adjusted formula for small populations, with a 95% confidence level, 5% probable precision, and an initial variance estimate of 0.25, resulting in 226 random samples. The sample size was calculated using proportional random sampling, and questionnaires were filled out by the selected participants. To achieve the research objectives and answer the current questions, the obstacles of deteriorated fabrics were investigated through influential components, including environmental-ecological, socio-cultural, economic, and infrastructural barriers.
Results and discussion
Based on the questionnaires, the evaluation indicators for each of the inhibitory dimensions of deteriorated fabrics in Sanandaj were assessed. Economic and infrastructural indicators were identified as the most significant obstacles to the development of deteriorated urban fabrics in the region, while cultural, social, and ecological factors were considered the least obstructive. After examining the four dimensions of inhibitory factors, the susceptibility to spatial transformation in deteriorated urban fabrics was analyzed across four dimensions: environmental-ecological, socio-cultural, economic, and physical-environmental. Among these, the economic and physical-environmental dimensions showed the highest susceptibility. The research findings indicate that some factors and dimensions have been both impactful inhibitors and influential in the spatial transformation of deteriorated urban fabrics. Although the regeneration of deteriorated fabrics is a highly multifaceted and complex issue, by focusing on the four influential dimensions examined in the present study, there is great potential for achieving spatial transformation within a precise scientific framework.
Conclusion
It can be concluded that economic factors have had the greatest influence, with nearly 72% of responses indicating a high or very high degree of impact. As a result, this dimension can be considered highly influential and should be prioritized. Following this, the environmental-ecological dimension shows the second-highest impact, with approximately 70% of responses falling into the high or very high categories. The physical-structural dimension exhibits a moderate level of influence, while the socio-cultural dimension has the least impact. This level of influence aligns with societal realities. As in today's societies, economic issues are dynamic and subject to fluctuations, whereas socio-cultural matters are rooted and time-consuming, and do not quickly reveal their susceptibility to one or multiple external factors. They require the passage of time to manifest their effects. Ecological Environmental Barriers The ecological environmental barriers were assessed using five indicators. The average opinions of respondents regarding ecological environmental barriers affecting the spatial transformation of deteriorated urban fabrics in the study area are as follows: The "harsh climatic conditions and topography of Sanandaj" component is rated the highest with an average of 2.99, while the "ecological erosion" component is rated the lowest with an average of 2.92. Cultural Factors Cultural factors are also among the barriers to the spatial transformation of deteriorated urban fabrics; however, this connection is not as strong as the economic
Declarations
Funding: There is no funding support.
Authors’ Contribution: The authors contributed equally to the conceptualization and writing of the article. All of the authors approved the content of the manuscript and agreed on all aspects of the work.
Conflict of Interest: The authors declared no conflict of interest.
Acknowledgments: We are grateful to all the scientific consultants of this paper.
[1] Corresponding author: Mohammad Reza Pakdel-Fard, Email: rezapakdel2000@yahoo.com, Tell: +989143168187
تحلیل اثرات موانع ارتقای معماری مسکونی در دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج با رویکرد آیندهپژوهی
فرخ عبودی 1، محمدرضا پاکدل فرد 2، حسن ستاری ساربانقلی 3
1- گروه معماری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2- گروه معماری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3- گروه معماری و شهرسازی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
اطلاعات مقاله | چکیده |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
دریافت: 05/02/1404 پذیرش: 04/05/1404 صص: 114- 96
واژگان کلیدی: موانع، ارتقای معماری مسکونی، دگر گونی فضایی، بافت فرسوده، سنندج، آیندهپژوهی. | آینده مسکن در شهرهایی که با بافتهای فرسوده مشخص میشوند، چالش پیچیدهای را به همراه دارد، این چالشها بهویژه با رشد جمعیت شهری و روبرو شدن مناطق تاریخی تشدید مییابند. معماری مسکونی در بافت فرسودهی شهری شاکلهی اصلی شهر را در برمیگیرد. اگرچه ضرورت بازآفرینی بافت فرسودهی شهری انکارناپذیر است اما در فرآیند بازآفرینی معماری مسکونی یک سری عوامل بازدارنده هستند که مانع از دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهری میشوند. لازم است بـا اتـکا بـه رویکردهـای جدیـد برنامهریزی، پیشرانهای توسـعه و تحولات آینده شهری بر اساس مگاترندها و روندهای ناپیوسـته، سناریوسـازی شـده و متناسب با قابلیتها و توانمندیهای جامعه به واکاوی مسـائل چالشبرانگیز کنونـی و آینـده برنامـهریـزی شـود. تنگناها و بازدارندههای محیطی- بیولوژیک، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی چهار عامل اثرگذار بازدارنده دگرگونی فضایی معماری بافت فرسوده شهری هستند. بهمنظور شناخت این تنگناها، بخشهای اصلی بافت فرسوده چهار محله شهری سنندج (محدوده بازار، سرتپوله، آغا زمان و چهار باغ) با جمعیت 1100 خانوار و 4210 نفر موردمطالعه قرار گرفته است. انجام کار با روش توصیفی- تحلیلی است که برای کسب دادههای مذکور از پرسشنامه استفادهشده است. بر اساس روش کوکران تعداد 226 نمونه انتخاب و به سؤالات پاسخ دادهاند. پرسشنامهها در SPSS (نسخه 27.0.1)، تحلیلشده و آزمونهای آماری ضریب همبستگی، رگرسیون خطی، ANOVA متناسب یا سؤالات تحقیق اخذ شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد عوامل بازدارنده دگرگونی فضایی بافت مسکونی شهر سنندج در ابعاد مختلف پراکندهشده اما ابعاد اقتصادی و زیرساختی آن سهم بیشتری دارند. اگر دید آیندهنگرانه به موضوع داشته باشیم، لازم است ضمن توجه بهتمامی عوامل مؤثر بر دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج اهمیت بیشتری به این دو بخش داده شود. |
| استناد: عبودی، فرخ؛ پاکدل فرد، محمدرضا؛ و ستاری ساربانقلی، حسن. (1404). تحلیل اثرات موانع ارتقای معماری مسکونی در دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج با رویکرد آیندهپژوهی. فصلنامه آینده پژوهی شهری، 5(2)، 96-114. | |
| © نویسندگان حق چاپ و حقوق کامل نشر را حفظ میکنند. ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان. | |
DOI: https://doi.org/10.82545/uf.2025.1204937 | ||
با توجه به اهمیت روزافزون مطالعات شهری و منطقهای در فرایند توسعه همهجانبه جوامع و سکونتگاههای بشری به مرمت بافتهای فرسوده و خصوصاً تاریخی بهعنوان هسته اصلی شکلگیری شهرها بسیار ضروری است و این موضوع در ایران به دلیل سابقه تاریخی و تمدنی آن بسیار مهم و از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. بافتهای فرسوده شهری مانند شهر تهران، اغلب با سازگاری پایین با تحولهای مدرن دستوپنجه نرم میکنند و بر زندگی ساکنان تأثیر منفی میگذارد. شاخصهای کلیدی مؤثر بر زندگی پذیری شامل قیمت مسکن، سطح درآمد و مدیریت شهری است که میتواند سناریوهایی را برای بهبود تا سال 2032 هدایت کند. گونهشناسیهای مسکن نوآورانه، همانطور که توسط Cerro پیشنهادشده، پیشنهاد میکند که واحدهای پایدار و خودکفا ایجاد کنند که تراکم را بدون به خطر انداختن کیفیت زندگی افزایش میدهند و در نتیجه به هجوم مهاجران شهری پاسخ میدهند. ارتقای معماری مسکونی در تحول فضایی بافت فرسایش شهری بهطور قابلتوجهی توسط موانع مختلف مانع میشود. این موانع میتوانند فیزیکی، نهادی یا فرهنگی - اجتماعی باشند و هرکدام به چالشهایی که در احیای فضاهای شهری با آن مواجه میشود کمک میکنند. درک این موانع برای برنامهریزی شهری مؤثر و مداخلههای معماری بسیار مهم است. موانع فیزیکی شهری مانند بزرگراهها و راهآهن تقسیماتی ایجاد میکند که تفکیک مسکونی را تشدید میکند و دسترسی به منابع و فرصتها را برای جوامع خاصی محدود میکند(Roberto & Hwang, 2015). شهر مبنی بر رشد اجتماعی و بعد اقتصادی در یکروند خاص خود است که در آن موارد مختلفی همانند جمعیت، اقتصاد و جامعه بهصورت متقابل اثر میگذارند(Zhong & Chen, 2022). شهرها نقشهای گوناگونی در توسعه و آبادانی اجتماع دارند و شهرنشینی یک نیاز خاص برای پیشبرد اهداف جامعه در توسعه و پیشرفت آن است(Guan et al., 2018) . وجود خیابانهای بنبست و شبکههای جادهای قطعشده محلهها را بیشتر منزوی میکند، تلاشهای ادغام را پیچیده و مانع ارتقای معماری مسکن منسجم میشود(Roberto & Hwang, 2015). مرزهای نهادینهشده و قوانین پهنهبندی میتوانند توسعه پروژههای مسکونی جدید را محدود کنند، الگوهای تفکیک موجود را حفظ کرده و از تحول مناطق فرسوده شهری جلوگیری کنند(Roberto & Hwang, 2015). این تحقیق از طریق بررسی مطالعات موردی مناطق، چارچوبهای نظری و کاربردهای طراحی عملی، به دنبال نشان دادن پتانسیل برای مداخلات معماری مبتکرانه و دگرگونکننده در فضاهای موجود در محدوده بافت فرسوده است. با کاوش در تلاقی عملکرد، فرم و تجربه کاربر، تلاش میکند تا امکانات را برای تجسم مجدد فضا و به چالش کشیدن قراردادهای طراحی مرسوم برجسته کند. همانطور که مرزهای فضای موجود همچنان به هم نزدیک میشوند، کاوش در طراحی معماری در فضاهای محدود بهطور فزایندهای مناسب میشود. با پذیرش این چالش بهعنوان فرصتی برای نوآوری، معماران و طراحان میتوانند راه را برای آیندهای پایدارتر و با منابع کارآمد در محیط ساختهشده هموار کنند. چالش طراحی در فضاهای موجود چندوجهی است و ملاحظات عملی، زیباییشناختی و اجتماعی-فرهنگی و عملکردی را در برمیگیرد. در تحقیق حاضر با رویکرد آیندهنگرانه سعی شده است اثرات عوامل تأثیرگذار بر عوامل تأثیرپذیر عدم توسعه و دگرگونی فضایی بافت فرسودهی شهری بررسیشده و ضمن تعیین سطح اثرگذاری و اثرپذیری، اولویتها مشخصشده و متناسب با آن برنامهریزی شود. بیان مسئله: با توجه به روند سریع تغییرات در سبک زندگی مردم، بعد خانوار، موازنه جمعیتی شهرها و روستاها و مسائلی از این قبیل، تغییرات الگوی معماری مسکن و بازآفرینی بافتهای فرسودة شهری بیشازپیش لازم و ضروری به نظر میرسد. برای رسیدن به این منظور، بازآفرینی معماری بافت مسکونی با رویکرد آیندهپژوهی میتواند در حل این مسئله به معماران کمک شایانی بنماید. معماری مسکن بافت تاریخی مناطق زاگرس و بهطور ویژه مسکن مناطق موردمطالعه شهر سنندج متأسفانه با دارا بودن ویژگیهای خوب، تاکنون موردتوجه مدیران شهری و (پژوهشگران) نبوده است و شناخت کاملی نسبت به مناطق آن ندارند. بیتوجهی و غفلت از مسکن این مناطق باعث عدم تکمیل فهم پژوهشگران از کلیات معماری مسکن این مناطق شده و این فهم نادرست به صدور چهارچوب کلی درباره مسکن بافت فرسوده انجامشده که روایی آن در مناطق ویژه همانند ناحیه کوهستانی با تردیدهای بسیار جدی روبرو است. با توجه به مؤلفه فرهنگی-اجتماعی بارز این مناطق، از سبکها تا زبان و گویشهای متفاوت این شهر در نظر گرفتهشده است. شناخت و آگاهی از مساکن این مناطق چیزی بسیار فراتر از شناخت بعد کالبدی آن را میطلبد. در همین راستا پژوهش حاضر در نظر دارد تا با مداقه در معماری مسکونی بافت فرسوده شهر سنندج خوانشی از بافت مناطق با رویکرد آیندهپژوهی عرضه کند و تقرب یابد. مسئله اصلی تحقیق این است که در فرآیند بازآفرینی شهری و ارتقای دگرگونی فضایی بافت فرسودهی شهری یک سری عوامل بازدارنده وجود دارند که مانع این توسعه و دگرگونی فضایی میشوند این عوامل بازدارنده ممکن است متعدد باشند اما با توجه به مسالهشناسی و بررسیهای صورت گرفته چهار عامل مهم بازدارنده از جمله محیطی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و زیرساختی مورد بررسی قرار گرفته است. سوالات تحقیق: 1.مهمترین عوامل بازدارنده اثرگذار بر دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهر سنندج کدامند؟ 2.عوامل بازدارنده و تنگناهای محیطی ـ اکولوژیک، اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی و زیرساختاری( متغیرهای اثر گذار) چه اثراتی بر توسعه و دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده شهرستان سنندج(متغیر اثر پذیر) داشته است؟ فرضیات تحقیق: 1.توجه به معماری مسکن در بافت فرسوده بر اساس نیازهای کاربران، تعاملات اجتماعی و بهرهوری فضاهای موجود مدنظر قرار نگرفته است. شرح: این فرضیه بیان میکند که طراحیهایی که بر اساس نیازها و رفتارهای کاربران انجام میشود، میتواند به استفاده بهینهتر از فضاها منجر شود. در این زمینه، در نظر گرفتن تعاملات اجتماعی و نیازهای روانی کاربران میتواند به ایجاد فضاهای کارآمدتر و مطلوبتر کمک کند و موانع بازدارنده را برطرف نماید. 2.به نظر میرسد با رویکرد آیندهپژوهی میتوان به ارائهی الگویی مناسب بر اساس شاخصها دستیافت. شرح فرض بر این است که در نظر گرفتن مولفهها در این بافت میتواند به ایجاد فضاهای کارآمدتر و مناسب برای کاربران آن منطقه منجر شود، این امر به استفاده بهینهتر از منابع محلی و افزایش بهرهوری فضاها منجر میشود.
پیشینه و مبانی نظری پژوهش
بازآفرینی بافت فرسوده شهری بر اساس اصول معماري و شهرسازي مبحثي قديمي و ناتمام است كه گفتگو در مورد آن بيش از 50 سال سابقه دارد. به همین دلیل باوجود مناقشههاي فراوان در اين مباحثهها هنوز بروندادهای روشني كه بتوان به سود معماري امروز و فرداي ايران و جهان از آن بهره گرفت به دست نيامده است. اين مناظرهها پيرامون تاريخ، دانش و هنر معماري و شهرسازي ايراني و اسلامي از یکسو ريشه در تاريخ دارد و كشف آن نيازمند پديدارشناسي و هرمنوتيك نيرومندي است که بتواند حقيقت آن را روشن سازد (کلهر، 1398: 14) بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد تاكنون تحقيق گستردهاي كه بازدارندههای ارتقا و دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهری را مشخص كند انجام نگرفته است. علیرغم اینکه بیشتر تحقیقات انجامگرفته در خصوص مبانی و چهارچوب نظری اصول شهرسازی و معماری بوده و کاربست عملی این اصول در ساماندهی وضعیت امروزی شهرها بهصورت عموم و محلات مسئلهدار بهطور اخص بسیار بهندرت صورت گرفته و بیشتر آن از دیدگاه معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی بررسیشده است. ذیلاً تحقیقات صورت گرفته توسط برخی محققین در اين خصوص بهاختصار مورداشاره قرار میگیرد:
جدول 1- پیشینه تحقیق
نویسندگان | عنوان پژوهش | خلاصه پژوهش |
|---|---|---|
لطیفی و صفری چاپک، 1392 | بازآفرینی مفهوم محله در شهرهای ایرانی – اسلامی بر پایهی اصول نوشهر گرایی | به دنبال بازآفرینی و معاصر سازی ارزشهای گذشته محلات شهری از طریق باز زنده سازی عملکردی و کالبدی محله و تقویت هویت فضایی آن بر اساس مقایسه دو مکتب شهرسازی اصفهان و نوشهر گرایی هستند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که با استخراج اصول مشترک این دو مکتب، ضمن حفظ ارزشهای تاریخی محلات، میتوان آنها را متناسب با نیازهای امروزی شهروندان ساماندهی کرد. |
علیزاده و حبیبی، 1389 | عوامل شکلدهنده شهرهای اسلامی - تاریخی مسلمانان | به بررسی دیدگاههای مختلف در جوامع اسلامی پرداخته و به این نتیجه رسیدهاند که ساختار شهر عمدتاً وابسته به مکان آن بوده و لازم است اصول طراحی آن از طریق نظم طبیعت بهعنوان بستر اولیه شکلدهی و اعتقادهای فرهنگی – مذهبی و سازمان اجتماعی آنها موردبررسی و کنکاش قرار گیرد. |
رضایی، 1391 | ارزشهای جاوید و جهانگستر شهرسازی اسلامی (بازنمودی از نگرشهای فرا کالبدی و فرازمانی شهر اسلامی | به ارزیابی توان بهکارگیری ارزشهای شهرسازی اسلامی در زمان حاضر پرداخته و معتقد است که این شهرسازی راهبردی پویا بوده و انگارهها و ویژگیهای درست شهرسازی امروز را از زمانی بسیار پیشتر در خود داشته است. |
حسنزاده و سلطانزاده، 1394 | طبقهبندی راهبردهای برنامهریزی بازآفرینی بر اساس سطح پایداری بافت تاریخی | در خصوص بازآفرینی کالبدی و تنوع عملکردی بهعنوان پیشبرد کوتاهمدت و بازآفرینی اقتصادی و اجتماعی در بلندمدت برای ازدیاد جذابیت و سطوح محلههای پایدار شهری پرداخته است. |
ایزدفر و رضایی، 1399 | شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد آیندهپژوهی | به عوامل مهم و مؤثر بر آینده بازآفرینی شهر یزد در افق ۱۴۱۴ از جمله دستگاههای نظارتی و بازرسی، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، فناوریهای نوین، تمرکز ادارهها و مراکز دولتی در پایتخت، بحران نظام اداری و بحران مالی را مورد ارزیابی قرار داده است. |
Lane & Power, 2010 | Housing Futures: our homes and communities. A report for the Federation of Master Builders | سیستم مسکن فعلی با بحران روبرو است، زیرا عرضه نمیتواند تقاضا را برآورده کند و خانههای موجود نیاز به سازگاری قابلتوجهی برای نیازهای آینده دارند.
|
Mandeli, 2019 | Public space and the challenge of urban transformation in cities of emerging | طراحی شهری، مخصوصاً فضاهای باز عمومی شهری بر عوامل زیستمحیطی در بازآفرینی پایدار هستههای تاریخی شهرها نقش مؤثری دارد. |
Baraldi et al., 2021 | They tried to make me go to rehab. I said, no, no, no”. Representations of ‘deprived’ urban spaces and urban regeneration in Turin, Italy | بازآفرینی شهری و هویتهای ناهمگن، چندگانه و مداوم در حال تحول در حاشیههای شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. |
Chiu et al., 2019 | Culture-led urban regeneration strategy: An evaluation of the management strategies and performance of urban regeneration stations in Taipei City | معرفی شاخصهای بازآفرینی پایدار هسته تاریخی شامل کالبدی، اقتصادی و اجتماعی هست. |
Lachenmayer et al., 2023 | In 29th Annual European Real Estate Society Conference. ERES: Conference. London, United Kingdom | سه گرایش مهم پایداری، تحولات اجتماعی و جمعیتی و دیجیتالی شدن بر مسکن آینده تأثیر دارند. |
White & Madden, 2024 | Housing ideology and urban residential change: The rise of co-living in the financialized city | زندگی جمعی بهعنوان پاسخی به بحرانهای مسکن شهری ظهور کرده است که توسط ایدئولوژیهایی مانند آیندهنگری و جمعگرایی پشتیبانی میشود. این مورد اساساً شهرنشینی مالی موجود را به چالش نمیکشد، بلکه با آن سازگار میشود. |
مفهوم بازآفرینی شهری، بسته به سطح توسعهیافتگی هر کشور، به شیوههای مختلف تفسیر شده و مور استفاده قرارگرفته است؛ اما بهطورکلی به دنبال حل مشکلات فرسودگی شهری از طریق بهسازی مناطق محروم و در حال اضمحلال در شهرهاست (زیاری و همکاران، 1400). در این راستا بافت فرسوده شهری نیز نیازمند برنامهریزیهای دقیقتر همچون برنامهریزی با رویکرد آیندهنگری و حرکت در راستای پذیرش پیچیدگی، کثرت و برنامهریزی بر پایه شناخت جامع همه عناصر و عوامل است. مبانی نظری پژوهش بدین شرح منظور شده است:
الف) بازدارنده و تنگنا: در مفهوم روانشناختی، بازدارنده به معنای مکانیسمی است که فرد یا سیستم را مانع از بروز رفتارها یا افکار غیر مطلوب میکند. این مکانیسم میتواند بهصورت ضمنی یا آگاهانه عمل کند و ممکن است بهمنظور کنترل عواطف، تنظیم رفتار و اجتناب از خطرها و تهدیدها به کار گرفته شود. تنگنا به معنای محدودیت یا مشکل در دسترسی یا امکان استفاده از منابع یا فرصتها است. در مفهوم عمومی، تنگنا میتواند به محدودیتهای مادی، مالی، زمانی و یا هر نوع محدودیت دیگری اشاره کند که ممکن است در دستیابی به هدف یا انجام فعالیتهای موردنظر موانعی را ایجاد کند. عوامل فرهنگی میتوانند بهعنوان عوامل بازدارنده برای بافت فرسوده عمل کنند و تأثیر منفی بر روند توسعه و در دگرگونی مکانهای بافت فرسوده تأثیر داشته باشد. در زیر، به برخی از عوامل فرهنگی که ممکن است باعث بازدارندگی در بافت فرسوده شوند، اشاره میکنیم: 1. تفاوتهای فرهنگی: تفاوتهای فرهنگی میتوانند باعث ایجاد ابداعات و مشکلات در ارتباط با موضوع شوند. عدم آشنایی با تقالید، اعتقادات و روشهای زندگی محلی ایجاد ساختارهای ذهنی ضد توسعه باشد.2. محدودیتهای فرهنگی: برخی از فرهنگها و جوامع محلی ممکن است قوانین و محدودیتهای خاصی داشته باشند که میتوانند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر تحولات دگرگونی فضایی تأثیر بگذارند. 3. نگرش منفی به تغییرات: برخی از جوامع محلی میتوانند نگرش منفی به تغییرات فضایی داشته باشند و احساس ناخوشایندی نسبت به تغییرات کنند. این میتواند به عدم استقبال خوب از روند توسعه منجر شود. این عوامل فرهنگی میتوانند باعث بازدارندگی در دگرگونی بافت فرسوده شوند و تأثیر منفی بر روند توسعه داشته باشند؛ بنابراین، فهم و احترام به تفاوتهای فرهنگی، آموزش و ارتقاء آگاهی و ترویج ارتباطات مثبت و متقابل میان آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
ب) دگرگونی و دگرگونی فضایی: دگرگونی یک فرآیند تحولی است که به تغییر و تحول در ساختارها، روابط و الگوهای موجود اشاره دارد. این تغییرات میتوانند در سطوح مختلفی از جامعه رخ دهند، از جمله سطح فردی، سازمانی، اجتماعی و سیاسی. دگرگونی ممکن است بهصورت طبیعی و یا در نتیجه تصمیمگیری و اقدامات انسانی رخ دهد. دگرگونی فضایی به تغییر و تحول در ساختار و الگوهای فضایی یک منطقه یا شهر اشاره دارد. این تغییرات میتوانند در ابعاد مختلفی از فضا رخ دهند، از جمله فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. دگرگونی فضایی ممکن است بهبود و بهینهسازی شهرها و مناطق را به همراه داشته باشد، اما همچنین ممکن است با چالشها و مشکلاتی همراه باشد. این شامل مسائلی مانند نابرابری فضایی، از بین رفتن هویت و میراث فرهنگی، تغییرات در زیرساختها و سرویسهای عمومی، تغییرات در میزان ترافیک و آلودگی هوا و محیطزیست، و تغییرات در نمونههای فرهنگی و اجتماعی است.
پ) آیندهپژوهی در معماری مسکن: موضوعات آیندهپژوهی دربرگیرنده گونههای ممکن محتمل و دلخواه برای دگرگونی از حال به آینده هستند. پرداختن به آینده و برنامهریزی برای آن، جزء جدانشدنی فرآیند برنامهریزی است. در بیشتر موارد، پرداختن به آینده با اتکا به پیشبینی و تحلیل روندها، مشکلات بیشماری در اجرای برنامهها به وجود آورده است(Hosen, 2023). اغلب مشکلات ناشی از بیتوجهی به تأثیرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فناوریهای نوظهور یا در حال ظهور در زندگی بشر و یا غفلت از نیروهای پیشران و عوامل کلیدی مؤثر بر تسهیل حل مشکلات چالشهای آتی است. مسکن از جمله مهمترین مقولههایی است که باید با رویکرد آیندهپژوهی به آن نگریست و برنامهریزی نمود باید از ابتدا آیندهی جمعیت و تغییرات آن موردبررسی قرار بگیرد و بر اساس آن برنامهریزی شود. واقعیـت امـر ایـن اسـت کـه برنامـهریزی بـرای آینـده بر اساس نیازهای فعلـی و یـا کمبودهـای خدماتـی فعلـی، سـرمایه ملی مناسـبی جهـت حضـور موفـق در جهان آینده نیسـت و بـرای ایفـای نقـش در آینـده ضـرورت دارد. (زیاری، 1396). بافت فرسوده به محلههای قدیمی و یا سکونتگاههای غیررسمی و محلات حاشیه شهرها گفته میشود که هم از نظر نوع مصالح بهکاررفته در ساختوسازها و هم از نظر معابر و راههای دسترسی داخل محلات ، مشکلات بسیار زیادی دارند یعنی تحت تأثیر ضعیفترین نیروها و حوادث قهری خسارت جبرانناپذیری به ساختمانهای آن محلات وارد میشود (به دلیل ضعیف بودن ساختمان)و چون راه دسترسی و امدادرسانی وجود ندارد تلفات جانی نیز زیاد میشود.(پورمحمدی، 1385). اصطلاح بافتهای فرسوده شهری این روزها کاربرد بسیاری یافته و موردتوجه خاص قرار گرفته است. عموماً تصوری که از بافت فرسودهی شهری به وجود میآید، بافت قدیمی شهر است که به دلایلی نوسازی نشده و رفتهرفته ساختمانهای آن کهنه و پوسیدهشدهاند(Shadar & Shach-Pinsly, 2024). این تصور از بافت فرسوده (که بیشتر کهنگی را در ذهن تداعی میکند)، مانع تعریفی جامع از انواع بافتهای شهری شده، بهطور طبیعی میل به نوسازی در آنها کم شده و در نتیجه رو به فرسودگی یا میرندگی نهادهاند. از اینرو، اگر هدف از طرح موضوع، مسالهیابی و شناخت مشکل برای یافتن راهحل بهمنظور تغییر و ارتقای کیفیت بافت شهری باشد، عنوان بافتهای فرسوده را میتوان به بافتهای ناکارآمد یا مسئلهدار شهری نیز تعیین کرد و در مورد آن بحث کرد.
ت) تیپولوژی معماری مسکن در دگرگونی فضایی: ﻭﺍﮊﻩ ﺗﻴﭙﻮﻟﻮﮊي ﻳﺎ ﮔﻮﻧﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ساختار معماری مسکن در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﺮﺑﻲ ﺍﺯ ﺭﻳﺸﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺗﺎﻳﭗ گرفتهشده ﺍﺳﺖ. ﻭﺍﮊﻩ ﺗﺎﻳﭗ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻳﺸﻪ ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﺗﭙﺲ ﻭ ﺗﻴﭙﺲ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻻﺗﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﻴﺴﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ واژههای ﻣﺪﻝ، ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﻓﺮﻡ، ﺩﺳﺘﻪ، ﻧﻤﺎﺩ ﻭ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮ واژهها ترکیبشده ﻭ واژههای ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﻧﻮ ﺭﺍ به وجود ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. هرکدام ﺍﺯ ﺍﻳﻦ واژهها ﺑﺎﺭ ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ )ﻣﺸﻬﺪی ﻭ ﺍﻣﻴﻦﭘور، 1396: 174). ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ مفهوم مسکن با توجه به بررسیها، ﻳﺎ ﺗﻴﭗولوژی را میتوان ﺑﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻳﺎ ﻋﻼﻣﺖ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺍﺩ.
جدول 2- نظریات متفاوت در تعریف گونه شناسی مسکن و ماهیت آن
ﻣﺤﻮﺭﻳﺖ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﺩﺭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻭ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﮔﻮﻧﻪ | ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ | نظریهپرداز |
|
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺁﻥ | ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﺍﺷﻜﺎﻝ ﭘﺎﻳﻪ، ترکیببندی ﺷﻜﻠﻲ، ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻤﻲ ﻭ ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻲ | ﺩﻭﺭﺍﻥ (1830) | جنبه مادی، فیزیکی و ریخت |
ﺟﻨﺒﻪ ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﺗﻜﺜﻴﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻥ | ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﭘﺮﻭﺗﻮﺗﺎﻳﭗ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪﺍﺕ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﻭ ﻣﻌﻤﺎﺭي | ﻭﺍﺗﺮﮔﺮﻭﭘﻴﻮﺱ (1920) | |
ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻭ ﺟﺒﺮ ﻣﺎﺩي ﻭ ﺟﺴﻤﻲ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﺮ ﺯﻣﺎﻧﻲ | ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﺍي ﺍﺯ ﺍﺟﺰﺍي ﻛﺎﻟﺒﺪي ﻣﻌﺮﻑ ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﺍﺷﻴﺎء، ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ-ﺗﻜﺎﻣﻠﻲ | ﻣﻮﺭﺍﺗﻮﺭي (1948) | |
جنبههای ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩي | ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻭ ﺳﺎﺩﻩﺳﺎﺯي ﭘﻴﻜﺮﻩﺑﻨﺪي ﻭ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩﻫﺎي ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ | ﺁﺭﮔﺎن (١٩٦٠) | |
ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻭ ﺟﺒﺮ ﻣﺎﺩي ﻭ ﺟﺴﻤﻲ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﺮ ﺯﻣﺎﻧﻲ | ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﻛﻠﻲ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻣﻌﻤﺎﺭﺍﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ نماینده گروهی ﺍﺯ ساختمانها، ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ـ ﺗﻜﺎﻣﻠﻲ | ﻛﺎﻧﻴﺠﻴﺎ (١٩٦٣) | |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﺭﻳﺨﺖﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ ﻭ ﺷﻜﻠﻲ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻭ ﻣﻮﺿﻊ ﺿﺪ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ | ﺍﺑﺰﺍﺭي ﻭﺍﺳﻄﻪﺍي ﺑﺮﺍي ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎي ﻓﺮﻣﻲ ﻭ ﺷﻜﻠﻲ | ﺭﻭﺳﻲ (1966) | |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﺷﻜﻠﻲ، ﻣﻮﺿﻊ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ | ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭي، ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ سبکها، فرمها و ﮔﻮﻧﻪﻫﺎي ﻣﻌﻤﺎﺭي ﻛﻼﺳﻴﻚ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ ﺳﻴﺮ ﺗﻜﺎﻣﻠﻲ | ﻛﺮﺍﻳﺮ (1975) | |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﻏﻴﺮﻣﺎﺩي ﻭ ﻏﻴﺮﻛﺎﻟﺒﺪي ﻭ ﺫﻫﻨﻲ | شِما ﻳﺎ ﻳﻚ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﺯﻳﺒﺎﻳﻲﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ، ﻣﺘﺎﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ | ﺩيﻛﺎﻧﺴﻲ (1844) | جنبه غیرمادی، متافیزیکی و محتوایی |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﻋﻤﻠﻜﺮﺩي ﻭ ﺿﺪﻳﺖ ﺑﺎ ﺟﻨﺒﻪ شکلی گونه | ﻓﻬﻢ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭي یکگونه ﺧﺎﺹ ﺩﺭ ﺳﻴﺮﺗﺤﻮﻝ ﺷﻬﺮ | ﺁﻳﻤﻮﻧﻴﻮ (1965) | |
ﺍﺻﺎﻟﺖ ﺑﺎ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻭ ﻣﺘﺎﻓﻴﺰﻳﻜﻲ | ﺁﺭﻛﻲﺗﺎﻳﭗ ﻳﺎ ﻛﻬﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺻﻮﺭﺕﻫﺎي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ | ﺍﺭﺩﻻﻥ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭ (1973) | |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﺷﻜﻠﻲ ﻭ ﻛﺎﻟﺒﺪي ﻭ ﻣﺤﺘﻮﺍﻳﻲ ﻭ غیرمادی | ﭘﺎﻳﻪﺍي بر اساس شباهتهای ﺫﺍﺗﻲ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭي ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﺷـﻴﺎء ﻣﺸﺨﺺ، وسیلهای ﺑﺮﺍي ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ | ﻣﻮﻧﺌﻮ (1978) | |
جنبههای ﺷﻬﻮﺩي، ﻣﺘﺎﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻭ تجربیات گذشته | ﺩﺍﻧﺸﻲ ﺍﺯ راهحلهای ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ زیباییشناسی، ﻧﻴﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻴﺎﺕ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺳﺖ | ﻛﻮﻟﻜﻮﻫﻦ (1981) | |
ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻭ ﻣﺤﻮ ﻧﻤﻮﺩ ﺷﻜﻠﻲ | ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﮊﻧﻲ ﻭ ﻛﺎﻟﺒﺪي، ﮔﻮﻧﻪ ﮊﻧﻲ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﮔﺮﺍﻑﻫﺎي ﺗﻮﺟﻴﻬﻲ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺩﺭﮎ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ | ﺍﺳﺘﺪﻣﻦ (1983) |
(منبع: معماریان و دهقانی تفتی، 1397: 29)
ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺟﺎﻥ ﻟﻨﮓ، برای ارتقای معماری مسکونی دستهبندی نمونهها ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩي ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺟﺎي میدهند. ﻃﺮﺡﻫﺎي ﻣﺤﻴﻂ ﻭ ﻣﻨﻈﺮ، ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥﻫﺎ ﻭ ﻃﺮﺡﻫﺎي ﺷﻬﺮي ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻳﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻭ ﻓﺮﻡ ﺩﺳﺘﻪﺑﻨﺪي ﺷﻮﻧﺪ )ﻟﻨﮓ، 1397: 69). ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ تیپولوژی معماری مسکن ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍي ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﻭﺍﻗﻌﻴﺎﺕ ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻟﮕﻮ ﺍﻳﻔﺎي ﻧﻘﺶ ﻛﻨﻨﺪ. ﻟﺬﺍ تیپولوژی مسکن ﺍﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺍﻟﮕﻮ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﻋﻴﻨﻴﺎﺕ ﻭ ﻣﺼﺎﺩﻳﻖ به کار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد.
موارد و روش تحقیق
روش تحقیق از نوع میدانی-کتابخانهای بود. نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای بود و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. حجم نمونه تحقیق شامل دو گروه متخصصین و مدیران حوزه علوم شهری و شهروندان ساکن در محدوده مورد مطالعه بود. روایی پرسشنامه با روش صوری تعیین شد و پایایی پرسشنامه با تعیین شد. همچنين، براي تجزیهوتحلیل دادههاي ميداني و كتابخانهاي از تكنيكهاي كمي آماري استفاده شد. حجم نمونه بر اساس فرمول تعدیلشده کوکران برای جامعه آماری کوچک با سطح اطمینان 95 درصد، دقت احتمالی 5 درصد و پیش برآورد واریانس 25/0 برابر 226 نمونه تصادفی است. بر مبنای روش نسبت بهاندازه نمونه تصادفی حجم نمونه محاسبه شد که پرسشنامهها در بین آنها پر شد.
بافت تاریخی شهر سنندج بهطورمعمول در مرکز شهر (شکل 2) واقعشده است. روند شکلگیری هسته اولیه آن تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله نظامی، سیاسی، طبیعی و ... بوده است. این بخش به لحاظ هویتی، فرهنگی، تاریخی و ... دارای جایگاه با ارزشی در سطح شهر است و این بحث بهمنظور یک پتانسیل ارزشمند در جهت برنامهریزی مسکن بهمنظور بازآفرینی بافت تاریخی این شهر محسوب میشود. بافت تاریخی شهر سنهدژ (شکل 3) دارای 6 محله میباشد. این بخش با جمعیت 11342(طبق سرشماری سال 1395) که حدود 3 درصد از جمعیت کل شهر سنندج و مساحتی در حدود 90 هکتار را شامل میشود.
شکل 1- محدوده شهر موردمطالعه (سنندج)
(منبع: نگارنده برگرفته از مطالعات ایده بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهر سنندج)
شکل 2- بافت فرسوده سنندج
(منبع: نگارندگان، 1404)
شکل 3- محلات بافت تاریخی شهر سنندج
(منبع: نگارندگان، 1404)
با توجه به این که مناطق بافت فرسوده که بخش مرکزی شهر را تشکیل داده و جزو ساختار اصلی و هسته نخستین شهر است. در گذشته بیشتر جمعیت شهر، در این ناحیه اسکان داشتهاند اما با گسترش و توسعه شهر و همزمان با شکلگیری بافت جدید و نیز فرسایش بافت مرکزی، از بار جمعیت این بافت تا حدودی کاسته شد. با توجه به مطالعات انجام شده در خصوص بافتهای فرسوده شهر سنندج، میتوان سه گونه اصلی بافتهای مرکزی واجد عناصر میراثی، بافت فرسوده فاقد میراث شهری و بافت حاشیهای با پیشینه سکونتگاه غیررسمی و بافت حاشیهای- شهری را نام برد.
ب |
الف |
شکل 4- بافت فرسوده نواحی شهر سنندج.
(منبع: نگارندگان، 1404)
شرح تصویر 2: شکل الف نشاندهنده موقعیت قرارگیری شهرستان سنندج در استان بوده همچنین در سمت بالا محدوده موردمطالعه به رنگ آبی مشخصشده است و موقعیت مکانی این محدوده را نشان میدهد که حدود 30 درصد شهرستان را شامل میشود. شکل ب شامل تمامی بافت فرسوده شهر سنندج میباشد.
|
|
|
شکل 5- نمونههایی از بافت فرسوده معماری مسکن در شهر سنندج
(منبع: نگارندگان، 1404)
تبعات خاص مناطق موردنیاز اين پژوهش از نظر کالبدی دچار مشکلاتی شده است که بینظمیهای خاصی در فضا را در پی داشته است. از نظر ساختار فرهنگي- اجتماعي، اقتصادي و كالبدي تغييراتي ایجاد گردیده است، كه باعث عوض شدن عملكرد آنها نيز شده است. از نظر فرهنگي- اجتماعي تغييرات فرهنگي همسو با تغييرات فضاي زندگي نبوده كه موجب مشكلات اجتماعي بهصورت تناقضات فرهنگي، بزهكاري، قانونگریزی و عدم رعايت حقوق ديگران نمود پيدا كرده است. از نظر ساختار اقتصادي با تغييرات كاربري به محل بساز و فروش بازاریها تبديل گردیده است. از نظر كالبدي كه بيشترين تغييرات احتصاب میگردد، عواملی از جمله، كاربري اراضي، سرانه بخشهای مسكن، معماري خانهها و معابر عمومي تغييرات زيادي قابل مشاهده است، كه با افزايش جمعيت و ساختوسازهای غیراستاندارد به مکانهای مشکلدار تبدیلشدهاند. از نظر عملكردي نيز اين منطقه عملكرد توليدي گذشته خود را ازدستداده و با افزايش قيمت زمینها، مشاغل توليدي جاي خود را به كارهاي خدماتي، شغلهای كاذب شهري و واسطهگری در معاملات زمين و مسكن داده است. راهکارهای اجرایی در خصوص بافت فرسوده نیز عواملی از جمله: 1. میراث فرهنگی و بافتهای با ارزش در الگوی طراحی مورد تأکید است و در نقاطی که بافتهای با ارزش قرار دارند پیشنهاد ساختوساز ارائه نمیشود. 2. ضوابط و قوانین طراحی کالبدی و رعایت سرانههای جمعیتی برای هر کاربری در بافت فرسوده رعایت شود. 3. مشارکت مردمی از موارد مهم در الگوی موردنظر میباشد و اساساً مشارکت ریشه در فرهنگ ایرانی اسلامی دارد و بدون آن صحبت از الگوی ایرانی اسلامی بیفایده است. 4. توجه به مسائل زیستمحیطی در بافت فرسوده شهر الزامی است. 5. زیبایی در عین سادگی و استفاده از عناصر هویتبخش شهری در بافت موردمطالعه مدنظر است.
بحث و ارائه یافتهها
این پژوهش به تحلیل اثرات موانع ارتقای معماری مسکونی در دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهرسنندج می پردازد که در پاسخ به تقاضاهای فضاهای محدود، با تمرکز بر بهینه سازی عملکرد، زیبایی شناسی و رفاه ساکنان پدید آمده اند. اهمیت این موضوع در ارتباط آن با محیط ساختهشده معاصر است، جایی که استفاده کارآمد از فضا برای ایجاد راهحلهای معماری پایدار، قابل زندگی و الهامبخش ضروری است. در واقع این پژوهش قصد دارد ضمن شناسایی کامل محیط شهری، شناخت کاملی از چالشهای پیش روی محیط برنامهریزی، سعی شده با دقت پیشرانهای کلیدی مؤثر بر وضعیت آینده سکونتگاههای بافت فرسوده از میان عوامل اولیه انتخاب گردد که امکان تدوین وضعیتهای احتمالی و راهبردها را فراهم خواهد کرد. برای دستیابی به اهداف تحقیق، پاسخگویی به سؤالها حاضر، موانع بافت فرسوده از طریق مؤلفههای اثرگذار موانع محیطی- اکولوژیک- موانع اجتماعی- فرهنگی- اقتصادی- زیرساختی- موردبررسی قرار گرفته است.
جدول 3- مؤلفهها، ابعاد و شاخصهای اثرگذار تحقیق
مؤلفه اثرگذار | شاخص | گویهها |
بازدارندهها و تنگناهای اثرگذار بافت فرسوده | بازدارندهها و تنگناهای محیطی -اکولوژیک | آلودگی محیط طبیعی |
مساحت کم قطعهها | ||
شرایط سخت اقلیمی و توپوگرافی شهر سنندج | ||
بلایای طبیعی (سیل، زلزله، آتشسوزی و...) | ||
فرسایش اکولوژیک | ||
بازدارندهها و تنگناهای اقتصادی | ضعف مالی و کمبود نقدینگی | |
عدم دسترسی به اعتبارات دولتی | ||
نداشتن پشتوانه اقتصادی | ||
جریان کند پول در فعالیتهای بافت فرسوده | ||
تورم و کاهش ارزش پول ملی | ||
بازدارندهها و تنگناهای اجتماعی فرهنگی
| مسئله ارث و تفکیک مالکیت افراد | |
هنجارهای محلی | ||
عدم وجود سازمانها و نهادهای قوی مرتبط با بافت فرسوده | ||
وجود حس تعلق مکانی به بافتهای فرسوده | ||
عدم اطمینان به آینده | ||
سطح پایین سواد | ||
عدم انعطافپذیری فرهنگی | ||
عدم توجه به حفاظت بافتهای تاریخی | ||
بازدارندهها و تنگناهای زیرساختی
| ضعف زیرساختها | |
عدم دسترسی به فناوریهای نوین | ||
عدم پوشش شبکههای تسهیل ترافیک | ||
پایین بودن کیفیت مصالح | ||
عدم بهروزرسانی سرانههای شهری |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
جدول 4- مؤلفههای اثرپذیر تحولات و دگرگونی فضایی بافت فرسوده شهری سنندج
مؤلفهها، ابعاد و شاخصهای اثرپذیر تحقیق | |
|---|---|
مؤلفههای اثرپذیر محیطی- اکولوژیک | ناهمواری و شیب |
آبوهوا | |
رودخانهها و شبکه آب | |
حوادث طبیعی | |
جاذبههای طبیعی | |
چشماندازهای طبیعی | |
مؤلفههای اثرپذیر اجتماعی | نگرش مردم محلی به بافت فرسوده |
کمیت و کیفیت جمعیت | |
تحصیلات | |
مشارکت مردمی | |
فرهنگ سنتی | |
مؤلفههای اثرپذیر اقتصادی | درآمد مردم محلی |
سرمایهگذاری | |
تسهیلات | |
قدرت خرید | |
قدرت ریسک اقتصادی | |
مؤلفههای اثرپذیر زیرساختاری | شبکه راه دسترسی |
حملونقل | |
خدمات و پشتیبانی | |
شبکه ارتباطات | |
بازنگری طرحهای شهری | |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
جدول فوق ابعاد اثرپذیر دگرگونی فضایی بافت فرسوده را نشان میدهد که در چهار بعد اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی و زیر ساختاری خود را در فضا نشان میدهد بهعبارتیدیگر در صورت تحقق عوامل اثرگذار که قبلتر از آن بحث شد موارد چهارگانه فوق اثرات را میپذیرند و دگر گونی فضای بافت فرسوده آنچنانکه مطابق برآوردها میباشد رخ میدهد. ابعاد اثرگذار و اثرپذیر شاکله اصلی پرسشنامه محقق ساخته را تشکیل دادهاند.برای بررسی میزان تأثیرپذیری ابعاد چهارگانه دگرگونی فضایی بافت فرسوده سنندج نحوهی پاسخ به سؤالات در جدول ذیل ارائهشده است: با توجه به مباحث فوق لازم است یک شمای کلی از ابعاد چهارگانهی تحولات فضایی ارائه گردد تا میزان تأثیرپذیری هر یک از ابعاد مشخص گردد.
جدول 5- میزان اثرپذیری ابعاد چهارگانه تحول فضایی بافت فرسوده شهری
ردیف | بعد | خیلی کم | کم | متوسط | زیاد | خیلی زیاد | وضعیت |
1 | محیطی- اکولوژیک | 52/7% | 84/8% | 15/14% | 61/37% | 85/31% | تأثیرپذیری زیاد |
2 | اقتصادی | 42/4% | 75/5% | 58/18% | 05/38% | 18/33% | تأثیرپذیری زیاد |
3 | اجتماعی فرهنگی | 19% | 64% | 12% | 3% | 0 | تأثیرپذیری کم |
4 | کالبدی- ساختاری | 7% | 11% | 52% | 24% | 3% | تأثیرپذیری متوسط |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
با توجه به جدول فوق میتوان گفت عوامل اقتصادی بیشترین تأثیرپذیری را داشتهاند و درمجموع نزدیک 72 درصد پاسخها مربوط به میزان تأثیرپذیری زیاد و خیلی زیاد هست درنتیجه میتوان گفت میزان تأثیرپذیری این بعد زیاد هست و لازم است بهعنوان نخستین بعد به آن توجه شود بعدازاین بعد، بعد محیطی اکولوژیک بالاترین تأثیرپذیری را داشتهاند که درمجموع حدود 70 درصد از پاسخها مربوط به گزینههای زیاد و خیلی زیاد هست. پسازآن بعد کالبدی ساختاری دارای تأثیرپذیری متوسطی بوده و درنهایت بعد اجتماعی فرهنگی کمترین تأثیرپذیری را داشتهاند. این میزان تأثیرپذیری نیز با واقعیات جامعه همخوانی دارد. همانطور که در جوامع امروزی مسائل اقتصادی بهروز و لحظه دارای نوسان میباشند اما مسائل اجتماعی و فرهنگی مواردی ریشهدار و زمانبر است و بهسرعت تأثیرپذیری خود را از یک یا چند عامل بیرونی نشان نمیدهد و نیاز به بستر زمان دارد.
شکل 6- میزان تأثیرپذیری ابعاد چهارگانه از دگرگونی فضایی مکان
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
نمودار فوق از مجموع نمرات میزان تأثیرپذیری متوسط، زیاد و خیلی زیاد هر بعد بهدستآمده است که همچنان میزان تأثیرپذیری را به ترتیب به ابعاد اقتصادی، محیطی اکولوژیک، کالبدی و درنهایت؛ فرهنگی اجتماعی اختصاص داده است. در تحلیل نمودار فوق میتوان به پایاپای بودن مسائل اقتصادی با مسائل محیطی اکولوژیک اشاره نمود. این دو بعد در نگرش افراد پاسخگو به سؤالات و همچنین متخصصین حوزه بافت فرسوده دارای وزن نزدیکی بودند اگرچه همچنان مسائل اقتصادی تسلط دارد اما بعد محیطی نیز به همان اندازه از تحول فضای بافت فرسوده تأثیر میپذیرد.
بررسی میانگین، انحراف معیار و واریانس عوامل بازدانده و اثرگذار
طبق نتایج درجشده در جدول ذیل موانع محیطی اکولوژیک با 5 شاخص موردسنجش قرارگرفته و میانگین نظرات پاسخگویان در خصوص موانع محیطی اکولوژیک اثرگذار بر دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده در ناحیه موردمطالعه به این شرح بیانشده است، مؤلفه شرایط سخت اقلیمی و توپوگرافی شهر سنندج با 99/2 در بالاترین وضعیت و مؤلفه فرسایش اکولوژیک با میانگین 2.92 در ضعیفترین وضعیت هست.
جدول 6- میانگین، واریانس و انحراف معیار موانع عوامل بازدارنده محیطی اکولوژیک در بافت فرسوده
گویه | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
آلودگی محیط طبیعی | 97/2 | 328/0 | 108/0 |
مساحت کم قطعهها | 95/2 | 367/0 | 135/0 |
شرایط سخت اقلیمی و توپوگرافی شهر سنندج | 99/2 | 433/0 | 188/0 |
بلایای طبیعی (سیل، زلزله، آتشسوزی و...) | 96/2 | 479/0 | 230/0 |
فرسایش اکولوژیک | 92/2 | 471/0 | 222/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
میانگین، واریانس و انحراف معیار عوامل بازدارنده محیطی اکولوژیک در دگرگونی فضایی نشان میدهد که این شاخصها از شاخصهای بازدارنده هست.
جدول 7- میانگین، واریانس و انحراف معیار موانع عوامل بازدارنده فرهنگی اجتماعی در بافت فرسوده
گویه | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
|---|---|---|---|
مسئله ارث و تفکیک مالکیت افراد | 01/2 | 529/0 | 280/0 |
هنجارهای محلی | 20/2 | 460/0 | 212/0 |
عدم وجود سازمانها و نهادهای قوی مرتبط با بافت فرسوده | 10/2 | 333/0 | 111/0 |
وجود حس تعلق مکانی به بافتهای فرسوده | 5/2 | 349/0 | 122/0 |
عدم اطمینان به آینده | 42/2 | 337/0 | 114/0 |
سطح پایین سواد | 21/2 | 380/0 | 145/0 |
عدم انعطافپذیری فرهنگی | 60/3 | 272/0 | 074/0 |
عدم توجه به حفاظت بافتهای تاریخی | 23/3 | 275/0 | 076/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
عوامل فرهنگی نیز از عوامل بازدارندهی دگرگونی فضای بافت فرسوده میباشند اما این ارتباط مانند ارتباط اقتصادی و زیرساختی قوی نمیباشد. میانگین، واریانس و انحراف معیار بازدارندهها و تنگناهای اقتصادی اثرگذار بر بافت فرسوده: طبق نتایج درجشده در جدول ذیل موانع اقتصادی با 5 شاخص موردسنجش قرارگرفته و میانگین نظرات پاسخگویان در خصوص موانع اقتصادی اثرگذار بر دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده در ناحیه موردمطالعه به این شرح بیانشده است:
جدول 8- میانگین، واریانس و انحراف معیار بازدارندهها و تنگناهای اقتصادی اثرگذار بر بافت فرسوده
گویه | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
ضعف مالی و کمبود نقدینگی | 3 | 343/0 | 118/0 |
عدم دسترسی به اعتبارات دولتی | 3 | 334/0 | 112/0 |
نداشتن پشتوانه اقتصادی | 3.10 | 316/0 | 100/0 |
جریان کند پول در فعالیتهای بافت فرسوده | 3 | 293/0 | 086/0 |
تورم و کاهش ارزش پول ملی | 3 | 394/0 | 156/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
همچنان که در دادههای قبلی نیز مشاهده شد عامل اقتصادی در صدر عوامل بازدارنده تحول فضای بافت فرسوده قرار داشت جدول فوق نیز مؤید این مسئله میباشد و نمرات بالاتری کسب نموده است لذا مجدداً تأثیر قاطع عوامل اقتصادی مشخص میشود. طبق نتایج درجشده در جدول ذیل بازدارندههای زیر ساختاری با 5 شاخص موردسنجش قرارگرفته و میانگین نظرات پاسخگویان در خصوص موانع پشتیبانی گذار بر بافت فرسوده در ناحیه موردمطالعه به این شرح بیانشده است. میانگین، واریانس و انحراف معیار بازدارندهها و تنگناهای زیرساختی اثرگذار در بافت فرسوده است.
جدول 9- میانگین، واریانس و انحراف معیار بازدارندهها و تنگناهای زیر ساختاری اثرگذار در بافت فرسوده
گویه | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
ضعف زیرساختها | 7/3 | 459/0 | 211/0 |
عدم دسترسی به فناوریهای نوین | 3 | 512/0 | 263/0 |
عدم پوشش شبکههای تسهیل ترافیک | 3 | 331/0 | 110/0 |
پایین بودن کیفیت مصالح | 2 | 309/0 | 096/0 |
عدم بهروزرسانی سرانههای شهری | 2/3 | 500/0 | 251/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
میانگین، واریانس و انحراف معیار ابعاد دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده: همچنان که در بخش قبلی میانگین، واریانس و انحراف معیار ابعاد اثرگذار بر بافت فرسوده ارائه گردید، در این بخش میانگین، واریانس و انحراف معیار ابعاد دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده ارائه میگردد تا تحلیل جامعی از عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بافت فرسوده حاصل گردد. در این قسمت ابعاد چهارگانه تأثیرپذیر محیطی- اکولوژیک، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی ارائه گردیده است. میانگین، واریانس و انحراف معیار مجموع ابعاد محیطی- اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی زیرساختی دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده بررسیشده است همچنان که مشخص است ابعاد اقتصادی و کالبدی زیرساختی از مهمترین گویههای تأثیرپذیر بودهاند.
جدول 10- میانگین، واریانس و انحراف معیار ابعاد دگرگونی فضایی مکانهای بافت فرسوده
بعد | میانگین | انحراف معیار | واریانس |
|---|---|---|---|
محیطی- اکولوژیک | 58/2 | 348/0 | 121/0 |
اجتماعی فرهنگی | 06/3 | 331/0 | 109/0 |
اقتصادی | 133/3 | 345/0 | 119/0 |
کالبدی- زیرساختی | 26/3 | 341/0 | 116/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
جدول 11- نتایج رگرسیون شاخصهای اثرگذار مؤلفه موانع بازدارنده بافت فرسوده بر دگرگونی فضای بافت فرسوده
مدل | ضریب همبستگی چندگانه R | ضریب تعیین R2 | ضریب تعیین تعدیلشده Rad | اشتباه معیار |
1 | 755/0 | 451/0 | 735/0 | 074/0 |
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
همچنین، بر اساس مقدار محاسبهشده برای F، در سطح اطمینان 99 درصد، میتوان گفت که ازنظر ساکنان محلی، ترکیب خطی مؤلفه اثرگذار بهطور معناداری قادر به تبیین و پیشبینی تغییرات مؤلفه اثرپذیر دگرگونی فضای بافت فرسوده در ناحیه موردمطالعه است.
جدول 12- معناداری رگرسیون شاخصهاي اثرگذار مؤلفه موانع و بازدارنده بر تحول فضای بافت فرسوده ANOVA(b)
مدل | مجموع مربعات | درجه آزادی df | میانگین مربعات | F | سطح معناداری sig | |
1 | اثر رگرسیونی | 702/251 | 5 | 543/25 | 412/44 | **000/0 |
باقیمانده | 444/35 | 373 | 098/0 | - | - | |
کل | 146/287 | 380 | - | - | - | |
:a. Dependent Variable دگرگونی فضای بافت فرسوده- b. Predictors: : موانع و بازدارندههای محیطی اکولوژیک، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیر ساختاری- ** معناداری در سطح 99 درصد | ||||||
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
درنهایت، بر اساس ضریب استانداردشده تأثیر مؤلفه اثرگذار بر مؤلفه اثرپذير، نتایج نشان میدهد که شاخصهای دگرگونی فضای بافت فرسوده متأثر از 4 شاخص مؤلفه موانع و بازدارندههای محیطی اکولوژیک، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیر ساختاری بوده است و در تبيين دگرگونی فضای بافت فرسوده جایگاه خود را نیافته است. درواقع، تمامی موانع و بازدارندههای بافت فرسوده هنوز به شکل بسیار قوی در ناحیه موردمطالعه عمل میکند. در این میان مؤلفه موانع اقتصادی با ضریب تأثیر 579/0 بیشترین میزان اثر را بر کاهش و موانع اجتماعی کمترین اثرات کاهشی در دگرگونی فضای بافت فرسوده داشته است.
جدول 13- ضرایب میزان شدت تأثيرات شاخصهاي مؤلفه اثرگذار و مؤلفه بافت فرسوده Coefficients(a)
مدل | شرح | ضریب استاندارد | ضریب استاندارد | T | سطح معناداری sig | |
B | Std | β | ||||
1 | محیطی اکولوژیک | 159 | 036/0 | 452/0 | 205/9 | **000/0 |
2 | اقتصادی | 163 | 032/0 | 579/0 | 136/5 | **000/0 |
3 | اجتماعی فرهنگی | 165 | 035/0 | 322/0 | 799/5 | **000/0 |
4 | زیرساختی | 631 | 056/0 | 332/0 | 961/6 | **002/0 |
: a Dependent Variable دگرگونی فضای بافت فرسوده- ** معناداری در سطح 99 درصد | ||||||
(منبع: یافتههای پژوهش، 1404)
بر اساس یافتههای تحقیق و جایگاه عوامل بازدارنده و تنگناهای محیط بافت فرسوده مانند یافتههای سایر بخشها موانع اقتصادی و زیر ساختاری دارای جایگاه ویژه در میان بازدارندهها بودهاند بنابراین میتوان گفت برای تحول فضای بافت فرسوده بهتر است بر ابعاد اثرگذارتر مانند اقتصاد و زیرساخت تمرکز نمود. پاسخدهندگان در طی بررسیهای میدانی و مصاحبهها بر این باور بودند که در صورت تغییر معادلات شاخصهای یادشده سایر شاخصهای بینابینی نیز تعدیل خواهند شد و بازدارندگی کمتری را از خود بروز میدهند.
نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها
چشمانداز جهانی سکونت انسانها در طول تاریخ دستخوش دگرگونیهای قابلتوجهی شده است که ناشی از پیشرفتهای تکنولوژیکی، تغییرات اجتماعی و تغییرات محیطی است. بررسی الگوهای بالقوه سکونت در آینده زمین، با در نظر گرفتن تأثیر متقابل بین عوامل مختلف مانند شهرنشینی، تغییرات آب و هوایی، نوآوریهای تکنولوژیکی و پویاییهای اجتماعی است. تحولات عمیق در شیوههای مسکونی در حال ظهور است. آنها را میتوان در تنوع آشکار معماری مسکونی و شهرهای بازسازیشده فضایی مشاهده کرد. پیچیدگی فرآیندهای شهری و اجتماعی در پشت این تغییرات نیازمند رویکردهای تحقیقاتی جدید بهمنظور درک کامل تغییرات قابلتوجه در سبک زندگی شهروندان، ترجیحات مسکونی، ظرفیتها و فرصتهای آینده برای اجرای شیوههای مسکونی بافت فرسوده است. با مرور مطالعات این تحقیق میتوان بیان داشت که معماری مسکن در شهر سنندج بر اساس مفاهیم و الگوهای فرهنگی و اجتماعی تشکیلشده که محتوای زندگی در آن قابلدرک است و روابط در معماری مسکن (خانهها)، بر اساس عوامل مبتنی بر فرهنگ جامعه شکلگرفته که متشکل از باورها، آدابورسوم، اعتقادات و مراسم گوناگون مذهبی و آیینی و عوامل اجتماعی متشکل از شیوه زندگی روزمره، ساختار خانواده روابط و جایگاه اجتماعی افراد میباشد که همه این عوامل نیازهای انسانی و زنجیره امنیت و محرمیت در خانواده را مهیا کرده است. در دستاوردهای این تحقیق مقید بودن نگرش فرهنگی-اجتماعی به زمان و مکان کاملاً قابلمشاهده است و شکلگیری آن در پاسخ به نیازهای مادی و غیرمادی انسان و در روابط فضایی معماری مسکن بافت موجود پیدایش میکند. این پیدایش در معماری مسکن بافت فرسوده، در قالب جدول، نقشه و تصاویر در طول پروسه تحقیق نشان دادهشده است و بیشترین تأثیرگذاری آن در فضاهای باز، نیمهباز و بسته (عمومی و خصوصی)، دیدهشده است. بر اساس پرسشنامهها شاخصهای ارزیابی هرکدام از ابعاد بازدارندهی بافت فرسوده سنندج موردبررسی قرار گرفت، شاخصهای بعد اقتصادی، زیرساخت بهعنوان بیشترین موانع بازدارندهی فرا روی توسعه بافت فرسوده در منطقه شناخته شدند و عوامل فرهنگی و اجتماعی و اکولوژیک کمترین مانع برای توسعه بافت فرسوده به شمار آمدند. محمد سرین دیزج و اکبری نیز در پژوهشی مشابه در محله اپیکچیلر تبریز، پنج شاخص موردبررسی قرار گرفت که شاخص اجتماعی-فرهنگی با نمره 95.2 در رتبه دوم، شاخص اقتصادی با نمره 63.2 در رتبه سوم و شاخص کالبدی با نمره 16.2 در رتبه پنجم قرار گرفتند (محمدی سرین دیزج و اکبری، 1403). بعد از بررسی 4 بعد از ابعاد بازدارنده بافت فرسوده به بررسی اثرپذیری دگرگونی فضای بافت فرسوده پرداخته شد که در چهار بعد محیطی- اکولوژیک، اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی و کالبدی محیطی مورد مداقه قرار گرفت و از میان این ابعاد بعد اقتصادی و کالبدی- محیطی بیشترین اثرپذیری را نشان دادند. نتایج مشابه پژوهش در کرمانشاه به دست آمد، بدینصورت که بعد اکولوژیکی و بعد فرهنگی در معماری و پایداری کاربری مسکونی دوره قاجاریه شهر کرمانشاه تأثیرگذار بوده است (محمدیانی و همکاران، 1403). یافتههای تحقیق نشان میدهد بعضی عوامل و ابعاد هم بازدارندهی اثرگذار بودهاند و هم در دگرگونی فضای بافت فرسوده اثرپذیر بودهاند. اگرچه بازآفرینی بافت فرسوده موضوعی بسیار چندوجهی و پیچیده است اما با تأکید بر ابعاد چهارگانهی تأثیرگذار و تأثیرپذیری که در تحقیق حاضر موردبررسی قرار گرفت میتوان در چارچوبی علمی و دقیق به دگرگونی فضایی آن بسیار امیدوار بود. بر اساس یافتههای پژوهش، پیشنهادات زیر ارائه میگردد:
· باز آفرینی و احیا مناطق تاریخی شهر با توجه به مؤلفههای (طبیعی، مصنوعی و انسانی) که باعث ایجاب هویت کالبدی شهر است،
· تزریق تعاملپذیری بافت فرسوده و مناطق تاریخی شهر با رویکرد باز زنده سازی مؤلفههای فرهنگی که موجب هویت شهر است،
· تمرکز بر مؤلفههای کلیدی تأثیرگذار در وضعیت آینده سکونتگاههای بافت فرسوده شهر سنندج و تلاش جهت مدیریت مفید آنها،
· تلاش جهت کنترل قیمت زمین و مسکن و همچنین تدوین سیاستهای تأمین مسکن کارآمد،
· تلاش جهت بهبود وضعیت زیستمحیطی این سکونتگاها از سوی مدیریت شهری.
سپاسگزاری
از خانم دکتر پوران فتحی که بنده را در طی این پژوهش همراهی نمودند، سپاسگزارم.
منابع
ایزدفر، نجمه؛ و رضایی، محمدرضا. (1399). شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد آیندهپژوهی (مورد شناسی: بافت ناکارآمد شهر یزد). جغرافیا و آمایش شهری منطقهای، 10(34)، 109-130. https://gaij.usb.ac.ir/article_5332.html
پورمحمدی، محمدرضا. (1385). برنامهریزی مسکن، انتشارات سمت، چاپ سوم، تهران.
حسنزاده، مهرنوش؛ سلطانزاده، حسین. (1395). طبقهبندی راهبردهای برنامهریزی بازآفرینی بر اساس سطح پایداری بافتهای تاریخی. مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 6(23)، 19-29. https://sid.ir/paper/177433/fa
رضایی، محمود. (1392). ارزشهای جاودانه و جهانی شهرسازی اسلامی (بازنمایی از دیدگاههای فراکالبدی و فرازمانی شهرهای اسلامی). فصلنامه شهر اسلامی، 45(3)، 190-169. https://sid.ir/paper/139109/fa
زیاری، کرامت اله؛ حسینی، علی؛ و گودرزی، علی. (1400). تحلیل سیاستهای کالبدی و اقتصادی برای بازآفرینی شهری مبتنی بر مسکن، مطالعه موردی محله جفره ماهینی، شهر بوشهر. مجله جغرافیا و توسعه فضای شهری، 8(2)، 219-240. https://www.doi.org/10.22067/jgusd.2022.70304.1041
زیاری، کرامتالله، ربانی، طه، و ساعدموچشی، رامین. (۱۳۹۶). آیندهپژوهی: پارادایمی جدید در برنامهریزی با تأکید بر برنامهریزی شهری و منطقهای (مبانی، مفاهیم، رویکردها و روشها)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، تهران.
علیزاده، هوشمند؛ حبیبی، کیومرث. (1390). عوامل شکلگیری شهرهای تاریخی اسلامی مسلمانان. فصلنامه شهر ایرانی اسلامی، 1(3)، 76-71. https://www.magiran.com/p902456
کلهر، مهدی؛ و ذبیحی، حسین. (1398). آیندهپژوهی تأخیرات پروژههای شهری با استفاده از تحلیل لایهای علل، سناریونویسی، تاپسیس فازی و SWOT. مطالعات مدیریت آینده (پژوهشهای مدیریت)، 30(116)، 185-199. https://sid.ir/paper/204282/fa
لطیفی، غلامرضا؛ صفری چابک، ندا. (1392). احیای مفاهیم محله در شهرهای ایرانی-اسلامی مبتنی بر اصول شهرسازی نوین. فصلنامه مطالعات شهری، 2(8)، 3-12. https://sid.ir/paper/493162/fa
محمدی سرین دیزج، مهدی؛ و اکبری، مجید. (1403). ارزیابی توانمندسازی بافتهای فرسوده غیررسمی شهری در سکونتگاههای مسکونی (مطالعه موردی: شهر تبریز - محله ایپکچیلار). فصلنامه علمی برنامهریزی و توسعه محیط شهری، (14)4، 78-102. https://sanad.iau.ir/Journal/juep/Article/910215
محمدیانی، شهرام؛ کریمی آذری، امیررضا؛ سلطانزاده، حسین. (1403). شناخت و تحلیل عوامل جغرافیایی و معماری در پایداری کاربری مسکونی (مطالعه موردی: خانههای سنتی شهر کرمانشاه). برنامه ریزی و توسعه محیط شهری، 4(15)، 33-46. https://sanad.iau.ir/Journal/juep/Article/910157
مشهدی، علی؛ امینپور، احمد. (1396)، تدوین فرآیند و شاخصهای مؤثر بر گونهشناسی معماری با معیارهای ویژگیهای ترکیبی (مطالعه موردی: بناهای تاریخی شهر اراک)، فصلنامه مدیریت شهری، 16(48)، 173-186. https://ijurm.imo.org.ir/article-1-1950-fa.html
معماریان، غلامحسین؛ دهقانی، تفتی محسن. (۱۳۹۷). در جستجوی معنایی نو برای مفهوم گونه و گونهشناسی در معماری (مطالعه موردی: خانه گونه تالاردار شهر تفت)، مسکن و محیط روستا، ۳۷(۱۶۲)، ۳۸-۲۱. https://jhre.ir/article-1-1519-fa.html
References:
Alizadeh, H., & Habibi, K. (2011). Factors contributing to the formation of historical Islamic cities. Iranian-Islamic City Quarterly, 1(3), 71–76. https://www.magiran.com/p902456 [In Persian]
Baraldi, S. B., Governa, F., & Salonea, C. (2021). They tried to make me go to rehab. I said, no, no, no”. Representations of ‘deprived’ urban spaces and urban regeneration in Turin, Italy. Urban Research& Practice, 24(3), 119–136. https://doi.org/10.1080/17535069.2019.1611911
Chiu, Y. H., Lee, M. S., & Wang, J. W. (2019). Culture-led urban regeneration strategy: An evaluation of the management strategies and performance of urban regeneration stations in Taipei City. Habitat International, 86, 1–9. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2019.01.003
Guan, X., Wei, H., Lu, S., Dai, Q., & Su, H. (2018). assessment on the urbanizationstrategy in China: Achievements, challenges and reflections. Habitate International, 71, 97–109. https://doi.org/10.1016/j.habitatint.2017.11.009
Hasan-Zadeh, M., & Soltan-Zadeh, H. (2016). Classification of regeneration planning strategies based on the sustainability level of historical fabrics. Iranian-Islamic City Studies, 6(23), 19–29. https://sid.ir/paper/177433/fa [In Persian]
Hosen, B. (2023). THE FUTURE SETTLEMENT PATTERNS OF EARTH : ANTICIPATING HUMAN. Ecofeminism and Climate Change, 4(2), 112–117. http://doi.org/10.26480/efcc.02.2023.112.117
Izadfar, N. & Rezaei, M. R. (2020). Identifying The Key Factors Affecting Sustainable Urban Regeneration With A Futures Research Approach (Case Study: Dysfunctional Context Of Yazd City. Geography and Territorial Spatial Arrangement, 10(34), 109-130. https://gaij.usb.ac.ir/article_5332.html?lang=en [In Persian]
Kalhor, M., & Zabihi, H. (2019). Futures studies of urban project delays using causal layered analysis, scenario writing, fuzzy TOPSIS, and SWOT. Future Management Studies (Management Researches), 30(116), 185–199. https://sid.ir/paper/204282/fa [In Persian]
Lachenmayer, F., Bachtal, Y., & Pfnür, A. (2023). Future housing: A best-worst scaling approach to identify user requirements. European Real Estate Society. https://ideas.repec.org/p/arz/wpaper/eres2023_157.html
Lane, L., & Power, A. (2010). Housing Futures: our homes and communities. A report for the Federation of Master Builders. June, 1–67. https://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=1717436
Latifi, G., & Safari Chabok, N. (2013). Reviving the neighborhood concept in Iranian-Islamic cities based on modern urbanism principles. Urban Studies Quarterly, 2(8), 3–12. https://sid.ir/paper/493162/fa [In Persian]
Mandeli, K. (2019). Public space and the challenge of urban transformation in cities of emerging economies: Jeddah case study. Cities, 95, 102409. https://doi.org/10.1016/j.cities.2019.102409
Mashhadi, A., & Aminpour, A. (2017). Formulation of process and indicators affecting the architectural typology with the composition properties standard. Urban and Rural Management, 16(48), 173-186. https://ijurm.imo.org.ir/article-1-1950-fa.html [In Persian]
Memarian, G., & Dehghani Tafti, M. (2018). Seeking to Find a Novel Concept to Type and Typology in Architecture (Case study: Vernacular Houses in Taft, Type of Tallardar). Housing and Rural Envirnment. 37(162), 21-38. https://jhre.ir/article-1-1519-fa.html [In Persian]
Mohammadi Sarin Dizaj, M., & Akbari, M. (2024). Assessing of Empowering Worn-out informal Textures in Urban Settlements (Case Study: Tabriz City - Ipakchilar Neighborhood). Urban Environmental Planning and Development, 4(14), 78-102. https://sanad.iau.ir/en/Journal/juep/Article/910215 [In Persian]
Mohammadiani, Sh., Karimi Azeri, A., & Soltanzadeh, H. (2023). Recognition and analysis geographical and architectural factors in the sustainability of residential land use (Case study: traditional houses in Kermanshah city). Urban Environmental Planning and Development, 4(15), 33-46. https://sanad.iau.ir/en/Journal/juep/Article/910157 [In Persian]
Pourmohammadi, M. (2006). Housing Planning. SAMT Publications, 3rd Edition, Tehran. [In Persian]
Rezaei, M. (2013). Eternal and universal values of Islamic urban planning (A representation of the trans-physical and trans-temporal perspectives of Islamic cities). Islamic City Quarterly, 45(3), 169–190. https://sid.ir/paper/139109/fa [In Persian]
Roberto, E., & Hwang, J. (2015). Barriers to integration: Physical boundaries and the spatial structure of residential segregation. arXiv preprint arXiv:1509.02574. https://doi.org/10.48550/arXiv.1509.02574
Shadar, H., & Shach-Pinsly, D. (2024). Maintaining Community Resilience through Urban Renewal Processes Using Architectural and Planning Guidelines. Sustainability, 16(2), 560. https://doi.org/10.3390/su16020560
White, T., & Madden, D. (2024). Housing ideology and urban residential change: The rise of co-living in the financialized city. Environment and Planning A: Economy and Space, 56(5), 1368-1384. https://doi.org/10.1177/0308518X241230446
Zhong, X., & Chen, Y. (2022). Urbanization as a result of social and economic development: A complex process influenced by population, economy, and society. Journal of Urban Studies, 45(3), 123-145. https://doi.org/10.1016/j.eiar.2022.106900
Ziari, K., Hosseini, A., & Goodarzi, A. (2022). Analysis of Physical and Economic Policies with Housing-Led Urban Regeneration Approach: (Case Study: Jafre Mahini Neighborhood of Bushehr). Geography and Urban Space Development, 8(2), 219-240. https://jgusd.um.ac.ir/article_41885.html?lang=en [In Persian]
Ziyari, K., Rabani, T., & Saed-Moucheshi, R. (2017). Futures studies: A new paradigm in planning with emphasis on urban and regional planning (Foundations, concepts, approaches, and methods). Tehran University Press, 1st Edition, Tehran. [In Persian]
| COPYRIGHTS | |
| Publisher: Islamic Azad University, Zahedan Branch. © Authors retain the copyright and full publishing rights. This is an open access article under the CC BY-NC license: https://creativecommons.org/licenses/by-nc/4.0/ | |
[1] نویسنده مسئول: محمد رضاپاکدل فرد، پست الکترونیکی: rezapakdel2000@yahoo.com ، تلفن: 09143168187
