بررسی تطبیقی رسمالخط مصحف تاشکند با قواعد و نقلهای تاریخی رسمالمصحف
محورهای موضوعی : تاریخ قرآنمجتبی محمدی انویق 1 * , مرتضی توکلی 2 , مرتضی رحیمی آهنگرکلایی 3
1 - استادیار دانشگاه ایلام
2 - مدیر واحد تحقیق
مرکز طبع و نشر قرآن
3 - دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه مذاهب اسلامی
کلید واژه: رسمالمصحف, مصاحف کهن, رسمالخط قرآن, مصحف تاشکند,
چکیده مقاله :
علم رسمالمصحف، از قواعد و روشهایی در باب کتابت قرآن سخن میگوید که به واسطۀ منقولات دانشمندان از مصاحف کهن، در دسترس قرار گرفتهاند. کتابهای المقنع و مختصر التبیین، مهمترین منابع دانش رسمالمصحف به شمار میروند که در نگارش اکثر مصاحف جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ چنانکه به نویسندگان آنها، لقب شیخین علم رسمالمصحف اطلاق شده است. این مقاله کوشیده است که رسم کلمات مصحف تاشکند بهعنوان معروفترین مصحف از حیث انتساب به خلیفۀ سوم را با نقلهای دو کتاب مذکور مقایسه کرده و میزان انطباق گزارشهای رسمالمصحف را با رسم نمونهای از مصاحف کهن ارزیابی کند. رسم کلمات در مصحف تاشکند سه دسته است: 1- رسمهایی که با نقلهای شیخین همخوانی دارد؛ 2- رسمهایی که تنها با نقلهای یکی از شیخین همخوانی دارد؛ 3- رسمهایی که با نقلهای شیخین ناهمخوان است. رسمهای ناهمخوان با نقلهای شیخین در مصحف تاشکند، به دو بخش قابل تقسیم است: الف) رسمهایی که عالمانی دیگر، آنها را در گزارشهای خود، نقل کردهاند؛ ب) رسمهایی که برای آنها گزارشی یافت نمیشود. نتیجۀ پژوهش حاضر نشان از آن دارد که گزارشهای علم رسمالمصحف باید با مراجعۀ مستقیم به مصاحف کهن، تکمیل و در مواردی اصلاح شوند.
Tashkent Codex is the most famous Codex in terms of its attribution to ʿUthmān. The books al-Muqniʿ and Mukhtaṣar al-Tabyīn are the most important sources containing the orthography of the ʿUthmānic codices and the main criterion for measuring the Quranic Orthography. This article tries to compare the orthography of Tashkent codex with the traditions of these two books and assess the orthography reports. The words of Tashkent codex are divided into three categories: 1. Words that are consistent with the traditions of the two books of al-Muqniʿ and Mukhtaṣar al-Tabyīn; 2. Words that are consistent only with the traditions of al-Muqniʿ or Mukhtaṣar al-Tabyīn; 3. Words that are inconsistent with the traditions of the books of al-Muqniʿ and Mukhtaṣar al-Tabyīn. Words that are inconsistent with the traditions of Sheykheyn in this codex can be divided into two parts: A) Words that do not correspond to the traditions of Sheykheyn, But other scholars have mentioned it; B) Words that do not correspond to the traditions of Sheykheyn and also there is no any other traditions confirming that orthography. The result of the study indicates that the orthography traditions should be supplemented and corrected in some cases by referring directly to the ancient codices.
_||_
<151> مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ 70، سال بیست و هفتم، پاییز و زمستان 1400 ش
Historical Approaches to Quran and Hadith Studies, vol. 70, year 27, Fall & Winter 2021-2022
قرائات منسوب به اهل بیت(ع) و رسم المصحف
شبنم رجب زاده1
حمید رضا مستفید2
مریم حاجی عبدالباقی3
تاریخ دریافت: 19/08/1400، تاریخ پذیرش: 02/12/1400، صفحۀ 151 تا 183 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
دو علم قرائات و رسمالمصحف از عوامل فهم ، پژوهش و خوانش قرآن کریم میباشند که از یکدیگر تأثیر و تأثّر بسیاری میپذیرند و همواره به عنوان موضوعات چالشبرانگیز علوم قرآنی مطرح بودهاند. در این میان قرائات منسوب به اهلبیت(ع) با وجودی که از جمله قرائات شاذ به شمار میآیند، به سبب انتسابشان به معصومین(ع) و به جهت وجوه تفسیری، از اهمیت ویژهای برخوردارند. از منظر ابن الجزری (833 ق) یکی از شروط صحت قرائات، مطابقت قرائت با رسم یکی از مصاحف عثمانی ولو به صورت احتمالی است. سوال این جاست که قرائات منسوب به اهل بیت (ع) به چه میزان با این شرط منطبق هستند. روش تحقیق این مقاله با استفاده از منابع مکتوب این علوم، توصیفی _ تحلیلی _ موردی است. این پژوهش به روی 500 قرائت منسوب به اهلبیت(ع) تمرکز نموده است که از میان این قرائات در نگاه نخست ، 312 قرائت کاملاً مطابق با رسم و 188 قرائت مخالف با رسم تلقی میشود. امّا در بررسیهای مجدد از طریق هفت روشِ دستاورد این مقاله، 55 قرائت دیگر مطابق با دیدگاه ابن الجزری، موافق با رسم محسوب میشود.
کلیدواژهها: رسم المصحف، قرائات شاذ، قرائات منسوب به اهل بیت(ع)، مصاحف کهن، مصاحف معاصر.
درآمد
عموماً دیدگاه شیعیان در مورد علم قرائات به دلیل تفاوت با قول مشهور ، کمتر مورد توجه واقع شده است چرا که آنها برخلاف دیدگاه مشهور (دیدگاه اهل سنت) که همۀ قرائات هفتگانه و یا دهگانه را معتبر ، متواتر و «نازلٌ مِن عِنداللّه» میپندارند (فخر رازی، 1420 ق، 1/70 ؛ معرفت، بیتا، 2/ 49 _52) با تکیه بر نظر اهل بیت (ع) بر این باورند که فقط یک قرائت ، «نازلٌ مِن عِندِاللّه» است و اختلاف قرائات از ناحیۀ قاریان ایجاد شده است.4 (کلینی ، 1407 ق، 2/630)
نگرش نخست به منزلۀ مُهر تأییدی بر تمامی قرائات مشهور میباشد. در این دیدگاه غیر از قرائات هفتگانه و یا دهگانه، سایر قرائات شاذ و نامعتبرند و یا در عرضۀ اخیره نسخ شدهاند . امّا دیدگاه شیعیان که آن را از اهل بیت (ع) اخذ نمودهاند، با نگرش مشهور منافات دارد . هرچند که آنها مطابق با فرمایش اهل بیت (ع) خود را ملزم به پیروی و خواندن قرائات مشهور میدانند امّا بر این باورند که قرائت صحیح در بین قرائات متعدد مخفی و نامشخص مانده است و إنشاءاللّه حضرت عجل الله تعال فرجه الشریف خواهند آمد و آن را آموزش خواهند داد.5 (کلینی، 1407 ق، 2/633 ؛ 2/631؛ 2/619)
حال سخن این جاست که آیا این قرائت صحیح، فقط در بین قرائات هفتگانه و دهگانه قرار دارند و یا رد پای آنها را میتوان در بین قرائات شاذ نیز جستجو نمود؟ از بین قرائات شاذ ، قرائات منسوب به اهل بیت (ع) ابتدا به جهت انتسابشان به معصومین (ع) سپس به جهت وجوه مختلف تفسیری و مطالب ارزشمندِ زبانشناختی برای ما بسیار ارزشمندند . از این جهت شناخت، بررسی و احیای این قرائات، بسیار ضروری ولازم به نظر میرسد.
امروزه هنوز سه شرط ابنالجزری (833 ق) یعنی صحت سند (بنا به قولی تواتر)، موافقت با وجهی از وجوه زبان عربی و مطابقت با یکی از مصاحف عثمانی ولو به صورت احتمالی (ابنالجزری، بیتا، 9) از جمله ملاکهای متداول برای صحت و قبول هر قرائتی به شمار میآیند.
این پژوهش به بررسی برخی قرائات منسوب به اهل بیت (ع)که به ظاهر مخالفِ رسمالخط قرآن هستند، میپردازد و سعی دارد که نشان دهد این دسته از قرائات به ظاهر مخالفِ رسم، با رسمالمصحف تطابق داشته و با آن مغایرتی ندارند و به این ترتیب از شاذ بودن برخی از این قرائات کاسته خواهد شد.
طرح مسأله
از آنجایی که مقیاس مطابقت با رسمالمصحف، همواره به عنوان يكى از مهمترین ملاکهای صحت قرائات به شمار مىآمده است، در این پژوهش برآن شدیم که قرائات منسوب به اهل بیت: را به لحاظ میزان انطباق با رسمالمصحف مورد بررسی قرار دهیم.
به طور کلی این قرائات را از نظر انطباق و یا عدم انطباق با رسمالمصحف میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
الف ـ برخی از این قرائات با اختلاف بسیار بارز به هیچ وجه با خط مصحف مطابقت ندارند و به این دلیل وارد قرائات شاذ میشوند. مانند قرائت «واَلعَصرِوَنَوَائِبِالدَّهرِ» (عصر/1) که به امیرالمؤمنین (ع) منسوب میباشد.
ب ـ درصد قابل ملاحظهای از این قرائات که با خط مصحف مطابقت صد در صدی دارند. مانند قرائت «النُّصفُ» در آیۀ «وَ إِن كَانَت وَحِدَة فَلَهَا النِّصفُ» (نساء/11) که این قرائت به امیرالمؤمنین (ع) منسوب میباشد و چنانچه مشاهده میشود این اختلاف قرائت فقط از نوع اختلاف در حرکت میباشد و مخالفت با رسم محسوب نمیشود.
ج ـ گروهی دیگر از قرائات که به ظاهر با رسمالمصحف مخالفند ولی میتوان با اثبات قابلیت انطباق این قرائات با خط مصحف از آنها دفاع نمود. مانند این آیه «وَهُوَ اَلَّذِي فِي اَلسَّمَاءِ إِلَه وَفِي ٱلأَرضِ إِلَه» (زخرف/84) که قرائت «وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَاءِ اللَّهُ وَفِي ٱلأَرضِ اللَّهُ» به امیرالمؤمنین (ع) منسوب میباشد.
ممکن است در ابتدا این قرائت، مخالف با رسم به نظر بیاید امّا چنانچه در تصویر ذیل مشاهده میشود در بررسی مصاحف کهن به نمونۀ قابل انطباقی با این قرائت دست یافتیم لذا میتوان ادعا نمودکه با رسم الخط برخی از مصاحف هیچ مغایرتی ندارد.
Paris , Bibliotheque nationale de France : Arabe 333(d)
|
دو دستۀ الف و ب از موضوع این پژوهش خارج و فقط به دسته سوم پرداخته شده است و ـ با استفاده از قواعد رسمالمصحف و موارد مشابه از قرائات عشرة ـ اثبات شده است که قرائات نوع سوم نیز میتوانند مطابق رسمالمصحف تلقی شوند و ـ علیرغم مخالفت ظاهریشان با رسمالمصحف ـ با خط قرآن مخالفت و مغایرتی ندارند. لذا از این بابت ، نباید و نمیتوان این قرائات را شاذ تلقی نمود.
پیشینۀ پژوهش
در مورد دو علم قرائات و رسمالمصحف کتب و مقالات بسیاری به رشتۀ تحریر در آمده است. از میان منابع اصلی و مهم رسمالمصحف برای نمونه ، میتوان به چند مورد اشاره نمود:6
· «اختلاف المصاحف» و «کتاب الهجاء» ابو حاتم سجستانی (م 255 هه)
· «المصاحف» عبداللّه بن ابی داوود سجستانی (م 316 هه)
· «المقنع فی رسم مصاحف اهل الامصار» ابوعمرو عثمان بن سعید الدانی (م 444 هه)
· «مختصر التبیین لهجاء التنزیل» ابو داوود سلیمان بن نجاح (م 496 هه)
· «مورد الظمآن فی رسم القرآن» خراز (م 718 هه)
· «نثر المرجان فی رسم نظم القرآن» محمدغوثبنناصرالدینمحمدالنائطی (م 1238 هه)
و از جمله مهمترین کتاب قرائتی که میتوان در آن قرائات منسوب به اهل بیت (ع)را مشاهده نمود، کتاب «معجم القرائات القرآنیة» احمد مختار عمر و عبدالعال سالم مکرم است. امّا در ضمنِ جستجو، برای یافتن منابع دیگر، به دو پایان نامۀ ارشد و یک کتاب با عناوینی مرتبط برخورد نمودیم:
پایان نامههای ارشد:
· بررسی قرائات منسوب به معصومین (ع)و جایگاه آن در تفسیر توسط امیر حسین عامی مطلق.
· بررسیو نقد قرائات نقل شده از معصومین (ع)توسط مرتضی یعقوبخانی غیاثوند.(امکان دسترسی به محتوای این پایان نامه وجود نداشت).
کتاب:
· پژوهشی در قرائات منسوب به اهل بیت (ع) توسط میثم کهن ترابی.
پس از بررسی دو اثر «بررسی قرائات منسوب به معصومین (ع)و جایگاه آن در تفسیر» و «پژوهشی در قرائات منسوب به اهل بیت (ع)» مشاهده شد که در این دو پژوهش، برای گردآوری قرائات منسوب به اهل بیت (ع) علاوه بر استفاده از کتاب «معجم القرائات القرآنیة»، از منابع مختلف تفسیری و حدیثی دیگری نیز استفاده شده است لذا به سبب جامعتر بودن این دو اثر ، برآن شدیم که در این پژوهش، از مجموع 500 قرائت حاصل از این دو اثر استفاده نماییم.
شایان ذکر است که در این دو اثر ، دربارۀ مفهوم و جایگاه این قرائات در تفسیر و یا میزان انطباق آنها با قواعد عربی بررسی شده ولی دربارۀ ارتباط این قرائات و رسمالمصحف مطلبی بیان نشده است. در مورد قرائات منسوب به اهل بیت (ع)و رسمالمصحف، هیچ پیشینهای یافت نشد.
روش پژوهش
پس از بررسی اولیۀ 500 قرائات، چنین مشاهده شد که قریب به دو سوم آنها (312 قرائت) کاملاً با رسم مطابقت دارند و تنها تفاوتهایی از نوع اختلاف در حرکت و یا نقطه در آنها به چشم میخورد امّا 188 قرائت دیگر همگی با رسم مخالفند. در بازبینی و بررسی دقیقترِ 188 قرائت مخالف با رسم، به این نتیجه رسیدیم که حداقل به علت یکی از هفت دلیلی که در طی کار به آنها دست یافتیم، 55 قرائت دیگر را میتوان از زمرۀ قرائات مخالف با رسم خارج نمود.
به این ترتیب در ادامۀ کار فقط در مورد این 55 قرائت و وجه انطباق آنها با رسمالمصحف سخن خواهیم گفت امّا برای پرهیز از اطالۀ کلام، تمامی این قرائات و وجوه انطباقشان با رسم را در جدولی، انتهای مقاله گردآوری نمودیم و برای وضوح بیشتر مطلب ، تنها به ذکر چند مثال اکتفا خواهیم نمود.
در این پژوهش برای مقایسۀ قرائات منسوب به اهل بیت (ع)با رسمالمصحف، علاوه بر رجوع به منابع اصلی رسم، از مصاحف استاندارد جهان اسلام که عبارتند از مصحف امیری7 (1372 ق)، مصحف الجماهیریه لیبی8 (1390 ق)، مصاحف چاپی به قرائات مختلف در مُجَمَّع ملک فَهد عربستان، استفاده نمودیم و البته در طول تحقیق گاهی به مصاحف کهن نیز مراجعه شد.
به این صورت که، ابتدا آنها را از لحاظ قواعد رسمالمصحف مورد بررسی قرار میدهیم و در ادامه با قرائات مشهور و معتبر و رسم مصاحف معاصر مقایسه خواهیم نمود و در پارهای از موارد به مصاحف کهن و حتی دست نوشتههای کهن نیز استناد شده است.
شایان ذکر است که از سایتهایی همچون سایت مرکز طبع و نشر قرآن کریم9 برای دستیابی به منابع رسمالمصحف، از سایت کورپس کورانیکوم10 برای دستیابی به تصاویر مصاحف کهن و از سایت موسوعة القرآنیة 11 برای بررسی برخی قرائات12 و مصاحف معاصر جهان اسلام نیز استفاده شده
است و تصاویر مصحف امیری و الجماهیریه لیبی را از طریق جستجو در اینترنت به دست آوردیم .
1- قرائات شاذ و تغییر مصادیق آن در گذر زمان
از آنجایی که قرائات اهل بیت (ع)از جمله قرائات شاذ به شمار میآیند ، ابتدا به مفهوم شاذ میپردازیم.
شاذ ، در لغت به معنای تک و تنها (طریحی، 1375 ش، 3/182 ؛ أزهری، 1421 ق، 11/186 ؛
فراهیدی، 1409 ق، 6/215 ؛ ) ، نادر (زبیدی، 1414 ق، 5/373 ؛ ابن منظور،1414 ق، 3/494) و یا مخالف قاعده (جرجانی، بیتا، 54) اسم فاعل از فعل «شَذَّ» میباشد و در اصطلاحِ علم قرائات نزد هر عالمی طوری معنا میشده است، چرا که قاعده و ملاک پذیرش قرائات معتبر در زمانهای مختلف ، نزد علماء گوناگون بوده است.
· به عنوان نمونه بعد از توحید مصاحف ملاکِ معتبر بودن قرائات ، مطابقت با مصحفِ امام بود
و اینچنین بود که مطابق با این ملاکها قرائات ابن مسعود، ابی بن کعب و ... که تا چندی قبل جزء قرائات معتبر بودند به عنوان قرائات شاذ شناخته شدند.
· در قرن چهارم ابن مجاهد (324 ق) از میان قاریان، هفت قاری را معتبر و آنچه را که با نظر خود مخالف بود را شاذ نامید و به این ترتیب از آن پس تمام قرائات مخالف با قرائات هفتگانه ، شاذ محسوب شدند. برای نمونه او قرائت یعقوب را شاذ میدانست درحالی که تنها چند سال بعد از وی، ابن غَلْبون (389 ق) در کتاب التّذکرة فی قرائات الثّمان با مبنای دیگری هشت قرائت را به عنوان قرائت صحیح برشمرد و قرائت یعقوب را هم در قرائات معتبر داخل نمود.
· در قرن پنجم، دانی (444 ق) در جامع البیان همان هفت قرائت را از طرق مختلف نقل کرده است امّا در کتاب التّیسیر فی القرائات السّبع ، فقط دو راوی را برای هر قرائت ، معتبر دانسته است و از همین رهگذر بسیاری از طریقها که نزد دانی در جامع البیان معتبر بودهاند در التّیسیر فی القرائات السّبع عملاً شاذ دانسته شده و تا امروز هم شاذ میباشند.
· و یا میتوان به علامهحلّی (726 ق) اشاره نمود که وی قرائات سبعه را معتبر و غیر از آن را شاذ محسوب مینمود (علامه حلّی، 1412ق، 5/64) در حالیکه شهید اوّل (786 ق) تنها با فاصلۀ زمانی اندکی پس از وی، قائل به صحتِ قرائات دهگانه است یعنی او (قرائتهای یعقوب ، خلف ، ابوجعفر) را هم جزء قرائات معتبر میدانست (شهید اول، 1419ق، 3/305).
· در قرن نهم ابن الجزری (833 ق) سه قرائت دیگر را که ابن مجاهد (324 ق) با ملاکهای خود شاذ دانسته بود، در قرائات معتبر داخل نمود و غیر از قرائات دهگانه را شاذ محسوب نمود . وی سه شرط ، صحت سند (بنا به قولی تواتر)، موافقت با وجهی از وجوه زبان عربی و مطابقت با یکی از مصاحف عثمانی ولو به صورت احتمالی (ابن الجزری، بیتا، 9) را از شروط قرائت معتبر بر شمرد.
2- جواز قرائات قرآن به برخی قرائات شاذ
علیرغم تصور برخی که قرائات شاذ را فاقد هرگونه ارزش قرائی میدانند ، این قرائات همواره نزد اهل فن ارزشمند تلقّی میشدهاند تا جایی که ابن جنی (392 ق) قرائات شاذ را از لحاظ سندی و فصاحت درحد قرائات معتبر محسوب مینماید (ابن جنی، 1419ق، 1/102 - 104) و یا ضیف در مقدمۀ السبعة فی القرائات میگوید: «شاذ بودن یک قرائت از نگاه ابن مجاهد (324 ق) و ابن جنی (392 ق) به معنای ضعیف بودن و یا عدم تواتر آن نبوده بلکه فقط به معنای کم بودن تعداد قاریانی است که این طور قرائت مینمودند (یعنی این قرائات به نسبت قرائات دیگر، کمتر مورد توجه قرار میگرفتند.» (ابن مجاهد، 1119ق، 20) و حتی برخی از علمای اهل سنت همچون ابوحنیفه و پیروان وی قائل به جواز قرائات شاذ بوده (به حجّیت آن اعتقاد داشتند) و بر اساس آن نیز فتوا دادهاند (البابرتی الحنفی، 1426ق، ج1/474) و از آن مهمتر در میان علمای شیعه نیز برخی همچون حکیم (یزدی ، 1419ق، 2/520)، خوئی(همان، 2/520) ، سیستانی(سیستانی، بیتا، 2/139) ، ... خواندن برخی قرائات غیر از سبعه و عشره را با شرط رواج در زمان ائمه:جایز دانستهاند بر این اساس، قرائات شاذی که در زمان اهل بیت (ع) رایج بودهاند، جایز القراءة میباشند.
نکتۀ قابل توجه این که برخی از این قرائات شاذ در زمان گذشته نیز شیوع داشتهاند چنانچه ابن جنی(392 ق) در این باره میگوید : «قسم یاد میکنم که قرائات قاریانی که شاذ میخوانند، شیوع دارد و اخذ قرائت ، از این قاریان متداول میباشد» (ابن جنی، 1419ق، 1/105)
علاوه بر این همواره از این قرائات به عنوان قرینه و وجوه ادبی در جهت فهمِ تفسیر و معانی آیات ، یافتن وجوهی در ترجیح قرائات و ... استفاده میشده است تا جایی که أبو عبید القاسم بن سلّام (224 ق) قرائات شاذ را تفسیر و تبیین معانی قرائات مشهور میداند (ابن جنی، 1419ق، 1/34)
3- چگونگی انطباق برخی قرائات منسوب به معصومین (ع) با رسم المصحف
همانطوری که گفته شد از میان 188 قرائت منسوب به اهل بیت (ع) که مخالفِ رسم بودند ، 55 قرائت را میتوان _ ولو به صورت احتمالی _ موافق رسم قلمداد نمود . قبل از ارائۀ و طرح دلایل این مطلب ، ابتدا به صورت اجمالی ، وجوه هفتگانه انطباق قرائات با رسمالمصحف نام برده میشوند.
برای وضوح بیشتر، مقابل هر یک شمارۀ مثالهایی که در آنها این وجوه به کار رفته است، مشاهده میشود. لذا اگر مثالی همانند مثال 5 در چند مورد تکرار شده باشد، به این معناست که این قرائت با توجه به چند وجه مختلف میتواند موافق با رسم تلقی شود.
· انطباق کامل قرائت با رسم یکی از مصاحف معتبر در جهان اسلام13. (ر.ک. مثال1 )
· انطباق قرائت با یکی از قرائات معتبر. (ر.ک. مثال2 ، مثال5 )
· انطباق قرائت با قواعد رسمالمصحف. (ر.ک. مثال4 )
· عدم مخالفت قرائت با رسمالمصحف، به سبب مطابقت با برخی از مصاحف و یا دست نوشتههای کهن (نسخههای خطی). (ر.ک. مثال1 ، مثال5 )
· عدم مخالفت قرائت با رسمالمصحف به سبب وجود برخی پدیدههای لهجهای (از لحاظ آوایی). (ر.ک. مثال 6 )
· عدم مخالفت قرائت با رسمالمصحف به دلیل شباهت برخی حروف به یکدیگر در خط کوفی. (ر.ک. مثال7 )
· عدم مخالفت قرائت با رسمالمصحف به دلیل شباهت نگارشی کلمۀ مورد نظر با برخی از موارد قطعی رسم. (ر.ک. مثال3 ، مثال2 ، مثال5 ، مثال8 )
مثال 1: در این آیه«وَوَصَّينَا اَلإِنسَنَ بِولِدَيهِ إِحسَنًا» (أحقاف/15) قرائت «حَسَنًا» به امیرالمؤمنین (ع) نسبت داده شده است (طبرسی ، 1372 ش، 9/128)
اولاً: اگرچه که رسم این قرائت با مصاحفی که در دست ماست انطباق ندارد ولی با رسم چند مصحف معتبر در جهان اسلام مطابقت صد در صدی دارد مانند مصحف جماهیریۀ لیبی و برخی مصاحف دیگر همچون مصحف مدینه (قرائت نافع) ، مصحف مدینه (روایت دوری از ابوعمرو)، .... لذا این قرائت را میتوانیم به طور کامل منطبق با رسم به شمار بیاوریم.
مصحف جماهیریۀ لیبی
|
مصحف مدینه (قالون از نافع) |
ثانیاً: عدم مخالفت این قرائت با رسمالمصحف برخی مصاحف کهن
Gotthelf-Bergstraber-Archiv : “Saray Medina 1a ” |
مثال 2: در این آیه «لَا يَزَالُ بُنينُهُمُ اَلَّذِي بَنَواْ رِيبَة فِي قُلُوبِهِم إِلَّا أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُم» (توبه/110) ، قرائت«إِلي» به امام صادق (ع) نسبت داده شده است. (طبرسی ، 1372 ش، 5/106)
اولاً: این قرائت، دقیقاً با یکی از قرائات معتبر _ قرائت یعقوب از قراء عشره_ مطابقت دارد . (قاضی، 1426ق، 213) از آنجا که قرائت یعقوب را منطبق با رسم دانستهاند لذا قرائت منسوب به امام صادق(ع) را نیز میتوان از جمله قرائات مطابق با رسم محسوب نمود.
ثانیاً: این قرائت را به دلیل شباهت در نحوۀ نگارش با برخی از موارد قطعی رسم، نمیتوان مخالف رسم قلمداد نمود و هیچ بعید نیست که «إِلي» نیز به صورت «إِلا» نوشته شده باشد. چرا که در نمونههای خط کهن عربی نیز همانند آن مشاهده میشود . برای نمونه میتوان به کلمۀ «لَدَي» اشاره نمود که در آیۀ «وَأَلفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا اَلبَابِ» (یوسف/25) به صورت «لَدَا» نوشته شده است.
مثال 3: در این آیه «وَاَتَّقُواْ فِتنَة لَّاتُصِيبَنَّ» (انفال/25) قرائت «لَتُصِيبَنَّ» به امیرالمؤمنین (ع) و امام باقر(ع) نسبت داده قرائت شده است. (طبرسی ، 1372 ش، 4/818)
در گذشته اضافه شدن برخی حروف مدی همانند الف در نگارش برخی کلمات نمونههای متعددی داشته است، همچون «لَأَاْذبَحَنَّهُۥٓ» (21 نمل) ، «لاأوضَعُوا» (توبه 47) ، «لاإلياللّه» (آلعمران 158)، «لاإليالجَحِيم» (صافات 68) که حتی هنگامی که با دو الف نوشته شدهاند. (سلیمان بن نجاح، 1421، 2/379،381) به صورت «لَأَذبَحَنَّهُۥٓ ، لأوضَعُوا ، لإلياللّه ، لإليالجَحِيم» خوانده میشوند . زمخشری (1407) در این باره میگوید:
اگر بگويى كه چگونه در «لاأوضَعُوا» در خط مصحف الفى افزوده شده است؟ مىگويم پيش از خط عربى فتحه بصورت الف نوشته مىشد و خط عربى، نزديك نزول قرآن اختراع شد و از آن خط اثرى در نوشتهها باقی مانده است. لذا شکل همزه را به صورت الف و فتحۀ آن را نيز به صورت الف ديگرى مینوشتند مانند (لَأَاْذبَحَنَّهُۥٓ). (1/217)
لذا با توجه به مثالهای فوق ، قرائت «لَتُصِيبَنَّ» را به دلیل شباهت با برخی از موارد قطعی رسم، نمیتوان با رسمالمصحف مخالف در نظر گرفت.
مصحف شریف (به روایت الدوری از الکسائی) |
مصحف جماهیریۀ لیبی
|
مثال 4: در این آیه «وَقَالَت هَيتَ لَكَ» (یوسف/23) قرائت «هُيِّئتُ» به امیرالمؤمنین(ع) نسبت داده شده است. (ابن خالویه ، بیتا، 67)
این قرائت کاملاً با قواعد رسمالمصحف منطبق میباشد . در بین قواعد رسم میتوان به نحوۀ نگارش همزه در عربی کهن اشاره نمود. ابتدای نزول قرآن به علت عدم قاعدهمند بودن خط عربی کهن ، قاعدۀ خاصی برای نگارش همزه وجود نداشته است و از آنجایی که همزه همیشه به یک شکل تلفظ نمیشده است (برخی آن را به تحقیق و برخی با تخفیف میخواندند) در نگارش نیز به یک شکل و نماد نشان داده نشده است (مستفید، 1388ش، 10). همزه ، در مصاحف اولیه فاقد هرگونه علامتی _ اعم از کرسی و دندانه _ بوده است مانند کلمۀ «مَسـُولاً» (34 إسراء ، 36 إسراء ، 16 فرقان ، 15 أحزاب) و کلمات مشابه دیگر که فاقد هر گونه کرسی برای همزه بودهاند ، لذا میتوان گفت که در آن روزگار نحوۀ نگارش «هُيِّئتُ» نیز به صورت «هَيتَ» بوده و این قرائت نیز کاملاً با رسم منطبق است.
مصحف جماهیریه لیبی |
لازم به ذکر است که مدتها بعد از ابو الأسود الدولی از هیچ علامتی برای همزه استفاده نمیشده است ، بعدها نقاط رنگین (زرد و یا قرمز) به عنوان نماد همزه شناخته شدند و در نهایت زمان خلیل بن احمد فراهیدی علامت رأس العین به عنوان نماد همزه به خط عربی افزوده شد . (قدوری الحمد، 1437ق، 53).
مثال 5: در این آیه «أَجَعَلتُم سِقَايَةَ اَلحَاجِّ وَعِمَارَةَ اَلمَسجِدِ اَلحَرَامِ» (توبه/19) قرائت «أَجَعَلتُم سُقَاةَ اَلحَاجِّ وَعَمَرَةَ اَلمَسجِدِ اَلحَرَامِ» به امام باقر(ع) نسبت داده شده است. (طبرسی، 1372 ش، 5/22)
اولاً: این قرائت ، دقیقاً با یکی از قرائات معتبر _ قرائت ابنوردان از ابوجعفر _ مطابقت دارد . (قاضی، 1426ق، 207) از آنجا که قرائت ابنوردان را منطبق با رسم دانستهاند لذا قرائت منسوب به امام باقر(ع) را نیز میتوان از جمله قرائات مطابق با رسم محسوب نمود.
ثانیاً: این قرائت را نیز به جهت مطابقت با برخی مصاحف کهن میتوان موافق رسم قلمداد نمود. چنانچه در تصویر صفحۀ بعد مشاهده میشود در این نسخه ، کلمۀ «سِقَايَةَ» به صورت «سقية» نوشته شده است و قرائت «عَمَرَةَ» هم که کاملاً منطبق با رسم است.
Gotthelf-Bergstraber-Archiv : “Saray Medina 1a ” |
جالب اینکه ابن الجزری نیز در تأیید نگارش این دو کلمه بدون الف ، چنین میگوید :
در مصاحف قدیم دو کلمۀ «سِقيَة» و «عَمَرَةَ» ، همانند دو کلمۀ «القِيمَةِ» و «جِملَت» بدون الف نوشته میشدند و در مصحف شریف مدینه نیز اینچنین دیدم و اصلاً سخنی که به نگارش این کلمات با الف ، تصریح نموده باشد نیافتم . روایت ابنوردان نیز بر حذف الف دلالت دارد . (ابن الجزری، بیتا، 2/278)
ثالثاً: این قرائت را میتوان شبیه به «تُقیة» دانست همانطوری که این کلمه را به صورت «تُقَاةَ» و «تَقيّة»14خواندهاند ، کلمۀ «سِقيَة» را نیز میتوان به صورت «سُقَاةَ» قرائت نمود. لذا این قرائت را میتوان به علت شباهت با برخی قرائات مشابه ، نمیتوان مخالف رسم در نظر گرفت.
مثال 6: در این آیه «إِنَّا أَعطَينكَ الكَوثَرَ» (کوثر/1) قرائت «أَنطَينكَ» به پیامبر6منسوب شده است. (ثعلبی نیسابوری، 1422 ق، 10/308)
برخی این قرائت را لهجۀ عربی خالص قریش ، گروهی آن را لهجۀ بنیتمیم و بعضی دیگر آن را لهجۀ یمن دانستهاند . لازم به ذکر است که برخی از قرائات منسوب به اهل بیت (ع)فقط با در نظر گرفتن قوانین حاکم بر لهجههای مختلف عربیِ کهن ، قابلیت انطباق با رسم را دارند. به این مفهوم که در کلمه از لحاظ نوشتاری تغییری ایجاد نمیشده ، بلکه همان کلمه نزد قبایل مختلف به گونۀ دیگری تلفظ میشده است . به نظر میرسد که این کلمه نیز به سبب وجود برخی پدیدههای لهجهای به صورت «أَنطَينكَ» خوانده میشده ولی رسم آن به شکل «أَعطَينكَ» بوده است. چنین گفتهاند که در لهجۀ هذیل، قیس، انصار و سعد بن بکر ، هر جا عین ساکن به طاء برسد به نون تبدیل میشود به این قاعده «استنطاء» میگویند . چنین قاعدهای هنوز در لهجههای عامیانه بین مردم عراق رواج دارد (صبری الأشوح، 1419ق، 122). انیس میگوید: «در پدیدۀ استنطاء که به رسمیت شناخته شده است ، صوتی از اصوات دهانی به آوایی از بینی تبدیل میشود.» (أنیس، 1992م، 141)
مثال 7: در این آیه «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى» (نجم/8) قرائت «فَتَدنى» به پیامبر6نسبت داده شده است. (صدوق، بیتا، 1/277)
نحوۀ نگارش حروف در زبان عربی کهن در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحولات بسیاری بوده است. یکی از ویژگیهای خط کوفی اولیه ، شباهت برخی حروف به یکدیگر است تا جایی که گاهی تشخیص حروف را از یکدیگر دشوار مینموده است15 ممکن است به علت وجود این ویژگی بتوانیم برخی قرائات منسوب به اهل بیت:را تا حدی با رسم الخط منطبق بدانیم. در اینجا میتوان برخی حروف مشابه به یکدیگر را در جدول ذیل مشاهده نمود.
ج ، خ ، ح |
ع ، غ |
شباهت در نحوۀ نگارش «عین» و «خ، ح ، ج» برگرفته از صفحه 44 کتاب فرانسیس دروش (The Abbasid Tradition) |
در این تصویر ، به وضوح میتوان شباهت «طاء» و «کاف» را مشاهده نمود . برگرفته از صفحه 159 کتاب فرانسیس دروش (The Abbasid Tradition)
|
شباهت «ذال» در «الذل» و «کاف» در «کِلهُمَا» Paris , Bibliotheque nationale de France : Arabe 325
|
با توجه به توضیحات فوق و تصاویر ذیل، میتوان گفت که به جهت وجود شباهت بین دو حرف «لام» و «نون» در خط کوفی، این قرائت را نیز نمیتوان مخالف با رسم المصحف محسوب نمود.
· برای درک بهتر شباهت بین دو حرف «نون» و «لام» به دو کلمۀ «أدنی» و «إلی» که با رنگ قرمز مشخص شدهاند ، توجه شود. |
Kairo , al-Maktaba al-Markaziyya li-l-Mahtutat al-Islamiyya |
Rampur Reza Library : No.1, Korankodex(Ali b.Abi Talib) |
مثال 8: در این آیه «قَد مَكَرَ ٱلَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَأَتَى ٱللَّهُ بُنينَهُم مِّنَ ٱلقَوَاعِدِ» (نحل/26) که دو قرائت«بَيتَهُم» (طبرسی، 1412 ق، 2/322) و «بَينَهُم» (ابن خالویه ، بیتا، 76) به ترتیب به امام صادق(ع) و امام باقر(ع) منسوب میباشد.
اولاً: برخی قرائات منسوب به اهل بیت (ع) به دلیل شباهت نگارشی آنها با برخی از موارد قطعی رسم، با رسمالمصحف مخالفتی ندارند برای نمونه در این دو قرائت ابتدا به نظر میرسد که هر دوی آنها به علت این که یک دندانه کمتر از «بُنينَهُم» دارند ، با رسم مخالفند امّا لازم به ذکر است که مشابه چنین قرائاتی را میتوانیم در بین قرائات معتبر مشاهده نماییم:
الف: در این آیه «قُل مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَتِ ٱلبَرِّ وَٱلبَحرِ تَدعُونَهُۥ تَضَرُّعا وَخُفيَة لَّئِن أَنجَینَا مِن هَذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّكِرِينَ» (أنعام/63) قُرّاء غیر کوفی (یعنی غیر از حمزه ، عاصم ، کسائی و خلف) کلمۀ «أَنجَینَا» را به صورت «أَنجَيتنَا» با یک دندانه اضافهتر قرائت نمودهاند. (ابن مجاهد، 1119م، 259).
ب: در بین قرائات مشهور، کلمۀ «فَنُجِّيَ» در «حَتَّى إِذَا استَيـَسَ اَلرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُم قَدكُذِبُواْ جَاءَهُم نَصرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاءُ وَلَايُرَدُّ بَأسُنَا عَنِ اَلقَومِ اَلمُجرِمِينَ» (یوسف/110) به دو صورت قرائت میشود. یعقوب ، ابن عامر و عاصم آن را به صورت «فَنُجِّيَ» و باقی قراء آن را «فَنُنجِّيَ» با یک دندانه اضافهتر قرائت مینمایند و این در حالی است که به بیان ابن مجاهد (324 ق) در هیچ یک از مصاحف امصار به چنین نگارشی اشاره نشده است و در ظاهر نیز مخالف رسم است امّا با این حال این قرائت مخالف رسم تلقی نمیگردد. (ابن مجاهد، 1119م، 352).
ج: کلمۀ «نُـجِي» در قرائات مشهور«فَاستَجَبنَا لَهُۥ وَنَجَّينَهُ مِنَ الغَمِّ وَكَذَلِكَ نُـجِي المُؤمِنِينَ» (أنبیاء/88) به دو صورت «نُـجِّي» و «نُـنجِي» با یک دندانه اضافهتر قرائت شده است (ابن مجاهد، 1119 م، 430) حال آنکه «نُـجِي» در کتابت تنها یک دندانه دارد امّا با این حال این قرائت مخالف رسم تلقی نمیگردد.
ثانیاً: در بین رسمالخطهای کهن مانند نامۀ منسوب به حضرت رسول6که به نجاشی پادشاه حبشه نوشته شده است، کلماتی یافت شد که در نگارش آنها گاهی تعداد دندانهها کم و یا زیادتر از حد لازم میباشد (چنانچه در تصویر ذیل مشاهده میشود). لذا به نظر میرسد این قبیل تفاوتهای ظریف و کوچک مخالفت با رسم تلقی نمیشده است و گویا چنین پدیدهای در نگارش خط عربی کهن ، امری مرسوم و عادی تلقی میشده است.
(با دقت در تصویر مقابل مشاهده میشود که کلمۀ اول «تتبعنی» با یک دندانه کمتر و واژۀ دوم «اتبع» با یک دندانه بیشتر نوشته شده است.) |
4- 55 قرائت موافق با رسمالمصحف (ولو احتمالی)
اکنون به بیان اجمالی 55 قرائتی که بنابر یک یا چند وجه از وجوه هفتگانه، قابلیت انطباق با رسمالمصحف را دارند میپردازیم.
سوره | مصحف امیری | مصحف الجماهیریه لیبی | قرائت منسوب به معصوم(ع) | دلیل مطابقت با رسم | نام معصوم(ع) | |
---|---|---|---|---|---|---|
1 | حمد 5 | نَستَعِينُ | نَستَعِينُ | نَستَعِينُو | · لهجه (اشباع ضمه نون به لهجۀ قریش) | امیر المؤمنین(ع) |
2 | بقره 38 | هُدَايَ | هُدَايَ | هُدَيَّ | · مطابقت با مصاحف کهن · لهجه (لهجۀ بنی سلیم و یا لهجۀ هذیل مانند عَصَیَّ به جای عَصایَ)
| پیامبر (ص) |
3 | بقره 148 | مُوَلِّيهَا | مُوَلِّيهَا | مُوَلّاهَا (مُوَلّيهَا) | · مطابقت با سایر قرائات معتبر (قرائت ابن عامر) · مطابقت با قواعد رسم المصحف (شبیه قرائت «ضُحَیهَا »)
| امامباقر (ع) |
4 | آل عمران 2 | اَلقَيُّومُ | اَلقَيُّومُ | ٱلقَيّامُ (ٱلقَيّومُ) | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند « زَکَوة ، صَلوة»
| امام صادق (ع) پیامبر (ص) |
5 | آل عمران 10 | وَقُودُ | وَقُودُ | وِقَادُ (وِقودُ) | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند شمارۀ قبل
| پیامبر (ص) |
6 | آل عمران 200 | وَٱتَّقُواْ | وَٱتَّقُواْ | فَاتَّقُواْ | · عدم مخالفت با رسم به دلیل شباهت برخی حروف در خط کوفی (شباهت واو و فاء) مانند قرائتهای وجود (وتوکل ، فتوکل) (217شعراء) - (ولایخاف، فلایخاف) (15 شوری) در قرائات عشره
| امامباقر (ع) |
7 | مائده 95 | ذَوَا | ذَوَا | ذُو | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند «يَدعُوا» 25 یونس .
| امامباقر (ع) امام صادق (ع) |
8 | انعام 86 | وَٱليَسَعَ | وَٱليَسَعَ | وَٱللَيسَع | · مطابقت بامصاحف کهن · مطابقت با سایر قرائات معتبر (حمزه ، کسایی ، خلف )
| امیر المؤمنین(ع) |
9 | اعراف 169 | وَدَرَسُواْ | وَدَرَسُواْ | و ادَّارَسُواْ | · عدم مخالفت با رسم به دلیل شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند «لَتَّخَذتَ»(77 کهف) به جای «لَاتَّخَذتَ». قرائت «وَادَّارَسُواْ» نیز میتواند بهصورت «وَدرَسُواْ» نوشته شده باشد ولی «وَدّرَسُواْ» خوانده شده باشد.
| امیر المؤمنین(ع) |
10 | انفال 25 | لَّاتُصِيبَنَّ | لَّاتُصِيبَنَّ | لَتُصِيبَنَّ | · عدم مخالفت با رسم به دلیل شباهت نگارشی با «لَأَاْذبَحَنَّهُۥٓ ، لاأوضَعُوا، لاإلياللّه ،لاإليالجَحِيم»
| امیر المؤمنین(ع) امامباقر (ع) |
11 | توبه 19 |
أَجَعَلتُم سِقَايَةَ اَلحَاجِّ وَعِمَارَةَ | أَجَعَلتُم سِقَايَةَ اَلحَاجِّ وَعِمَارَةَ | أجَعَلتُم سُقَاةَ اَلحَاجِّ وعَمَرَةَ | · مطابقت با سایر قرائات معتبر(ابن وردان از ابو جعفر) · مطابقت بامصاحف کهن | امامباقر (ع) |
12 | توبه 37 | اَلنَّسِيءُ | اَلنَّسِيءُ | اَلنَّسيُ | · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه)
| امام صادق (ع) |
13 | توبه 37 | اَلنَّسِيءُ | اَلنَّسِيءُ | اَلنَّسءُ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند «بِأَييْد»(47 ذاریات) که یای ناخوانا دارد.
| امام صادق (ع) |
14 | توبه 108 | اَلمُطَّهِّرينَ | اَلمُطَّهِّرِينَ | اَلمُتِطَهِّرِينَ | · مطابقت بامصاحف کهن · لهجه (ادغام و فک ادغام) | امیر المؤمنین(ع) |
15 | توبه 110 | إِلَّا | إِلَّا | إِلي | · مطابقت با سایر قرائات معتبر(یعقوب) · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند «لَدَا» به جای «لَدَي» (25یوسف)
| امام صادق (ع) |
16 | هود 5 | يَثنُونَ صُدُورَهُم | يَثنُونَ صُدُورَهُم | تَثنَونِيُ/ يَثنَونِيُ صُدُورُهُم | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم مانند: «يَأتِ» و یا «نَبغ» که در برخی قرائات عشر«يَأتِي» و «نَبغي» خوانده میشوند. | امام سجاد (ع) امامباقر (ع) امام صادق (ع) |
17 | یوسف 23 | هَيتَ | هَيتَ | هُيِّئتُ | · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه) | امیر المؤمنین(ع) |
18 | رعد 31 | أَفَلَم يَاْيـَسِ | أَفَلَم يَاْيـَسِ | أَفَلَم يَتَبَيَّن (ياتَبَيَّن) | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. وجود الف ناخوانا مانند کلمۀ «لِشَاْيءٍ» (23 کهف). · مطابقت بامصاحف کهن
| امیر المؤمنین(ع) امام سجاد (ع) امام صادق (ع) |
19 | نحل 26 | بُنينَهُم | بُنيَانَهُم | بَيتَهُم | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی ازموارد قطعی رسم . کم و زیاد شدن دندانه مانند «أَنجَینَا» و قرائت «أَنجَيتنَا» و... . · مطابقت با دست نوشتههای کهن .
| امام صادق (ع) |
20 | نحل 26 | بُنينَهُم | بُنيَانَهُم | بَينَهُم |
· عدم مخالفت با رسم ، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم . کم و زیاد شدن دندانه .
| امام باقر (ع) |
21 | إسراء 7 | لِيَسُـُواْ | لِيَسُـُواْ | لِنَسُوءَ | · مطابقت با سایر قرائات معتبر (کسائی) · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه). الف انتهای کلمه میتواند پایۀ همزه باشد (لِنَسُـوأ)
| امیر المؤمنین(ع) |
22 | إسراء 23 | وَقَضَى | وَقَضَى | وَوصَى | · عدم مخالفت با رسم المصحف ، شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «واو» و «قاف».
| امیر المؤمنین(ع) |
23 | إسراء 101 | فَسـَل | فَسلَ | · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه)
| پیامبر (ع) | |
24 | کهف 51 | مُتَّخِذَ | مُتَّخِذَ | مُتَّخِذَاً | · مطابقت با مصاحف کهن · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. مانند «لِلَّهِ» ( 87 و 89 مومنون) که ابوعمرو ویعقوب آن را «الِلَّهِ» خواندهاند.
| امیر المؤمنین(ع) |
25 | طه 14 | لِذِكرِي | لِذِكرِي | للِذِكرِي | · مطابقت با مصاحف کهن · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. مانند «وَلَلدَّارُ» (32 انعام) که در ابن عامر آن را «وَلَدَارُ» میخواند.
| پیامبر (ع) |
26 | طه 18 | عَصَايَ | عَصَايَ | عَصَيَّ | · مطابقت با مصاحف کهن · لهجه (ر.ک. شمارۀ 2 همین جدول)
| پیامبر (ع) |
27 | طه 123 | هُدَايَ | هُدَايَ | هُدَيَّ | · مطابقت با مصاحف کهن · لهجه (ر.ک. شمارۀ 2 همین جدول)
| پیامبر (ع) |
28 | أنبیاء 98 | حَصَبُ | حَصَبُ | حَطَبُ | · عدم مخالفت با رسم المصحف به دلیل شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «ص» و «ط» · لهجه (حَطَب در لهجۀ قریش حَصَب تلفظ میشود)
| امیر المؤمنین(ع) |
29 | نور 60 | يَضَعنَ ثِيَابَهُنَّ | يَضَعنَ ثِيَابَهُنَّ | يَضَعنَ مِن ثِيَابهِنَّ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. مانند «جَنَّت تَجرِي من تَحتَهَا ٱلأَنهَرُ» (100توبه) که ابن کثیر آن را بدون «مِنْ» قرائت نموده است .
| امام باقر (ع) امام صادق (ع) |
30 | فرقان 36 | فَدَمَّرنَهُم | فَدَمَّرنَهُم | فَدَمِّرهُم | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. کم و زیاد شدن دندانه .(ر.ک. شمارۀ 19 و20 همین جدول)
| امیر المؤمنین(ع) |
31 | فرقان 62 | يَذَّكَّرَ | يَذَّكَّرَ | يَتَذَكَّرَ | · لهجه (ادغام و فک ادغام) | امیر المؤمنین(ع) امام سجاد (ع) امامباقر (ع) |
32 | نمل 16 | وَأُوتِينَا مِنكُلِّ | وَأُوتِينَا مِن كُلِّ | وَأُوتِينَا كُلِّ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. (ر.ک. شمارۀ 29همین جدول)
| امام صادق (ع) |
33 | يس 38 | لِمُستَقَرّ | لِمُستَقَرّ | لامُستَقَرَّ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند «مَلِکْ» و «مالِکْ»
| امام سجاد (ع) امامباقر (ع) امام صادق (ع) |
34 | صافات 103 | أَسلَمَا | أَسلَمَا | سَلَّمَا | · مطابقت با مصاحف کهن · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند «وَوَصَّى»(132 بقره) که نافع ، ابوجعفر و ابن عامر آن را به صورت «وَاوصَى» خواندهاند .
| امیر المؤمنین(ع) امام صادق (ع) |
35 | صافات 147 | أَويَزِيدُونَ | أَو يَزِيدُونَ | وَ يَزِيدُونَ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند 26 غافر که ابن عامر «أو» را به صورت «و» قرائت نموده است.
| امام صادق (ع) |
36 | ص 29 | لِّيَدَّبَّرُواْ | لِّيَدَّبَّرُواْ | لِّيَتَدَبَّرُواْ |
· لهجه (ادغام و فک ادغام)
| امیر المؤمنین(ع) |
37 | زخرف 19 | أَشَهِدُواْ خَلقَهُم | أَشَهِدُواْ خَلقَهُم | أَأُشهِدُواْ خَلقَهُم | · مطابقت با سایر قرائات معتبر(نافع، ابو جعفر) · مطابقت با مصحف مدینه · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه)
| امیر المؤمنین(ع) |
38 | زخرف 77 | وَنَادَواْ يملِكُ | وَنَادَواْ يملِكُ | · لهجه (منادای مرخّم) | پیامبر 6 امیر المؤمنین(ع) | |
39 | زخرف 84 | وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَاءِ إِلَه وَفِي ٱلأَرضِ إِلَه | وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَاءِ إِلَه وَفِي ٱلأَرضِ إِلَه | وَهُوَ ٱلَّذِي فِي ٱلسَّمَاءِ اللَّهُ وَفِي ٱلأَرضِ اللَّهُ | · مطابقت با مصاحف کهن | امیر المؤمنینع)) |
40 | أحقاف 15 | إِحسَنًا | حُسنًا | حَسَنًا | · مطابقت با مصحف لیبی و برخی مصاحف دیگر · مطابقت با مصاحف کهن
| امیر المؤمنین(ع) |
41 | محمّد 15 | مّثَلُ ٱلجَنَّةِ | مّثَلُ ٱلجَنَّةِ | أمَثالُ ٱلجَنَّةِ | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعی رسم. (ر.ک. شمارۀ 40 همین جدول) · مطابقت با دست نوشتههای کهن.
| امیر المؤمنین(ع) |
42 | محمّد 35 | فَلَا تَهِنُواْ | فَلَا تَهِنُواْ | وَلَا تَهِنُواْ | · عدم مخالفت با رسم المصحف به دلیل شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «واو» و «فاء»
| امیر المؤمنین(ع) |
43 | ق 10 | وَٱلنَّخلَ بَاسِقت | وَٱلنَّخلَ بسِقت | وَٱلنَّخلَ بَاصِقَات | · لهجه (« بسق» و « بصق» دو نوع گویش از یک واژهاند)
| پیامبر (ص) |
44 | ذاریات 56 | وَمَا خَلَقتُ | وَمَاخَلَقتُ | مَاخَلَقتُ |
· عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند «وَقَالُواْ» (116/بقره) که ابن عامر آن را با حذف واو یعنی «قَالُواْ» قرائت نموده است.
|
پیامبر (ص)
|
45 | نجم 8 | ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى | ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى | ثُمَّ دَنَا فَتَدنى | · عدم مخالفت با رسم المصحف به دلیل شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «لام» و «نون».
| امام باقر (ع) امامرضا (ع) |
46 | الرَّحمن 44
| يَطُوفُونَ بَينَهَا | يَطُوفُونَ بَينَهَا | يُطَافُونَ بَينَهَا | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند «صَلَوة» که «صَلات» خوانده میشود .
| امیر المؤمنین(ع) |
47 | واقعه 29 | وَطَلح مَّنضُود | وَطَلح مَّنضُود | وَطَلعٍ مَّنضُود | · لهجه (فحفحه) | امیر المؤمنین(ع) امام صادق (ع) |
48 | عبس 25 | أَنَّا صَبَبنَا | أَنَّا صَبَبنَا | أَنّي صَبَبنَا |
· عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعیرسم. همانند «لَدَي» که به صورت «لَدَا» (25یوسف) نوشته شده است.
| امام حسین (ع) |
49 | تکویر 8 | وَإِذَا ٱلمَوءُودَةُ | وَإِذَا ٱلمَوءُودَةُ | وَإِذَا ٱلمَوَدّةُ | · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه) · مطابقت با مصاحف کهن
| امام باقر (ع) امام صادق (ع) |
50 | تکویر 24 | بِضَنِين | بِضَنِين | بِظَنِين | · مطابقت با سایر مصاحف · مطابقت با سایرقرائات معتبر (ابن کثیر، ابو عمرو، رویس و کسائی) · لهجه · عدم مخالفت با رسم المصحف، شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «ض» و «ظ» .
|
پیامبر (ص)
|
51 | بلد 14 | ذِي مَسغَبَة | ذِي مَسغَبَة | ذا مَسغَبَة | · عدم مخالفت با رسم، شباهت نگارشی با برخی از موارد قطعی رسم. همانند «موسی» و یا «عیسی»
| امیر المؤمنین(ع)
|
52 | شمس 15 | وَلا يَخَافُ | فَلا يَخَافُ | فَلا يَخَافُ | · مطابقت با سایر مصاحف، مصحف مدینه، مصحف الجزایر و .... · مطابقت با سایر قرائات معتبر (قرائات نافع، ابن عامر و ابوجعفر) · عدم مخالفت با رسم المصحف، شباهت برخی حروف در خط کوفی. شباهت «واو» و «فاء»
| امام صادق (ع) |
53 | لیل 18 | يَتَزَكّى | يَتَزَكّى | يَزَّكّى | · لهجه (ادغام و فک ادغام) | امام سجاد (ع) |
54 | قدر 4 | كُلِّ أَمر | كُلِّ أَمر | كُلِّ امرِئٍ | · مطابقت با قواعد رسم المصحف (عدم نگارش نماد همزه) | امیر المؤمنین(ع)
|
55 | کوثر 1 | أَعطَينكَ | أَعطَينكَ | أَنطَينكَ | · لهجه ( إستنطاء) |
پیامبر (ص)
|
نتیجه
چنانچه مشاهده شد 55 قرائت منسوب به اهل بیت (ع) که به ظاهر مخالف رسم بودند، بنا بر یک، یا چند دلیل از هفت دلیلی که آنها را به تفصیل تبیین نمودیم، مطابق با نگرش ابن الجزری ولو به صورت احتمالی با رسمالمصحف منطبق گشتند. این هفت دلیل را در بررسی قرائات شاذ دیگر، که بر حسب ظاهر مخالف رسمالمصحفند نیز میتوان به کار برد.
در بررسی برخی از این قرائات به ارتباط بسیار نزدیک قرائات و رسم المصحف پی بردیم. با توجه به شباهتی که بین برخی حروف در خط کهن مشاهده میشود، بررسی تأثیر و تأثرِ قرائات و رسم المصحف بر یکدیگر لازم و ضروری به نظر میرسد.
خط کهن عربی به علّت ناپختگی در قرون اولیه فاقد قواعد رسمالخط ثابت و مدوّن بوده است ولی با بررسی و تطبیقِ قرائات با رسم مصاحف اولیه، میتوان تا حدودی به قواعد رسمالخطی که در گذشته حاکم بوده، دست یافت.
با بررسی و تطبیق قرائات _ به خصوص قرائات شاذ _ با رسمالمصحف تا حدودی میتوان به لهجههای رایج و گوناگونی که در قرون اولیه موجود بوده، پی برد.
منابع
قرآن کریم
1. الأرکاتی، محمدغوث بن محمد (1331 ق)، نثرالمرجان، حیدر آباد دکن، مطبعة عثمان بریس.
2. أزهری، محمّد بن أحمد (1421 ق)، تهذیب اللغة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
3. ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف(1420 ق)، البحرالمحیط فی التفسیر، محقق: صدقیمحمد، جمیل ، بیروت، دارالفکر.
4. أنیس، ابراهیم (1992 م)، فی اللهجات العربیة، قاهره، مکتبة الانجلو المصریة .
5. ابنالجزری، محمد بن محمد (بیتا)، النشر في القرائات العشر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
6. ابن جنی، أبوالفتح (1419 ق)، المحتسب فی تبیین وجوه شواذ القرائات و الإیضاح عنها، محقق: عطا، عبد القادر احمد، بیروت، دار الکتب العلمیة.
7. ابن خالویه، حسین بن احمد (بیتا)، مختصر فی شواذ القرآن، محقق: جفری، آرتور، قاهره، مکتبة المتنبی.
8. ابن عطیه، عبدالحق بن غالب (1422 ق)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، محقق: محمّد، عبد السّلام عبد الشافی، لبنان، دار الکتب العلمیة (منشورات محمد علی بیضون).
9. ابن الجزری، محمد بن محمد (1420 ق)، منجد المقرئین و مرشد الطالبین، دار الکتب العلمیة.
10. ابن مجاهد، ابوبکر (1119م)، السبعة في القرائات، قاهره، دار المعارف بمصر _ کورنیش النیل.
11. ابن منظور، محمد بن مکرم (1414 ق)، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
12. ازهری، محمد بن احمد (1421 ق)، تهذیب اللغة، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
13. البابرتی الحنفی، محمدبنمحمودبنأحمد (1426 ق)، الردود و النقود شرح مختصر ابن الحاجب، الریاض، مکتبة الرشد ناشرون.
14. توکلی، مرتضی؛ مستفید، حمید رضا (1396 ش)، پژوهشی در رسمالمصحف، تهران، مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران.
15. ثعلبی نیسابوری، احمد بن محمد (1422 ق)، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، محقق: ابن عاشور، ابی محمد، بیروت، دارإحیاء التراث العربی.
16. جرجانی، علی بن محمد (بیتا)، التعریفات، تهران، ناصر خسرو.
17. حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی (1412 ق)، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، محقق: بخش فقه در جامعه پژوهش های اسلامی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه.
18. الحمد، غانم قدوری (1437 ق)، علم النقط و الشکل التاریخ و الأصول، اردن، دار عمار.
19. الداني، أبو عمرو عثمان بن سعيد (1403 ق)، المقنع فی مفرفة رسم مصاحف الأمصار، محقق: محمد أحمد دهمان، دمشق، دار الفکر.
20. زبیدی، مرتضی (1414 ق)، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق: شیری، علی، بیروت، دار الفکر.
21. زرقانی، محمدعبدالعظيم (بیتا)، مناهل العرفان فی علوم القرآن، مطبعة عيسى البابي الحلبي وشركاه.
22. زمخشری، محمود بن عمر (1407 ق)، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل فى وجوه التأويل، مصحح: حسین احمد، مصطفی، دار الکتاب العربی.
23. سلیمان بن نجاح، ابو داوود (1421 ق)، مختصر التبیین لهجاء التنزیل، محقق: شرشال، احمد بن احمد، مدینه منوره: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف.
24. سمین حلبی، احمد بن یوسف (1414 ق)، الدر المصون فى علوم الكتاب المكنون، محقق : صیره، احمد محمد، لبنان، دارالكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون.
25. سیوطی، جلال الدین عبد الرحمن (1404 ق)، الدّر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، كتابخانه عمومى حضرتآيتالله العظمى مرعشى نجفى(ره).
26. شوکانی، محمد (1414 ق)، فتح القدیر، سوریه، دار ابن کثیر.
27. شهید اوّل، محمد بن مکی (1419 ق)، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، محقق: جمعی از پژوهشگران در موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام.
28. عسقلانی، احمد بن علی ابن حجر (1379 ق)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، محقق: عبدالعزیز بن عبد الله بن باز، لبنان، دار المعرفة.
29. عیاشی، محمد بن مسعود، (1380 ق)، التفسیر(تفسیرالعیاشی)، محقق: رسولی، هاشم، تهران، مکتبة العلمیة الإسلامیة.
30. فراء، یحیی بن زیاد (1980 م)، معانى القرآن، محقق: نجاتی، احمد یوسف، قاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب.
31. فراهیدی، خلیل بن احمد (1409 ق)، کتاب العین، قم، نشر هجرت.
32. فخر رازی، محمد بن عمر (1420 ق)، التفسیر الکبیر(مفاتح الغیب)، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
33. قاضی، عبدالفتاح (1426 ق)، البدور الزاهرة فی القرائات العشر المتواترة من طریقی الشاطبیة و الدرة، قاهره، دار السلام.
34. قرطبی، محمدبناحمد (1364 ق)، الجامع لاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
35. صدوق (بیتا)، علل الشرائع، نجف، منشورات المكتبة الحيدرية.
36. صبری، الأشوح (1419 ق)، إعجاز القرائات القرآنیة (دراسة فی تاریخ القرائات و اتجاهات القراء)، القاهرة، مکتبة وهبة.
37. طبرسی، فضلبنحسن (1412 ق)، تفسیر جوامع الجامع، مصحح: گرجی، ابوالقاسم، قم، حوزه علمیه قم.
38. طبرسی، فضلبنحسن (1372 ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: یزدی طباطبایی، فضل الله؛ رسولی، هاشم، تهران، ناصرخسرو.
39. طریحی، فخر الدین بن محمد (1375 ق)، مجمع البحرین، مصحح: حسینی اشکوری، احمد، تهران، مرتضوی.
40 طوسی، محمد بن حسن (1389 ق)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاءالتراث العربی.
41. کلینی، محمد بن یعقوب (1407 ق)، الکافی، مصحح: غفاری، علی اکبر؛ آخوندی، محمد ، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
41. المارغنی التونسی، ابراهیم بن احمد (1415 ق)، دلیل الحیران علی مورد الظمأن، محقق : عمیرات، زکریا، بیروت، دار الکتب العلمیة.
42. مستفید، حمیدرضا (1388 ش)، «رساله النقط و الشکل»، نشریه بهارستان، شماره 15، صص5 – 66.
43. معرفت، محمدهادی (بی تا)، التمهید، ایران، موسسة النشر الاسلامی.
44. نظام الاعرج، حسنبنمحمد (1416 ق)، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، محقق: عميرات، زكريا، بیروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون.
45. یزدی، سید محمد کاظم طباطبایی (1419 ق)، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی(المحشی)، محقق: محسنی سبزواری، احمد، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
46. یزدی، سید محمد کاظم طباطبایی (بیتا)، تعلیقة علی العروة الوثقی، محقق : سیستانی، السّید علی ، بینا.
47. Francois, Deroche. (1992). General editor: Raby, Julian, The Abbasid Tradition (Qurans of the 8th to the 10th centuries AD(, The Nour foundation in association with Azimuth editions and Oxford University Press.
[1] . دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. sh.rajabzadeh@iau-tnb.ac.ir
[2] . استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران، (نویسنده مسئول). h_mostafid@iau-tnb.ac.ir
[3] . استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. m_abdolbaghi@iau-tnb.ac.ir
[4] . چنانچه امامباقر (ع) (114ق) نیز در این باره فرمودند : «إنَّ القُرآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِن عِندِ وَاحِد وَ لَکِن الاختِلافَ یَجِیءُ مِن قِبَلِ الرُّوَاة.»
[5] . « مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ: قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّه(ع) وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَأُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ(ع)....» / « عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) - عَنْ تَنْزِيلِ الْقُرْآنِ قَالَ اقْرَءُوا كَمَا عُلِّمْتُمْ. » / « عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نَسْمَعُ الْآيَاتِ فِي الْقُرْآنِ لَيْسَ هِيَ عِنْدَنَا كَمَا نَسْمَعُهَا وَ لَا نُحْسِنُ أَنْ نَقْرَأَهَا كَمَا بَلَغَنَا عَنْكُمْ فَهَلْ نَأْثَمُ فَقَالَ(ع) لَا اقْرَءُوا كَمَا تَعَلَّمْتُمْ فَسَيَجِيئُكُمْ مَنْ يُعَلِّمُكُمْ »
[6] . برای آشنایی با منابع بیشتر ر.ک. (توکلی و دیگری ، 1396 ش، صص48-33)
[7] . توضیح اینکه اصل مصاحف فعلی در جهان اسلام از جمله مصحف عثمان طه ، از مصحف امیری مصر الگو گرفتهاند که بر اساس المقنع الدّانی و مختصر التبیین سلیمان بن نجاح و با ترجیح مختصر التبیین بر المقنع نوشته شده است .
[8] . از مصاحف معروف جهان اسلام که رسم آن براساس المقنع الدّانی است .
[10] .https://www.corpuscoranicum.de
[11] . https://www. quranpedia.net
[12] . البته برای بررسی صحت و سقم این قراءات به کتاب «البدور الزاهرة فی القراءات العشر المتواترة من طریقی الشاطبیه و الدرة» عبدالفتاح القاضی نیز مراجعه شده است .
[13] . این وجه در واقع همان شرط ابن الجزری (833 ق) یعنی مطابقت با مصاحف عثمانی است . لازم به ذکر است که مصاحف معتبر معاصر ، در جهان اسلام همه برگرفته از مصاحف امصارند .
[14] . یعقوب این کلمه را «تَقيّة» خوانده است .(قاضی، 1426 ق، 118)
[15] . https://typokhat.com/content/an-introduction-to-early-kufic-script/