تأثیر مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین
محورهای موضوعی : روان کاوی، روان پویشی، روان شناسی شناختی و بهداشت روانمهتاب داوری چگنی 1 * , زهرا تنها 2
1 - کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد
کلید واژه: هیجان منفی, بخشایشگری, تابآوری, مداخله متمرکز بر هیجان, زوجین,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین بود. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی زوجین شهرستان چگنی در تابستان سال 1403 بود که برای دریافت مشاوره به کمیته امداد شهرستان چگنی مراجعه نمودند. از این جامعه آماری، به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 30 آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه شامل 15 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان براساس پروتکل متمرکز بر هیجان گرینبرگ و گلر (2012) قرار گرفتند. از مقیاس هیجان مثبت و منفی (1988)، مقیاس گرایش به بخشش هارتلند (2005) و مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) برای اجرای پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از روش آماری تحلیل کوواریانس با به کارگیری نرمافزارSPSS استفاده گردید. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش متمرکز بر هیجان، به طور معنیداری هیجان منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. بنابراین، درمان متمرکز بر هیجان میتواند به عنوان روشی مؤثر و کارآمد در جهت بهبود روابط بین زوجین توسط درمانگران و مشاوران خانواده مورد استفاده قرار گیرد.
The aim of the present study was to investigate the effectiveness of emotion-focused psychoeducational intervention on negative emotions, forgiveness, and resilience in couples. The research method was a semi-experimental design with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this study included all couples in Chegni County in the summer of 2024 that referred to the Chegni County Relief Committee for counseling. From this statistical population, 30 subjects were selected through purposive sampling and randomly assigned to two experimental and control groups, each group consisting of 15 people. The experimental group was trained in emotion-focused psychoeducational intervention based on the emotion-focused protocol of Greenberg and Geller (2012). The Positive And Negative Affect Scale (1988), the Heartland Forgiveness Scale (2005), and the Connor & Davidson-Resilience Scale (2003) were used to conduct the pre-test and post-test. To analyze the data, the statistical method of analysis of covariance using SPSS software was used. The results of the analysis of covariance showed that emotion-focused training significantly improved negative emotion, forgiveness, and resilience of couples compared to the control group. Therefore, emotion-focused therapy can be used as an effective and efficient method to improve relationships between couples by therapists and family counselors.
امجدیان، فرزانه، جعفری، اصغر و قمری، محمد (1402). مقایسه اثربخشی درمان هیجانمدار و آموزش شفقت به خود در تابآوری و کاهش آسیبپذیری روانی-بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری (خواندن و نوشتن). فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 14(55)، 183-151. DOI: 10.22054/QCCPC.2023.69499.2989
آذرنیوشان، بهزاد، بهپژوه، احمد و غباری بناب، باقر (1391). اثربخشی رویکرد هیجانمدار بر مشکلات رفتاری دانشآموزان کمتوان ذهنی. فصلنامه کودکان استثنایی، 2(12)، 166-158. 20.1001.1.16826612.1391.12.2.1.8
آرتنگ، هستی و ایزدی، فاطمه (1401). بررسی اثربخشی درمان هیجانمدار بر پردازش اطلاعات هیجانی و تحریفهای شناختی بین فردی در زنان با نشانههای بدنی شهر اصفهان. تحقیقات علوم رفتاری، 20(1)، 73-60. 10.52547/rbs.20.1.60
بخشیپور، عباس و دژکام، محمود (1384). تحلیل عاملی تأییدی مقیاس عاطفه مثبت و منفی. مجله روانشناسی، 9(4)، 365-351. https://www.sid.ir/paper/54494/fa
خانجانی، مهدی و رضایی، سعید (1395). اثربخشی برنامه رواندرمانی مثبتنگر بر افزایش بهزیستی روانشناختی، عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم. توانمندسازی کودکان استثنایی، 7(17)، 52-37. https://www.ceciranj.ir/article_63643.html
دریای لعل، آزیتا، اکبری، بهمن و صادقی، عباس (1401). اثربخشی مدل گاتمن و درمان هیجانمدار بر احساس تنهایی و تابآوری زوجین. فصلنامه خانوادهدرمانی کاربردی، 3(2)، 205-188. 10.22034/aftj.2022.314749.1259
رئیسی سرتشنیزی، مجتبی و رئیسی سرتشنیزی، آمنه (1402). بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجانمدار بر استرس زناشویی و هیجانات منفی زوجین. خانوادهدرمانی کاربردی، 4(5)، 234-222. 10.22034/aftj.2023.390270.1987
زارعی، بهاره و اسمعیلزاده، فروزان (1403). اثربخشی درمان هیجانمدار بر اضطراب مرگ و تابآوری سالمندان. روانشناسی پیری، 10(2)، 262-243. 10.22126/jap.2024.10598.1776
سیفی قوزلو، سیدجواد، صدری دمیرچی، اسماعیل، رضایی شریف، علی و شیخالاسلامی، علی (1403). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر مشکلات ازدواج و بخشش در زنان متقاضی طلاق. فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی، 15(1)، 296-277. DOI: https://doi.org/10.22059/japr.2024.338349.644182
طهماسبی، حسین و خرمآبادی، یداله (1403). پیشبینی رضایت زناشویی زنان براساس وظیفهشناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی. رویش روانشناسی، 13(5)، 228-219. URL: http://frooyesh.ir/article-۱-۵۰۳۵-fa.html
علیزاده گورادل، جابر، مولایی، مهری و پوراسمعلی، اصغر (1395). نقش هوش هیجانی و عاطفه مثبت و منفی در تابآوری زنان باردار نخستزا. مجله اصول بهداشت روانی، 18(5)، 258-243. 10.22038/jfmh.2016.7439
گرایلی، مژگان، آقامحمدیان شعرباف، حمیدرضا و اصغری ابراهیم آباد، محمدجواد (1398). اثربخشی رواندرمانی گروهی هیجانمدار بر افزایش امید و بخشودگی بین فردی در نشانگان ضربه عشق. پژوهشهای روانشناسی بالینی و مشاوره، 9(2)، 100-87. DOI: 10.22067/ijap.v9i2.6822
محمدی، مسعود (1384). بررسی عوامل مؤثر بر تابآوری در افراد در معرض خطر سوءمصرف مواد. پایاننامه دکتری روانشناسی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
مرادی، مرتضی، باقرپور، مهدی، حسنوند، محمدحسن، رضاپور مصطفی و شهابزاده، صدیقه (1395). نقش واسطهای حرمت خود و عواطف مثبت و منفی در رابطه بین تابآوری و بهزیستی روانشناختی. فصلنامه روانشناسی تحولی، 12(47)، 305-289. https://journals.iau.ir/article_522548.html
نجاری فروشانی، سمانه و نامدارپور، فهمیه (1402). تأثیر درمان هیجانمدار بر بخشودگی و صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره. اولین همایش ملی زیستن با کیفیت از منظر روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی، خمینیشهر. https://civilica.com/doc/1689639
وجدانی، نجمه، احمدیات، حمزه، یاراحمدی، یحیی و کریمی، کیومرث (1403). اثربخشی درمان هیجانمدار بر تابآوری و تنظیم هیجانی زنان تحت خشونت خانگی. فصلنامه پویاییهای روانشناختی در اختلال خلقی، 3(2)، 36-23. JR_PDMD-3-2_003
هاشمی شیخ شبانی، سیداسماعیل، امینی، فاطمه و بساک نژاد، سودابه (1389). بررسی رابطه علی بخشش و بهزیستی روانشناختی با توجه به نقش میانجی عواطف در دانشجویان دانشگاه. مجله دستآوردهای روانشناختی، 4(1)، 52-33. https://psychac.scu.ac.ir/article_11655.html
Aivalioti, I., & Pezirkianidis, C. (2020). The role of family resilience on parental well-being and resilience levels. Psych, 11(11), 1705-1728. https://doi.org/10.4236/psych.2020.1111108
Alnawas, I., Al Khateeb, A., Abu Farha, A., & Ndubisi, N. O. (2023). The effect of service failure severity on brand forgiveness: The Moderating role of interpersonal attachment styles and thinking styles. International Journal of Contemporary Hospitality Management, 35(5), 1691-1712. https://doi.org/10.1108/IJCHM-03-2022-0290
Bodenmann, G., Kessler, M., Kuhn, R., Hocker, L., & Randall, A. K. (2020). Cognitive-behavioral and emotion-focused couple therapy: Similarities and differences. Clin Psychol Eur, 2(30), 1-10. DOI: 10.32872/cpe.v2i3.2741
Campbell-Sills, L., Cohen, S. H. L., & Stein, M. B. (2006). Relationship or resilience to personality, coping, and psychiatric symptoms in young adults. Journal of Behaviors Research and Therapy, 44, 585-599. DOI: 10.1016/j.brat.2005.05.001
Connor, K. M., & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: The Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Journal of Depression and Anxiety, 18, 76-82. DOI: 10.1002/da.10113
Fradelos, E. C., Latsou, D., Mitsi, D., Tsaras, K., Lekka, D., Lavdaniti, M., Tzavella, F., & Papathanasiou, I. V. (2018). Assessment of the relation between religiosity, mental health, and psychological resilience in breast cancer patients. Contemporary Oncology, 22(3), 172-177. https://doi.org/10.5114/wo.2018.78947
Fuchshuber, J., Hiebler-Ragger, M., Kresse, A., Kapfhammer, H. P., & Unterrainer, H. F. (2018). Depressive symptoms and addictive behaviors in young adults after childhood trauma: The mediating role of personality organization and despair. Frontiers in Psychiatry, 9(3), 302-318. DOI:10.3389/fpsyt.2018.00318
Ganz, M. B., Rasmussen, H. F., McDougall, T. V., Corner, G. W., Black, T. T., & De Los Santos, H. F. (2022). Emotionally focused couple therapy within VA healthcare: Reductions in relationship distress, PTSD, and depressive symptoms as a function of attachment-based couple treatment. Couple and Family Psychology: Research and Practice, 11, 15-32. https://doi.org/10.1037/cfp0000210
Girard, A., Connor, J. J., & Woolley, S. R. (2020). An exploratory study of the role of infidelity typologies in predicting attachment anxiety and avoidance. Journal of Marital and Family Therapy, 46(1), 124-134. DOI: 10.1111/jmft.12371
Glisenti, K., Strodl, E., King, R., & Greenberg, L. (2021). The feasibility of emotion-focused therapy for binge-eating disorder: A pilot randomized wait-list control trial. Journal of Eating Disorders, 9, 1-15. https://doi.org/10.1186/s40337-020-00358-5
Goldenberg, I., Stanton, M., & Goldenberg, H. (2011). Family therapy: An overview. Boston, MA: Cengage Learning.
Greenberg, L. (2014). The therapeutic relationship in emotion-focused therapy. Psychotherapy, 51(3), 350-357. https://doi.org/10.1037/a0037336
Greenberg, L. S., & Geller, S. M. (2012). Therapeutic presence: A mindful approach to effective therapy. Washington: American Psychological Association.
Haberman, A., Shahar, B., Bar-Kalifa, E., Zilcha-Mano, S., & Diamond, G. M. (2019). Exploring the process of change in emotion-focused therapy for social anxiety. Psychotherapy Research, 29(7), 908-918. https://doi.org/10.1080/10503307.2018.1426896
Kumar, S. A., Franz, M. R., DiLillo, D., & Brock, R. L. (2023). Promoting resilience to depression among couples during pregnancy: The protective functions of intimate relationship satisfaction and self‐compassion. Family Process, 62(1), 387-405. https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1111/famp.12788
Majumder, P., Dorai, D. R., Gopinathan, B., Pal, A., Mozumder, A. H., Mallik, S., et al. (2024). Balancing acts: A multi-criteria decision-making exploration of psychological factors in marital conflict and intervention strategies. http://dx.doi.org/10.21203/rs.3.rs-3935051/v1
Nadi Najafabadi, F., Nazari Chegeni, A., & Bassaknejad, S. (2013). Design and test a model of the relationship between negative life events and mental health with resiliency and social support mediation in female medical sciences students at Jundishapour University of Ahvaz. Jentashapir J Health Res, 4(6), 483-494. https://brieflands.com/articles/jjcmb-94184.pdf
Paulus, D. J., Heggeness, L. F., Raines, A. M., & Zvole-nsky, M. J. (2020). Difficulties regulating positive and negative emotions in relation to coping motives for alcohol use and alcohol problems among hazardous drinkers. Addictive Behaviors, 337, 326-333. DOI: 10.1016/j.addbeh.2020.106781
Qiu, S., Hannigan, B., Keogh, D., & Timulak, L. (2020). Learning emotion-focused therapy: Certified emotion-focused therapists’ perspectives. Person-Centered & Experiential Psychotherapies, 19(4), 310-330. https://doi.org/10.1080/14779757.2020.1717989
Su, L., Pan, L., & Huang, Y. (2023). How does destination crisis event type impact tourist emotion and forgiveness? The moderating role of destination crisis history. Tourism Management, 94, 1-10. https://doi.org/10.1016/j.tourman.2022.104636
Thompson, L. Y., Snyder, C. R., Hoffman, L., Michael, S. T., Rasmussen, H. N., Billings, L. S., et al. (2005). Dispositional forgiveness of self, others, and situations. Journal of Personality, 73, 313-359. DOI: 10.1111/j.1467-6494.2005.00311.x
Wang, Y., Qiu, Y., Ren, L., Jiang, H., Chen, M., & Dong, C. (2024). Social support, family resilience and psychological resilience among maintenance hemodialysis patients: A longitudinal study. BMC Psychiatry, 24(1), 76-84. https://doi.org/10.1186/s12888-024-05526-4
Watson, D., & Tellegen, A. (1985). Toward a consensual structure of mood. Psychological Bulletin, 98(2), 219-225. DOI: 10.1037//0033-2909.98.2.219
Watson, D., Clark, L. A., & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: The PANAS scales. J Pers Soc Psychol, 54(6), 1063-1070. DOI: 10.1037//0022-3514.54.6.1063
Weiss, N. H., Goncharenko, S., Raudales, A. M., Schick, M. R.,& Contractor, A. A. (2021). Alcohol to down-regulate negative and positive emotions: Extending our understanding of the functional role of alcohol in relation to posttraumatic stress disorder. Addictive Behaviors, 337, 326-328. DOI: 10.1016/j.addbeh.2020.106777
Werner, A. M., Tibubos, A. N., Rohrmann, S., & Reiss, N. (2019). The clinical trait self-criticism and its relation to psychopathology: A systematic review-Update. Journal of Affective Disorders, 246, 530-547. https://doi.org/10.1016/j.jad.2018.12.069
Wiebe, S. A., & Johnson, S. M. (2017). Creating relationships that foster resilience in Emotionally Focused Therapy. Current Opinion in Psychology, 13, 65-69. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2016.05.001
Zhang, C., & Liang, Y. (2023). The impact of education level on marital satisfaction: Evidence from China. Social Sciences & Humanities Open, 7(1), 1-10. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/j.ssaho.2023.100487
فصلنامه روانشناسی تحلیلی - شناختی سال پانزدهم شماره پنجاه و هشت، پاییز 1403
|
Journal of Analitical-Cognitive Psycholoy Vol. 15/Issue 58/autumn 2024 PP:78-92
|
تأثیر مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین
The effect of emotion-focused psychoeducational intervention on negative emotions, forgiveness, and resilience in couples
Abstract Aim: The main purpose of this research is to investigate the effectiveness of the individual skills training package in improving the cognitive-behavioral abilities of girls and women aged 20-30 years in the marginal areas of the cities of Isfahan, Tehran), Zahedan and Mashhad. Method: The experimental intervention method is based on a semi-experimental method of pre-test-post-test type with a control group and with the intervention of training individual skills improvement package. It was based on a sample consisting of two groups of 60 individuals from the women's community living in marginal areas, who were randomly divided into two intervention and control groups.Results: obtained from the multivariate covariance analysis test showed that the mean scores of the participants in the emotional regulation, self-awareness and effective communication was significantly different among experimental and control groups, after intervention.Conclusion: individual skills’ training has significantly improved the cognitive-behavioral abilities of the participants.
Keywords: Negative emotion, forgiveness, resilience, emotion-focused intervention, couples
|
| مهتاب داوری چگنی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران زهرا تنها استادیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد، خرمآباد، ایران. چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین بود. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی زوجین شهرستان چگنی در تابستان سال 1403 بود که برای دریافت مشاوره به کمیته امداد شهرستان چگنی مراجعه نمودند. از این جامعه آماری، به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 30 آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه شامل 15 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان براساس پروتکل متمرکز بر هیجان گرینبرگ و گلر (2012) قرار گرفتند. از مقیاس هیجان مثبت و منفی (1988)، مقیاس گرایش به بخشش هارتلند (2005) و مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون (2003) برای اجرای پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از روش آماری تحلیل کوواریانس با به کارگیری نرمافزارSPSS استفاده گردید. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش متمرکز بر هیجان، به طور معنیداری هیجان منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. بنابراین، درمان متمرکز بر هیجان میتواند به عنوان روشی مؤثر و کارآمد در جهت بهبود روابط بین زوجین توسط درمانگران و مشاوران خانواده مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: هیجان منفی، بخشایشگری، تابآوری، مداخله متمرکز بر هیجان، زوجین .
تاریخ ارسال : 18/02/1402 تاریخ پذیرش : 05/07/1403
مقدمه
|
ازدواج پدیدهای منحصر به فرد است که در آن افراد با علایق و هویتهای متمایز پیوندی را ایجاد میکنند و به قوانین و مقررات اجتماعی با هدف تقویت وحدت پایبند هستند. فراتر از قرارداد اجتماعی صرف، ازدواج پدیدهای چندبعدی است که نه تنها به نیازهای زیستی و روانی میپردازد، بلکه خواستههای انگیزشی را نیز برآورده میکند (ماجومدر1 و همکاران، 2024). بیشتر افراد در طول زندگی خود ازدواج میکنند و میخواهند ازدواج آنها رضایتبخش باشد. زمانی که ازدواجها پایدار و رضایتبخش باشد، همسران به طور کلی سالمتر و شادتر هستند و عمر طولانیتری دارند (ژانگ و لیانگ2، 2023). سلامت در خانواده، در گروتدوام و سلامت رابطه بین زوجین بوده و رابطه زناشویی، هسته مرکزی نظام خانوادگی را تشکیل میدهد. بنابراین، اختلال در رابطه زوجی به منزله تهدیدی جدی برای باقی خانواده محسوب میشود و اختلاف جدی در زندگی زناشویی، خانواده را در معرض خطر نابسامانی و از هم پاشیدگی قرار میدهد (کیو3 و همکاران، 2020).
یکی از متغیرهای مورد بررسی در زوجین که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار میگیرد، هیجانات منفی4 است. هیجانات یکی از جنبههای رفتار انسان است که نقش مهمی در زندگی انسانها ایفا میکنند و برای انسانها سودمندند، از آن جهت که فعالیتهای او را به سوی هدفی متوجه میسازد (خانجانی و رضایی، 1395). هیجانات به دو دسته هیجانات مثبت و منفی تقسیم میشوند که خصیصههایی هستند که تقریباً با عوامل شخصیتی پایه برونگرایی و روانرنجورخویی منطبق هستند (مرادی و همکاران، 1395). هیجانات منفی، یک بعد منفی ارزیابی درونی و عدم اشتغال به کار لذتبخش است که به دنبال آن حالتهای خلقی از قبیل خشم، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید میآید و کاهش هیجان منفی منجر به یک حالت آرامش میگردد. هیجان منفی یکی از ابعاد اصلی حالات هیجانی میباشد (پالاس5 و همکاران، 2020). هیجان منفی سبب میشود فرد احساس عدم کنترل بر شرایط داشتهاند و نسبت به توانمندیهای خود در مواجهه با زندگی احساس شایستگی کمتری داشته باشد و نوعی درماندگی مستمر احساس کند (واتسون و تلگن6، 1985). افراد دارای هیجان منفی بالا به سمت ناراحتی و ناخرسندی گرایش داشته و دید منفی نسبت به خود دارند (ویس7 و همکاران، 2021). افرادی که هیجانات منفی کمتری تجربه میکنند، بیشتر توانایی بخشش8 را نیز دارند (طهماسبی و خرمآبادی، 1403).
بخشش، یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در بهبود مشکلات زندگی زناشویی مورد تمرکز واقع شده و به طور مستقیم با ارتقای سلامت عمومی و پیوندهای ایمن زوجین ارتباط دارد (جیارد9 و همکاران، 2020). بخشش عبارت است از انگیزشی آگاهانه و ارادی که سبب کاهش کنارهگیری، خشم و انتقام در قبال فرد خطاکار میشود، هیجانات مثبت را افزایش میدهد و جایگزین هیجانات منفی میکند (آلناواز10 و همکاران، 2023). بخشش میتواند پیامدهای مفیدی برای رابطه داشته باشد؛ مانند این که فرایندهای ارتباطی را بهبود بخشیده و به حل تعارضات میان زوجین کمک کند که نتیجه این تغییرات، ترمیم بافتهای آسیبدیده رابطهای و خلق تعاملات ایمن در میان همسران خواهد بود (فوچشوبر11 و همکاران، 2019). بخشش بعد عاطفی روابط زوجین را هدف قرار میدهد. بنابراین، فراهم کردن فضا و شرایطی که بدون هیچ تهدیدی و با همراهی توجه مثبت غیرمشروط زمینه را برای بیان احساسات فروخورده، خشم و رنجش فرد از زوج خود فراهم میکند و میتواند زمینه را برای ایجاد فضای مناسب و گذشت در برابر قصور همسر خود فراهم نماید. بر این اساس، انرژی و نیرویی که در گذشته صرف آزردگی، دشمنی و کینهتوزی میشد، آزاد میگردد. از این طریق، افراد به این نتیجه میرسند که انتقام و کینهتوزی بیفایده بوده و این مرحله آغاز ترمیم روابط مخدوش است (سو12 و همکاران، 2023).
هر خانواده در هر مرحله از رشد خود، بحرانها و سختیهایی دارد. سختیها و بحرانهای جدی مانع عملکرد واحد خانواده میشود و بر همه اعضای خانواده و روابط بین آنها تأثیر میگذارد. تابآوری13 به معنای توانایی استقامت خانواده و اعضای آن در مواجهه با ناملایمات و کسب تعادل پس از بحران است (آیوالیتی و پزیرکیانیدیس14، 2020). تابآوری به معنای ظرفیت استفاده انعطافپذیر از منابع داخلی و خارجی برای دستیابی به سازگاری مثبت در مواجهه با ناملایمات یا رویدادهای آسیبزا است (وانگ15 و همکاران، 2024). تابآوری ظرفیت افراد را در هنگام مواجهه با دشواریهای زندگی نمایان میسازد. همسرانی که از تابآوری پایینی برخوردارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی، استرس، اضطراب، مشکلات بین فردی و عدم سازگاری زناشویی قرار دارند و ممکن است از رفتارهای مخاطرهآمیز برای کاهش تنشهای مختلف استفاده کنند (کومار16 و همکاران، 2023). تابآوری تنش را محدود نمیکند، مشکلات زندگی را از بین نمیبرد؛ بلکه به افراد قدرت میدهد تا با مشکلات پیش رو مقابله سالم داشته باشند، بر سختیهای غلبه کنند و با جریان زندگی حرکت نمایند (فرادلوس17 و همکاران، 2018). رویکردهای مختلفی برای کمک به بهبود روابط زوجین با عنوان زوجدرمانی ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به درمان متمرکز بر هیجان18 (EFT) اشاره کرد. زوج درمانی هیجانمدار رویکردی یکپارچه از تلفیق سه دیدگاه سیستماتیک، انسانگرایی و نظریه دلبستگی بزرگسالان میباشد که از منظر دلبستگی به روابط زوجین مینگرد و به نقش با اهمیت هیجانات در ایجاد چرخههای تعاملی زوجین اشاره دارد. این رویکرد بیان میکند که اگر درمانگر بتواند در رابطه عاطفی فعلی میان زوجین، تجارب هیجانی جدید و مؤثری را ایجاد کند که به نوعی نقضکننده مدلهای ذهنی منفی و ناسازگار گذشته باشد، میتوان به بهبود پاسخهای دلبستهگونه زوجین امید داشت (بودنمن19 و همکاران، 2020). این درمان یک رویکرد کوتاه مدت ساختاری است که به دنبال گسترش و تنظیم هیجانات کلیدی پاسخدهنده و ایجاد ارتباطات عاطفی بین زوجین است. این رویکرد معتقد است که وقتی یک زوج در رابطهشان نارضایتی، آسیب یا تهدید را تجربه میکنند، پاسخی هیجانی خواهند داشت که این رفتار از طرف زوج برای ایجاد احساس امنیت در ارتباط است (گانز20 و همکاران، 2022). در زوج درمانی هیجانمدار فرض بر این است روشی که زوجین با آن تجارب هیجانی خود را سازماندهی و پردازش میکنند، منجر به درماندگی زناشویی آنها شده است. در این روش، زوجها در طول درمان در فرایندی درگیر میشوند که هر یک تلاش میکنند تا ترسها و نیازهای دلبستگی خود را ابراز نمایند و به بهترین نحو ممکن به پرورش پیوند دلبستگی ایمنتری بپردازند که این خود موجب تداوم تغییرات پایدار در رضایت از رابطه زوجها و دستیابی به پاسخهای هیجانی انطباقی اولیه به موقعیتها میشود (کیو21 و همکاران، 2020).
رئیسی سرتشنیزی (1402) در پژوهشی نشان دادند که مشاوره زوجی هیجانمدار بر هیجانات منفی و استرس زناشویی تأثیرگذار بوده است. نتایج به دست آمده از پژوهش آرتنگ و ایزدی (1401) بیانگر آن بود که درمان هیجانمدار موجب کاهش سطح پردازش منفی اطلاعات هیجانی و مؤلفههای آن و تحریفهای شناختی بین فردی و مؤلفههای آن شده است. نتایج پژوهش سیفی قوزلو و همکاران (1403) نشان داد که درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و درمان هیجانمدار بر افزایش بخشش و کاهش مشکلات ازدواج در میان زنان متقاضی طلاق اثربخش هستند. نجاری فروشانی و نامدارپور (1402) در پژوهش خود دریافتند که درمان هیجانمدار بر بخشش و صمیمیت زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی اثربخش است که نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. همچنین، نتایج پژوهش وجدانی و همکاران (1403) نشان داد که درمان هیجانمدار باعث افزایش تابآوری در زنان تحت خشونت خانگی شده است. زارعی و اسمعیلزاده (1403) دریافتند که استفاده از درمان هیجانمدار بر تابآوری سالمندان مؤثر و موجب افزایش آن شده است. دریای لعل و همکاران (1401) در پژوهش خود دریافتند که مداخله به روش گاتمن و درمان هیجانمدار بر احساس تنهایی و تابآوری زوجین تأثیر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بوده است. ویب و جانسون22 (2017) دریافتند که درمان هیجانمدار باعث ایجاد پیوندهای دلبستگی ایمن برای زوجین و تقویت تابآوری شود. گلدنبرگ23 و همکاران (2011) در پژوهشی رویکرد هیجانمدار را برای التیام آسیبهای هیجانی زوجین به کار بردند. نتایج بهبودی درخور توجهی در رضایت زوجی، اعتماد و بخشش نشان داد.
علیرغم کارایی و حمایت تجربی بسیار خوب از زوجدرمانی هیجانمحور در خارج از کشور تاکنون مقالات و پژوهشهای اندکی در ایران به این رویکرد اختصاص یافته است. با توجه به مطالعات انجام شده، تاکنون تأثیرات این رویکرد درمانی بر هیجان منفی، بخشش و تابآوری در ایران به طور همزمان بررسی نشده است. شناخت کافی از میزان کارایی و ابعاد تأثیرگذاری این نوع زوج درمانی که بر جنبههای عاطفی و هیجانی نیز تأکید دارد، میتواند در انتخاب صحیح نوع درمان با توجه به مشکلات مراجع و نتایج قابل پیشبینی آن کمککننده باشد. این پژوهش نیز با بررسی این رویکرد قدمی در جهت بررسی کارایی آن برداشته است. انجام چنین پژوهشهایی برای بالا بردن سطح دانش جامعه روانشناسان، مشاوران خانواده رواندرمانگران امری ضروری به نظر میرسد. بنابراین، پژوهشگر در پژوهش حاضر بر آن شد تا دریابد آیا مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین اثربخش است؟
روش
این پژوهش، از نظر نوع هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل ناهمسان و با استفاده از جایگزینی تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین شهرستان چگنی در تابستان سال 1403 بود که برای دریافت مشاوره به کمیته امداد شهرستان چگنی مراجعه نمودند. روش نمونهگیری در این پژوهش، هدفمند بود. براساس نظر دلاور (1402) برای انجام پژوهشهای آزمایشی، به ازای هر گروه حداقل 15 نفر در نظر گرفته میشود؛ در نتیجه برای انتخاب نمونه از میان اعضای جامعه با توجه به احتمال ریزش آزمودنیها، 36 آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مساوی (18 نفر گروه مداخله و 18 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به طور مجزا تحت مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان قرار گرفتند و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. در نهایت، گروه آزمایش پس از دریافت مداخله و گروه کنترل بدون مداخله در مرحله پسآزمون، مورد بررسی قرار گرفتند. لازم به ذکر است که سه نفر از گروه آزمایش (دو نفر به علت غیبت بیش از سه جلسه و یک نفر به دلیل انصراف) کنار گذاشته شدند و سه نفر از گروه کنترل نیز به تصادف کنار گذاشته شدند. در نتیجه، نمونه نهایی پژوهش که تجزیه و تحلیل روی آنها انجام شد متشکل از 30 نفر بود (15 نفر گروه مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان و 15 نفر گروه کنترل). از شرکتکنندگان رضایت نامه آگاهانه گرفته شد و به شرکتکنندگان گفته شد، اطلاعات به دست آمده از آنها کاملاً محرمانه بوده و به جز پژوهشگر فردی دیگر به آنها دسترسی نخواهد داشت. معیارهای ورود شامل: دارا بودن حداقل تحصیلات دیپلم، عدم ابتلا به اختلالات روانی، عدم حضور در همزمان زوجین در جلسات درمانی، گذشتن حداقل دو و حداکثر ده سال از زندگی مشترک، داشتن سن بین 25 تا 45 سال زوجین و عدم تصمیم به جدایی. معیارهای خروج شامل: ازدواج مجدد، شرکت در جلسات رواندرمانی دیگر و غیبت بیش از دو جلسه از جلسات مداخله بود.
ابزار
مقیاس هیجان مثبت و منفی24 (PANAS): مقیاس هیجان مثبت و منفی برای اندازهگیری دو بعد خلقی یعنی هیجان مثبت و منفی توسط واتسون و همکاران (1988) در 20 سؤال طراحی شده است که هر خردهمقیاس دارای ده آیتم میباشد. نمرهگذاری این مقیاس در یک طیف پنج درجهای لیکرت از بسیار کم (1) تا بسیار زیاد (5) از سوی آزمودنی رتبهبندی میشود. دامنه نمرات در هر یک از خردهمقیاسهای بین 10 و 50 قرار میگیرد. نمره بالاتر نشاندهنده آن هیجان در آزمودنی است. در این پژوهش، تنها از خردهمقیاس هیجان منفی استفاده میشود. واتسون و همکاران (1988) پایایی این مقیاس را از راه بازآزمایی با فاصله 8 هفته برای هیجان مثبت 68/0 و برای هیجان منفی 71/0 به دست آوردند. در ایران علیزاده گورادل و همکاران (1395)، پایایی این ابزار را با استفاده از آلفای کرونباخ برای هیجان مثبت 83/0 و برای هیجان منفی 79/0 گزارش نمودند. همچنین، واتسون و همکاران (1988)، روایی این ابزار را با استفاده از همبستگی میان خردهمقیاسهای مثبت و منفی با پرسشنامه افسردگی به ترتیب 36/0- و 58/0 و با پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان به ترتیب 35/0- و 51/0 گزارش نمودند. بخشیپور و دژکام (1384)، روایی این ابزار را برای هر دو خردهمقیاس برابر با 87/0 گزارش کردند. در پژوهش حاضر، برای تعیین پایایی این ابزار از آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن 70/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی مطلوب این ابزار در نمونه مورد پژوهش است.
مقیاس گرایش به بخشش هارتلند25 (HFS): این مقیاس، توسط تامپسون26 و همکاران (2005) طراحی شده است و یک ابزار 18 گویهای است که سه بعد بخشش خود (6 گویه)، بخشش دیگران (6 گویه) و بخشش جامعه (6 گویه) را میسنجد. نمرهگذاری به صورت در طیف هفت درجهای لیکرت از 1 (تقریباً همیشه غلط) تا 7 (تقریباً همیشه صحیح) صورت میگیرد. نمره کلی مقیاس از مجموع نمرههای خردهمقیاسها به دست میآید که در دامنهای بین 18 تا 126 قرار میگیرد. نمره بالاتر نشاندهنده بخشش بیشتر آزمودنی است. در پژوهش تامپسون و همکاران (2005)، میانگین ضریب آلفای کرونباخ برای خردهمقیاسهای بخشش خود، دیگران و جامعه در سه مطالعه پی در پی به ترتیب 75/0، 78/0، 79/0 و 86/0 محاسبه شد که نشانه همسانی درونی خوب مقیاس است. در بررسی پایایی این مقیاس، هاشمی شیخ شبانی و همکاران (1389)، ضریب آلفای کرونباخ برای بخشش کلی 83/0 و برای خردهمقیاسهای بخشش خود، دیگران و جامعه به ترتیب 78/0، 84/0 و 56/0 به دست آوردند. از سویی، روایی ملاکی این مقیاس توسط هاشمی شیخ شبانی و همکاران (1389) از طریق همبسته کردن این مقیاس با خردهمقیاس مقابله انطباقی پرسشنامه سبکهای مقابله27 (CSQ) محاسبه شد. ضریب همبستگی مقیاس گرایش به بخشش هارتلند و سه خردهمقیاس بخشش خود، دیگران و جامعه را با سبک مقابله انطباقی به ترتیب برابر با 33/0، 18/0، 25/0 و 34/0 به دست آوردند که همگی معنیدار بودند. در پژوهش حاضر، برای تعیین پایایی این ابزار از آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن 78/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی مطلوب این ابزار در نمونه مورد پژوهش است.
مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون28 (CD-RISC): کانر و دیویدسون29 (2003)، با مرور منابع پژوهشی 1991-1979 حوزه تابآوری، این ابزار را تهیه کردند و معتقدند که این ابزار قادر به تفکیک افراد تابآور از غیرتابآور است (محمدی، 1384). طراحی این ابزار دو هدف داشت، یکی برای تهیه مقیاسی برای سنجش تابآوری در نمونههای بالینی و بهنجار و دیگری ارزیابی میزان تغییرات نمرههای تابآوری در پاسخ به درمان (کمپل-سیلس30 و همکاران، 2006). این مقیاس یک ابزار 25 سؤالی است که سازه تابآوری را در اندازههای پنج درجهای لیکرت از کاملاً نادرست (0) تا کاملاً درست (4) میسنجد. دامنه نمرات در این پرسشنامه بین 0 تا 100 قرار میگیرد. افرادی که نمره بالاتر از 60 بگیرند، جزو افراد تابآور محسوب میشوند و به طور کلی هر چه نمره فرد به 100 نزدیکتر باشد، تابآوری فرد بیشتر است. نتایج مطالعه مقدماتی مربوط به ویژگیهای روانسنجی این مقیاس، پایایی و روایی آن را تأیید کردهاند. همسانی درونی، پایایی بازآزمایی و روایی همگرا و واگرای مقیاس، کافی گزارش شده است (کانر و دیویدسون، 2003). نادی نجفآبادی31 و همکاران (2013)، در پژوهشی روی دانشجویان علوم پزشکی اهواز پایایی این ابزار را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 81/0 به دست آوردند که نشاندهنده پایایی مطلوب این ابزار در جامعه ایرانی میباشد. همچنین، نادی نجفآبادی و همکاران (2013)، روایی این ابزار را با استفاده از روایی سازه محاسبه کردند و مقدار آن را 72/0 به دست آوردند. در پژوهش حاضر، برای تعیین پایایی این ابزار از آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن 74/0 به دست آمد که نشاندهنده پایایی مطلوب این ابزار در نمونه مورد پژوهش است.
خلاصه جلسات مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان
در این پژوهش، مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان شامل هشت جلسه 45 دقیقهای بود که به صورت گروهی براساس پروتکل جلسات متمرکز بر هیجان گرینبرگ و گلر32 (2012) تدوین و طراحی شد. این جلسات هر هفته دو مرتبه اجرا گردید. خلاصه جلسات مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در جدول 1 جهت ملاحظه ارائه گردید.
یافتههای پژوهش
تعداد کل نمونه پژوهش 30 زوج شهرستان چگنی بودند که در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه شامل 15 زوج جای داده شدهاند. میانگین سن در بین مردان 20/36 سال و در بین زنان 17/32 سال بود. همچنین، میانگین طول مدت دوره ازدواج در گروه آزمایش 55/7 سال و گروه کنترل 41/7 سال مشاهده گردید. این دو گروه طی دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون مورد آزمون قرار گرفتهاند. جدول 2، میانگین و انحراف معیار نمرههای آزمودنیها را در مرحله پیشآزمون و پسآزمون نشان میدهد.
جدول 2. میانگین و انحراف معیار نمرههای آزمودنیها در متغیرهای پژوهش به تفکیک گروه آزمایش و کنترل
مرحله | گروه | پیشآزمون | پسآزمون | |||
متغیر | میانگین | انحراف استاندارد | میانگین | انحراف استاندارد | ||
هیجان منفی | آزمایش | 73/27 | 04/5 | 40/25 | 96/4 | |
کنترل | 27 | 53/4 | 20/27 | 53/4 | ||
بخشش خود | آزمایش | 66/24 | 09/6 | 20/27 | 11/6 | |
کنترل | 25 | 48/4 | 20/25 | 93/4 | ||
بخشش دیگران | آزمایش | 53/23 | 53/4 | 60/25 | 28/4 | |
کنترل | 23 | 24/4 | 06/23 | 95/3 | ||
بخشش جامعه | آزمایش | 46/20 | 37/3 | 80/22 | 98/2 | |
کنترل | 93/19 | 26/3 | 20 | 90/2 | ||
تابآوری | آزمایش | 66/47 | 29/9 | 73/50 | 04/9 | |
کنترل | 73/47 | 16/10 | 48 | 14/10 |
در این پژوهش، قبل از بررسی اثربخشی مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین از آزمون ام باکس و جهت بررسی همگنی واریانس متغیرها از آزمون لوین استفاده شد. جدول 3، نتایج آزمونهاي ام باکس و همگنی واریانس بین متغیرهای وابسته پژوهش را نشان میدهد.
جدول 3. نتایج آزمون ام باکس و آزمون لوین جهت برابری واریانس خطای متغیرهای وابسته در گروههای آزمایشی و کنترل
متغیر وابسته | ام باکس | df1 | df2 | F | p |
هیجان منفی | 46/0F= 960/0P= | 1 | 28 | 94/0 | 339/0 |
بخشش خود | 1 | 28 | 33/4 | 056/0 | |
بخشش دیگران | 1 | 28 | 03/0 | 845/0 | |
بخشش جامعه | 1 | 28 | 60/1 | 215/0 | |
تابآوری | 1 | 28 | 17/0 | 680/0 |
نتایج مندرج در جدول شماره 3 نشان میدهد که آزمون لوین در متغیرهای هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری غیرمعنیدار است. بنابراین، واریانس خطای پسآزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای پژوهش به طور معنیداری متفاوت نیستند و فرض همگنی واریانسها تأیید میشود. همچنین، آزمون ام باکس جهت بررسی شرط همگنی ماتریس-کواریانس به عمل آمد که با توجه به عدم معنیداری آن در این پژوهش، این شرط رعایت شده است (960/0p≥ ، 46/0F=). برای بررسی تأثیر مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد که نتایج آن در جدول 4 مشاهده میشود.
جدول 4. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری برای مقایسه نمرههای پسآزمون متغیرهای وابسته پژوهش گروههای آزمایش و کنترل
آزمون | ارزش | F | df فرضیه | df خطا | p |
اثر پیلایی | 90/0 | 93/34 | 5 | 19 | 001/0 |
لمبدای ویلکز | 09/0 | 93/34 | 5 | 19 | 001/0 |
اثر هتلینگ | 19/9 | 93/34 | 5 | 19 | 001/0 |
بزرگترینریشه روی | 19/9 | 93/34 | 5 | 19 | 001/0 |
با توجه به مندرجات جدول 4، بین گروههای آزمایشی و کنترل از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معنیداری وجود دارد. برای بررسی دقیقتر این اثر، تحلیل کواریانس یکراهه در متن تحلیل کواریانس روی متغیرهای وابسته انجام شد. جدول 5، نتایج تحلیل کواریانس یکراهه در متن تحلیل کواریانس را برای مقایسه نمرههای پسآزمون، با کنترل پیشآزمونهای همه متغیرهای وابسته، در گروههای آزمایش و کنترل را نشان میدهد.
جدول 5. نتایج تحلیل کواریانس یکراهه در متن مانکوا برای مقایسه پسآزمون متغیرهای پژوهش گروههای آزمایش و کنترل
متغیر وابسته | مجموع مجذورات | df | میانگین مجذورات | F | p | اندازه اثر | توان آزمون |
هیجان منفی | 06/46 | 1 | 06/46 | 89/45 | 001/0 | 66/0 | 1 |
بخشش خود | 40/40 | 1 | 40/40 | 87/37 | 001/0 | 62/0 | 1 |
بخشش دیگران | 73/30 | 1 | 73/30 | 62/33 | 001/0 | 59/0 | 1 |
بخشش جامعه | 05/42 | 1 | 05/42 | 54/52 | 001/0 | 69/0 | 1 |
تابآوری | 37/56 | 1 | 37/56 | 97/44 | 001/0 | 66/0 | 1 |
نتایج مندرج در جدول 5 نشان میدهند با کنترل پیشآزمون بین گروههای آزمایشی و گروه کنترل در هیجان منفی (89/45F= و 001/0P≤)، بخشش خود (87/37F= و 001/0p≤)، بخشش دیگران (62/33F= و 001/0p≤)، بخشش جامعه (54/52F= و 001/0p≤) و تابآوری (97/44F= و 001/0p≤) تفاوت معنیداری مشاهده میشود. به عبارت دیگر، مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین تأثیر معنیداری داشته است.
بحث و نتیجهگیری
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعيين اثربخشی مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین بود. نتایج به دست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان باعث کاهش نمرات آزمودنیها در هیجان منفی زوجین شده است. این یافته با نتایج پژوهشهای رئیسی سرتشنیزی و رئیسی سرتشنیزی (1402) و آرتنگ و ایزدی (1401) همخوان است. در تبیین نتیجه به دست آمده میتوان گفت که درمان هیجانمدار با تمرکز بر هیجانات و مدیریت هیجانات منجر به تجارب اصلاحی در موقعیتها میشود؛ به گونهای که زوجین هنگام روبرو شدن با موقعیتهای زندگی که احتمال قضاوت شدن و بروز تعارض و مشکل در آن وجود دارد، تجربههای هیجانی ناخوشایند شدت قبل را نخواهند داشت و این امر باعث میشود که پس از مواجه شدن با رویداد خاص و مشکلات زندگی، هیجانات منفی کمتری بروز داده و نتایج مثبتتری از آن رویداد بگیرند یا لااقل کمتر بر هیجانات منفی رویداد تمرکز داشته باشند (هابرمن33 و همکاران 2019). درمان هیجانمدار با افزایش آگاهی هیجانی باعث میشود، عادیسازی رخ داده و زوجین درک نمایند که هیجانات منفی و مثبت را همه افراد تجربه میکنند، وجود آنها باعث بروز مشکل نمیشود و آنها فقط باید بتوانند آن هیجانات را مدیریت نمایند (ورنر34 و همکاران، 2019). پس از پشت سر گذاشتن جلسات درمان هیجانمدار در شرایطی که افراد تحتتأثیر هیجانات قرار میگیرند، معمولاً ابتدا روی فهم تجربههای هیجانی خود تمرکز کرده و براساس فهم خود از هیجان لحظهای سعی میکنند واکنش سازندهای از خود بروز دهند و از هیجانات منفی بکاهند (گلیسنتی35 و همکاران، 2021). درمان هیجانمدار نوعی رویکرد سیستمی است که در آن درمانجویان به تجربه کردن، آگاهی بخشیدن و پردازش هیجاناتشان سوق داده میشوند و هیجانها در این رویکرد به صورت قدرتمند، سالم، آگاهیبخش و ساماندهنده و انکار کردن هیجان و نیازها به عنوان مشکل نگریسته میشود. در واقع، ساختارهای جدید هیجان و پردازش و توجه به هیجانات به افراد کمک میکند به سمت وضعیت جدیدی از رابطهشان حرکت کنند، وضعیتی که دلبستگی ایمن را افزایش میدهد و درمان هیجانمدار این کار را با برانگیختن تأیید، ابراز و پذیرش هیجان، تجربیات عاطفی در دسترس و پردازش مجدد واکنشهای عاطفی اساسی در تعاملات انجام داده و در کاهش هیجانات منفی مؤثر است.
نتایج به دست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان باعث بهبود نمرات آزمودنیها در بخشایشگری زوجین شده است. این یافته با نتایج پژوهشهای سیفی قوزلو و همکاران (1403)، نجاری فروشانی و نامدارپور (1402) و گلدنبرگ و همکاران (2011) همخوان است. در تبیین نتیجه اثربخشی مداخله هیجانمدار بر بخشایشگری میتوان بیان داشت که درمان هیجانمدار بر این عقیده استوار است که هیجانات اغلب توسط افراد غیرقابل درک و نفوذ هستند، افراد نمیتوانند احساسات منفی خود را دور بزنند، باید آنها را تشویق کرد که دوباره با آن احساسات تماس داشته باشند و درک مثبتی از آنها پیدا کنند. بنابراین، وقتی افراد درک خود را در مورد یک شخص یا رویداد تغییر دهند، میتوانند واکنشهای هیجانی خود را به دنبال آن تغییر دهند (گرینبرگ36، 2014). در درمان هیجانمدار، چنین اهدافی در درمان دنبال میشود و به دنبال آن تغییرات مثبت در مشکلات ارتباطی زوجین اتفاق میافتد و تمایل به گذشت و بخشش در آنها افزایش مییابد. در این مداخله، به زوجین آموزش داده میشود که هیجانات خود را شناسایی کنند و بتوانند آنها را برچسب بزنند که این امر برای شناسایی هیجانات ناسازگار کمککننده است. این تکالیف به آنها کمک میکند تا یاد بگیرند که هیجانات ناسازگار خود را کنار بگذارند و هیجان مناسبتری را جایگزین کنند. در طول جلسات، درمانگر با همدلی که با مراجع دارد به حس اعتماد او کمک میکند و باعث روی کار آمدن هیجانات بیان شده و فروخورده میشود که میتوان از طریق انعکاس به موقع نیز به درمانجو حس پذیرفته شدن و شنیده شدن القا کرد. همچنین، با استفاده از تکنیکهایی مانند معتبرسازی به درمانجو نشان داده میشود که پاسخهای هیجانیشان پذیرفتنی است که به آنها نشان میدهد تجارب بلوکه شده را میتوانند به دور از قضاوت و سرزنشگری بیان کنند. بنابراین میتوان گفت که درمان هیجانمدار بر بخشش مؤثر است (گرایلی و همکاران، 1398). در درمان هیجانمدار، تأکید اصلی بر مشارکت هیجانات در الگوهای دائمی ناسازگاری در زوجین میباشد. تلاش این رویکرد آشکار ساختن هیجانات آسیبپذیر در هر کدام از زوجین و تسهیل توانایی زوجین در ایجاد این هیجانات به شیوههای ایمن و محبتآمیز میباشد. پردازش این هیجانات در بافتی ایمن، الگوهای تعاملی سالمتر و جدیدتر را به وجود میآورد که سبب آرام شدن سطح آشفتگی و افزایش دوست داشتن، صمیمیت و در نهایت بخشایشگری زوجین نسبت به یکدیگر میباشد.
نتایج به دست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان باعث افزایش نمرات آزمودنیها در نمرات تابآوری زوجین شده است. این یافته با نتایج پژوهشهای وجدانی و همکاران (1403)، زارعی و اسمعیلزاده (1403)، دریای لعل و همکاران (1401) و ویب و جانسون (2017) همخوان است. در تبیین نتیجه به دست آمده میتوان گفت که درمان هیجانمدار به علت ساختارمند بودن و داشتن برنامه درمان مرحله به مرحله، میتواند بر تابآوری زوجین اثربخش باشد. این درمان در اولین مرحله به ارزیابی سبک ارتباطی میپردازد و پس از این که دفاعها آشکار شدند، این سبک را برای فرد آشکار ساخته و پیامدهای آن را مشخص میسازد. به همین دلیل افراد به مرور موفق میشوند تا هیجانات سرکوب شده و آشکاری که چرخه منفی ارتباطی را تداوم میبخشند، بشناسند و این چرخه را بهبود بخشند. تأکید درمان هیجانمدار بر روش دلبستگیهای سازگارانه و ایمن از طریق مراقبت، حمایت و توجه متقابل برای نیازهای خود و اطرافیان است که موجب افزایش تابآوری در افراد میشود. درمان هیجانمدار، به عنوان یک روش درمانی در تعدیل هیجانات باعث برخورد مؤثر با موقعیتهای استرسزا و افزایش فعالیت در پاسخ به موقعیتها را به همراه دارد. بنابراین، این درمان میتواند با آگاه کردن فرد از هیجانات مثبت و منفی، پذیرش و ابراز به موقع آنها نقش مهمی در تابآوری داشته باشد (امجدیان و همکاران، 1402). درمان هیجانمدار با ایجاد تعاملات سازنده بین زوجین و شناسایی الگوهای دلبستگی ایمن باعث رضایتمندی و کاهش تحریفهای شناختی در آنان میشود. هدف درمان هیجانمدار کمک به مراجعین در دستیابی به هیجانهای نهفته و تسهیل تعاملات مثبت است که این موارد به نوبه خود باعث افزایش تابآوری افراد میگردند (آذرنیوشان، 1391). در درمان هیجانمدار تلاش بر آن است تا در جریان درمان، زوجین تشویق شوند تا افکار ناراحتکننده خود را مورد سؤال قرار داده و خودگوییهای جایگزین برای مقابله با این هیجانات و نشخوارهای فکری که سبب آشفتگی هم از لحاظ جسمانی و روانی میشود را برطرف نماید. پرداختن به این موضوعات در جلسات مداخله هیجانمدار منجر به بهبود تابآوری زوجین میشود.
در نهایت، در نتیجهگیری کلی میتوان گفت مداخله روان آموزشی متمرکز بر هیجان در هیجانهای منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین اثربخش بوده است. بر همین اساس و با تکیه بر نتایج این پژوهش، چنین به نظر میرسد که درمان هیجانمدار، در رویارویی با مشکلات زندگی زناشویی و برای داشتن روابط بهتر و بدون تعارض، ضرورت دارد. مدیریت هیجانات، عامل مؤثری در مقابله با مشکلات زندگی زوجین میتواند باشد. در مورد محدودیتهای این پژوهش میتوان گفت که مسائل مربوط به ازدواج و طلاق، موضوعی چندبعدی و وابسته به فرهنگ و نژاد و دارای وابستگیهای خاص قومی است. بنابراین، به دلیل تنوع و گستردگی قومی و نژادی و مذهبی در ایران، پژوهشهای آتی باید این نکته را مدنظر قرار دهد. همانند بیشتر پژوهشهای دیگر از ابزار خودگزارشی برای اندازهگیری سازههای موردنظر استفاده شد و به همین دلیل ممکن است دادههای دقیقی در مورد متغیرهای اندازهگیری شده به دست نیامده باشد. عدم سنجش اهداف پژوهش در مرحله پیگیری مانع از نتیجهگیری درباره ماندگاری اثرات آموزشی شده است. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده برای به دست آوردن نتایج پایاتر، از روشهای دیگر مانند مشاهده و مصاحبه نیز استفاده شود. پیشنهاد میشود برنامه هیجانمدار مورد توجه درمانگران حوزه خانواده برای کاهش مشکلات زوجین قرار گیرد. با توجه به اثربخشی مداخله متمرکز بر هیجان در هیجانات منفی، بخشایشگری و تابآوری زوجین، میتوان از این مداخله برای ارتقای سلامت روانشناختی و عملکرد بهتر زوجین در مراکز مشاوره خانواده بهره برد.
منابع
امجدیان، فرزانه، جعفری، اصغر و قمری، محمد (1402). مقایسه اثربخشی درمان هیجانمدار و آموزش شفقت به خود در تابآوری و کاهش آسیبپذیری روانی-بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری (خواندن و نوشتن). فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 14(55)، 183-151. DOI: 10.22054/QCCPC.2023.69499.2989
آذرنیوشان، بهزاد، بهپژوه، احمد و غباری بناب، باقر (1391). اثربخشی رویکرد هیجانمدار بر مشکلات رفتاری دانشآموزان کمتوان ذهنی. فصلنامه کودکان استثنایی، 2(12)، 166-158. 20.1001.1.16826612.1391.12.2.1.8
آرتنگ، هستی و ایزدی، فاطمه (1401). بررسی اثربخشی درمان هیجانمدار بر پردازش اطلاعات هیجانی و تحریفهای شناختی بین فردی در زنان با نشانههای بدنی شهر اصفهان. تحقیقات علوم رفتاری، 20(1)، 73-60. 10.52547/rbs.20.1.60
بخشیپور، عباس و دژکام، محمود (1384). تحلیل عاملی تأییدی مقیاس عاطفه مثبت و منفی. مجله روانشناسی، 9(4)، 365-351. https://www.sid.ir/paper/54494/fa
خانجانی، مهدی و رضایی، سعید (1395). اثربخشی برنامه رواندرمانی مثبتنگر بر افزایش بهزیستی روانشناختی، عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم. توانمندسازی کودکان استثنایی، 7(17)، 52-37. https://www.ceciranj.ir/article_63643.html
دریای لعل، آزیتا، اکبری، بهمن و صادقی، عباس (1401). اثربخشی مدل گاتمن و درمان هیجانمدار بر احساس تنهایی و تابآوری زوجین. فصلنامه خانوادهدرمانی کاربردی، 3(2)، 205-188. 10.22034/aftj.2022.314749.1259
رئیسی سرتشنیزی، مجتبی و رئیسی سرتشنیزی، آمنه (1402). بررسی تأثیر مشاوره زوجی هیجانمدار بر استرس زناشویی و هیجانات منفی زوجین. خانوادهدرمانی کاربردی، 4(5)، 234-222. 10.22034/aftj.2023.390270.1987
زارعی، بهاره و اسمعیلزاده، فروزان (1403). اثربخشی درمان هیجانمدار بر اضطراب مرگ و تابآوری سالمندان. روانشناسی پیری، 10(2)، 262-243. 10.22126/jap.2024.10598.1776
سیفی قوزلو، سیدجواد، صدری دمیرچی، اسماعیل، رضایی شریف، علی و شیخالاسلامی، علی (1403). مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی و هیجانمدار بر مشکلات ازدواج و بخشش در زنان متقاضی طلاق. فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی، 15(1)، 296-277. DOI: https://doi.org/10.22059/japr.2024.338349.644182
طهماسبی، حسین و خرمآبادی، یداله (1403). پیشبینی رضایت زناشویی زنان براساس وظیفهشناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی. رویش روانشناسی، 13(5)، 228-219. URL: http://frooyesh.ir/article-۱-۵۰۳۵-fa.html
علیزاده گورادل، جابر، مولایی، مهری و پوراسمعلی، اصغر (1395). نقش هوش هیجانی و عاطفه مثبت و منفی در تابآوری زنان باردار نخستزا. مجله اصول بهداشت روانی، 18(5)، 258-243. 10.22038/jfmh.2016.7439
گرایلی، مژگان، آقامحمدیان شعرباف، حمیدرضا و اصغری ابراهیم آباد، محمدجواد (1398). اثربخشی رواندرمانی گروهی هیجانمدار بر افزایش امید و بخشودگی بین فردی در نشانگان ضربه عشق. پژوهشهای روانشناسی بالینی و مشاوره، 9(2)، 100-87. DOI: 10.22067/ijap.v9i2.6822
محمدی، مسعود (1384). بررسی عوامل مؤثر بر تابآوری در افراد در معرض خطر سوءمصرف مواد. پایاننامه دکتری روانشناسی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
مرادی، مرتضی، باقرپور، مهدی، حسنوند، محمدحسن، رضاپور مصطفی و شهابزاده، صدیقه (1395). نقش واسطهای حرمت خود و عواطف مثبت و منفی در رابطه بین تابآوری و بهزیستی روانشناختی. فصلنامه روانشناسی تحولی، 12(47)، 305-289. https://journals.iau.ir/article_522548.html
نجاری فروشانی، سمانه و نامدارپور، فهمیه (1402). تأثیر درمان هیجانمدار بر بخشودگی و صمیمیت زناشویی در زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره. اولین همایش ملی زیستن با کیفیت از منظر روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی، خمینیشهر. https://civilica.com/doc/1689639
وجدانی، نجمه، احمدیات، حمزه، یاراحمدی، یحیی و کریمی، کیومرث (1403). اثربخشی درمان هیجانمدار بر تابآوری و تنظیم هیجانی زنان تحت خشونت خانگی. فصلنامه پویاییهای روانشناختی در اختلال خلقی، 3(2)، 36-23. JR_PDMD-3-2_003
هاشمی شیخ شبانی، سیداسماعیل، امینی، فاطمه و بساک نژاد، سودابه (1389). بررسی رابطه علی بخشش و بهزیستی روانشناختی با توجه به نقش میانجی عواطف در دانشجویان دانشگاه. مجله دستآوردهای روانشناختی، 4(1)، 52-33. https://psychac.scu.ac.ir/article_11655.html
Aivalioti, I., & Pezirkianidis, C. (2020). The role of family resilience on parental well-being and resilience levels. Psych, 11(11), 1705-1728. https://doi.org/10.4236/psych.2020.1111108
Alnawas, I., Al Khateeb, A., Abu Farha, A., & Ndubisi, N. O. (2023). The effect of service failure severity on brand forgiveness: The Moderating role of interpersonal attachment styles and thinking styles. International Journal of Contemporary Hospitality Management, 35(5), 1691-1712. https://doi.org/10.1108/IJCHM-03-2022-0290
Bodenmann, G., Kessler, M., Kuhn, R., Hocker, L., & Randall, A. K. (2020). Cognitive-behavioral and emotion-focused couple therapy: Similarities and differences. Clin Psychol Eur, 2(30), 1-10. DOI: 10.32872/cpe.v2i3.2741
Campbell-Sills, L., Cohen, S. H. L., & Stein, M. B. (2006). Relationship or resilience to personality, coping, and psychiatric symptoms in young adults. Journal of Behaviors Research and Therapy, 44, 585-599. DOI: 10.1016/j.brat.2005.05.001
Connor, K. M., & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: The Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Journal of Depression and Anxiety, 18, 76-82. DOI: 10.1002/da.10113
Fradelos, E. C., Latsou, D., Mitsi, D., Tsaras, K., Lekka, D., Lavdaniti, M., Tzavella, F., & Papathanasiou, I. V. (2018). Assessment of the relation between religiosity, mental health, and psychological resilience in breast cancer patients. Contemporary Oncology, 22(3), 172-177. https://doi.org/10.5114/wo.2018.78947
Fuchshuber, J., Hiebler-Ragger, M., Kresse, A., Kapfhammer, H. P., & Unterrainer, H. F. (2018). Depressive symptoms and addictive behaviors in young adults after childhood trauma: The mediating role of personality organization and despair. Frontiers in Psychiatry, 9(3), 302-318. DOI:10.3389/fpsyt.2018.00318
Ganz, M. B., Rasmussen, H. F., McDougall, T. V., Corner, G. W., Black, T. T., & De Los Santos, H. F. (2022). Emotionally focused couple therapy within VA healthcare: Reductions in relationship distress, PTSD, and depressive symptoms as a function of attachment-based couple treatment. Couple and Family Psychology: Research and Practice, 11, 15-32. https://doi.org/10.1037/cfp0000210
Girard, A., Connor, J. J., & Woolley, S. R. (2020). An exploratory study of the role of infidelity typologies in predicting attachment anxiety and avoidance. Journal of Marital and Family Therapy, 46(1), 124-134. DOI: 10.1111/jmft.12371
Glisenti, K., Strodl, E., King, R., & Greenberg, L. (2021). The feasibility of emotion-focused therapy for binge-eating disorder: A pilot randomized wait-list control trial. Journal of Eating Disorders, 9, 1-15. https://doi.org/10.1186/s40337-020-00358-5
Goldenberg, I., Stanton, M., & Goldenberg, H. (2011). Family therapy: An overview. Boston, MA: Cengage Learning.
Greenberg, L. (2014). The therapeutic relationship in emotion-focused therapy. Psychotherapy, 51(3), 350-357. https://doi.org/10.1037/a0037336
Greenberg, L. S., & Geller, S. M. (2012). Therapeutic presence: A mindful approach to effective therapy. Washington: American Psychological Association.
Haberman, A., Shahar, B., Bar-Kalifa, E., Zilcha-Mano, S., & Diamond, G. M. (2019). Exploring the process of change in emotion-focused therapy for social anxiety. Psychotherapy Research, 29(7), 908-918. https://doi.org/10.1080/10503307.2018.1426896
Kumar, S. A., Franz, M. R., DiLillo, D., & Brock, R. L. (2023). Promoting resilience to depression among couples during pregnancy: The protective functions of intimate relationship satisfaction and self‐compassion. Family Process, 62(1), 387-405. https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1111/famp.12788
Majumder, P., Dorai, D. R., Gopinathan, B., Pal, A., Mozumder, A. H., Mallik, S., et al. (2024). Balancing acts: A multi-criteria decision-making exploration of psychological factors in marital conflict and intervention strategies. http://dx.doi.org/10.21203/rs.3.rs-3935051/v1
Nadi Najafabadi, F., Nazari Chegeni, A., & Bassaknejad, S. (2013). Design and test a model of the relationship between negative life events and mental health with resiliency and social support mediation in female medical sciences students at Jundishapour University of Ahvaz. Jentashapir J Health Res, 4(6), 483-494. https://brieflands.com/articles/jjcmb-94184.pdf
Paulus, D. J., Heggeness, L. F., Raines, A. M., & Zvole-nsky, M. J. (2020). Difficulties regulating positive and negative emotions in relation to coping motives for alcohol use and alcohol problems among hazardous drinkers. Addictive Behaviors, 337, 326-333. DOI: 10.1016/j.addbeh.2020.106781
Qiu, S., Hannigan, B., Keogh, D., & Timulak, L. (2020). Learning emotion-focused therapy: Certified emotion-focused therapists’ perspectives. Person-Centered & Experiential Psychotherapies, 19(4), 310-330. https://doi.org/10.1080/14779757.2020.1717989
Su, L., Pan, L., & Huang, Y. (2023). How does destination crisis event type impact tourist emotion and forgiveness? The moderating role of destination crisis history. Tourism Management, 94, 1-10. https://doi.org/10.1016/j.tourman.2022.104636
Thompson, L. Y., Snyder, C. R., Hoffman, L., Michael, S. T., Rasmussen, H. N., Billings, L. S., et al. (2005). Dispositional forgiveness of self, others, and situations. Journal of Personality, 73, 313-359. DOI: 10.1111/j.1467-6494.2005.00311.x
Wang, Y., Qiu, Y., Ren, L., Jiang, H., Chen, M., & Dong, C. (2024). Social support, family resilience and psychological resilience among maintenance hemodialysis patients: A longitudinal study. BMC Psychiatry, 24(1), 76-84. https://doi.org/10.1186/s12888-024-05526-4
Watson, D., & Tellegen, A. (1985). Toward a consensual structure of mood. Psychological Bulletin, 98(2), 219-225. DOI: 10.1037//0033-2909.98.2.219
Watson, D., Clark, L. A., & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: The PANAS scales. J Pers Soc Psychol, 54(6), 1063-1070. DOI: 10.1037//0022-3514.54.6.1063
Weiss, N. H., Goncharenko, S., Raudales, A. M., Schick, M. R.,& Contractor, A. A. (2021). Alcohol to down-regulate negative and positive emotions: Extending our understanding of the functional role of alcohol in relation to posttraumatic stress disorder. Addictive Behaviors, 337, 326-328. DOI: 10.1016/j.addbeh.2020.106777
Werner, A. M., Tibubos, A. N., Rohrmann, S., & Reiss, N. (2019). The clinical trait self-criticism and its relation to psychopathology: A systematic review-Update. Journal of Affective Disorders, 246, 530-547. https://doi.org/10.1016/j.jad.2018.12.069
Wiebe, S. A., & Johnson, S. M. (2017). Creating relationships that foster resilience in Emotionally Focused Therapy. Current Opinion in Psychology, 13, 65-69. https://doi.org/10.1016/j.copsyc.2016.05.001
Zhang, C., & Liang, Y. (2023). The impact of education level on marital satisfaction: Evidence from China. Social Sciences & Humanities Open, 7(1), 1-10. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/j.ssaho.2023.100487
[1] . Majumder
[2] . Zhang & Liang
[3] . Qiu
[4] . negative emotions
[5] . Paulus
[6] . Watson & Tellegen
[7] . Weiss
[8] . forgiveness
[9] . Girard
[10] . Alnawas
[11] . Fuchshuber
[12] . Su
[13] . resilience
[14] . Aivalioti & Pezirkianidis
[15] . Wang
[16] . Kumar
[17] . Fradelos
[18] . Emotional Focus Therapy (EFT)
[19] . Bodenmann
[20] . Ganz
[21] . Qiu
[22] . Wiebe & Johnson
[23] . Goldenberg
[24] . Positive And Negative Affect Scale (PANAS)
[25] . Heartland Forgiveness Scale (HFS)
[26] . Thompson
[27] . Coping Style Questionnaire (CSQ)
[28] . Connor & Davidson-Resilience Scale (CD-RISC)
[29] . Connor & Davidson
[30] . Campbell-sills
[31] . Nadi NajafAbadi
[32] . Greenberg & Geller
[33] . Haberman
[34] . Werner
[35] . Glisenti
[36] . Greenberg