ابو سعید سیرافی و شرح کتاب سیبویه
محورهای موضوعی : مطالعات نقد ادبیسید بابک فرزانه 1 , خاتون لاری دشتی 2
1 - استاد گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه آزاد تهران شمال
2 - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران شمال
کلید واژه: حسن بن عبدالله سیرافی, شرح ابو سعید سیرافی, علم نحو, کتاب سیبویه,
چکیده مقاله :
در هر زبانی، تدوین قواعد زبان پس از گفتار ، امری اجتناب ناپذیر شد و زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نبود. پس از پایگذاری علم نحو ، اندیشمندان بسیاری به تکمیل، توضیح و تألیف در این زمینه اقدام کردند از جمله سیبویه کتابی در مسایل نحو نوشت . به دلیل اهمیت این کتاب دستور نویسان و اندیشمندان بسیاری از جمله ابو سعید سیرافی - نحوی برجستة سدة 4 ق – به شرح آن پرداختند. وی علاوه برتوضیح و تفسیر گستردة مطالب نحو، به مسایل صرفی و لغوی نیز عنایت داشته و به تصحیح و تکمیل برخی روایات و شواهد اقدام کرده است و با قلم ساده و شیوای خود توانسته مطالب موجز و پیچیدة الکتاب را به وضوح بیان دارد. همین امر باعث گشته که شرح سیرافی مورد توجه هم عصران و متأخران وی و نیز راهگشای فراگیران علم نحو قرار گیرد . با مطالعه و مراجعه به شرح سیرافی و مقایسة آن با شرح های رمانی، قُرطُبی، ابن خروف، اعلم و صفار که به طور اسنادی صورت گرفته است، در می یابیم که سیرافی تنها به تفسیر الکتاب مبادرت نکرده بلکه آنجا که نظری مخالف با سیبویه داشته مطرح کرده، نقصانی یافته، کامل نموده و خطایی دیده، تصحیح کرده است . بررسی های موجود نشان می دهد که شرح سیرافی نسبت به سایر شرح ها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
Compitation of the grammatical rules of language after the speech became inevitable in any language. Arabic language also followed this trend. After establishing commentar grammar, a number of thinkers initated a series of discussions in this field of study. Sibawayh , as an example wrote a book on issues related to grammar. As this book was very influential on other researchers, a lot of thinkers such as Abu Saeed Sirafi a prominent grammarian of the 4th century AH,clucidatd the work. Besides an extensive explanation and interpretation of grammar. He also noted lexical and …… issues and has corrected or completed some of the narrations and dauments , and has put these complex issues in simple and terse terms. This, has resulted in extensive attention of his contemporary and future scholars to this work .That in turn helped student to learn grammar. A study of Sirafi ouvre and comparision of this intorprative work with others. Such as Rommani, Ghortobi, Ebn e kharouf, Alam and saffar, which have been documented . We understood that Sirafi did not simply explicated Alketab, whenever his ideas contradicated with Sibawayh ,found some faults in the work .He has expressed his own ideas, corrected. Further, a study of the interpretive works suggest that Sirafis’work more significaut than others.
ابن الانباری، ابوالبرکات عبدالرحمان بن ابی الوفاء.(1405ق). نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم السامرائی، چاپ سوم، الاردن: مکتبة المنار، الزرقاء.
ابن یعیش.(2001م). شرح المفصل للزمخشری، به کوشش امیل بدیع یعقوب، بیروت: دار الکتب العلمیه.
اشمونی.(1955 م). شرح علی الفیه ابن مالک، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دار الکتاب العربی.
البکاء، محمد عبدالمطلب.(1990 م). منهج ابی سعید السیرافی فی شرح کتاب سیبویه، بغداد: دار الشوون الثقافیة العامة.
الحدیثی، خدیجة.(1967 م). کتاب سیبویه و شروحه، بغداد: مطابع دار التضامن.
سیبویه، ابو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر.(1988 م). الکتاب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره: مکتبة الخانجی.
السیرافی، ابو سعید الحسن بن عبدالله.(بی تا). شرح کتاب سیبویه، به کوشش علی سید علی و احمد حسن مهدلی، بیروت: دار الکتب العلمیه.
سیوطی، جلال الدین.(1965 م). بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، به کوشش ابو الفضل الحلبی، مصر.
دیوان الفرزدق.(1987 م). به کوشش علی فاعور، بیروت: دار الکتب العلمیه.
دیوان لبید بن ربیعة العامری.(بی تا). بیروت: دار صادر.
المبارک، مازن.(1974 م ). الرومانی النحوی فی ضوء شرحه لکتاب سیبویه، بیروت: دارالکتاب اللبنانی.
مهدوی دامغانی، احمد.(1391). « مقدمه ای در باب اخبار النحویین قاضی سیرافی »، گزارش میراث، مرداد- آبان ماه، شماره سوم و چهارم.
علی النجدی، ناصف.(1953م). سیبویه امام النحاة، لجنة البیان العربی.
دیوان النابغة الجعدی.(1998 م). به کوشش واضح الصمد، بیروت: دار صادر.
یاقوت الحموی الرومی.(1993 م). معجم الاباء، به کوشش احسان عباس، بیروت: دار الغرب الاسلامی.
_||_