ادبیات داستانى و توسعه اجتماعى
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیکبرى مژده جویبارى 1 , عیسى چراتى 2
1 - مربى دانشگاه آزاد اسلامى واحد جویبار
2 - دانش آموخته کارشناسى ارشد جامعه شناسى
الکلمات المفتاحية: تحلیل محتوا, توسعه, سنت, ادبیات داستانى,
ملخص المقالة :
این پژوهش در پى پاسخ به این پرسش است که آیا نویسندگان معاصر در دوران ورود مدرنیته به ایران، توجهى به توسعه و گذر از سنت داشته اند؟ و اگر این گونه بوده چه مفاهیمى را مدنظر داشته اند؟ در این بین با بررسى آثارى از پنج نویسنده (دهخدا، جمال زاده، هدایت، آل احمد و دانشور) که در بازه زمانى 1250 تا 1350 خورشیدى نوشته شده اند، در پى پاسخ به این پرسش با شیوه تحلیل محتوا پرداختیم. در نهایت با شمارش مقولات مفهومى سنتى و عناصر و پیش نیازهاى مدرنیته و توسعه، مشخص شد در تعداد دفعات استفاده از مفاهیم سنتى و مدرن، بیش ترین مقولات مطرح شده مربوط به عناصر مرتبط با توسعه فرهنگى بوده است. بر این اساس حرکت رو به تغییر در ادبیات معاصر ایران را مى توان حرکتى آگاهانه دانست. این وضع در آثار نویسندگان مورد بررسى نشان دهنده بینش و درک مسئله توسعه در ایران در بازه زمانى ذکر شده است.