سنخهای ارزشی محلههای حاشیهنشین شهر تهران
محورهای موضوعی : جامعه شناسی توسعهنرگس رحمانی 1 , تقی آزادارمکی 2 * , باقر ساروخانی 3
1 - دکتری جامعهشناسی فرهنگی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد گروه جامعهشناسی، دانشگاه تهران، ایران
3 - استاد گروه جامعهشناسی، دانشگاه تهران، ایران
کلید واژه: ارزشهای مادی, ارزشهای فرامادی, سنخهای ارزشی, حاشیهنشینی,
چکیده مقاله :
امروزه بیش از هر زمان دیگری یکی از موضوعات مهم و اساسی در حوزة علوم اجتماعی بهویژه جامعهشناسی موضوع "ارزش و تغییرات ارزشی" است. مطالعات و تحقیقاتی که تا کنون در شهر تهران انجامگرفته نشان دادند که ارزشهای افراد در جامعة ایرانی دچار تغییرات و دگردیسی عمده و اساسی شده است، بنابراین پژوهش حاضر باتکیهبر تئوری تغییرات ارزشی اینگلهارت به دنبال این سؤال اساسی است که جهت ارزشهای دوازدهگانه اینگلهارت میان حاشیهنشینان محلات مناطق ۴ و ۱۹ شهر تهران چگونه است؟ دادههای این پژوهش با تکمیل ۴۰۰ پرسشنامه به روش نمونهگیری آنلاین و نمونهگیری در دسترس از زنان و مردان بالای ۱۸ سال محلات حاشیهنشین مناطق نامبرده و همچنین جهت مقایسه با محلات غیر حاشیهنشین همین مناطق، گردآوری و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی وضعیت مجموعههای ارزشی نشان میدهد که هم محلات حاشیهنشین و هم غیر حاشیهنشین، ارزشهای التقاطی متمایل به مادی را نسبت به ارزشهای فرامادی در اولویت بالاتری قرار میدهند. باتوجهبه رویکردهای غالب موجود جامعه در خصوص سنخهای ارزشی و مجموعههای ارزشی میتوان گفت در بین نمونههای موردمطالعه جهت مجموعههای ارزشی به سمتوسوی قطبی شدن در حرکت است درحالیکه به قول اینگلهارت جامعهای در فرایند توسعه پایدار قرار دارد که توأمان دارای ارزشهای مادی و فرامادی باشد
Today, more than ever, one of the most important and fundamental topics in the field of social sciences, especially sociology, is the topic of "values and value changes." Studies and research conducted so far in Tehran have shown that the values of individuals in Iranian society have undergone a major and fundamental changes and transformation. Therefore, the present study, relying on Inglehart's theory of value changes, seeks to answer this fundamental question: What is the orientation of Inglehart's twelve values among the Marginalized residents of Regions 4 and 19 of Tehran? The data for this study were collected and analyzed by completing 400 questionnaires using online sampling and convenience sampling methods from women and men over 18 years of age in the Marginalized neighborhoods of the aforementioned Regions, as well as for comparison with non-Marginalized neighborhoods in the same Regions. The results of the study of the status of value sets show that both marginal and non-Marginalized neighborhoods give higher priority to eclectic values that tend towards materialism over Post material values. Considering the prevailing approaches of society regarding value sets, it can be said that among the studied samples, the direction of value types and value sets is moving towards polarization. While, according to Inglehart, a society is in the process of development that has both material and Post material values.
آزاد ارمکی، تقی. (1383). طبیعت نظام ارزشی جامعه ایران:مادی، فرامادی یا تلفیقی. نامه پژوهشی فرهنگی، سال 8 شماره 10، 15-1.
آزاد ارمکی، تقی و ظهیرینیا، مصطفی. (1389). بررسی سنخهای ارزشی و تغییرات فرهنگی در خانواده. فصلنامه خانوادهپژوهی، سال 6 شماره 23، 297-279.
آزاد ارمکی، تقی و ظهیرینیا، مصطفی. (1390). بررسي جهتگیری ارزشي و ارتباط آن با تغييرات اقتصادي و اجتماعي در استان هرمزگان (موردمطالعه شهروندان شهر بندرعباس). فصلنامه تخصصي علوم اجتماعي دانشگاه آزاد اسلامي - واحد شوشتر، سال 5، شماره 14، 22- 1.
اینگلهارت، رونالد. (1395). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی. (ترجمهی مریم وتر). تهران: انتشارات کویر.
پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، مرکز ملی رصد اجتماعی وزارت کشو.ر. (1394). پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان. موج سوم (ویرایش اول). پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
دفتر طرحهای ملی. (1382). ارزشها و نگرشهای ایرانیان. پژوهشکده فرهنگ و هنر و روابط اجتماعی وزارت کشور. ایران.
ریتزر، جورج. (1395). نظریة جامعهشناسی. (ترجمه هوشنگ نایبی). تهران: نشر نی.
سیدمن، استیون (1393). کشاکش آرا در جامعهشناسی.(ترجمهی هادی جلیلی). تهران: نشر نی.
قلیچ، مرتضی. (1391). جهانیشدن فرهنگی و تأثیرات آن بر ارزشهای زناشویی و روابط خانوادگی. (رساله دکتری، دانشگاه. دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي، 17/10/1391).
کفاشی، مجید. (1395). کاربرد نرمافزار spss در پژوهش اجتماعی. تهران: فوژان.
مديری، فاطمه. (1397). گونههای مختلف ارزشهای خانوادگی و همبستههای اقتصادی اجتماعی آن در شهر تهران. جامعهشناسی كاربردي، سال 29، شماره پياپي (69)، شماره 1، 166-147.
میلز، آندرو و براویت، جف. (1385). درآمدی بر نظریههای فرهنگی معاصر. (ترجمه جمال محمدی). تهران: ققنوس.
ناصری سهیلا و ساروخانی باقر. (1396). بررسی عوامل موثر برساخت قدرت در خانواده (مطالعهی موردی شهر تهران. فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر. سال 11، شماره2 ، 22-1 .
وثوقی، منصور و علی اکبر نیک خلق (1370). مبانی جامعهشناسی. تهران: انتشارات خردمند.
De graaf, non dirk & Evans G. (1996). why are the young more post materialist? Journal of Comparative political studies, vol 26 issue 6.
Ferrari, M. (2000). Generations and value change across time. international review of sociology- Revue international de sociology, Vol. 10, No. 2, PP. 223-233.
Nicoleta, U. (2015). Modern and Postmodern Perspectives on Social Values. Postmodern Openings, Lumen Publishing House. Volume 6, Issue 1, pp: 87-94.
| Journal of Sociological Studies of Sustainable Development Volume 1, Issue 3, pp. 17-32, 2025 homepage: http://sanad.iau.ir/journal/jsssd/ |
|
@ Value Types of Marginalized Neighborhoods in Tehran City
Narges Rahmani1, Taqi Azad Armaki2*, Bagher Saroukhani3
1. Ph.D. in Cultural Sociology, Science and Research Unit, Islamic Azad University, Tehran, Iran. E-mail: Narges_rahmani1344@yahoo.com
2. Professor, Department of Sociology, University of Tehran, Iran (Corresponding Author). E-mail: azadarmaki@gmail.com
3. Professor of Sociology, University of Tehran, Iran. E-mail: B.saroukhani@yahoo.com
Article Info | ABSTRACT | |
Article type Research Article
Article history Received: 20 April 2025 Accepted: 22 August 2025 Published: 23 August 2025
Keywords: Marginalization, materialistic values, post-materialistic values, value types.
| Introduction: Today, one of the most important and fundamental issues in the field of social sciences, especially sociology, is the topic of "values and value changes." Studies conducted in Tehran have shown that the values of individuals in Iranian society have undergone significant transformations. Therefore, the primary question is what the balance or polarization of the twelve values identified by Inglehart is among marginalized communities in areas 4 and 19 of Tehran compared to non-marginalized communities in these areas. Objective: The main aim of this paper is to identify the direction of the twelve values and the types of values in the marginalized neighborhoods of regions 4 and 19 of Tehran. Materials and Methods: Materials and Methods: Given the main topic and question of the research, a survey method was used. Data were collected by questionnaire, using online and accessible sampling method from women and men over 18 years of age in the marginal neighborhoods of the mentioned areas, as well as for comparison with non-marginal neighborhoods of the same areas, and were analyzed using descriptive and inferential statistics. Findings: The results indicate that both marginalized and non-marginalized neighborhoods prioritize materialistic values over post-materialistic values. Conclusion: Considering the prevailing societal approaches, it can be said that among the studied samples, there is a trend toward polarization in value sets, whereas, according to Inglehart, a society is in a state of sustainable development when it simultaneously possesses both materialistic and post-materialistic values. | |
Cite this article: Rahmani, N., Azad Armaki, T., Saroukhani, B. (2025). Value Types of Marginalized Neighborhoods in Tehran City. Journal of Sociological Studies of Sustainable Development, 1(3), 17-32.
©The Author(s). Publisher: West Tehran Branch |
سنخهای ارزشی محلههای حاشیهنشین شهر تهران
نرگس رحمانی1 ، تقی آزاد ارمکی2*، باقر ساروخانی3
1 دکتری جامعهشناسی فرهنگی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.Narges_rahmani1344@yahoo.com
2 استاد، گروه جامعهشناسی، دانشگاه تهران، ایران (نویسنده مسئول). azadarmaki@gmail.com
3 استاد، گروه جامعهشناسی، دانشگاه تهران، ایران. B.saroukhani@yahoo.com
اطلاعات مقاله |
| چکیده | ||
نوع مقاله پژوهشی |
|
روش: با توجه به موضوع و سوال اساسی پژوهش از روش پیمایش استفاده است. جمعآوری دادهها توسط پرسشنامه، به روش نمونهگیری آنلاین و در دسترس از زنان و مردان بالای ۱۸ سال محلههای حاشیهنشین مناطق نامبرده و همچنین جهت مقایسه با محلههای غیر حاشیهنشین همین مناطق، گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و استباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج حاصل از بررسی وضعیت مجموعههای ارزشی نشان میدهد که هم محلههای حاشیهنشین و هم غیر حاشیهنشین، ارزشهای التقاطی متمایل به مادی را نسبت به ارزشهای فرامادی در اولویت بالاتری قرار میدهند. نتیجهگیری: باتوجهبه رویکردهای غالب موجود جامعه میتوان گفت در بین نمونههای موردمطالعه جهت مجموعههای ارزشی به سمتوسوی قطبی شدن در حرکت است درحالیکه به قول اینگلهارت جامعهای در فرایند توسعه پایدار قرار دارد که توأمان دارای ارزشهای مادی و فرامادی باشد. | ||
تاریخچه دریافت: 31/01/1404 پذیرش: 31/05/1404 انتشار: 01/06/1404
کلیدواژهها ارزشهای فرامادی، ارزشهای مادی، حاشیهنشینی، سنخهای ارزشی. | ||||
ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران غرب © نویسندگان. |
Extended Abstract
Purpose
Today, more than ever, one of the most important and fundamental topics in the field of social sciences, especially in sociology, is the issue of "values and value changes." Different discourses have emerged regarding value changes in Iranian society, each of which advocates for the polarization or non-polarization of values in society. According to Inglehart's theory of value transformation, which is also the theoretical basis of the present article, individuals' priorities reflect their social and economic environments, and countries that enjoy relatively good economic, political, and social order gradually shift from material values, such as "high economic growth in society," "ensuring the existence of a strong military and defense force in our country," "maintaining order in the country," "fighting crime," "fighting price increases," and "maintaining economic stability," to post-material values such as "moving toward a more humane and friendly society," "moving toward a society in which the value of thought is greater than money and capital," "observing that people have a greater right to express their opinions about decisions related to their work and society," "trying to make cities and villages more beautiful," "allowing people more freedom to express their opinions about important government decisions," and "defending freedom of speech." According to Inglehart's claim, the value priorities of poor people living in the city's marginalized neighborhoods, who are severely deficient in terms of physical, legal, social, cultural, welfare services, and urban infrastructure, can be different from those living in the context of urban society. Therefore, the present article seeks to understand and recognize the issue of the value balance and polarity or non-polarity of the twelve values and value types in the marginalized neighborhoods of Districts 19 and 4 of Tehran. The overall goal of the research is to identify, direct, and compare the twelve values and value types of the marginalized neighborhoods of the aforementioned areas, in comparison with the non-suburban neighborhoods of the same areas.
Methodology
In this study, a survey method was used and a questionnaire was used to collect data. The statistical population was people aged 18 and above in the marginal neighborhood of Golshan (Khak Sefid) Shemiran No in Region 4, Dolatkhah North and South, and Esmailabad in Region 19. For the purpose of comparison, these neighborhoods were compared with non-marginal neighborhoods in the same mentioned areas. The unit of analysis was the individual, and the sample size was estimated at 400 people using the Cochran formula. The online and convenient sampling method was used. Data entry and extraction of questionnaire information were performed using SPSS software, and descriptive and inferential statistics were used to analyze the data using one-way analysis of variance. In this study, a construct validity measurement tool was used to determine the level of validity. Because many similar studies have been conducted in other countries by Inglehart and in Iranian society by researchers and experts such as Azad Aramaki, the reliability of the research instrument has been previously assessed and confirmed. For example, the studies of Azad Aramaki (2004) and Azad Aramaki and Zahirinia (2010) confirm the reliability of the present study.
Findings
The findings of the study, with regard to Inglehart's twelve values, showed that the values in all neighborhoods tended more towards materialistic values. The ANOVA table also showed that there was no significant difference between the averages of the value types (pure material, pure post-material, eclectic inclined to material, eclectic inclined post-material) in the studied marginal neighborhoods (Golshan, Shemiran-e-No, and Dolatkhah North and South, and Esmailabad neighborhoods, both with each other and with other non-marginal neighborhoods in regions 4 and 19). In other words, the value types of all neighborhoods were close and similar to each othe.
Conclusion
The results of the present study are in line with studies that show that values in Iranian society are eclectic and tend to be more materialistic. The findings of this article did not confirm Inglehart's theory of value changes. The present study showed that the value types of residents of Marginalized neighborhoods do not differ significantly in terms of value orientation compared to non- Marginalized neighborhoods, and both are moving towards integrated and materialistic values. These findings contradict the expectation based on Inglehart's theory, which predicts a trend towards post-material values with increasing development. The findings of the present study challenge Inglehart's theory in the context of Iranian society and show that the values of Marginalized residents, despite economic and social deprivation, are similar to those of non-marginal residents. Therefore, the reasons for the twelve similarities in values in Marginalized and non- Marginalized neighborhoods can be a reflection of the social and economic conditions and situation of Iranian society, and there are priority values that are rare and scarce for respondents from the society. The current economic crisis has affected the Iranian society, so that this has had a great impact on the priorities of individuals and has pushed values towards a more materialistic integration. Finally, in order for Iranian society to prevent the polarization of values and to achieve sustainable development, material values are as important as post-material values. Ultimately, it is important to reach a certain point for each of them so that the society does not suffer social and economic costs, therefore, to maintain balance and achieve sustainable development, material and post-material values must exist simultaneously.
مقدمه
امروزه بیش از هر زمان دیگری یکی از موضوعات مهم و اساسی در حوزة علوم اجتماعی بهویژه در جامعهشناسی موضوع "ارزش و تغییرات ارزشی" است. مطالعات و تحقیقاتی که تا کنون در شهر تهران انجامگرفته، نشان دادند ارزشهای افراد در جامعة ایرانی دچار دگردیسی عمده و اساسی شده است، بهگونهای که ارزشهای افراد در خصوص مسائل مهم نسبت به گذشته تغییر کرده است. برای مثال تغییراتی در نظام قدرت تصمیمگیری در خانوادههای ایرانی ایجاد شده است. بهطوریکه طرح ملی سال ۱۳۸۲ نشان داد، روند قدرت تصمیمگیری همة اعضا خانواده در مورد مسائل مهم، از ۹/۱۸ در صد به ۸/۳۴ در صد در سال ۱۳۹۴ رسیده است(Research Institute of Culture, Art and Social Relations, 2002, 2015).. همینطور در خصوص نقش اشتغال زنان و تأثیر آن در خانواده، ارزشهای جدیدی جایگزین ارزشهای قبلی شده است بهطوریکه یافتههای پژوهشی نشان داد ساخت قدرت در خانوادههایی که زنان شاغل هستند به نسبت زنانی که شاغل نیستند دمکراتیکتر است (Naseri, Saroukhani, 2017: 18).
هر چند برنامههای نوسازی در جامعة ایرانی ناقص و ابتر ماند، اما در چندین دهه اخیر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران یکی از مهمترین دورههای حیات خویش را تجربه کرده است. بهگونهای که همواره در معرض برنامههای نوسازی، توسعه اقتصادي و اجتماعي بوده، و توانسته تغییرات ساختاری را در جامعة ایرانی به همراه داشته باشد. تغییرات ساختاری اجتماعی و فرهنگی در نتیجه بهبود شاخصهای نوسازی همچون صنعتیشدن، افزایش میزان شهرنشینی، افزایش مهاجرت، توسعه شبکههای حملونقل، افزایش سطح بهداشت و درمان، توسعه وسایل ارتباطجمعی، توسعه تکنولوژیهای نوین ارتباطی، توسعه نهادهای اجتماعی جدید مانند آموزشوپرورش و دانشگاهها را به دنبال داشته است (Azad Aramaki and Zahirinia, 2010: 281). اگرچه بهبود شاخصهاي مذکور نشان از افزايش سطح توسعه انساني و اقتصادي جامعه ايراني دارد، اما نكته مهم این است که به دنبال فرايند نوسازي، تغییرات و دگرگونیهای ارزشي نیز در جامعة ایرانی به وقوع پیوسته است (Azad Aramaki, Zahirinia, 2011).
اما آن چیزی که پیرامون مفهوم ارزشها در جامعهشناسی تعریفشده، این است که اهمیت و اعتبار ارزشهای اجتماعی1 در جوامع در حال تغییر و دگرگونی است بهطوریکه امکان دارد ارزشی اهمیت خاص خود را از دست بدهد و بهتدریج جای خودش را به ارزش دیگری بدهد و ارزش جدیدی دیگری جایگزین ارزش قبلی شود، و یا اینکه ارزشی از اهمیت بیشتری نسبت به قبل برخوردار شود.
موضوع دیگری که میتواند در مورد ارزشها مهم باشد این است که تغییرات ارزشی در جوامع به طور یکنواخت صورت نمیپذیرد. تغییرات ارزشی باتوجهبه شرایط اجتماعی هر جامعهای متفاوت است. چراکه نظام فرهنگی اجتماعی و اقتصادی جوامع با یکدیگر متفاوت است. نهتنها ارزشهای هر جامعهای با جامعة دیگر متفاوت است؛ بلکه حتی، درون هر جامعهای از خردهفرهنگهای متفاوتی تشکیلشده است که تنوعات قومی و فرهنگی در آنها دیده میشود. برایناساس میتواند در برخی موارد نظام اجتماعی خانوادههایی که در محلات حاشیهنشین 2شهرها زندگی میکنند با خانوادههایی که در متن جامعه شهری زندگی میکنند متفاوت باشد. چراکه شرایط زیستی، اجتماعی و فرهنگی حاشیهنشینان با افرادی که در متن جامعه شهری زندگی میکنند یکسان نیست، زیرا دغدغههای حاشیهنشینان نسبت به مسکن، کار، بهداشت، آموزش، تحصیل، حملونقل و امنیت و... خیلی بیشتر از افرادی است که در متن جامعه شهری زندگی میکنند میباشد
در ادامه بحث پیرامون ارزشها، آن چیزی که بااهمیت است این است که جهت تغییرات ارزشی نیز در مکانها و زمانهای گوناگون متفاوت است، اما آنچه مهم است این است که تنها رسیدن به سمتوسوی ارزشها پایان کار نیست، بلکه شناسایی جهت ارزشهای مادی و فرامادی، آغازی برای هویدا شدن وحدت و یا کثرت ارزشهای اجتماعی است. زیرا یکی از دغدغههای صاحبنظران در حوزة علوم اجتماعی و به طور خاص در جامعهشناسی، توجه به قطبی شدن و یا عدم قطبی شدن ارزشها بهمنظور حفظ نظم و انسجام اجتماعی در جامعه میباشد.
بنا بر نظریه دگرگونی ارزشی اینگلهارت، اولویتهای افراد بازتاب محیطهای اجتماعی و اقتصادی آنان است، و کشورهایی که به طور نسبی از نظم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی برخوردارند بهتدریج به سمت ارزشهای فرامادی مانند آزادی بیان، زیباسازی شهرها و ایجاد جوامع انسانی و عقلانی گرایش مییابند. ازنظر وی ارزشهای اصلی فرد بخش نسبتاً مهم و عمیق دیدگاه وی دربارة زندگی است که در همان سالهای اولیه زندگی فرد شکل میگیرد ((Inglehart, 2016. بر اساس ادعای اینگلهارت، اولویت ارزشی افرادی که در شرایط خاص مثل محلههای حاشیهنشین شهر زندگی میکنند، میتواند متفاوت از افرادی باشد، که در متن جامعهی شهری زندگی میکنند.
باتوجهبه جایگاه ارزشها در جامعه، و از سوی دیگر تغییر و تحولات نظام ارزشی در ایران و همچنین عدم توجه لازم به مطالعه ارزشها در محلههای حاشیهنشین شهر تهران، پژوهش حاضر درصدد ادغام این دو حوزه، یعنی مطالعة ارزشها در محلات حاشیهنشین بوده است؛ بنابراین رساله حاضر در صدد رسیدن به فهم و شناخت این مسئله است که جهت تغییرات سنخهای ارزشی در جامعه ایرانی از جمله محلههای حاشیهنشین که جزء محلههای محروم شهر تهران هستند در مقایسه با محلات غیرجاشیهنشین چیست؟ و همچنین تعادل ارزشی و قطبی و یا عدم قطبی بودن سنخهای ارزشی در این محلات چگونه است؟ هدف کلی پژوهش نیز شناسایی، جهت و مقایسه سنخهای ارزشی محلههای حاشیهنشین مناطق 19 و 4 شهر تهران با متن جامعه شهری و یا محلههای غیر حاشیهنشین همین مناطق نامبرده است.
در این مقاله مطالعات داخلی و خارجی پیشین پژوهش بر اساس نوع رویکرد به ارزشها، و روش پژوهش تقسیمبندی شدند. بهگونهای که در ابتدا باتوجهبه ادبیات نظری و پیشینة پژوهش، به دو رویکرد در خصوص ارزشها اشارهشده است. اولین رویکرد، به پژوهشهایی که بر قطبی شدن ارزشها و یا گرایش بر قطبی شدن ارزشها در جامعه تأکیددارند، توجه شده است. نتایج یافتههای پژوهشی با موضوع گونههای مختلف ارزشهای خانوادگی و همبستههای اقتصادی - اجتماعی، نشان داد، در بستر گذار نسلي از نسل اول به نسل سوم ارزشهاي سنتي كاهش و ارزشهاي مدرن و پسامدرن در خانواده در برخی موارد افزایشیافته است (Modiro,2018). نتایج یافتههای پژوهش دیگری با موضوع بررسی سنخهای ارزشی و تغییرات فرهنگی در خانواده که با تأکید بر تئوری ارزشی رونالد اینگلهارت انجامشده است، نشان داد که اولویتهای ارزشی خانوادههای ایرانی بیشتر به سمت ارزشهای مادی گرایش دارند (Azad Aramaki Zahirinia, 2010) و رویکرد دوم، به آن دسته از پژوهشهایی اشاره دارد که معتقدند ارزشها در جامعة ایرانی التقاطی هستند؛ یعنی هم شامل ارزشهای مادی و هم فرامادی است، و ارزشها در ایران حالتی از قطبی شدن ندارند. پژوهشی که با موضوع طبیعت نظام ارزشی ایران باتکیهبر تئوری تغییرات ارزشی اینگلهارت و دادههای ارزشهای جهانی که در سال 1379 تا 1381 انجامشده است، نشان داد که در ایران باوجودآنکه ارزشهای جوانان متفاوت از گروههای مسنتر است، اما تفاوتها صورت قطبی ندارد، و در حالت کلی میتوان گفت جهت ارزشها بیشتر تلفیقی است تا مادی یا فرامادی صرف (Azad Aramaki,2004). یافتههای پژوهشهای خارجی ازجمله پژوهشی که توسط دوگراف و ایوانز3 (1996) با عنوان «چرا جوانان فرامادیگراترند» به بررسی دادههای موجود از پیمایشهای انجامشده در کشورهای انگلیس، آلمان فدرال، هلند، اتریش، ایالات متحده، ایتالیا، سوئد، فنلاند در فاصله 1973 تا 1976 پرداخته و به این نتیجه رسید که برعکس نظریه اینگلهارت، رفاه مادی دوره رشد فرد نمیتواند تبیینکننده تغییر ارزشها از مادی به فرامادی باشد و عوامل غیراقتصادی و روانشناختی، نظیر احساس امنیت روانی، در گرایش به ارزشهای فرامادی مهمتر و مؤثرترند .(Dugraf and Evans, 1996) مقاله دیگری توسط نیکولتا اونگورئانو4 (2015) با عنوان «چشمانداز ارزشهای اجتماعی مدرن و پستمدرن» نوشتهشده است. این مقاله نشان میدهد اگرچه ارتباط بین تأثیر ارزشهای مادی و رضایت کمتری از زندگی وجود دارد، ولی قطعاً پستمدرنیسم هم کیفیت زندگی افراد را افزایش نمیدهد که در پایان میگوید، اما این فرضیه نیاز به تحلیل تجربی بیشتری دارد .(Nicoleta Ongureanu, 2015) تحقيق دیگری پيرامون شكاف نسلها توسط فراری5 (2000) با عنوان «نسلها و تغيير ارزش درگذر زمان» انجامشده است. یافتهها نشان داد كه ارزشهای جوانان به سمت كيفيت زندگي، خودشکوفایی و محیطزیست تغییریافته است .(Ferrari, 2000)
طبقهبندی دوم پیشینه پژوهش نیز بر اساس روش تحقیق بود. اکثر تحقیقاتی که تاکنون در حوزة ارزشها انجام شده، دارای پارادایم غالب اثباتگرایی و تأکید بر رویکرد کمی است. برای مثال آزاد ارمکی (1383)، مدیری (1397)، و دوگراف و ایوانز6 (1996) . 7
تفاوت خیلی مهمی که پژوهش حاضر با سایر پژوهشها دارد این است که پژوهشی در خصوص موضوع سنخهای ارزشی در محلههای حاشیهنشین به ندرت انجام شده است. درحالیکه پژوهش حاضر به این موضوع مهم پرداخته است و ارزشها و تغییرات آن را هم در مناطق حاشیهنشین و هم در متن جامعه شهری شهر تهران مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.
باتوجهبه موضوع و سؤال پژوهش، تحقیق حاضر بر تئوری تغییر ارزشی اینگلهارت تکیه دارد، اما برای تحلیل از نظریه هابیتوس بوردیو نیز استفاده شده است. بر اساس فرضیه اول اینگلهارت که همان فرضیه کمیابی است، دگرگونی ارزشی و اولویتهای افراد بازتاب محیطهای اجتماعی و اقتصادی آنان است، و کشورهایی که به طور نسبی از نظم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی برخوردارند بهتدریج به سمت ارزشهای فرامادی مانند آزادی بیان، زیباسازی شهرها و ایجاد جوامع انسانی و عقلانی گرایش مییابند و بر اساس فرضیه دوم وی و یا همان فرضیة اجتماعی شدن، ارزشهای اصلی فرد بخش نسبتاً مهم و عمیق دیدگاه وی دربارة زندگی است که در همان سالهای اولیه زندگی فرد شکل میگیرد. دوازده گزینة ارزشی مادی و فرامادی اینگلهارت که بر پایه سلسلهمراتب نیازهای مزلو طرح گردیده است، ارضای نیازهای طبیعی به رشد اهمیت خواستههای غیرفیزیولوژیکی یا فرامادی منجر میشود. بر اساس تئوری تغییر ارزشی اینگلهارت، ارزشهای فرامادی بالقوه عمومی هستند و همة افراد بشر نیاز به هنر و موسیقی و دیگر آثار زیباییشناختی دارند که این امر در همة جوامع حتی در فقیرترین جوامع مشاهدهشده است. مردم گرسنه بهشرط آسودگی از جدال برای بقا، به این نیازها توجه میکند مگر آنکه اوضاع آنان را مجبور کند که بر آنها سرپوش گذارند. چارچوب نظری اینگلهارت بیانگر این است که افرادی که درباره نیازهای طبیعی احساس ناامنی میکنند دیدگاههای کاملاً متفاوتی با آنهایی که دربارة این نیازها احساس امنیت میکنند دارند؛ زیرا اولویتهای آنان به ارزشهای مادی گرایش دارد. اینگلهارت افرادی را که نگاه مادی و سنتی به ارزشها دارند مادیون مینامد، و کسانی که تحولات فرهنگی را پذیرا بوده، و نگاه مدرنی به مسائل دارند و حمایت از برابری انسانها، نیاز به احترام، رضایت ذهنی و زیباییشناختی و اهمیت به کیفیت زندگی میدهند را جزء فرامادیون میداند و آنانی که هم ویژگیهای ارزشهای مادی و هم فرامادی را دارند جزء تلفیقیون قرارداد.
اینگلهارت دوازده سنجه ارزشي جهت سنجش اولويت ارزشي پاسخگويان از منظر خواستههای مادي و فرامادي در نظر گرفته است؛ بهطوریکه شش گويه متعلق به ارزشهای مادي هستند، و ششتای دیگر، ارزشهای فرامادي را میسنجند. اینگلهارت میگوید کسانی که در طول سالهای شکلگیری شخصیتشان با عدم امنيت اقتصادي و جاني مواجه شده باشند اولویت بیشتری بر ارزشهای مادي میدهند. ششمؤلفهای كه تأکید بر ارزشهای مادي دارند عبارتاند از: الف- حفظ نظم در كشور ب- مبارزه عليه افزايش قیمتها ج - حفظ آهنگ سريع رشد اقتصادي د- اطمينان از اینکه كشور نيروي دفاعي نيرومندي دارد ه- حفظ اقتصاد باثبات و- مبارزه با تبهكاري. اینگلهارت در ادامه میگوید كساني که تحت اوضاع نسبتاً امني پرورشیافته باشند اولویت بیشتری بر ارزشهای فرامادي میدهند. ششمؤلفهای كه تأکید بر ارزشهای فرامادي دارند عبارتاند از: الف- اعطاي حق بيشتر به مردم در تصمیمگیریهای دولت ب- دفاع از آزادي بيان ج- اعطاي حق بيشتر به مردم در تصمیمگیریهای مربوط به كار و اجتماعشان د- كوشش در جهت زیباتر سازی شهرها ه- حركت بهسوی جامعهای دوستانهتر و انسانیتر و- حركت بهسوی جامعهای كه ارزش اندیشهها در آن بيش از پول است. او پرشششوندگان را به چند دسته تقسیم میکند: 1- مادیون محض (آنهایی که اولویت اولشان منحصراً به خواستههای مادی دادهشده است).2- فرامادیون محض (آنهایی که اولویت اولشان منحصراً به خواستههای فرا مادی دادهشده است).3- سنخهای التقاطی (بر اساس ترکیبشان از دو سنخ ارزشی مادی و فرامادی دستهبندیشده است (Inglehart, 2016: 148-152). بوردیو نیز در خصوص عادتوارهها و یا همان هابیتوس میگوید"هابیتوسها ساختارهای ذهنی یا شناختی هستند که مردم بهوسیله آن با دنیای اجتماعی برخورد میکنند (Ritzer, 2016: 705, quoted by Bourdieu, 2010: 18). وی در نظریة معروف خود به نام "نظریه کنش" اجتماعی بودن انسان را نتیجة کنش استراتژیک افراد معرفی میکند، افرادی که ناگزیر درون بافت یا زمینهای محدودکننده (و نه تعیینکننده) از ارزشها عمل میکند (Mills, Bravitt, 2006: 125,126, quoted in Bourdieu, 1997). ازنظر بوردیو افراد دارای موقعیت ساختاری یا طبقاتی مشترک، تجربههای مشابه و تکرارشوندهای دارند که هبیتاس مشترکی ایجاد میکنند که این هبیتاس بهنوبة خود، به اعمال اجتماعی آنان ساختار میبخشد. دستورالعملهایی را تنظیم و اعمال کنشگران را محدود میکند، اما درعینحال اجازة نوآوری فردی را هم میدهد. به همین خاطر هبیتاس هم محصول ساختار اجتماعی، هم مولد ساختار اعمال اجتماعی که ساختارهای اجتماعی را بازتولید میکنند، و هم مفهومی ذهنی است (متشکل از چهارچوبهای مفهومی)، و هم عینی حاوی نقش و نشان ساختار اجتماعی، هم مفهومی خرد (در سطح فردی و بین شخصی عمل میکند)، و هم کلان (محصول و تولیدکنندة ساختارهای اجتماعی) است (Seidelman, 2014: 197, 198).
روش پژوهش
از آن جایی که این مقاله در صدد است با استفاده از رویکرد کمی متغیرهای پژوهش را مورد سنجش قرار دهد، در نتیجه از روش پیمایش استفاده کرده است. روش پیمایش عبارت از جمعآوری اطلاعات که با طرح و نقشه و با عنوان راهنمای عملی توصیف و پیشبینی و بهمنظور تجزیه تحلیل روابط میان برخی متغیرها صورت میپذیرد (Oppenheim, 1995:9, quoted by Qalij, 2016:101). ابزار اصلی جهت گردآوری دادههای پژوهش حاضر پرسشنامه و جامعة آماری نیز، افراد 18 سال به بالای محلۀ حاشیهنشین گلشن (خاک سفید) شمیران نو در منطقه 4 و دولتخواه شمالی و جنوبی و اسماعیلآباد در منطقه 19 بوده است. به منظور تفاوتها و تشابهات، محلههای حاشیهنشین با محلههای غیر حاشیهنشین همین مناطق نامبرده، مورد مقایسه قرار گرفتند. گفتنی است که محلههای حاشیهنشین مورد مطالعه نسبت به محلههای غیر حاشیهنشین با چالشهایی همچون کمبود مراکز آموزشی، فرهنگی، بهداشتی، امنیت و سایر خدمات اجتماعی مواجه هستند. واحد تحلیل فرد، و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد شد که بهمنظور کاهش خطا و افزایش اطمینان به تعداد 400 نفر ارتقاء داده شد. از شیوهی نمونهگیری آنلاین (on line) و در دسترس استفادهشده است. لازم به ذکر است که پرسشنامهها در تمامی محلهها بهجز محله گلشن(خاک سفید) بهطور مساوی 65 پرسشنامه توزیع شدند. به عبارتی به هر یک از محلهها به جزء گلشن(خاک سفید) 65 پرسشنامه تعلق گرفت که جمعاٌ 325 پرسشنامه میشد 75 پرسشنامه باقی مانده به دلیل تعداد جمعیت بیشتر محلهی گلشن(خاک سفید) حجم نمونهی بیشتری را به خود اختصاص داد. ورود دادها و استخراج اطلاعات پرسشنامهها با استفاده از نرم افزارSPSS و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی با بهره گیری از تحلیل واریانس یک طرفه انجام شده است. در این پژوهش جهت تعیین میزان روایی از ابزار اندازهگیری اعتبارسازه استفادهشده است. اعتبار سازه یعنی بین ابزار سنجش (که متشکل از گویهها و متغیرها میباشد) و چارچوب نظری پژوهش رابطه وجود داشته باشد (Kafashi, 2016: 293). به عبارتی متغیرها و گویههای پژوهش در هماهنگی و ارتباط با نظریه ارزشی اینگلهارت میباشد. درنتیجه روایی پژوهش تائید میگردد. پایایی نیز به میزان انسجام درونی اجزای یک مفهوم اشاره دارد که در صورت تکرار ابزار پژوهش در شرایط مشابه نتایج مشابه ای ارائه میدهد (Kafashi, 1395: 291). به دلیل اینکه تحقیقات مشابه زیادی هم در کشورهای دیگر توسط اینگلهارت و هم در جامعهی ایرانی توسط محققان و صاحبنظرانی همچون آزاد ارمکی انجامگرفته است پایایی ابزار پژوهش قبلاً سنجش و تائید شده است. برای نمونه، پژوهشهای آزاد ارمکی (1383) و آزاد ارمکی و ظهیرینیا (1389) پایایی پژوهش حاضر را تائید میکند.
یافتههای پژوهش
بالاترین میزان سن در کلیه محلههای حاشیهنشین و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 و 4 در بین گروه سنی30-54 سال بود بهطوریکه80 در صد در محله گلشن (خاک سفید)، 9/56 در صد محله شمیران نو، 5/78 دولتخواه شمالی و جنوبی، 6/64 در صد اسماعیلآباد، 5/61 در صد در محلههای غیرحاشیهنشین منطقه 4 و 99/76 در صد در محلههای غیرحاشیهنشین منطقه 19 بین گروه سنی30-54 سال بودند. درمجموع سن بیشتر پاسخگویان، معادل 70 درصد در ردهی سنی 30 تا 54 سال بود و کمترین میزان معادل 25/2 در صد 55 سال به بالا و معادل 21 درصد از 15 تا 29 سال قرار داشتند.
در مجموع بالاترین میزان وضعیت سواد پاسخگویان محلههای حاشیهنشین مناطق 4 و 19 دیپلم و محلههای غیرحاشیهنشین لیسانس بود. بهطوریکه بالاترین میزان وضعیت سواد پاسخگویان محله گلشن(خاک سفید)، محله شمیران نو به ترتیب3/37 در صد و 4/23 درصد دیپلم و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 نیز 5/38 در صد لیسانس بود. بالاترین میزان وضعیت سواد پاسخگویان محله دولتخواه شمالی و جنوبی، اسماعیلآباد به ترتیب 6/44 در صد و 8/33 در صد دیپلم و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز 9/35 در صد لیسانس بود.
درکل وضعیت سواد بیشتر پاسخگویان موردمطالعه دیپلم بود. بهطوریکه کلیه پاسخگویان به ترتیب 6/29 در صد دیپلم، 9/22 در صد لیسانس، 8/11 در صد فوقلیسانس، 3/11 در صد راهنمایی، 1/10 در صد فوقدیپلم، 5/7 در صد دبیرستان، 5 در صد ابتدایی و 8/1 در صد بیسواد بودند.
در مجموع بالاترین میزان متوسط درآمد ماهانه خانوار پاسخگویان محلههای حاشیهنشین محله گلشن (خاک سفید)، محله شمیران نو، دولتخواه شمالی و جنوب، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 و 19 بین 4-6 میلیون تومان و محله حاشیهنشین اسماعیلآباد بین 6-8 میلیون تومان بود. بهطوریکه بالاترین میزان متوسط درآمد ماهانه خانوار پاسخگویان محله گلشن (خاک سفید 36 در صد)، محله شمیران نو (2/29 در صد) و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 (5/21 در صد)، محله دولتخواه شمالی و جنوبی (/29 در صد)، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 (8/33 در صد) بین 4-6 میلیون تومان بود. بالاترین میزان متوسط درآمد ماهانه خانوار پاسخگویان محله اسماعیلآباد 4/35 در صد بین 6-8 میلیون تومان بود. درمجموع متوسط درآمد ماهانه خانوار کلیه پاسخگویان محلههای موردمطالعه به ترتیب بالاترین میزان 8/29 در صد بین 4-6 میلیون تومان، 8/20 در صد بین 6-8 میلیون تومان، 5/16 در صد بین 2-4 میلیون تومان، 15 در صد بین 10-8 میلیون تومان، 3/10 در صد زیر 2 میلیون تومان، 8/7 در صد بین بالای 10 میلیون تومان بود. گفتنی است در این جا فقط اطلاعات زمینهای آورده شدهاند که در فرضیه به آن پرداخته شده است.
سنخهای ارزشی8 در محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین مناطق 19 و4 شهر تهران
بررسی دوازدهگانه سنخهای ارزشی با سه مجموعه ارزشی چهارگانه بر اساس انتخابهای اول و دوم انجامگرفته است. جدول زیر مجموعه ارزشی اول پاسخگویان را نشان میدهد. باتوجهبه جدول زیر میتوان گفت پاسخگویان هر چند که دارای ارزشهای فرامادی نیز بودند، اما بالاترین ارزشهای محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین در جهت ارزشهای مادی بود. به طور دقیقتر میتوان گفت ارزشهای پاسخگویان التقاطی متمایل به مادی بود؛ چون انتخاب اول ارزشهای کلیه محلهها مادی بود. بهطوریکه محله گلشن (خاک سفید) 72 در صد، محله شمیران نو 9/71 در صد، محله دولتخواه شمالی و جنوبی80 در صد، محله اسماعیلآباد 75 در صد، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه چهار 7/67 در صد، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز 3/72 در صد بالاترین میزان انتخاب اول پاسخگویان «رشد بالای اقتصادی در جامعه» بود که در جهت ارزشهای مادی بود. بالاترین میزان انتخاب دوم محله گلشن (خاک سفید) 3/49 در صد «اطمینان از وجود نیروی نظامی و دفاعی قوی در کشور» بود که این نیز در جهت ارزشهای مادی بود. محله شمیران نو 41 در صد گزینهی، «مشاهدهی اینکه مردم حق بيشتری بر بیان نظراتشان در باب تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان دارند» بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود. محله دولتخواه شمالی و جنوبی7/47 در صد گزینهی، «اطمینان از وجود نیروی نظامی و دفاعی قوی در کشور» بود که در جهت ارزشهای مادی بود. محله اسماعیلآباد 7/51 در صد و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه چهار 3/32 در صد و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز 1/43 در صد گزینهی، «مشاهدهی اینکه مردم حق بيشتری بر بیان نظراتشان در باب تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان دارند» بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود.
درمجموع انتخاب اول پاسخگویان محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه چهار و نوزده 1/73 در صد، «رشد بالای اقتصادی در جامعه» بود و 3/13 در صد«اطمینان از وجود نیروی نظامی و دفاعی قوی در کشورمان» بود که میتوان گفت در کل 86.4 در صد انتخاب اول آنان در جهت ارزشهای مادی بود. همچنین 6/11 در صد گزینۀ، «مشاهدهی اینکه مردم حق بيشتری بر بیان نظراتشان در باب تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان دارند»، 2 در صد «تلاش برای زيباتر ساختن شهرها و روستاها» بود که بر اساس این میزان میتوان گفت جهت ارزشها به سمت فرامادی بود، انتخاب دوم پاسخگویان، 6/14 در صد رشد بالای اقتصادی در جامعه،3/34 در صد «اطمینان از وجود نیروی نظامی و دفاعی قوی در کشورمان بود» که در جهت ارزشهای مادی بود. 3/36 در صد «مشاهدهی اینکه مردم حق بيشتری بر بیان نظراتشان در باب تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان دارند»، 8/14 در صد «تلاش برای زيباتر ساختن شهرها و روستاها» بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود. بنابراین میتوان گفت 51.5 در صد انتخابهای دوم محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه4 و 19 در سوال اول به سمت ارزشهای فرامادی بود و مابقی مادی بود. بر این اساس در محموعه ارزشی اول، انتخاب اول محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین در جهت ارزشهای مادی و انتخاب دوم آنان فرامادی بود.
جدول 1: توزیع فراوانی و درصدی برحسب مجموعه ارزشی اول
محله گلشن (خاک سفید) | شمیران نو | دولتخواه شمالی و جنوبی | اسماعیلآباد | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 | جمع کل | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | |
72 | 20 | 9/71 | 1/13 | 80 | 2/6 | 75 | 3/3 | 7/67 | 1/23 | 3/72 | 20 | 1/73 | 6/14 | |
اطمینان از وجود نیروی نظامی و دفاعی قوی در کشورمان | 20 | 3/49 | 5/12 | 2/26 | 8/10 | 7/47 | 2/17 | 25 | 7/7 | 2/29 | 8/10 | 6/24 | 3/13 | 3/34 |
مشاهدة اینکه مردم حق بيشتری بر بیان نظراتشان در باب تصمیمگیریهای مربوط به کار و اجتماعشان دارند. | 8 | 3/21 | 1/14 | 41 | 7/7 | 3/32 | 8/7 | 7/51 | 5/18 | 3/32 | 8/13 | 1/43 | 6/11 | 3/36 |
تلاش برای زيباتر ساختن شهرها و روستاها | 00/0
| 3/9 | 6/1 | 7/19 | 5/1 | 8/13 | 00/0
| 20 | 2/6 | 4/15 | 1/3 | 3/12 | 2 | 8/14 |
جدول زیر مجموعه ارزشی دوم پاسخگویان را نشان میدهد. بر اساس مجموعه ارزشی دوم میتوان گفت انتخاب اول محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه بیشتر به سمت ارزشهای مادی بود بهطوریکه بالاترین میزان انتخاب اول پاسخگویان محله گلشن (خاک سفید) 7/62 ، محله شمیران نو 2/46 در صد، محله دولتخواه شمالی و جنوبی 2/49 در صد، محله اسماعیلآباد 4/59 در صد، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز 9/36 در صد «حفظ نظم در کشور» و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 نیز 5/41 در صد «مبارزه با افزايش قيمت» بود که این نیز در جهت ارزشهای مادی بود. انتخاب دوم محله گلشن(خاک سفید) 52 در صد و محله دولتخواه شمالی و جنوبی 4/35 در صد گزینهی، «اجازه بیشتر به مردم در بیان آراءشان در خصوص تصميمات مهم دولتی» که در سمت ارزشهای فرامادی بود. انتخاب دوم محله اسماعیلآباد 1/66 در صد و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز 3/32 در صد «مبارزه با افزايش قيمت» بود که در جهت ارزشهای مادی بود. انتخاب دوم محلههای غیر حاشیهنشین منطقه چهار 5/38 در صد «اجازه بیشتر به مردم در بیان آراءشان در خصوص تصميمات مهم دولتی» بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود. درمجموع انتخاب اول پاسخگویان محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه چهار و نوزده به ترتیب 9/48 در صد حفظ نظم در کشور، 3/32 در صد «مبارزه با افزايش قيمت» بود که میتوان گفت 81.2 در صد در جهت ارزشهای مادی بود. و 13 در صد گزینهی، «اجازه بیشتر به مردم در بیان آراءشان در خصوص تصميمات مهم دولتی»، 8/5 در صد «دفاع از آزادی بيان» بود. به عبارتی 8/18 در صد انتخابها در سمت ارزشهای فرامادی بود، و انتخاب دوم پاسخگویان نیز 2/32 در صد«اجازه بیشتر به مردم در بیان آراءشان در خصوص تصميمات مهم دولتی»، 21 در صد «دفاع از آزادی بيان» بود که در کل 2/53 در صد انتخابها به سمت ارزشهای فرامادی بود. 4/31 در صد «مبارزه با افزايش قيمت»، 4/15 در صد «حفظ نظم در کشور» بود که در مجموع 45.8 در صد انتخاب ها در جهت ارزشهای مادی بود. انتخاب دوم کلیه پاسخگویان در مجموعه ارزشی دوم بیشتر در جهت ارزشهای فرامادی بود. بر این اساس در محموعه ارزشی دوم انتخاب اول محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین در جهت ارزشهای مادی و انتخاب دوم آنان فرامادی بود.
جدول 2: توزیع فراوانی و درصدی برحسب مجموعه ارزشی دوم
محله گلشن (خاک سفید) | شمیران نو | دولتخواه شمالی جنوبی | اسماعیلآباد | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 | جمع کل | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | |
حفظ نظم در کشور | 7/62 | 7/18 | 2/46 | 3/6 | 2/49 | 9/16 | 4/59 | 8/4 | 9/36 | 6/24 | 9/36 | 20 | 9/48 | 4/15 |
اجازه بیشتر به مردم در بیان آرایشان در خصوص تصميمات مهم دولتی | 3/5 | 52 | 4/15 | 4/25 | 9/16 | 4/35 | 8/18 | 6/5 | 2/9 | 5/38 | 8/13 | 8/30 | 13 | 2/32 |
مبارزه با افزايش قيمت | 32 | 16 | 9/36 | 6/28 | 3/32 | 2/26 | 6/15 | 1/66 | 5/41 | 1/23 | 4/35 | 3/32 | 3/32 | 4/31 |
دفاع از آزادی بيان | 00/0
| 3/13 | 5/1 | 7/39 | 5/1 | 5/21 | 3/6 | 6/22 | 3/12 | 8/13 | 8/13 | 9/16 | 8/5 | 21 |
جدول زیرمجموعه ارزشی سوم پاسخگویان را نشان میدهد. بر اساس مجموعه ارزشی سوم میتوان گفت انتخاب اول محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه بیشتر به سمت ارزشهای مادی بود بهطوریکه بالاترین میزان انتخاب اول پاسخگویان محله گلشن (خاک سفید) 7/78 در صد، محله شمیران نو 6/76 در صد، محله دولتخواه شمالی و جنوبی 8/73، محله اسماعیلآباد 4/73، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 نیز 2/66 در صد و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 نیز80 در صد «حفظ ثبات اقتصادی» بود که در جهت ارزشهای مادی بود و بالاترین انتخاب دوم محله گلشن (خاک سفید) 7/66 در صد، محله شمیران نو 3/39 در صد، محله دولتخواه شمالی و جنوبی 7/47 در صد، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه چهار3/52 در صد، محلههای غیر حاشیهنشین منطقه نوزده 7/47 در صد «حرکت به سمت يک جامعه انسانیتر و دوستانهتر» بود که در جهت ارزشهای فرامادی بود. محله اسماعیلآباد4/44 در صد «مبارزه با جرم و جنايت» بود که در جهت ارزشهای مادی بود. در مجموع بالاترین میزان ارزشها درمحلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه 4 و 19 به سمت ارزشهای مادی گرایش داشت. بهطوریکه انتخاب اول پاسخگویان محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین منطقه چهار و نوزده 9/74 در صد، «حفظ ثبات اقتصادی»، 8/4 در صد «مبارزه با جرم و جنايت»، بود که در جهت ارزشهای مادی بودند. 8/15 در صد «حرکت به سمت يک جامعه انسانیتر و دوستانهتر»، 5/4 در صد «حرکت به سمت جامعهای که در آن ارزش انديشه بیش از پول و سرمايه است» بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود. انتخاب دوم آنان نیز 9/45 در صد «حرکت به سمت يک جامعه انسانیتر و دوستانهتر»، 3/19 در صد «حرکت به سمت جامعهای که در آن ارزش انديشه بیش از پول و سرمايه است»، بود که در سمت ارزشهای فرامادی بود. 9/24 در صد «مبارزه با جرم و جنايت»، 9/9 در صد «حفظ ثبات اقتصادی» بود. که در جهت ارزشهای مادی بود. بر این اساس در محموعه ارزشی سوم انتخاب اول محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین در جهت ارزشهای مادی و انتخاب دوم آنان فرامادی بود.
جدول 3: توزیع فراوانی و درصدی برحسب مجموعه ارزشی سوم
محله گلشن (خاک سفید) | شمیران نو | دولتخواه شمالی و جنوبی | اسماعیلآباد | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 | جمع کل | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | انتخاب اول | انتخاب دوم | |
حفظ ثبات اقتصادی | 7/78 | 7/6 | 6/76 | 6/6 | 8/73 | 3/12 | 4/73 | 8/4 | 2/66 | 20 | 80 | 2/6 | 9/74 | 9/9 |
حرکت به سمت يک جامعه انسانیتر و دوستانهتر | 7/10 | 7/66 | 8/18 | 3/39 | 8/10 | 7/47 | 9/21 | 5/17 | 5/18 | 3/52 | 4/15 | 7/47 | 8/15 | 9/45 |
مبارزه با جرم و جنايت | 8 | 3/17 | 6/1 | 8/32 | 2/9 | 5/18 | 6/1 | 4/44 | 7/7 | 3/12 | 00/0
| 2/26 | 8/4 | 9/24 |
حرکت به سمت جامعهای که در آن ارزش انديشه بیش از پول و سرمايه است | 7/2 | 3/9 | 1/3 | 3/21 | 2/6 | 5/21 | 1/3 | 3/33 | 7/7 | 4/15 | 6/4 | 9/16 | 5/4 | 3/19 |
جدول زیر سنخ ارزشی پاسخگویان را نشان میدهد. همانطور که قبلاََ اشاره شد اینگلهارت پاسخ گویان را به سه دسته مادی محض و فرامادی محض و التقاطی تقسیم بندی کرد، اما در این مقاله سعی شد به منظور واکاوری عمیقتر دو تقسیم بندی دیگر به نامهای التقاطی متمایل به مادی و التقاطی متمایل به مادی اضافه گردد. به طوری که باتوجهبه جدول زیر بیشترین پاسخگویان به سمت ارزشهای التقاطی متمایل به مادی بودند. به این معنی که آنان هم به ارزشهای مادی و هم به ارزشهای فرامادی گرایش داشتند، اما سمتوسوی ارزشهای آنان بیشتر به سمت مادی بود. به عبارتی پاسخگویان در هر سه مجموعه چهار ارزشی انتخاب اولشان ارزشهای مادی بود. بهطوریکه بالاترین میزان سنخ ارزشی پاسخگویان محله گلشن (خاک سفید)، محله شمیران نو، و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 به ترتیب 3/89 در صد، 5/81 در صد و 4/75 در صد التقاطی متمایل به مادی بودند. بالاترین میزان سنخ ارزشی پاسخگویان محله دولتخواه شمالی و جنوبی، اسماعیلآباد و محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 به ترتیب 7/87 در صد، 6/76 در صد و 5/81 در صد التقاطی متمایل به مادی بودند. درمجموع سنخ ارزشی کلیه پاسخگویان محلههای موردمطالعه به ترتیب 2/82 در صد التقاطی متمایل به مادی، 5/12 در صد التقاطی متمایل به فرامادی، و 3/5 در صد مادی محض بودند و صفر در صد به عبارتی هیچیک از پاسخگویان فرامادی محض نبودند.
جدول 4: توزیع فراوانی و درصدی برحسب سنخ ارزشی
سنخ ارزشی | محله گلشن (خاک سفید) | شمیران نو | دولتخواه شمالی جنوبی | اسماعیلآباد | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 | محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 19 | جمع کل | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | |||||||
مادی صرف | 3 | 4 | 2 | 2/6 | 2 | 1/3 | 7 | 9/10 | 2 | 1/3 | 3 | 6/4 | 21 | 3/5 | ||||||
فرامادی صرف | 0 | 00/0 | 0 | 00/0 . | 0 | 00/0 | 0 | 00/0 . | 0 | 00/0 | 0 | 00/0 | 0 | 00/0 . | ||||||
67 | 3/89 | 53 | 5/81 | 57 | 7/87 | 49 | 6/76 | 49 | 4/75 | 53 | 5/81 | 328 | 2/82 | |||||||
التقاطی متمایل به فرامادی | 5 | 6/7 | 8 | 3/12 | 6 | 2/9 | 8 | 5/12 | 14 | 5/21 | 9 | 8/13 | 50 | 5/12 | ||||||
جمع کل | 75 | 100 | 65 | 100 | 65 | 100 | 64 | 100 | 65 | 100 | 65 | 100 | 399 | 100 |
در این قسمت، قصد این است با توجه به تحلیل واریانس یک طرفه که به آزمون F نیز معروف است، فرضیه تفاوتی، بین سنخهای ارزشی و محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین مناطق 19 و4 شهر تهران سنجیده شود. با توجه به جدول ANOVAمیتوانیم تساوی و یا نابرابری میانگین کلی گروهها را تشخیص دهیم. اگر سطح معناداری آزمون F کوچکتر از 05/0 باشد فرضیه پؤوهش تایئد می شود. (Kafashi, 1395: 196). جدول ANOVA در زیر نشان میدهد بین سنخهای ارزشی (مادیون، فرامادیون و التقاطیون متمایل به مادی، التقاطیون متمایل به فرامادی) در محلههای حاشیهنشین موردمطالعه (محلههای گلشن، شمیران نو و دولتخواه شمالی و جنوبی و اسماعیلآباد، هم با یکدیگر و هم با سایر محلههای غیر حاشیهنشین منطقه 4 و 19) تفاوت معناداری بین میانگینهای سنخهای ارزشی وجود نداشت. زیرا مقدار F (420/1) در سطح معنیداری (216/0) بیشتر از 05/0 قرار دارد و فرض پژوهش تائید نمیشود. به بیانی دیگر، سنخهای ارزشی تمامی محلهها نزدیک و مشابه به یکدیگر هستند.
جدول 5: نتایج آزمون فیشر و سطح معنیداری سنخهای ارزشی در محلات موردمطالعه
ANOVA
Sig (سطح معناداری) | F | (میانگین مربعات) Mean Square | df (درجه آزادی) | (مجموع مربعات) Sum of Squares | محلهها |
420/1 | 254 | 5 | 322/1 | بین محلهها | |
|
| 172 | 393 | 670/67 | درون محلهها |
|
|
| 398 | 892/68 | جمع |
بحث
هدف این پژوهش، شناسایی و جهت ارزشهای دوازدهگانۀ اینگلهارت و سنخهای ارزشی در میان ساکنان محلههای حاشیهنشین مناطق 19 و4 و مقایسه آنها با محلههای غیر حاشیهنشین همین مناطق نامبرده بود، که بر اساس نظریه اینگلهارت، میتوان آن ها را در طیفی از ارزشهای مادی تا فرامادی تحلیل کرد. در این بخش از پژوهش میتوان گفت، بر اساس یافتههای حاصل از پرسشنامه و جدول نتایج آزمون فیشر و سطح معنیداری (ANOVA) بین سنخهای ارزشی (مادی، فرامادی، تلفیقی تمایل به مادی، تلفیقی تمایل به فرامادی) و محلههای حاشیهنشین گلشن، شمیران نو و دولتخواه شمالی و جنوبی و اسماعیلآباد، هم با یکدیگر و هم با محلههای غیرحاشیهنشین منطقه 4 و 19 تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی جهت مجموعههای ارزشی ساکنین محلههای حاشیهنشین با محلههای غیر حاشیهنشین مناطق 19 و4 مشابه بود. بدین معنی که جهت ارزشهای آنان تلفیقی؛ اما به سمت ارزشهای مادی متمایل بود، زیرا بیشتر انتخابهای اول آنان در سمتوسوی ارزشهای مادی بود.
با توجهبه یافتهها میتوان گفت پژوهش حاضر، بیشتر تئوریها و رویکردهایی را تأیید میکند که مدعی هستند اولویتهای ارزشی در جهت ارزشهای تلفیقی و به طور دقیقتر، ارزشهای تلفیقی متمایل به ارزشهای مادی هستند چون سه انتخاب اول سؤالات مجموعه ارزشی پاسخگویان، در جهت ارزشهای مادی بود.
یافتههای پژوهش حاضر، فرضیه کمیابی اینگلهارت را تأیید نکرد. چون در این پژوهش قصد مقایسه محلهها با یکدیگر وجود داشت در اینجا هم قصد بر این است که جامعة آماری پژوهش حاضر، در قالب تئوری تغییرات ارزشی اینگلهارت ریخته شود. بدین صورت که اگر محلههای غیر حاشیهنشین موردمطالعه مناطق 19 و 4 شهر تهران را مساوی کشورهای صنعتی فرض کنیم و محلههای حاشیهنشین را نیز مساوی کشورهای غیرصنعتی بدانیم، یافتههای پژوهش حاضر در خصوص ارزشهای دوازدهگانة مادی و فرامادی هم سو با تئوری ارزشی اینگلهارت نبود. علیرغم اینکه محلههای حاشیهنشین از محرومیتهای بسیاری برخوربودند و از استانداردهای لازم شهری بیبهره بودند، اما اولویتهای آنان در سه مجموعه ارزشی چهارگانه و یا همان ارزشهای دوازدهگانة مادی و فرامادی اینگلهارت، با سایر محلههایی که در متن جامعه شهری مناطق 19 و 4 ساکن و به عبارتی غیر حاشیهنشین بودند، تفاوتی معناداری نداشت. یا به عبارتی میتوان گفت که اولویتهای حاشیهنشینان و غیر حاشیهنشینان مناطق 19 و 4 در ارزشهای دوازدهگانة مادی و فرامادی نزدیک به یکدیگر بوده و تشابه ارزشی در بین محلهها وجود داشت. بدین معنی که ارزشهای کلیه محلههای موردمطالعه تلفیقی، و گرایش به سمت ارزشهای مادی داشت. درصورتیکه بر اساس رابطهای که اینگلهارت مدعی هست، نتایج یافتههای این پژوهش بایستی طور دیگری رقم میخورد، زیرا بنا بر نظر اینگلهارت ارزشهای کشورهای پیشرفته صنعتی به سمت ارزشهای فرامادی تغییر کرده است، درصورتیکه در این پژوهش محلههای غیر حاشیهنشین را که به فرض جزء کشورهای پیشرفته قراردادیم ارزشهایشان تلفیقی و بیشتر به سمت ارزشهای مادی گرایش داشت. بر اساس فرضیه کمیابی، اینگلهارت مدعی است که اولویتهای افراد بازتاب محیطهای اجتماعی و اقتصادی آنان است و شخص بیشترین ارزشها را به چیزهایی میدهد که عرضة آن نسبتاً کم است به بیانی دیگر چیزی دارای ارزش است که نادر و کمیاب باشد؛ بنابراین دلایل تشابه دوازدهگانه ارزشی در محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین بهاحتمال زیاد میتواند انعکاسی از شرایط و وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعة ایرانی باشد که ارزشهایی دارای اولویت است که برای پاسخگویان از سوی جامعه، عرضة آن نایاب و کمیاب است. بحران اقتصادی در حال حاضر جامعة ایرانی، آحاد مردم ایران را درگیر کرده است بهطوریکه این امر توانسته تأثیر فراوانی در اولویتهای افراد گذاشته باشد و ارزشها را به سمتوسوی تلفیقی بیشتر مادی بکشاند.
در ادامه باید گفت یافتههای این پژوهش، نتایج پژوهش آزاد ارمکی و ظهیرینیا (1389)، را نیز تأیید کرد. چون نتایج آنها نشان میدهد اولویتهای ارزشی جامعه بیشتر به سمت ارزشهای مادی گرایش دارد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نزدیک به نتایج پژوهش آزاد ارمکی (1383) است، چون آزاد ارمکی معتقد است ارزشها در جامعة ایرانی تلفیقی است نه مادی صرف.
یافتههای پژوهش حاضر با مطالعات و پژوهشهای خارجی ازجمله دوگراف و ایوانز نزدیک است، زیرا آنان به این نتیجه رسیدند که برعکس نظریه اینگلهارت، رفاه مادی دوره رشد فرد نمیتواند تبیینکننده تغییر ارزشها از مادی به فرامادی باشد و عوامل غیراقتصادی و روانشناختی، نظیر احساس امنیت روانی، در گرایش به ارزشهای فرامادی مؤثرترند، زیرا رفاه بیشتر محلههای غیر حاشیهنشین نسبت به محلههای حاشیهنشین موردمطالعه منجر به انتخاب ارزشهای فرامادی نگردید.
آن چیزی که اهمیت دارد و حتماً بایستی به آن اشاره کرد این است که در این پژوهش، تفاوتهای قابلتوجهای بین ارزشهای محلههای حاشیهنشین و غیر حاشیهنشین مناطق 4 و 19 نمیتوان پیدا کرد. به عبارتی سنخهای ارزشی دوازدهگانه حاشیهنشینها علیرغم محروم بودن محلاتشان، مشابه با محلات غیر حاشیهنشین بودند.
حالا در پاسخ به این سؤال که چرا ارزشها در محلات حاشیهنشین با محلات غیر حاشیهنشین چندان متفاوت نیست میتوان بوردیویی نیز نگاه کرد. با توجه به هبیتوس و «نظریه کنش» بوردیو میتوان گفت درست است که افراد درون بافت محدودکنندهای زیست میکنند و تحتتأثیر طبقة خودشان هستند؛ اما این زمینه بههیچعنوان محدودکنندة ارزشهای آنان نبوده و افراد آلت دست هبیتاسهای و یا همان عادتوارههای خود نیستند. بنابراین می توان فراتر از تأثیرات منطقهای نیز به آن نگاه کرد.
نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف شناسایی جهتگیری ارزشی دوازدهگانه و سنخهای ارزشی، در محلههای حاشیهنشین در مقایسه با محلههای غیرحاشیهنشین شهر تهران با تاکید بر نظریه دگرگونی ارزشی اینگلهارت انجام شد. دادهها از طریق پرشسنامهای که بر پایه ارزشهای دوازدهگانه اینگلهارت طراحی شده بود، از ساکنان بالای 18 سال در مناطق 4 و 19 تهران گردآوری شد، و برای ورود داده و تحلیل دادهها از نرمافزارspss استفاده گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل توصیفی و استنباطی سنخهای ارزشی در محلههای حاشیهنشین در مقایسه با محلههای غیر حاشیهنشین شهر با یکدیگر مقایسه شدند.
در پایان میتوان گفت این پژوهش بهنوعی تصویر جدیدی از ارزشهای دوازدهگانه اینگلهارت را در جامعه امروز ایران نشان داد و توانست ارزشها را در جامعه امروز به نمایش بگذارد. ازاینرو ایجاب میکند نگاه متفاوتی به ارزشها، بهویژه ارزشهای خانوادههای ساکن محلههای حاشیهنشین وجود داشته باشد. درنتیجه سیاستگذران، مدیران شهری و مسئولان شهری از قضاوتهای کلیشهای در حوزه ارزشها بهویژه خانوادههای محلههای حاشیهنشین اجتناب کنند. بنابراین دست یابی به توسعه پایدار، مستلزم فراهم سازی بسترهای لازم برای ایجاد تعادل میان ارزشهای مادی و فرامادی است.
تشکر و قدردانی
از تمامی متخصصان و مشارکت کنندهگان که در این پژوهش یاری نمودند، صمیمانه تشکر و قدردانی می شود.
منابع
Azad Aramaki, T & Zahirinia, M. (2010). A study of value types and cultural changes in the family. Family Studies Quarterly, Year 6, No. 23, 279-297. (in Persian)
Azad Aramaki, T & Zahirinia, M. (2011). A study of value orientation and its relationship with economic and social changes in Hormozgan Province (case study of citizens of Bandar Abbas). Specialized Quarterly Journal of Social Sciences, Islamic Azad University - Shushtar Branch, Year 5, No. 14, 1-22. (in Persian)
Azad Aramaki, T. (2004). The nature of the value system of Iranian society: material, metamaterial or integrated. Cultural Research Letter, Year 8, No. 10, 1-15. (in Persian)
Dugraf, non dirk & Evans G. (1996). why are the young more post materialist? Journal of Comparative political studies, vol 26 issue 6.
Ferrari, M. (2000). Generations and value change across time. international review of sociology- Revue international de sociology, Vol. 10, No. 2, PP. 223-233.
Ghlich, M. (2012). Cultural Globalization and Its Effects on Marital Values and Family Relations. (PhD Thesis, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, 10/17/2012). (in Persian)
Inglehart, R. (2016). Cultural transformation in advanced industrial society. (Translated by Maryam Weter). Tehran: Kavir Publications. (in Persian)
Kafashi, M. (2016). Application of SPSS software in social research. Tehran: Foujan. (in Persian)
Mills, A & Bravitt, J. (2006). An introduction to contemporary cultural theories. (Translated by Jamal Mohammadi). Tehran: Qoqnos. (in Persian)
Ministry of Urban Development, Roads and Housing News Site, (February 1394). Familiarity with the definitions of marginalization and the status of marginalized people in Iran and the world. Available on the Internet at news.mrud.ir/news
Modiri, F. (2018). Different types of family values and their socio-economic correlates in Tehran. Applied Sociology, 29, consecutive issue (69), number 1, 147-166. (in Persian)
Naseri, S & Sarukhani B. (2017). Study of effective factors in building power in the family (a case study of Tehran). Quarterly Journal of Social Sciences, Islamic Azad University, Shushtar Branch. Year 11, number 2, 1-22. (in Persian)
National Projects Office. (2003). Iranian Values and Attitudes. Research Institute for Culture, Arts and Social Relations, Ministry of Interior. Iran. (in Persian)
Research Institute for Culture, Arts and Communications, National Center for Social Observation, Ministry of Interior. (2015). National Survey of Iranian Values and Attitudes. Third Wave (First Edition). Research Institute for Culture, Arts and Communications. (in Persian)
Ritzer, G. (2016). Sociological Theory. (Translated by Houshang Naibi). Tehran: Ney Publishing. (in Persian)
Seidman, S (2013). The Conflict of Opinions in Sociology. (Translated by Hadi Jalili). Tehran: Ney Publishing. (in Persian)
Vosoughi, M & Ali Akbar Nik Khalq, A, A (1990). Fundamentals of Sociology. Tehran: Kheradmand Publications. (in Persian)
[1] . ارزشهای اجتماعی واقعیتها و اموری را تشکیل میدهند که مطلوبیت دارند و مورد خواست و آرزوی اکثریت افراد جامعه است (Vosuqi and Nikkhalq, 1991: 187).
[2] . حاشیهنشینی به آن قسمت از بافتهایی گفته میشود که عمدتاً مهاجرین روستایی و تهیدستان شهری را در خود جایداده و بدون مجوز و خارج از برنامهریزی رسمی و قانونی توسعه شهری (طرحهای جامع و تفصیلی) در درون یا خارج از محدوده قانونی شهرها به وجود آمدهاند، عمدتاً" فاقد سند مالکیت هستند و ازنظر ویژگیهای کالبدی و برخورداری از خدمات رفاهی، اجتماعی و فرهنگی و زیرساختهای شهری شدیدا" دچار کمبود هستند (Ministry of Urban Development, Roads and Housing News Site, 2015).
[3] 1, Dugraf and Evans
[4] Nicoleta UNGUREANU .2
[5] 3, Ferrar
[6] 4.. De graaf and Evans
[8] . سنخ ارزشی (ارزشهای مادی، ارزشهای فرامادی، ارزشهای التقاطی متمایل به مادی، ارزشهای التقاطی متمایل به فرامادی).