بنابر ضرورت فهم معنا در تحلیل عبارات و بهمنظور فهم صحیح سخنان گوینده، توجه به بافت یکی از ضروریترین مباحث در معناشناسی است؛ ازاینرو زبانشناسان در مطالعاتِ معنیشناسی از دو منظر به بافت توجه میکنند. دستۀ اول معتقدند معنی جمله، جدا از هر بافتی قابل تعیین است و دسته د چکیده کامل
بنابر ضرورت فهم معنا در تحلیل عبارات و بهمنظور فهم صحیح سخنان گوینده، توجه به بافت یکی از ضروریترین مباحث در معناشناسی است؛ ازاینرو زبانشناسان در مطالعاتِ معنیشناسی از دو منظر به بافت توجه میکنند. دستۀ اول معتقدند معنی جمله، جدا از هر بافتی قابل تعیین است و دسته دوم مانند فرث به نظریۀ بافتِ موقعیتی اعتقاد دارند. وی معتقد است تمامی عناصر تشکیلدهندۀ کلام از جمله شخصیت گوینده و شنونده و محیط اجتماعی و غیره باید بررسی شود تا بدین طریق بتوان به فهم و درک درست از عبارت رسید.
بدین منظور مقالۀ حاضر سعی دارد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و به کمک نظریۀ فرث نقش بافت در کاربرد حروف جر و میزان اهمیت آن را در معناآفرینی، میان برخی آیات متشابه مورد کنکاش قرار دهد. بعد از تحلیلهای صورتگرفته این نتیجه حاصل شد آیات متشابهی که تنها تفاوت آنها در حرف جر است، معنایی متفاوت ایفاء کردهاند که متأثر از سیاق و بافت آیات است؛ بهگونهای که بهطور مثال حرف علی و إلی با دو سیاق جدا ومعنای متفاوت اما در دو آیۀ مشابه قرار گرفتهاند و نیز حرف باء و لام بههمین شکل است.
پرونده مقاله