قرائت جماعت گرایانه از سلطه جنسیتی در اندیشه جان استوارت میل
فریبا نیک سیر
1
(
واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
)
سیدخدایار مرتضوی اصل
2
(
گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
)
فرامرز میرزازاده احمدبیگلو
3
(
گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
)
الکلمات المفتاحية: جان استوارت میل, جماعتگرایان, سلطه جنسیتی, قوانین و نهادها, مواهب اجتماعی.,
ملخص المقالة :
سلطه، انحصارطلبی و اِعمال قدرت منجر به نابرابری و بیعدالتی میشود و با استثمار و به حاشیه راندن فردِ ستمدیده، تبعاتی برای خودِ فرد و جامعه به همراه دارد. هدف از این نوشتار، پرداختن به علل سلطه به عنوان یکی از موانع رشد و پیشرفت زنان و مشارکت آنها در توسعه و سیاست است. به عنوان یک تحقیق کیفی، این مقاله از روشهای هرمنوتیکی استفاده میکند. بنابراین این نوشتار در پی آن است که از طریق استفاده از الگوی هرمنوتیکی کوئنتین اسکینر، با رویکرد جماعتگرایان منتخب، دیدگاه جان استوارت میل فیلسوف لیبرال- فایدهگرای قرن نوزدهم و فمینیست پیشرو را به خصوص نظریات وی در کتاب « انقیاد زنان » را در باره سلطه جنسیتی بررسی و سپس با کمک روش دیالکتیک هگل این دو اندیشه را در مقابل هم قرار دهد تا جدال، خودآگاهی و تضاد در اندیشه جماعتگرایان و لیبرالها را نشان دهد. پرسش این است که از نگاه جماعتگرایان منتخب، سلطه جنسیتی در رویکرد جان استوارت میل چه وزن و اعتباری دارد؟ نتایج مطالعه نشان میدهدکه اغلب جماعتگرایان منتخب در کل سلطه را با برخورداری از مواهب اجتماعی مرتبط میدانند و راهحل لیبرالی برای اصلاح قوانین و نهادها را چاره کار نمیدانند.