رابطه سبک های فرزندپروری والدین با بلوغ عاطفی و ناگویی خلقی دختران نوجوان
محورهای موضوعی : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتی
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان- گروه روانشناسی
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان- گروه روانشناسی
کلید واژه: ناگویی خلقی, بلوغ عاطفی, سبکهای فرزند پروری,
چکیده مقاله :
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های فرزند پروری والدین با بلوغ عاطفی و ناگویی خلقی انجام شد. روش مطالعه توصیفی-همبستگی بود و جامعهی موردنظر تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر زنجان در سال تحصیلی 96-95 و والدین آنها بودند که از بین آنها 200 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل مقیاس سبکهای فرزند پروری بامریند، بلوغ عاطفی سینگ و همکاران و ناگویی خلقی تورنتو بود. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک فرزند پروری سهلگیر با عدم ثبات عاطفی، فروپاشی شخصیت و عدم بلوغ عاطفی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. بین سبک فرزند پروری مستبد با مؤلفه دشواری در توصیف احساسات نیز رابطه مثبت و معنیدار وجود داشت . همچنین بین سبک مقتدر با ناگویی خلقی کل و تمامی مؤلفههای آن ارتباط منفی وجود داشت. سبک سهل گیر توان تبیین عدم ثبات عاطفی، فروپاشی شخصیت و عدم بلوغ عاطفی به ترتیب به میزان 8/24 ، 2/19 و 4/24 درصد از واریانس کل آن ها را دارد. همچنین سبک مقتدر توان پیشبینی دشواری در تشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و ناگویی خلقی (نمره کل) را به ترتیب به میزان 6/20، 9/22 و 4/16 درصد داشت. سبک مستبد تنها در یک مورد توان تبیین مؤلفه دشواری در توصیف احساسات را به میزان 9/16 درصد داشت. درنهایت با توجه به نتایج حاصل از مطالعه اصلاح سبکهای فرزند پروری در والدین با استفاده از مداخلات آموزشی و درمانی پیشنهاد میگردد.
The purpose of this study was to investigate the relationship between parental parenting styles with emotional maturity and Alexithymia. The research method was correlational and the target population was all-female high school students in Zanjan, in the academic year of 1395-96, and their parents, among whom 200 were selected by multistage cluster sampling method. They were the data collection tool included the scale of Bamerand child-rearing styles, the emotional adolescence of Singh et al. And the Alexithymia of Toronto's nougat. The results showed that there is a positive and significant relationship between the easy parenting style and emotional insecurity, personality disintegration as well as a general score of emotional immaturity (p < 0.05). There was a positive and significant relationship between descriptive childbearing style and difficult component in descriptive sensation (p < 0.05). There was also a negative and inverse relationship between the authoritative style and the overall Alexithymia and all components (p < 0.05). The results of multiple regression tests showed that facilitation style could explain emotional instability, personality decay and emotional immaturity with 24.8%, 19.2% and 24.4% of their total variance, respectively. Also, the powerful style could predict the components of difficulty in emotion recognition, difficulty in describing emotions and Alexithymia (total score) by 20.6%, 22.9% and 16.4%, respectively (p < 0.05). Finally, in only one case did the authoritarian style explain the difficulty in describing the emotions by 16.9% (p < 0.05). Finally, according to the results of the study, the correction of parental styles in parents is suggested using educational and therapeutic interventions.
_||_