تحلیل مسیر رابطه باورهای ضمنی هوشی با اهمال کاری دانشجویان نقش واسطه ای اهداف پیشرفت
محورهای موضوعی : فصلنامه تحقیقات روانشناختی
کلید واژه: اهداف پیشرفت, واژگان کلیدی: اهمال کاری, باورهای ضمنی هوشی,
چکیده مقاله :
چکیده اهمال کاری تحصیلی در جامعه دانشگاهی امری رایج است و می تواند به استرس و دیگر مشکلات روانی منجر شود. به لحاظ پایه های تجربی و نظری به سازه اهمال کاری تا دیگر سازه های روان شناختی کمتر توجه شده است. با عنایت به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای ضمنی هوشی و اهمال کاری با نقش واسطه ای اهداف پیشرفت در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول انجام شد. به همین منظور بر اساس جدول مورگان، تعداد ۳۷۵ نفر به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب شدند و مقیاس های اهمال کاری (لی، ۱۹۸۶)، نظریه ضمنی هوش (عبدالفتاح و بیتس، ۲۰۰۶)، و هدف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، ۲۰۰۱) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS و روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که باورهای افزایشی به هوش از مسیر اهداف تسلط، رابطه منفی و معناداری با اهمال کاری دارد. شاخص های مدل نشان دادند که مدل مفهومی پیشنهادی از برازندگی لازم برخوردار است.
Abstract Procrastination in academic community is more common, and can lead to stress and mental illness. Experimental and theoretical foundations of procrastination are less than another psychological construct. With respect to importance of this subject the purpose of this study was to determine the relationship between implicit beliefs of intelligence and procrastination with mediating achievement goals in students of Islamic Azad University, Dezful branch. The method is based on the table of Morgan sample size, 375 students were selected as a sample size and completed the Procrastination Scale (Lay, 1986); Implicit Theories of Intelligence Scale (Abd-El-Fattah & Yates, 2006); and Achievement Goal Scale (Elliot & McGregor, 2001). Path analysis with AMOS software was used to analyze the data. The results showed that there was a negative relationship between incremental intelligence beliefs and procrastination through mastery goals. Model indexes indicated that the proposed concept model was efficient.
_||_