مقایسه تأثیر اجرای دو نوع تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر برخی از شاخصهای ایمنی در دختران جوان دارای اضافهوزن
محورهای موضوعی : فعالیت بدنی و تندرستیعزیزه احمدی 1 , رسول دخت عبدیان 2
1 - 2. دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
2 - 1. دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
کلید واژه: لکوسیتها (WBC), نوتروفیلها (NEUT), ایمونوگلوبولینها, لنفوسیتها (LYM),
چکیده مقاله :
هدف:پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر دو نوع تمرین (HIIT) بر برخی شاخصهای ایمنی دختران غیرفعال دارای اضافهوزن و چاق پرداخته است. روش: برای این منظور 24 دختر با میانگین سن1.18±25.75 سال، قد 4.23±161.29 سانتیمتر، وزن 6.27±74.51 کیلوگرم، درصدچربی 2.23±30.70 داوطلبانه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به سه گروه تمرینی HIIT1 (8=n)، گروه HIIT2 (8=n) و گروه کنترل (8=n) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه HIIT1 در هر جلسه چهار ست 30 ثانیهای دویدن با شدت 19 الی 20 میزان درکفشاربورگ (RPE)، دو دقیقه استراحت بین ستها و گروه HIIT2 چهار ست دویدن 60 ثانیهای با همان شدت و چهار دقیقه استراحت بین ستها را انجام دادند، تمرین سه جلسه در هفته و به مدت چهار هفته اجرا شد. 48 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از تمرین خونگیری به عمل آمد. برای تحلیل دادهها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) مخلوط بینگروهی و درونگروهی در سطح معنیداری (05/0P<) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین درصدی لنفوسیت، نوتروفیل و مقدار نوتروفیل تغییرات معنیداری نداشت (p>0.05). میانگین لنفوسیت تنها در گروه HIIT2 (p=0.005) تغییرات معنیدار داشت. تفاوت بین گروهها معنیدار نبود (p>0.05). هر دو گروه تجربی در مقدار لکوسیتها افزایش معنیدار داشتند (p<0.05). میانگین ایمونوگلوبین A در هر دوگروه تجربی افزایش معنیداری را نشان داد (p<0.05). در میانگین متغیر وابسته ایمونوگلوبین G، تنها در گروه HIIT1 تغییرات معنیداری مشاهده شد (p<0.05). میانگین ایمونوگلوبین M در هیچیک از گروهها تغییرات معنیداری نداشت (p>0.05). نتیجه گیری :بهنظر میرسد تمرینات HIIT کوتاهمدت در مقایسه با میانمدت تعداد لکوسیتها و ایمونوگلوبین A و G را به میزان بیشتری افزایش میدهد.
this study purpose is to determining the effect of two types high intensity exercise (HIIT) on some Immunological indices in young overweight girls. 24 girls with age 25/75±1/18 y, height: 161/29± 4/23cm, weight 74/51±6/27 kg، fat 30/70± 2/23%, BMI 28/66±1/89 kg/m2 voluntarily participated and randomly divided into three experimental HIIT1 group (n=8), HIIT2 group (n=8) and control group (n=8). Group HIIT1 in each session running four sets 30s with 19 to 20 rate of perceived exertion (RPE) Borg scale and two minutes of rest between sets. HIIT2 group running four sets of 60 s with the same intensity and four minutes rest between sets, training protocol performed three times a week and performed four weeks. 48 hours before and 48 hours after exercise, blood samples were taken. For analyzing data, use Mixed between-within Subjects analysis of variance in level of (P<0.05). mean percent of LYM, NEUT and NEUT levels did not change significantly (P>0.05). The mean of lymphocytes showed significant increase only in Group HIIT2 (P=0.005), difference between groups was not significant (P>0.05). leukocytes in the Both experimental groups was significant increase (P<0.05). The mean of immunoglobulin A in both experimental groups showed a significant increase (p<0.05). In the mean of immunoglobulin G, significant changes were observed only in HIIT1 group (p<0.05). immunoglobulin M did not change significantly in any of the groups (p>0.05). it seems that Short-term HIIT increase leukocyte counts and immunoglobulin A and G to a greater extent than medium-term HIIT.
_||_
مقایسه تأثیر اجرای دو نوع تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر برخی از شاخصهای ایمنی در دختران جوان دارای اضافهوزن
عزیزه احمدی1*، رسول دختعبدیان2
1. نویسنده مسئول، دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
2. دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر دو نوع تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر برخی شاخصهای ایمنی دختران غیرفعال دارای اضافهوزن و چاق پرداخته است. برای این منظور 24 دختر با میانگین سن 18/1±75/25 سال، شاخصتودهبدن 89/1±66/28کیلوگرمبرمترمربع، درصدچربی 23/2±70/30 داوطلبانه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به سه گروه تمرینی HIIT1 (8=n)، گروه HIIT2 (8=n) و گروه کنترل (8=n) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه HIIT1 در هر جلسه چهار ست 30 ثانیهای دویدن با شدت 19 الی 20 میزان درکفشاربورگ (RPE)، دو دقیقه استراحت بین ستها و گروه HIIT2 چهار ست دویدن 60 ثانیهای با همان شدت و چهار دقیقه استراحت بین ستها را انجام دادند، تمرین سه جلسه در هفته و به مدت چهار هفته اجرا شد. 48 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از تمرین خونگیری به عمل آمد. برای تحلیل دادهها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) مخلوط بینگروهی و درونگروهی در سطح معنیداری (05/0P<) استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین درصدی لنفوسیت، نوتروفیل و مقدار نوتروفیل تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). تفاوت بین گروهها معنیدار نبود (183/0=p)(269/0=p)(676/0=p). میانگین لنفوسیت تنها در گروه HIIT2 (005/0p=) تغییرات معنیدار داشت. تفاوت بین گروهها معنیدار نبود (326/0=p). هر دو گروه تجربی در مقدار لکوسیتها افزایش معنیدار داشتند (05/0p<). بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (377/0=p). میانگین ایمونوگلوبینA در هر دوگروه تجربی افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<). تفاوت بینگروههای تجربی معنیداری نبود (055/0p>). در میانگین ایمونوگلوبینG، تنها در گروه HIIT1 تغییرات معنیداری مشاهده شد (566/0p<). در پسآزمون بین دو گروه تجربی (015/0=p) و بین گروه HIIT1 و گروه کنترل (010/0=p) تفاوت معنیداری مشاهده شد. میانگین ایمونوگلوبینM در هیچیک از گروهها تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). تفاوت بینگروهی معنیداری نبود (183/0=p). با توجه به اندازهی اثر تمرین، بهنظر میرسد تمرینات HIIT کوتاهمدت در مقایسه با میانمدت تعداد لکوسیتها و ایمونوگلوبین A و G را به میزان بیشتری افزایش میدهد.
واژگان کلیدی: ایمونوگلوبولینها، لکوسیتها (WBC)، لنفوسیتها (LYM)، نوتروفیلها (NEUT).
Compare the effects of two high intensity interval training (HIIT) protocols on some Immunological indices in young overweight girls
Azizeh Ahmadi1*, Rasoul Dokht-Abdiyan 2
1. Corresponding Author, PhD in Sports Physiology, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Tabriz University, Tabriz, Iran
2. PhD in Sports Physiology, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
The purpose of this study is to compare the effect of two types of high intensty interval training (HIIT) on some Immunological indicators of overweight and obese inactive girls. For this purpose, 24 girls with an average age of 25.75±1.18 years, body mass index of 28.66±1.89 kg/m2, fat percentage of 30.70±2.23 were randomly divided into three training groups: HIIT1 (n=8), HIIT2 group (n=8) and control group (n=8). HIIT1 group subjects performed four sets of 30 seconds of running in each session with an intensity of 19-20 RPE, two minutes of rest between sets and HIIT2 group performed four sets of 60 seconds of running with the same intensity and four minutes of rest between sets, training was performed three sessions a week for four weeks. Blood was taken 48 hours before and 48 hours after exercise. To analyze the data, the analysis of variance (ANOVA) test of intergroup and intragroup mixture was used at a significant level (P<0.05). The results showed that the average percentage of lymphocytes, neutrophils and the amount of neutrophils did not change significantly (p>0.05). The difference between the groups was not significant (p=0.183))p=0.269((p=0.676). The average lymphocyte had significant changes only in the HIIT2 group (p=0.005). The difference between the groups was not significant (p=0.326). Both experimental groups had a significant increase in the amount of leukocytes (p<0.05). No significant difference was observed between the groups (p=0.377). The mean of immunoglobulin A showed a significant increase in both experimental groups (p<0.05). The difference between the experimental groups was not significant (p>0.055). In the mean immunoglobulin G, significant changes were observed only in the HIIT1 group (p<0.566). In the post-test, a significant difference was observed between the two experimental groups (p=0.015) and between the HIIT1 group and the control group (p=0.010). The mean of immunoglobulin M did not change significantly in any of the groups (p>0.05). There was no significant difference between groups (p=0.183). According to the effect size of the training, it seems that short-term HIIT exercises increase the number of leukocytes and immunoglobulin A and G to a greater extent compared to medium-term.
Key Words: immunoglobulins, leukocytes (WBC), lymphocytes (LYM), neutrophils (NEUT).
مقدمه
چاقی و اختلالات متابولیکی مربوط به آن تبدیل به یک نگرانی بزرگ برای سلامت جهانی شده است. چاقی به عنوان افزایش پاتولوژیکی بافتچربی تعریف میشود که میتواند منجر به اختلالات متابولیکی از جمله دیابت نوع 2، بیماریهای قلبیعروقی، کبدچرب و برخی سرطانها شود (پاسکو1 و همکاران، 2014). 1.9 میلیارد بزرگسال دارای اضافهوزن و بیش از 600 میلیون نفر از آنها چاق هستند. در سطح جهانی، چاقی کودکان در حال افزایش است. مشاهده شده است شيوع عفونت در افراد چاق نسبت به افراد لاغر بالاتر است. افراد چاق به طور قابلتوجهی پاسخ ایمنی ضعیفتری به واکسن هپاتیت B نسبت به افراد با وزن نرمال نشان دادند. بنابرین فرايندهاي دفاعي بدن در برابر ارگانيسمهاي خارجي تحتتاثير وضعيت تغذيهاي قرار میگیرد. بهطوريكه عدمتعادل بين دريافت و مصرف انرژي منجر به چاقي شده و ممكن است پاسخهاي ايمني ذاتي و اختصاصي را تحتتاثير قرار دهد. بااینوجود مكانيسمهاي دخيل در اين فرايند كاملاً مشخص نشدهاند (علی و همکاران، 2022).
سیستم ایمنی بدن ابزاری برای بازشناسی سلولهای خودی از مواد بیگانه است که نقش پراهمیتی در حفظ سلامت انسان ایفا میکند. سيستم ايمني بـه دو شکل ايمني غيراختصاصي (ذاتي) يا اختصاصي (اكتسـابي) عمل میکند. ايمني ذاتی شامل ســدهاي فيزيكــي و غشــاي مولكــولي، آنزیم ليزوزوم، سيســتم كمپلمان، و پاسخ التهابي مانند (فاگوسيتها، نوتروفيلها و ماكروفاژهـا) و ديگـر لوكوسيتها مانند سلولهـاي کشنده طبیعی (NK)2 كـه توانايي ليز ويروس و سلولهاي توموري را دارنـد. درصورتی که عوامل بیماریزا از سد دفاع غیراختصاصی عبور کنند، با دفاع اختصاصی روبهرو خواهند شد. سيستم ايمني اكتسابي براساس حافظه عمل ميكند و بـه دو دسـته تقسـيم ميشود: 1) ايمني هومورال، كـه با سـنتز لنفوسـيتهـاي B و آزادسازي آنتيباديها ماننـد ايمونوگلوبـولينها عمل میکند. 2) ايمني با واسطه سلول: كه وابسته به زيـر مجموعـههـاي لنفوسيتهاي T تولید شده توسـط غده تيموس است (چراغچور و همکاران، 2013) .
لکوسیتها (سلولهای سفید خون) پایه و اساس پاسخ ایمنی بدن هستند. لکوسیتوز اصطلاح گستردهای است که برای افزایش تعداد گلبولهای سفید خون (WBC) استفاده میشود. مقدار WBC نشاندهنده مجموع زیرگروههای گلبولهای سفید، از جمله نوتروفیلها، ائوزینوفیلها، بازوفیلها، لنفوسیتها، مونوسیتها است. در صورت عدم وجود عفونت، گلبولهای سفید خون بهطور طبیعی فقط یکدرصد از خون هر فرد را تشکیل میدهند (لیم3 و همکاران، 2010) . نوتروفیلها و لنفوسیتها درصد بالایی از لکوسیتها را به خود اختصاص میدهند. نوتروفیلها معمولاً حدود 40 تا 60 درصد از تعداد کل لکوسیتها را تشکیل میدهند و نوتروفیلی شایعترین نوع لکوسیتوز است. نوتروفیلی اغلب در پاسخ به یک عامل استرسزا رخ میدهد که نوتروفیلی واکنشی نامیده میشود. نوتروفیلها توانائی بیگانهخواری (فاگوسیتوز) دارند و نقش مهمی در دفاع از بدن برابر عفونتهای باکتریایی دارند. لنفوسیتها بهطور متوسط تقریباً 20-40 درصد از تعداد کل لکوسیتهای یک فرد را تشکیل میدهند. عفونتهای ویروسی، واکنشهای آلرژیک شدید، لوسمی و غیره همگی میتوانند باعث لنفوسیتوز شوند. لنفوسیتها در برابر ارگانیسمهای خارجی آنتیبادی تولید میکنند و بهویژه در مبارزه با ویروسها نقش دارند (چابوت4 و همکاران، 2014).
ایمونوگلوبولینها (Immunoglobulin) یا آنتیبادیهای گردشخون که بخشی از سیستم ايمني هومورال را تشکیل میدهند، نقش مهمي در مبارزه عليه عوامل بيماريزا برعهده دارند. ايمونوگلوبولينها، گليكوپروتئينهایی هستند که توسط سلولهاي پلاسما (سلولهای پروتئینساز) تولید میشوند. ایمونوگلوبولینها حدود 20 درصد از پروتئین پلاسما را تشکیل میدهند و در پلاسماي خون و ساير مايعات بافتي يافت میشوند. پنج نوع ایمونوگلوبولین A.D.E.G.M در بدن انسان وجود دارد (وایلنت5 و همکاران، 2021). اولين ايمونوگلوبوليني كه در پاسخهاي ايمني توليد ميشود، IgMاست. اما محافظت کوتاهمدتی را ارائه میدهد. میانگین غلظت سرمی آن یکونیم میلیگرم بر میلیلیتر است. شایعترین آنتیبادی که در خون و سایر مایعات بدن یافت میشود و از بدن دربرابر عفونتهای ویروسی و باکتریایی محافظت میکند IgG است. غلظت سرمی آن نه میلیگرم بر میلیلیتر است. بعد از ابتلا به بیماری کمی طول میکشد تا IgG تولید شود. ایمونوگلوبولین ترشحی A (sIgA) اولین خط دفاعی سیستم ایمنی در برابر پاتوژنهای مخاطی است. پاتوژنهایی كه تكثير آنها موجب عفونتهاي مجاري تنفسي فوقاني (URTI) ميشود. غلظت IgA بزاقی تغییرات روزانه را در آزمایشهای انسانی نشان میدهد و غلظت آن در صبح به كمترين مقدار و در طول خواب به اوج خود میرسد. IgA نهتنها شایعترین نوع آنتیبادی در محلهای مخاطی است، بلکه در غلظتهای قابلتوجهی در سرم نیز وجود دارد. بعد از IgM، دومین Ig رایج در گردش خون است و غلظت سرمی آن سه میلیگرم بر میلیلیتر است (کومار6 و همکاران، 2020؛ وایلنت و همکاران، 2021؛ وادا7 و همکاران، 2017).
فعالیتبدنی از عوامل مؤثر بر دستگاه ایمنی است (ملردی و همکاران, 1388). نشان داده شده است که فعالیتبدنی منظم باعث بهبود عملکردهای فیزیولوژیکی و ایمنی میشود و همراه با تغییر سطوح سرمی ایمونوگلوبولینهای IgG، IgA و IgM و لکوسیتها است (علی و همکاران، 2022). فعالیتبدنی بسته به نوع، شدت و مدت آن اثرات متفاوتی بر سیستم ایمنی میگذارد. فعالیتهای تناوبی شدید (HIIT) اخیراً در نزد پژوهشگران فیزیولوژی ورزشی مرتبط با تندرستی بیشتر موردتوجه قرارگرفته است. HIIT شامل وهلههای کوتاهی از فعالیتبدنی است که در طول اجرای آن انرژی مصرفی در حد بیشینه قرار دارد. در کل HIIT را میتوان در زیربخشهای متفاوتی (همچون HIIT کوتاهمدت: کمتر از 30 ثانیه، میانمدت: بین 30 تا 60 ثانیه و بلندمدت: بین 60 ثانیه تا چهار دقیقه) دستهبندی کرد (مک لارن و مورتون8، 2011). شواهدی از سازگاری عملکردی مثبت (بورن9 و همکاران، 2017؛ فیشر10 و همکاران،2011) و منفی (خاماسی و همکاران، 2020 و ناوالتا11 و همکاران، 2014) سیستم ایمنی در پاسخ به جلسات مکرر HIIT مانند بهبود در دفاع ایمنی و کاهش تعداد سلولهای ایمنی یا مرگ وجود دارد.
در رابطه با فعالیت ورزشی شدید الگوهای هماهنگ متعددی دیده میشود، که با توجه به زیرردههای لکوسیتی در خون نمایان میشوند. در حین تمرین غلظت نوتروفیلها افزایشیافته و این افزایش بعد از تمرین یا فعالیتورزشی نیز ادامه مییابد. غلظت لنفوسیتها در هنگام تمرین افزایش مییابد و بعد از سازگاری ناشی از فعالیتهایبدنیشدید غلظت آن به پائینتر از مقادیر شناختهشده آن در قبل از تمرین میرسد (موریس12 و همکاران، 2005؛ گلسون13، 2006). اگرچه تمرینات HIIT بهطور روزافزونی محبوبیت پیداکرده است، اما برخی شواهد نشان میدهد انجام فعالیتهای شدید آپوپتوز لنفوسیتها را افزایش میدهد که ممکن است این نوع فعالیتها، در بخشی از کاهش تعداد لنفوسیتهای خون سهیم باشند (ناوالتا و همکاران، 2014). در مقابل موریس و همکاران (2005) گزارش کردند پاروزنی با تمام سرعت باعث افزایش تعداد تام گلبول سفید و ترکیبهای آن میشود (موریس و همکاران، 2005). هوانلو و همکاران (1388) نشان دادند هنگام فعالیت با شدت بالا (75% ضربان قلب) در مقایسه با شدت پایین (45% ضربان قلب) افزایش در تعداد نوتروفیلها چشمگیرتر است (هوانلو و همکاران, 1388). در مطالعهای هک و همکاران (1992) گزارش کردند اجرای فعالیتهای شدید همراه با افزایش معنیدار در فعالیت انفجار تنفسی نوتروفیلها است (هک و همکاران، 1992). با توجه به این یافتههای بحثبرانگیز، باید مشخص شود که اجرای HIIT چگونه ممکن است بر سیستمایمنی تأثیر بگذارد، کمااینکه انواع مختلفی از HIIT وجود دارد (ویانا و همکاران، 2018). این دانش به متخصصان سلامت کمک میکند تا پروتکلهای ورزشی کارآمدتر و ایمنتری را برای جمعیتهای مختلف تجویز کنند. از این رو دستکاری متغیرهای تمرینی از جمله شدت و مدت در فعالیتهای HIIT، میتواند سودمندیهای ویژهای در تجویز برنامههای تمرینی داشته باشد. از طرفی کمبود وقت یکی از موانع شرکت در فعالیتهایورزشی است و این موضوع علاقه محققان را برای بررسی اثر فعالیتتناوبی با شدت بالا (HIIT) بهعنوان یک روش جایگزین مناسب برای فعالیتهای استقامتی سنتی افزایش داده است. گنجاندن HIIT بهعنوان یک برنامهورزشی میتواند یک رویکرد کارآمد خاص ازنظر تسریع زمان دستیابی به اهداف بهینه سلامتی و عملکرد باشد (مکلارن و مورتون، 2011). با در نظر داشتن تمامی این عوامل و با توجه به اینکه هیچ پژوهشی اثر همزمان دو نوع فعالیت HIIT را بر شاخصهای ایمنی در دختران چاق و اضافهوزن مورد بررسی و مقایسه قرار نداده است، در پژوهش حاضر ما سعی میکنیم تأثیر دو نوع فعالیت HIIT را بر برخی شاخصهای ایمنی دختران غیرفعال دارای اضافهوزن و چاق مورد بررسی قرار دهیم.
روش تحقیق
این مطالعه از نوع کاربردی و روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان غیرفعال دارای اضافهوزن و چاق (BMI ≥ 26) ساکن خوابگاه دختران دانشگاه تهران با دامنه سنی 24-28 سال بودند؛ که از بین آنها 30 نفر بهصورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها پس از اطلاع از شرایط تحقیق فرم رضایتنامه شخصی شرکت در پژوهش را تکمیل نمودند. پرسشنامه سلامتی و میزان فعالیت توسط آزمودنیها پر شد، هیچکدام از آزمودنیها سابقه بیماری یا بیماری اثرگذار بر عوامل هماتولوژیک را نداشتند، دارو یا مکمل مصرف نمیکردند. همچنین حداقل در شش ماه گذشته سابقه حضور در برنامههای ورزشی منظم را نداشتند. دادههای شش نفر از این آزمودنیها (دو نفر به علت بیماری سرماخوردگی و چهار نفر هم به علت تعداد جلسات تمرینی کمتر) از فرآیند تحقیق کنار گذاشته شدند.
آزمودنیهای تحقیق با میانگین سن 18/1±75/25 سال، قد 23/4±29/161 سانتیمتر، وزن 27/6±51/74 کیلوگرم، درصد چربی 23/2±70/30 و BMI 89/1±66/28 کیلوگرم بر مترمربع بهطور تصادفی به سه گروه HIIT1 (هشت نفر)، گروه HIIT2 (هشت نفر) و گروه کنترل (هشت نفر) تقسیم شدند. گروههای تجربی چهار هفته تمرین تناوبی شدید را با شدت 19 الی 20 میزان درک فشار (RPE)- مقیاس بورگ14 (بورگ، 1976) اجرا کردند که شدت تمرین برای هر آزمودنی بهصورت جداگانه محاسبه میشد. برای اطمینان از پایش دقیق شدت تمرینات، پایش ضربان قلب هم مدنظر قرار میگرفت. برای بررسی آزمونهای پروتکل تمرینی، تعداد سه نفر از آزمودنیهای هر گروه بهطور تصادفی انتخاب شدند و یک هفته قبل از شروع تمرینات، برنامه تمرینی توسط آنها اجرا شد تا اینکه سطح قابلتحمل بودن شدت تمرینات توسط آنها آزمونه شود. جلسات تمرینی ابتدا با 15 دقیقه گرم کردن عمومی آغاز میشد که شامل پنج دقیقه دویدن نرم، پنج دقیقه تمرینات کششی پویا و پنج دقیقه حرکات جهشی و انفجاری جهت افزایش ضربان قلب تا حد مطلوب اجرا میشد. گروههای تمرینی یک مسیر تعیینشدهی 20 متری را با حداکثر سرعت بهصورت رفت و برگشتی میدویدند. برنامه تمرینی گروه HIIT1 بهصورت سه جلسه در هفته و هر جلسه چهار ست 30 ثانیهای دویدن با شدت 19-20 RPE و با استراحت دودقیقهای بین ستها، همچنین برای گروه HIIT2 تمرین دویدن سه جلسه در هفته و هر جلسه چهار ست 60 ثانیهای با شدت 19-20 RPE و با استراحت دودقیقهای بین ستها برای گروهها اجرا شد. گروه HIIT1 در طول چهار هفته تمرین درمجموع 24 دقیقه تمرین با شدت 19-20 RPE با در نظر گرفتن مجموع 96 دقیقه استراحت حاصل از استراحتهای بین ستها؛ در کل دو ساعت را صرف زمان تمرین کرد. برای گروه HIIT2 در طول چهار هفته تمرین درمجموع 48 دقیقه تمرین با شدت 19-20 RPE با 192 دقیقه استراحت بین ستها، در کل چهار ساعت را صرف زمان تمرین کرد. ضربان قلب آزمودنیها در طول انجام تمرینات به بالاتر از 180 ضربه در دقیقه میرسید. آزمودنیهای گروه کنترل در طول این چهار هفته هیچگونه فعالیتی نداشتند.
جمعآوری نمونهها
برای اندازهگیری قد و وزن آزمودنیها از ترازوی استاندارد پزشکی SECA مدل (220CE) ساخت کشور آلمان مجهز به قد سنج استفاده شد، اندازهگیری چربی بدن با استفاده از کالیپر Skin Fold Harpenden، مدل RH15 9LB با دقت 2/0 میلیمتر، ساخت کشور انگلیس به روش چینپوستی سهنقطهای جکسون - پولاک انجام شد (جکسون و پولاک15، 1985). شاخصتودهبدنی افراد از طریق تقسیم وزن آزمودنیها (به کیلوگرم) بر قد (به مترمربع) آنها محاسبه شد. براي پایش ضربان قلب استراحتی و ضربان قلب در طول فعالیت، از ضربان سنج Beurer مدل M80 ساخت کشور آلمان استفاده شد.
جهت حذف تاثیر آخرین جلسه تمرینی، نمونههای خونی 48 ساعت پیش از انجام آزمونها و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین تناوبی شدید در محل آزمایشگاه غدد درونریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، بین ساعت 9 تا 10 صبح بهصورت ناشتا گرفته شد. 5 سیسی خون در لوله آزمایش حاوی 200 میکرولیتر ماده ضدانعقاد EDTA ریخته شد تا اندازهگیریهای CBC انجام شود. کیت شرکت پارسآزمون ایران با حساسیت 0.05 نانوگرم بر میليلیتر و روش فتومتریک برای اندازهگیری لكوسیت و لنفوسیت و نوتروفیل استفاده شد. باقیمانده خون با سرعت 3000 دور در دقیقه به مدت 10 دقیقه در دمای چهار درجه سانتیگراد، سانتریفیوژ شدند. از پلاسمای بهدستآمده برای اندازهگیری ایمونوگلوبولین IgA ،IgG و IgM استفاده شد. کیت مورد استفاده برای اندازهگیری ایمونوگلوبولینها از شرکت پارسآزمون بود.
روشهای آماری
اطلاعات بهدستآمده در اين مطالعه بر اساس ميانگين و انحراف استاندارد گزارششده است. دادههای آماری جمعآوریشده به کمک نرمافزار آماری 18 SPSS تجزیهوتحلیل شدند. برای تعیین نرمال بودن دادهها از آزمون کلوموگروف-اسمیرنوف استفاده شد، تجزیهوتحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) مخلوط بینگروهی و درونگروهی (گروه× زمان) انجام گرفت، در ابتدا برای احراز برابری واریانسهای خطا بین گروهی نتایج آزمون لون (Levene’s test) موردبررسی قرار گرفت. سپس نتایج تفاوت بین گروهها بررسی شد، در صورت معنیداری تفاوت بین گروهها، به نتایج آزمون تعقیبی بانفرونی مراجعه میشد، تا تفاوت بین تعداد مقایسهها مشخص گردد، مقدار خطا در سطح معنیداری (05/0>P) محاسبه شد.
یافتهها
بررسی آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد، توزیع تمام متغیرهای مورد سنجش بهصورت طبیعی است. جدول-1 توصیف آماری مشخصات فردی آزمودنیها در هر گروه (میانگین± انحراف استاندار) را نشان میدهد.
جدول 1- مشخصات دموگرافیک آزمودنیها (میانگین و انحراف استاندارد)
گروه کنترل(8=n) | گروه HIIT2(8=n) | گروه HIIT1(8=n) | متغیر |
97/2±50/162 | 89/5±25/159 | 85/2±12/162 | قد |
41/5±/75 | 19/5±51/72 | 09/8±03/76 | وزن (kg) |
03/1±25/25 | 30/1±62/26 | 74/0±37/25 | سن (سال) |
85/2±35/31 | 76/1±40/30 | 09/2±36/30 | درصد چربی |
70/1±38/28 | 89/1±75/28 | 27/2±87/28 | BMI |
جدول 2 میانگین و انحراف استاندارد متغیرها همراه با اندازه اثر مداخله تمرینی و سطح معنیداری تغییرات در پیشآزمون و پسآزمون را نشان میدهد.
در پیشآزمون بین هیچکدام از گروهها در هیچیک از متغیرهای وابسته تحقیق تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0p>). میانگین WBC در هر دو گروه تجربی افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<). تغییرات گروه کنترل معنیدار نبود. بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (377/0=p) و اثر تعاملی (078/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. میانگین LYM تنها در گروه HIIT2 افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<)، در گروه HIIT1 و کنترل تغییرات معنیداری مشاهده نشد. در تغییرات بین گروهی (326/0=p) و اثر تعاملی (153/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0p>). میانگین درصدی LYM در هیچیک از گروهها بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). در پسآزمون بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (183/0=p) و اثر تعاملی (266/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. میانگین NEUT در هیچیک از گروه بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). در پسآزمون بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (676/0=p) و اثر تعاملی (543/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. میانگین درصدی NEUT در هیچیک از گروهها بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). در پسآزمون بین گروهها تفاوت معنیداری وجود نداشت (269/0=p) و اثر تعاملی (292/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. تفاوت بین گروهی در پسآزمون تنها بین گروه HIIT1 و گروه کنترل معنیدار بود (025/0=p)، بین گروهها اثر تعاملی (055/0=p) معنیداری وجود داشت. میانگین IgA بین پیشآزمون و پسآزمون در هر دوگروه تجربی افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<)، اما در گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0p>). در پسآزمون تفاوت معنیداری بین دو گروه تجربی مشاهده نشد (055/0=p). اما بین گروههای تجربی (HIIT1 و HIIT2 ) وگروه کنترل به ترتیب تفاوت معنیداری مشاهده شد (001/0=p) و (010/0=p). اثر تعاملی (124/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. در میانگین متغیر وابسته IgG، تنها در گروه HIIT1 بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری مشاهده شد (05/0p<)، اما در گروه HIIT2 و کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0p>). در پسآزمون بین دو گروه تجربی (015/0=p) و بین گروه HIIT1 و گروه کنترل (010/0=p) تفاوت معنیداری مشاهده شد. بین گروه HIIT2 و گروه کنترل تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0p>). اثر تعاملی (064/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود. میانگین IgM در هیچیک از گروهها بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). در پسآزمون بین گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (183/0=p) و اثر تعاملی (566/0=p) بین گروهها (گروه × زمان) معنیدار نبود.
جدول 2- میانگین، انحراف استاندار و تجزیهوتحلیل استنباطی تغییرات درونگروهی و بینگروهی متغیرها و اندازه اثر تمرین
متغیرها | گروهها | پیش از فعالیت | پس از فعالیت | اندازه اثر | مقدار P درون گروهی | مقدار P بین گروهی |
WBC
| گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 44/1±72/6 26/1±66/6 35/1±36/6 | 09/1±76/7 20/1±10/7 28/1±32/6 | 543/0 175/0 004/0 | 001/0** 047/0* 766/0 | 377/0 |
LYM (× 103/ μL) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 57/0±28/2 53/0±36/2 51/0±13/2 | 98/0±42/2 66/0±72/2 54/0±11/2 | 07/0 322/0 001/0 | 223/0 005/0** 921/0 | 326/0 |
LYM (%) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 82/3±45/35 06/7±03/39 91/2±80/36 | 77/3±08/34 14/5±91/38 20/12±94/35 | 010/0 001/0 092/0 | 649/0 967/0 160/0 | 183/0 |
NEUT (× 103/ μL) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 85/0±31/3 83/0±32/3 72/0±22/3 | 53/1±60/3 26/1±92/2 67/0±06/3 | 015/0 029/0 002/0 | 575/0 436/0 835/0 | 269/0 |
NEUT (%) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 90/3±93/53 65±70/52 97/8±01/49 | 65/3±25/55 80/4±71/52 92/6±81/48 | 017/0 005/0 037/0 | 556/0 749/0 378/0 | 055/0 |
(mg/dl) IgA | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 6/282±24 2/254±01/27 8/244±6/81 | 430±3/53 9/345±2/92 40/189±62/22 | 872/0 556/0 419/0 | 012/0* 034/0* 213/0 | 045/ 0* |
IgG(mg/dl) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 7/1486±248 1415±2/471 1/1414±1/243 | 5/1782±8/175 1489±6/412 9/1410±9/193 | 566/0 083/0 007/0 | 021/0* 051/0 997/0 | 032/0* |
IgM(mg/dl) | گروه HIIT1 گروه HIIT2 گروه کنترل | 71/131±9/67 132±8/23 129±1/33 | 61/132±04 132±7/91 128±8/93 | 011/0 000/0 007/0 | 301/0 682/0 808/0 | 183/0 |
** سطح معنیداری (01/0>P)، * سطح معنیداری (05/0>P). سلولهای سفید خون (WBC)، لنفوسیتها (LYM)، نوتروفیلها (NEUT)، ایمونوگلوبولین A، G، M (IgA، IgG، IgM) ،کوهن اندازه اثر (2/0) پایین، (5/0) متوسط و (8/0) را بالا ذکر کرده است (پالنت، 2007).
جدول 3- نتایج آزمون تعقیبی
متغیرها | گروهها | معنی داری | |
(mg/dl) IgA | گروه کنترل | گروه HIIT1 | 001/0** |
گروه HIIT2 | 010/0* | ||
گروه HIIT1 | گروه HIIT2 | 055/0 | |
IgG(mg/dl) | گروه کنترل | گروه HIIT1 | 010/0* |
گروه HIIT2 | 324/0 | ||
گروه HIIT1 | گروه HIIT2 | 015/0* |
بحث
یکپارچگی دستگاه ایمنی بیش از هر چیز به تعداد سلولهای ایمنی کارآمد و به ظرفیتهای عملکردی این سلولها بستگی دارد از طرفی چاقی و اضافهوزن با نقص عملکرد ایمنی ازجمله عملکرد سلولهای T، B و ظرفیت باکتریکشی نوتروفیلها ارتباط دارد (نیمن 16 و همکاران، 1998) پژوهشها نشان دادهاند فعالیتورزشی تأثیرات متفاوتی بر شاخصهای ایمنی گردش خون میگذارد. یافتههای ما نشان میدهد بعد از چهار هفته تمرین تناوبی شدید در تعداد سلولهای سفید خون (WBC) گروه HIIT1 افزایش معنیدار 13 درصدی با اندازه اثر تمرین (543/0) در حد مطلوب وجود دارد، همچنین در گروه HIIT2 افزایش معنیدار 6 درصدی با اندازه اثر تمرین (175/0) مشاهده شد. در میانگین لنفوسیتهای خون (LYM) ما شاهد افزایش غیرمعنیدار 6 درصدی در گروه HIIT1 با انداز اثر (070/0) بودیم و در گروه HIIT2 افزایش معنیدار 13 درصد وجود داشت که اندازه اثر (322/0) ناشی از مداخله نزدیک به متوسط بود. در میانگین درصدی LYM گروه HIIT1 کاهش غیرمعنیدار 4 درصدی با انداز اثر ناچیز وجود داشت. همچنین در گروه HIIT2 کاهش غیرمعنیدار 1 درصد وجود داشت که با اندازه اثر خیلی ناچیز همراه بود. نتایج حاضر با نتایج پژوهشهای هاویل و همکاران (1382)(هاویل و همکاران، 1382)، نیمن و همکاران (2005) (نیمن و همکاران، 2005) اراضی و همکاران (1392)(اراضی و همکاران, 1392) مبنی بر افزایش لنفوسیتها بعد از فعالیت ورزشی همسو است؛ اما با یافتههای پدرسن17 و همکاران (2000) (پدرسن و همکاران، 2000) مبنی بر کاهش شمار لنفوسیتها به کمتر از مقدار استراحتی ناهمسو است. همچنین ناتالی18 و همکاران (2003) (ناتالی و همکاران، 2003) کاراکوک19 و همکاران (2005) (کاراکوک و همکاران، 2005) همگی افزایش معنیداری در میزان لکوسیتها را مشاهده کردند. برخی از پژوهشها علت این تغییرات را آسیب عضلانی مطرح کردهاند. آنها عنوان کردند بعد از آسیب عضلانی یک عامل کیموتاکسی از سلولهای آسیبدیده آزاد میشود که باعث جذب، تجمع و مهاجرت گلبولهای سفید به محل آسیب میشود (بروان و همکاران، 2001). همچنین عنوانشده است که احتمالاً مقدار لکوسیتوز با شدت و مدت ورزش نسبت مستقیم و با میزان آمادگی آزمودنی نسبت عکس دارد (قنبری نیاکی و همکاران، 2010). (نیمن و همکاران، 1990) و نلسون- کانارلا20 و همکاران (1991) (نلسن و همکاران، 1991) در بخشی از مطالعات گسترده بر روی زنان داری اضافهوزن نشان دادند که 15 هفته تمرین پیادهروی ملایم با شدت 60 درصد ضربان قلب ذخیره (پنج جلسه در هفته) عملکرد ایمنی را بهبود میدهد و فعالیت سلولهای کشنده طبیعی و ایمونوگلوبولینهای A،G و M را افزایش میدهد. به نظر میرسد تمرینات HIIT با مسافت کوتاه در دختران چاق غیرفعال به علت شدت بالا میزان گلبولهای سفید و لنفوسیتها را بیشتر افزایش میدهد. دراینبین میبینیم که تمرینات HIIT کوتاهمدت (30 ثانیه) نسبت به میانمدت (60 ثانیهای) میزان لکوسیتها را بیشتر افزایش داده است که این نشان از تأثیر شدت و مدت تمرین بر مقدار لکوسیتهای خون است. همچنین تفاوت در مقدار لنفوسیتها و کاهش درصدی لنفوسیتها نشان میدهد که تعداد لنفوسیتها افزایشیافته ولی میانگین درصدی آن کاهش داشته است و بیانگر این است که سایر زیر بخشهای لکوسیتی (نوتروفیلها و منوسیتها) افزایش بیشتری داشتهاند که میانگین درصدی لنفوسیتی را تحت تأثیر قرار دادهاند. نوتروفیلها خط اول دفاعی سیستم ایمنی هستند و 50 الی 60 درصد لکوسیتهای خون محیطی را تشکیل میدهند. زوال در عملکرد نوتروفیلها و نوتروپنی21 (کاهش تعداد نوتروفیلهای خون) باعث عفونتهای مکرر میشود. گفته میشود که عملکرد ضعیف یا اختلال نوتروفیلها میتواند در افزایش احتمال ابتلا به عفونت نقش مهمی داشته باشد. در میانگین NEUT گروه HIIT1 افزایش غیر معنیدار 8 درصدی با انداز اثر ناچیز مشاهده شد ولی در گروه HIIT2 کاهش غیر معنیدار 12 درصد وجود داشت که انداز اثر ناشی از مداخله خیلی اندک بود. در میانگین درصدی NEUT گروه HIIT1 افزایش غیر معنیدار 2 درصدی با انداز اثر ناچیز وجود داشت همچنین در گروه HIIT2 افزایش غیر معنیدار 1 درصد وجود داشت با اندازه اثر خیلی ناچیز مشاهده شد. نتایج مقادیر نوتروفیل با یافتههای نیمن و همکاران (1998)(نیمن و همکاران، 1998) همسو و با یافتههای گلیسون و همکاران (2004) (گلیسون22 و همکاران، 2004) ناهمسو است. در مطالعهی نیمن و همکاران (1998) 12 هفته تمرین سبک با شدت 60 الی 75 درصد ضربان قلب بیشینه، میزان مبتلا شدن به عفونتهای مجاری فوقانی تنفسی را در زنان چاق غیرفعال کاهش داد که این همراه با افزایش در تعداد نوتروفیلها بود (نیمن و همکاران، 1998). پک23 و همکاران (2004) عنوان کردند که فعالیت با شدت متوسط ممکن است از طریق افزایش در غلظت هورمون رشد و اینترلوکین 6، فعالیت انفجار تنفسی نوتروفیلها را افزایش دهد. درحالیکه ورزش شدید و طولانیمدت ممکن است دگرانولاسیون (بیدانه شدن) نوتروفیلها را از طریق افزایش در غلظتهای خونی اپینفرین و کورتیزول بیشتر کند (پک و همکاران، 2004)، به همین دلیل گفته میشود ورزشکارانی که تمرینات شدید انجام میدهند، بیشتر در معرض خطر عفونت قرار دارند (لاروچ24، 2005). مطالعهای که توسط پاینه و همکاران (1995) انجامشده نشان میدهد 12 هفته برنامه تمرینی شدید باعث کاهش فعالیت انفجار تنفسی نوتروفیلهای خون محیطی شناگران نخبه میشود. بااینحال تفاوت معنیداری بین میزان عفونتهای گزارششده بین گروه تمرینی و گروه کنترل مشاهده نشد (پاینه25 و همکاران، 1995). نتایج برخی از پژوهشها نشان میدهد ورزش منظم با شدت متوسط در پیشگیری از بسیاری از بیماریها نقش مهمی دارد (کپل26 و همکاران، 1998). برخی دیگر از تحقیقات نیز تأثیر منفی تمرینات شدید و رقابتی را در بروز عفونتهایی مثل عفونت مجاری تنفسی فوقانی نشان دادهاند (مککینون27 ، 2000). به نظر میرسد تفاوتها در نتایج پژوهشها ناشی از عواملی ازجمله سطح آمادگی آزمودنیها، پروتکلهای ورزشی مختلف و شدتهای تمرینی متفاوت، جنسیت، وضعیت روحی روانی آزمودنیها و وضعیت تغذیهای است. به دلیل اینکه فعالیت شیمی آرایی نوتروفیلها در افراد تمرین کرده در مقایسه با افراد تمرین نکرده بالاتر یا یکسان است. پس افزایش در تعداد نوتروفیلها مستقل از هر عامل دیگری است که این نشان از برتری تمرینات HIIT در بهبود سیستم ایمنی و عدم ابتلا به عفونتهای مجاری تنفسی فوقانی در این آزمودنیها است. همچنین به نظر میرسد تمرینات HIIT کوتاهمدت (30 ثانیهای) در مقایسه با میانمدت (60 ثانیه) تعداد نوتروفیلها را بیشتر افزایش میدهد که تأثیر شدت تمرین بر سازگاری نوتروفیلها را بیشتر نمایان میکند.
در بررسی میانگین ایمونوگلوبولین A ما شاهد افزایش معنیدار 48/52 درصدی با اندازه اثر (872/0) مطلوب در گروه HIIT1 و افزایش معنیدار 67/39 درصدی با اندازه اثر (0.556) متوسط در گروه HIIT2 بودیم، اما بین میانگین IgA پیشآزمون و پسآزمون در گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0p>). در میانگین متغیر وابسته IgG، در گروه HIIT1 افزایش معنیدار 94/19 درصدی با اندازه اثر (566/0) متوسط مشاهده شد (05/0p<)، در گروه HIIT2 افزایش غیرمعنیدار 22/5 درصدی وجود داشت. میانگین IgM در هیچیک از گروهها بین پیشآزمون و پسآزمون تغییرات معنیداری نداشت (05/0p>). مشابه با نتایج این پژوهش مککوین28 و همکاران (2005) پس از مسابقه دو فوق ماراتون افزایش در مقادیر IgG و IgA و کاهش در IgM را گزارش کردند (مک کوین و دیگران، 2005). بورن29 و همکاران (2017) در مطالعهای که بر روی دوندگان مرد انجام دادند نشان دادند که 9 جلسه فعالیت HIIT که شامل 4 وهله 4 دقیقهای با استراحت فعال 3 دقیقهای بین وهلهها، باعث افزایش در غلظت IgA بزاقی میشود (بورن و دیگران، 2017). در مقابل کرم پور و همکاران (1395) گزارش کردند بلافاصله پس از اجرای یک جلسه فعالیت اینتروال (HIIE) با شدت 85 تا 95 % ضربان قلب ذخیره بیشینه توسط 10 کاراته کار نخبه، مقادیر IgG و IgA کاهش و IgM افزایش مییابد (کرمپور و همکاران، 2017). در مطالعهی سوزا30 و همکاران (2018) که بر روی 10 مرد جوان چاق انجام گرفته، سطح IgA بعد از HIIE که شامل 10 وهلهی1دقیقهای با شدت 90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی با فاصله 1 دقیقه استراحت میباشد، نغییری نشان نداد (د سوزا و همکاران، 2018) دلیل نتایج متفاوت در این پژوهشها را میتوان به مدت فعالیتها و ویژگیهای آزمودنیهای تحقیق نسبت داد. احتمالا فعالیت یک جلسهایHIIT بر شاخصهای ایمنی تاثیری ندارد یا باعث کاهش مقادیر آنها میشود و با افزایش مدت زمان تمرین نتیجه برعکس میشود. یک مطالعه مروری نشان میدهد فعالیتهای شدید مانند HIIT خطر URTI را افزایش میدهد، در حالی که فعالیت با شدت متوسط عملکرد ایمنی را بهبود میبخشد (تروچیمیاک31 و همکاران، 2014). با این وجود نتایج تحقیق ما نشان داد بعد از یک دوره HIIT عملکرد ایمنی مختل نمیشود و سیستم ایمنی در پاسخ به افزایش استرس و بار تمرینی 12 جلسه HIIT سازگاری عملکردی را نشان میدهد. در حالت کل یک رابطهی J شکل بین فعالیتبدنی و عملکرد سیستم ایمنی پذیرفته شده است به طوری که فعالیت کم و زیاد عملکرد ایمنی را مختل میکند. بنابراین این سوال مطرح میشود که برای بهبود عملکرد سیستم ایمنی چقدر تمرین و باراضافی لازم است؟ نتایج این تحقیق احتمالا بتواند در پاسخ این سوال کمککننده باشد.
نتیجهگیری
هرچند که در برخی از گزارشهای موجود عنوانشده است پاسخ به فعالیت شدید همراه با کاهش لکوسیتها است، بااینحال در فرآیند ناشی از سازگاری، هر دو نوع تمرین تناوبی شدید باعث افزایش در گلبولهای سفید خون، لنفوسیتها و نوتروفیلها میشود که این میتواند در کاهش میزان ابتلای افراد به عفونت نقش داشته باشد. با توجه به اندازهی اثر ذکر شده، به نظر میرسد تمرینات HIIT کوتاهمدت (30 ثانیهای) در مقایسه با میانمدت (60 ثانیه) تعداد لکوسیتها و ایمونوگلوبولینهای A و G را به میزان بیشتری افزایش میدهد.
تشکر و قدردانی
از کلیه آزمودنیهای شرکتکننده در پژوهش که با رعایت ملاحظات اخلاقی به تعهدات خویش پایبند بوده و استقامت ورزیدند و ما را در این تحقیق یاری نمودند، صمیمانه سپاس میگویم. از مسئولین خوابگاه فاطمیه کوی دانشگاه تهران که امکانات تمرین آزمودنیها را برای ما فراهم آوردند تقدیر و سپاسگزاری مینمائیم.
منابع
Ali, O. G., El Hadidy, E. I., Khairy, S. A. E.-A., & El Shemy, S. A (2022). Impact Of Treadmill Training on Immunoglobulin G And C-Reactive Protein in Obese Adolescent Girls: Randomized Controlled Clinical Trial. The Egyptian Journal of Hospital Medicine, 5852-5859,(1)89.
Bahari, M., Mirdar, Sh , Dabidi Roshan, v., & Safiri, H. (2011). The effect of one week of progressive and exhaustive exercise in day on immune parameters in active girls. Journal of Applied Exercise Physiology, 6(11), 0-13. [Persian]
Gleeson, M. (2006). Immune function in sport and exercise: Elsevier Health Sciences.
Hovanloo, F. K., & Zar, A. (2009). The effect of exercise with low and high intensity on respiratory burst activities and neutrophils counts. Hormozgan Med. J, 13, 253-259. [Persian]
[1] . Pasco
[2] 2. natural killer cell
[3] . Lim
[4] . Chabot
[5] . Vaillant
[6] . Kumar
[7] . Wada
[8] . MacLaren
[9] . Born
[10] . Fisher
[11] . Navalta
[12] . Morici
[13] . Gleeson
[14] 3. Borg Scale - Rate of perceived exertion (RPE)
[15] . Jackson, Pollock
[16] . Nieman
[17] 2. Pedersen
[18] 3. Natale
[19] 4. Karakoc
[20] 5. Nehlsen-Cannarella
[21] 6. Neutropenia
[22] . Gleeson
[23] . Peake
[24] . LaRoche
[25] . Pyne
[26] . Kappel
[27] . MacKinnon
[28] 7. McKune
[29] 1. Born
[30] 2. Souza
[31] .Trochimiak