واکاوی مدلهای ارتقا نواحی بازمانده از توسعه با تاکید بر تجربه های جهانی
الموضوعات :علی محمد ابراهیمی 1 , پرویز آقایی 2
1 - دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 - دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه، شهید بهشتی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: حاشیهنشینی, بافت فرسوده, مناطق راکد, توسعه, بازآفرینی,
ملخص المقالة :
در هزاره سوم چالشهای مرتبط با نواحی بازمانده از توسعه به یکی از ابربحرانهای شهری بدل گشته که چارهجویی و کندوکاو برای ساماندهی و حل آن در دستور کار سیاستگذاری و مدیریت شهری، منطقه ای و ملی قرار دارد. آمریکا، چین و کشورهای سوسیالیستی اروپا از جمله جوامع پیشرو در این زمینه هستند که تعدد و کثرت برنامههای آنها مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته است. این کشورها طیف وسیعی از برنامهها را بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم در دستور کار قرار دادهاند بر همین اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانهای و با درک اهمیت این مساله و چالشهای روبه تزاید شهری در ایران درصدد صورت-بندی و تحلیل و بررسی این برنامهها است تا از یک سو موجب غنای علمی این مباحث در داخل کشور شود و از سوی دیگر ساختار اجرایی آنها را استخراج نماید. نتایج پژوهش که بر پایه نه برنامه اجرایی است نشان میدهد که ابتکار عملهای بخش دولتی (و بخصوص دولتهای محلی) و بهرهگیری از استعدادهای بخش خصوصی از اصلیترین محرکهای بازآفرینی نواحی بازمانده از توسعه با تاکید بر مناطق حاشیهنشین، راکد و بافت فرسوده است و در تمامی مدلهای ارتقا؛ توسعه از بالا (بخش دولتی و خصوصی و گاها نهادهای غیرانتفاعی) و توسعهپذیری از پایین (ساکنان محلی) رخ داده است و حتی رویکردهای مشارکتی بر پایه ظرفیت اجتماعات محلی کمتر مورد توجه قرار دارد. نتایج پژوهش که بر پایه نه برنامه اجرایی است نشان میدهد که ابتکار عملهای بخش دولتی (و بخصوص دولتهای محلی) و بهرهگیری از استعدادهای بخش خصوصی از اصلیترین محرکهای بازآفرینی نواحی بازمانده از توسعه با تاکید بر مناطق حاشیهنشین، راکد و بافت فرسوده است.