فقر و غنا از دیدگاه هجویری و خواجه عبدالله انصاری
الموضوعات :
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران جنوب
الکلمات المفتاحية: فقر, غنا, فقر اضطراری, فقر اختیاری, فقر تحقیق,
ملخص المقالة :
فقر وغنا در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و غنا، نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است.از دیدگاه هجویری و خواجه عبدالله انصاری، غنا در معنی توانگری و دولتمندی حقیقی، خاصّ حق است و غنای خاصّ خلق، غنای دل، در معنای توانگری قلب است. توانگری قلب مقامی است که بنده در آن، خود را از همة جهان و جهانیان بینیاز میداند و چون حقّ را یافته، التفاتی به ماسویالله نمیکند.از سوی دیگر، فقر نیز در معنای درویشی، همانا نیازمندی به خدای ـ تعالی ـ است. درویش در این نیازمندی به هیچ سببی از اسباب دنیایی تعلّق خاطر ندارد. وی با رسیدن به مرتبة حقیقت فقر یعنی از دنیا برهنه گردیدن و به فنا فی الله رسیدن، به توانگری راستین یعنی ایمن بودن به خدای ـ تعالی ـ میرسد.در این مقاله با استناد به سخنان بزرگان طریقت، غنای دل، یافتِ ولینعمت و نفی نعمت، و فقر، نفی اسباب و اثبات مسبب ـ قادر متعال ـ است. بنابراین این مقاله با تفسیر و توضیح فقر و غنا و مراتب آن، کوششی است برای اثبات آنکه این دو واژه مرادف یکدیگر و گویای دو مقام و درجه در عرفان با یک معنا و مفهوم مشترک از دیدگاه عرفانی است.
_||_