بررسی تعارضات زناشویی و عوامل موثر بر آن در میان زنان ساکن در بوشهر
محورهای موضوعی : علوم اجتماعیزینت فرامرزی 1 , غلامرضا جعفری نیا 2 , حبیب پاسالارزاده 3
1 - دانشجوی دکتری جامعه شناسی ، واحد بوشهر ، دانشگاه آزاداسلامی ، بوشهر ،ایران
2 - استادیارگروه جامعه شناسی واحد بوشهر ، دانشگاه آزاداسلامی ، بوشهر ایران
3 - استادیارگروه جامعه شناسی واحد بوشهر ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بوشهر، ایران
کلید واژه: زنان, اشتغال, تعارضات زناشویی, تحصیلات,
چکیده مقاله :
تعارضات در خانواده و از جمله تعارضات زناشویی در حال حاضر به رغم طبیعی بودن، به یکی از موضوعات مورد توجه محققین قرار گرفته است. زیرا اگر چنانچه این تعارضات شدت گرفته و مدیریت نشود می تواند موجبات آشفتگی و طلاق را فراهم سازد. لذا با توجه به اهمیت آن، پژوهش حاضر به مطالعه جامعه شناختی این موضوع پرداخته است. این پژوهش، یک بررسی کمی بوده که با استفاده از تکنیک پیمایش انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری نیز تمامی زنان متأهل شهر بوشهر بوده که با استفاده از فرمول کوکران 384 نفربه عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فرضیات مربوط به سن، مدت ازدواج و تعداد فرزندان، تأیید شده، و رابطه آماری معناداری میان این متغیرها و تعارضات زناشویی مشاهده شده است. اما میان وضعیت اشتغال، تحصیلات پاسخگو و تحصیلات همسر با تعارضات زناشویی هیچ گونه رابطه آماری معناداری مشاهده نشد. در مجموع می توان نتیجه گیری کرد. علیرغم اینکه تعارضات زناشویی بیشتر در حوزه روانشناختی مورد بحث است و به عنوان یک مسأله روان شناختی مورد توجه قرار دارد. اما به شدت تحت تأثیر مولفه های اجتماعی فرهنگی بوده و لازم است تا مسئولین در حوزه خانواده در سیاستگذاریها و برنامه ریزیها به این متغیرها نیز توجه کافی داشته باشند.
Conflicts in the family, including marital conflicts, are now one of the topics of interest to researchers, despite their naturalness. Because if these conflicts are not intensified and managed, it can cause confusion and divorce. Therefore, due to its importance, the present study has studied the sociology of this issue. This study was a small study using a survey technique. Data collection tool was a questionnaire and the statistical population was all married women in Bushehr, which was analyzed using the Cochran's formula of 384 people as a sample size. The results showed that the hypotheses related to age, duration of marriage and number of children were confirmed, and a statistically significant relationship was observed between these variables and marital conflicts. But there was no statistically significant relationship between employment status, responsive education and spouse education with marital conflicts. In general, we can conclude. Despite the fact that marital conflicts are mostly discussed in the field of psychology and are considered as a psychological issue. However, it is strongly influenced by socio-cultural components and it is necessary for family officials to pay enough attention to these variables in policy and planning.
_||_