رویکرد فازی و پهنهبندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)
الموضوعات : فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ایحسن جواهری 1 , حسین حاتمی نژاد 2 , کرامت اله زیاری 3 , احمد پور احمد 4
1 - دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 - اﺳﺘﺎدﻳﺎر جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 - اﺳﺘﺎد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران، تهران، ایران
4 - اﺳﺘﺎد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تهران، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: کریجینگ, فقر چندبعدی, رویکرد فازی, پهنهبندی فقر, فقر شهری, زمینآمار, کامیاران,
ملخص المقالة :
اغلب روشهای تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روشها تکبعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار میداند. دوم، این روشها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم مینمودند. توجه به سایر محرومیتها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعههای فازی طی دهههای گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده فقر، جایگاه ویژهای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در اینگونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روشهای فازی و مدلسازی زمینآماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنهبندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و دادههای این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونههای انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقهای در سال 1391 جمعآوری شده است. در این پژوهش از میان روشهای سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روشهای زمینآماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدلهای زمینآماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بودهاند. نتایج در قالب پهنهبندی علمی صورت گرفته به وضوح نشاندهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.