دستور زبان روایت در داستان دژ بهمن بر اساس نظریه آلژیرداس گریماس
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیمحبوبه زمانی بروجنی 1 , اصغر رضاپوریان 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران. نویسنده مسئول.
الکلمات المفتاحية: سبکشناسی, نقد ادبی, روایت جادو, نظریه گریماس, دژ بهمن,
ملخص المقالة :
با استفاده از الگوی روایی گریماس میتوان انواع داستان و روایت را تحلیل کرد و مطابقت یا عدم تطبیق داستانها با نظریه روایی گریماس سنجید و حتی به عناصر درون متن نیز دستیافت. داستان دژ بهمن یکی از داستانهای جادویی شاهنامه است. در این مقاله پژوهشگر قصد دارد با کمک یافتههای رساله مذکور، این داستان را بر اساس نظریه روایی آلژیرداس گریماس نقد و تحلیل کرده، مطابقت الگوی گریماس با آن را بسنجد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد تمامی داستانهای جادویی شاهنامه از جمله داستان دژ بهمن با الگوی روایی گریماس مطابقت دارند و کنشگرهای مورد نظر گریماس، در این داستانها وجود دارند و ایفای نقش میکنند؛ اما در همان حال، داستانهای جادویی شاهنامه ویژگیهای منحصربهفردی نیز دارند که بررسی این خصوصیات ویژه میتواند اصالت برخی از داستانها را زیر سؤال ببرد یا اصالت داستانهایی که محل تردید هستند را قوت ببخشد.
_||_