نقش دولتها در تحولات ناحیهای شاخصهای توسعه روستایی پس از انقلاب اسلامی (مورد مطالعه: استان کهگیلویه و بویراحمد)
یعقوب اسفرم
1
(
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
)
مرتضی قورچی
2
(
استادیار گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
)
پگاه مرید سادات
3
(
استادیار گروه جغرافیای انسانی و آمایش، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
)
الکلمات المفتاحية: نابرابری فضایی, کهگیلویه و بویراحمد, گقتمان, حکومتمندی, مدیریت فضا,
ملخص المقالة :
براساس مفهوم حکومتمندی که توسط میشل فوکو مطرح گردید دولتها درصدد آن هستند تا کلیه ابعاد زیست شهروندان را کنترل نمایند. از این منظر میتوان تولید فضا(برابر/نابرابر) را پیامد عملکرد حاکمیت سیاسی در مقطع مشخصی از زمان(تاریخ) در قالب گفتمانهای مسلط دانست. بعد از انقلاب اسلامی چهار گفتمان سازندگی، توسعه سیاسی، عدالتگرا و اعتدال و توسعه، بر فضای کشور مسلط شدند و تلاش کردند تا با مدیریت سیاسی فضا و برنامهریزی به تولید فضای متناسب با اهداف خود بپردازند اما پیامدهای سیاستگذاری و برنامهریزی گفتمانها نشان دهنده ناکارآمدی برنامههای توسعه بوده است و فضای کشور در سطوح ملی و محلی دچار عدم تعادل میباشد. با توجه به این مساله هدف از این پژوهش تحلیل نقش دولتها در توسعه فضایی شاخصهای توسعه روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد میباشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جمع آوری داده ها به دو صورت کتابخانه-ای و میدانی میباشد. جهت تحلیل فضایی از تکنیک(Vikor) , برای ترسیم نقشهها از نرمافزار GIS استفاده شده است . نتابج نشان میدهد که دولتها با توجه به تعریف و رویکرد خود به توسعه اقدام به برنامهریزی کردند و سعی کردند گفتمان خود بر فضا را مسلط سازند و به دلایل گوناگون از جمله درک نادرست از توسعه روستایی، عدم دستیابی به منابع مالی نتوانستند به اهداف خود برسند. علاوه براین یافتهها نشان میدهد روستاهایی که در مرکز استان یا شهرستان واقع شدهاند وضعیتی مناسبتری نسبت به روستاهای حاشیهای و پیرامونی دارند. دهستان آجم در بخش دیشموک شهرستان کهگیلویه وضعیت نامناسبی دارد و در مقابل دهستان سررود شمالی در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد از وضعیت مناسبی برخوردار است. با بهبود وضعیت روستاها، همچنان نابرابری فضایی مساله اصلی استان کهگیلویه و بویراحمد میباشد و این نابرابری در همه دولتها به صورت مناطق شرقی و جنوبی برخوردار و مناطق شمالی و غربی غیربرخودار از مزایای توسعه بوده است