سازمانهای بینالمللی و دموکراتیزاسیون: مطالعه موردی افغانستان
الموضوعات :آرزو روانستان 1 , نوذر شفیعی 2 , حسین دهشیار 3 , رحمت حاجی مینه 4
1 - دانشجوی دکتری روابط بینالملل، دانشکده علوم انسانی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - استادیار روابط بینالملل، گروه علوم سیاسی، دانشکده اقتصاد و علوم اداری دانشگاه اصفهان. ایران.
3 - استاد گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
4 - استادیار روابط بینالملل گروه ارتباطات و علوم اجتماعی، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: دموکراسی, سازمان ملل, دموکراتیزاسیون, سازمانهای بینالمللی, اقتدار زدایی,
ملخص المقالة :
چکیدهدر رویکرد دموکراتیزاسیون ریشه جنگ و ناامنی در نظام بینالملل، فقدان دموکراسی است. لذا دموکراتیزاسیون دولتها به یک روند مهم در جهان پساجنگ سرد تبدیل شده است. این مهم گاه در شکل پروسه و گاه در شکل پروژه توسط سازمانهای بینالمللی که دارای مشروعیت و مقبولیت جهان شمولی هستند، در حال انجام است. هدف این تحقیق بررسی نقش سازمانهای بینالمللی بر دموکراتیزاسیون دولتهایی است که در وضعیت غیر دموکراتیک قرار دارند. از این رو در این مقاله با تمرکز بر نقش سازمان ملل متحد به عنوان یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای بینالمللی دولتی، این سؤال مطرح میگردد که سازمانهای بینالمللی، بهویژه سازمان ملل متحد چگونه در دموکراتیزه کردن دولتها نقش دارند؟ فرضیه مقاله که به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که سازمان ملل متحد از طریق نهادهای اصلی خود نظیر شورای امنیت، مجمع عمومی و دبیرکل با پیادهسازی و اجرای اقدامات حقوقی، سیاسی (یا دیپلماتیک) و نهادسازی در جهت تسریع اقتدار زدایی و تثبیت دموکراسی در کشورهای غیردموکراتیک نقش فعالی را ایفا کرده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که سطوح بالای استقلال و مشروعیت سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل امر دموکراتیزه کردن دولتهای غیردموکراتیک را امکانپذیر ساخته است. نمونه افغانستان برای روشنتر شدن این تعامل بررسی خواهد شد.
_||_