بازنمایی شخصیت زن در رمان قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران مورد مطالعه: رمان «سووشون» و رمان «چراغها را من خاموش میکنم»
الموضوعات : فصلنامه زن و جامعهمهناز جوکاری 1 , علی عربی 2 , علی روحانی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شیراز، مدرس دانشگاه یزد، یزد، ایران.
2 - دکترای جامعهشناسی و استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران .
3 - دکترای جامعهشناسی و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد، یزد ایران.
الکلمات المفتاحية: زنان, بازنمایی, سووشون, چراغها را من خاموش میکنم, فمنیسم, انقلاب اسلامی ایران,
ملخص المقالة :
تغییر، مسالهای بنیادی در جامعهشناسی است که زنان در دوران کنونی نقش مهمی را در آن بازی میکنند. میتوان گفت یکی از زمینههای اصلی نمود تغییرات، بستر ادبی جامعه است و بدین لحاظ بررسی رابطهی بین ادبیات و جامعه و به ویژه بازنمایی متون ادبی در علوم اجتماعی سبقهی تاریخی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و تکنیک میمهسیس[1]به دنبال پاسخ به این سؤال برآمده که شخصیت و جایگاه زن در برهم کنش با زیست جهان خود چگونه در رمانهای دو دورهی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بازنمایی شده است. بدین منظور دو رمان «سووشون» و «چراغها را من خاموش میکنم» را به عنوان نمونهی مورد مطالعه انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود که رمان «سووشون» بیانگر نگاه مکتب فمنیست روانکاوانه متعلق به موج دوم نظریات فمنیستی است که در آن، خانواده و روابط درونی آن به عنوان عامل اصلی وضعیت نابرابر میان زنان و مردان برجسته میشود. اما رمان «چراغها را من خاموش میکنم» تصویرگر زمینههای فرهنگی و ارزشی انقلاباسلامی است که بر وجود خانواده و تفکیک نقشهای زنانه و مردانه به عنوان حافظ نظم و کیان خانواده و جامعه تأکید دارد.
[1] Mimesis
Pouyande, Jafar (2011). Introduction to literature sociology, Tehran: Naghsh Publication.
Pirzad, Zoya (2001). I turn the lamps off, Tehran: Markaz Publication.
Torabi, Aliakbar (1997). The sociology of Persian Literature (sociology in Lterature), Tehran: Forugh Azadi publication.
Jafari, Marzie (2012). Novels In Iran, Cited in http://anthropology.ir/node/15411
Daneshvar, Simin (1970). Suvashun, Tehran: Kharazmi Publication.
Ruhani, Hassan (2010). “approaches and contexts in qualitative study”, Rahbord Quarterly, Vol. 19, No. 54, pp. 7-29.
Saraei, Hasan, Fathi, Surush and Zahra Zare (2008). “Qualitative approach in social studies”, Social Science Research letter, Vol. 2, No. 3, pp. 83-105.
Shabaniverki, Bakhtiar and Sedighe Kazemi (2010). “Method or Bevesh”, Rahbord Quarterly, Vol. 19, No. 54, pp. 33-58.
Sadeghi, Mitra (2005). “Story writer Women”, Women message magazine, No. 158, pp. 318-338.
Fazeli, Nematollah (2007). The sociology of Arts and Literature, Tehran: Allame tabatabaei University.
Flick, Uoh (2008). Introduction to qualitative research in social science, Translated by Hadi Jalili, Tehran: Ney publication.
Leonard, Jacques (1992). Sociological literature and its various branches, encyclopaedia universalis, vol x, pp. 904-908.
Ruspini Elisabetta and Angela Dale (2002). the Gender Dimension of Social Change, The Policy Press: England.
Tadie, Jean-Yves (1987). Sociological literature and founders, literary criticism in the twentieth century, Paris: Pierre Belfond.
Godarzinejad, Asiyeh (2009). Characterizations in “I turned the lamps off novels” novel, Persian Language Quarterly,Vol. 5, No. 14, pp. 155-172.
Gholami, Fatemeh, & Mehdi Dadrezaei (2010). Women Identity in paradoxes of fictional characters, France Language Studies magazine, No. 2, pp. 45-57.
Valizadeh, Vahid (2009). Gender in Iranian women novelist, Literacy Criticism magazine, No. 1, pp. 191-224.
_||_