بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی، راهبردهای مقابلهای و ناگویی هیجانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
محورهای موضوعی : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتیلاله نادری اصل 1 , مریم کدخدایی 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد گروه روان شناسی، واحد مبارکه، دانشگاه آزاداسلامی، اصفهان، ایران
2 - استادیار گروه روان شناسی، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
کلید واژه: تنظیم هیجان, کیفیت زندگی, راهبردهای مقابلهای, ناگویی هیجانی, اوتیسم.,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی، راهبردهای مقابلهای و ناگویی هیجانی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به یک مرکز توانبخشی کودکان اوتیسم در اصفهان به تعداد 80 نفر بود. 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. مادران گروه آزمایش طی 8 جلسهی 2 ساعتی تحت آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2002) قرار گرفتهاند، افراد گروه کنترل طی این مدت هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. همه آزمودنیها قبل و بعد از آموزش به پرسشنامهی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1989) ، پرسشنامهی راهبردهای مقابلهای لازاروس و فولکمن (1984) و پرسشنامهی ناگویی هیجانی تورنتو(1994) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نسخهی 24 نرمافزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد نمرات کیفیت زندگی و راهبردهای مقابلهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پسآزمون بهطور معناداری بالاتر و نمرات ناگویی هیجانی بهطور معناداری پایینتر بود(05/0>P). از این یافتهها استنباط میشود که آموزش تنظیم هیجان شیوه مناسبی برای بهبود کیفیت زندگی، راهبردهای مقابلهای و ناگویی هیجانی در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم میباشد.
The aim of study was to investigate the effectiveness of emotion regulation training on the quality of life, coping strategies, and alexithymia of mothers of children with autism spectrum disorder. The research method was semi-experimental with pretest-posttest design with a control group. The statistical population of all mothers of autistic children referring to a rehabilitation center for autistic children in Isfahan was 80 people. 30 mothers with children with autism spectrum disorder were selected by available sampling method and randomly assigned to two experimental groups (15 people) and control group (15 people). The mothers of the experimental group were trained in emotion regulation based on the Gross model (2002) during 8 sessions that were 2 hours, while the control group did not receive any intervention during this period. Before and after the training, all subjects answered the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (1989), the Lazarus and Folkman Coping Strategies Questionnaire (1984) and the Toronto Alexithymia Scale-20 Questionnaire (1994). Data were analyzed using SPSS software version 24 and univariate and multivariate analysis of covariance. The results of the research showed that the scores of quality of life and coping strategies of the experimental group were significantly higher and the scores of alexithymia were significantly lower (P<0.05) in the post-test stage compared to the control group. These findings, suggest that emotion regulation training is a suitable way to improve the quality of life, coping strategies and alexithymia in mothers of children with autism spectrum disorder.
_||_