پیش بینی احتمال مشارکت شهروندان در مدیریت بحران بر اساس نظریه تخصیص زمان(نمونه موردی شهر مشهد)
محورهای موضوعی : جغرافیا و برنامه ریزی شهری
1 - دانشیار دانشگاه پیام نور
کلید واژه: تخصیص زمان, مشارکت, مدیریت بحران, مشهد,
چکیده مقاله :
این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و در قالب نظریه تخصیص کلاسیک زمان، انجام شد. دادههای مورد نیاز از طرح دوره واکنش اضطراری محلات شهرداری مشهد، اخذ شد. این دادهها با استفاده از دو روش پارامتریک و ناپارامتریک لاجیت موضعی، تحلیل شد. نتایج نشان داد که سن و سواد تاثیر مثبتی بر احتمال مشارکت دارد. همچنین درآمد غیر کاری و درآمد همسر، اثر مثبتی بر حضور داشته، وضعیت مسکن مردان نیز چنین تاثیری دارد. ولی اثر این متغیر برای زنان معنادار نیست. تعداد فرزندان دختر اثر مثبت و معناداری بر حضور زنان در مشارکت داشته، اما در تصمیم مردان معنادار نیست. همچنین کل فرزندان بر مشارکت زنان اثر مثبت گذاشته، ولی این متغیر تاثیر معنیداری بر تصمیم ورود به مشارکت مردان ندارد. نتایج روش ناپارامتریک مانند روش پارامتریک نشان داد که متغیرهای سن، سطح تحصیلات و تعداد فرزندان، احتمال حضور زنان و مردان در فعالیت های مشارکتی در مبحث مدیریت بحران را افزایش میدهد. مطابق این یافتهها، برای ترغیب خانوارها برای حضور در طرح مورد اشاره بایستی به این خصیصههای زمینه، توجه گردد.
This research was conducted by descriptive and analytical methods in the form of classical time allocation theory. The required data were obtained from the emergency response plan of Mashhad Municipality neighborhoods. These data were analyzed using two parameters, parametric and non-parametric local logit. The results showed that age and literacy have a positive effect on the likelihood of participation. Also, non-working income and spouse income have a positive effect on the presence of participation. Men's housing status has a positive and significant effect on participation in the project. But the effect of this variable is not significant for women. The number of female children has a positive and significant effect on the presence of women in participation. But it does not make sense in men's decisions. Also, all children have a positive effect on women's participation, but this variable does not have a significant effect on men's participation decision. The results of non-parametric method such as parametric method showed that the variables of age, level of education and number of children increase the likelihood of women and men participating in participatory activities in the field of crisis management. According to these findings, in order to encourage households to participate in the project, these background features should be considered.
_||_