واکاوی نمودهای شخصیت خودشکوفا در بوستان و گلستان سعدی با رویکرد تطبیقی به نظریه راجرز
الموضوعات :
سیده فاطمه مظفرپور خوشرودی
1
(دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائمشهر، ایران)
ناهید اکبرى
2
(استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائمشهر، ایران(نویسنده مسؤول))
حسینعلی پاشاپاسندی
3
(استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائمشهر، ایران)
الکلمات المفتاحية: سعدی, بوستان, گلستان, خودشکوفایی, کارل راجرز,
ملخص المقالة :
نیمة دوم قرن بیستم، مکتب انسانگرایی پدیدار شد. هدف در این مکتب، تلاش برای بالابردن سطح خودآگاهی انسان و کشف توانمندیهای بشر امروزی است. یکی از طرفداران و نظریهپردازان این مکتب کارل راجرز (1902‑1987م.) بود. او ویژگیهایی را برای افراد در مسیر رشد و شکوفایی برگزید. از میان حکیمان و بزرگان ادب فارسی، سعدی در دوران زندگی با مسائل گوناگون اجتماعی روبهرو بوده است. وی در قالب حکایت و شخصیتهای داستانی، راهکارهایی برای رسیدن انسان به رستگاری معرفی میکند. در این پژوهش، شخصیتهای دو اثر مهم و ارزشمند بوستان و گلستان سعدی برپایة الگوی انسان خودشکوفای راجرز بررسی میشود و مطابق با دیدگاه وی تطبیق مییابد. نگارندگان در این پژوهش، خودشکوفایی و انسان خودشکوفا را بحث و بررسی میکنند. نتیجة بررسیها نشان میدهد در این دو اثر تعلیمیِ ارزشمند که رهاورد سیر آفاقی و انفسی سعدی است، شخصیتهایی از اقشار گوناگون، ازجمله عالم، عارف، زاهد، ملکزاده و همسر مرد درویش نقش تأثیرگذاری داشتهاند. آنان با پذیرش روبهروشدن با دشواریهای زندگی، خلّاقیت و ارادة آزاد در تصمیمگیریها، مطابق نظریة راجرز، توانستهاند به خودآگاهی و کمال انسانی راه یابند.
https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=38891، 130‑140.
_||_