«نقش مؤلفههای شناختی و زیبایی شناختی سواد رسانهای در توسعه سرمایه اجتماعی در بین شهروندان تهرانی»
محورهای موضوعی : مدیریت رسانه
1 - استاد دانشگاه
کلید واژه: توسعه نیروی انسانی, سواد رسانهای, آموزش سواد رسانهای, سرمایه اجتماعی,
چکیده مقاله :
سواد رسانهای بهعنوان یک استراتژی، پسازآنکه بهعنوان یک ضرورت جهت ترویج در کشور بهمنظور بهرهمندی مفید و مؤثر از رسانهها و کاهش عوارض مخرب آن شناخته شد و پشتوانه یک اجماع علمی را کسب نمود میبایست در کشور اجرائی گردد. بر همین اساس میبایست نسبت به عملیاتی کردن آن اقدام کرد. برخی از دولتها در دنیا این موضوع را در مباحث مختلف خود گنجانده و این مهم را پذیرفتهاند که مردم و شهروندان نیاز دارند نسبت به رسانهها یکسری اطلاعات کسب کرده و سواد و آگاهی لازم را برای استفاده از آنها کسب و سپس به آنها رجوع کنند. به همین انگیزه و با ایجاد تفکر انتقادی و شکلگیری فضاهای شکبرانگیز در حوزه رسانه بود که به این مقوله نگاه خاصی بخشیده شد. هچنین نتیجه تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد زیباشناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد زیباشناختی سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش مییابد. بعد زیباییشناسی است که به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانهای از دیدگاه هنری اشاره دارد و این به هنر و مهارت رسانهها در تولید پیام در ابعاد زیباییشناسی بستگی دارد که درست مانند سبک هنری منحصربهفرد یک نویسنده عمل میکند. دستیابی به مهارت سواد رسانهای از طریق رسانهها کمک شایانی به پیوند اجتماعی مخاطبان با رسانههای جمعی میکند؛ و باعث تقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی رسانهها نزد مخاطبان و افکار جمعی میگردد.
Media literacy as a strategy has to be implemented in the country after it has become known as a necessity for promotion in the country in order to benefit from the effective and effective use of the media and reduce its destructive effects, and it should support a scientific consensus. Therefore, it was necessary to take action. Some governments in the world have included this issue in their various topics and accepted the importance that citizens and citizens need to obtain from the media a lot of information and to obtain the necessary literacy and knowledge for their use and then to refer to them. This was the motive for critical thinking and the formation of sprawling spaces in the media field, which gave a special look to this issue. Also, the result of the research showed that there is a direct and significant relationship between the aesthetic dimension of media literacy and social capital, that with the aesthetic dimension of media literacy, the social capital of the individual also increases. After that, aesthetics refers to the ability to understand media concepts from an artistic point of view, and this depends on the art and skill of the media in producing the message in the dimensions of aesthetics, which works just like the artist's unique artistic style. Achieving literacy skills through the media can help to connect the audience with the mass media, and it strengthens the trust and social capital of the media to audiences and collective minds.
_||_
نقش مؤلفههای شناختی و زیبایی شناختی سواد رسانهای در توسعه سرمایه اجتماعی
در بین شهروندان تهرانی
سواد رسانهای بهعنوان یک استراتژی، پسازآنکه بهعنوان یک ضرورت جهت ترویج در کشور بهمنظور بهرهمندی مفید و مؤثر از رسانهها و کاهش عوارض مخرب آن شناخته شد و پشتوانه یک اجماع علمی را کسب نمود میبایست در کشور اجرائی گردد. بر همین اساس میبایست نسبت به عملیاتی کردن آن اقدام کرد. برخی از دولتها در دنیا این موضوع را در مباحث مختلف خود گنجانده و این مهم را پذیرفتهاند که مردم و شهروندان نیاز دارند نسبت به رسانهها یکسری اطلاعات کسب کرده و سواد و آگاهی لازم را برای استفاده از آنها کسب و سپس به آنها رجوع کنند. به همین انگیزه و با ایجاد تفکر انتقادی و شکلگیری فضاهای شکبرانگیز در حوزه رسانه بود که به این مقوله نگاه خاصی بخشیده شد. برای این مهم جمعیت بالای 18 سال شهر تهران که حدود 6 میلیون و 600 هزار نفر بودند، با استفاده از نمونه گیری مورد آزمون قرار گرفت و با استفاده از پرسشنامه سه مولفه اعتماد، مشارکت، احساس تعلق سرمایه اجتماعی و دو مولفه شناختی و زیبایی شناختی سواد رسانه ای مورد آزمون قرار گرفت.
نتیجه تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد شناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد شناختی سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش مییابد. حیطه شناختی سواد رسانهای بر فرایندهای ذهنی و فکری تأثیر میگذارد و شامل مجموعهای از شناختهای ساده نشانهها تا درک پیچیدهترین پیامها و کشف علل و نحوه ارائه پیام را در یک رسانه خاص در برمیگیرد.
هچنین نتیجه تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد زیباشناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد زیباشناختی سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش مییابد. بعد زیباییشناسی است که به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانهای از دیدگاه هنری اشاره دارد و این به هنر و مهارت رسانهها در تولید پیام در ابعاد زیباییشناسی بستگی دارد که درست مانند سبک هنری منحصربهفرد یک نویسنده عمل میکند. دستیابی به مهارت سواد رسانهای از طریق رسانهها کمک شایانی به پیوند اجتماعی مخاطبان با رسانههای جمعی میکند؛ و باعث تقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی رسانهها نزد مخاطبان و افکار جمعی میگردد.
واژگان کلیدی: سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی، آموزش سواد رسانهای، توسعه نیروی انسانی.
سواد رسانهای، توانایی دسترسی به رسانهها، درک و ارزیابی انتقادی جنبههای مختلف محتوای رسانهها برای خلق ارتباطات در زمینههای گوناگون است. در حال حاضر در بسیاری از کشورهای دنیا، آموزش سواد رسانهای به اقشار مختلف مردم آغازشده و این موضوع اهمیت خود را پیداکرده است؛ چراکه «آموزش سواد رسانهای، تفکر انتقادی را مورد تأکید قرار میدهد و آن را مهارتی لازم و ضروری برای تمامی شهروندان و افراد یک جامعه برمیشمارد. بنابراین سیاستگذاران باید تمهیداتی بیندیشند تا از طریق آن، سواد رسانهای بهعنوان جزئی اساسی از زندگی هر شخص بهحساب آید. سیاستگذاران رسانهای باید چارچوبی را تدوین کنند که در آن تفکر انتقادی یک هدف محسوب شده و سواد رسانهای چیزی فراتر از یک واکسن در برابر ناملایمات محیطی شناخته شود» (بصیریان جهرمی و همکار، 1386: 47). هرچند که تمام ایدئولوژیهای رسانهای منفی نیستند و رسانهها ایدئولوژیهای مثبت هم دارند اما افرادی که سواد رسانهای کمی دارند، باید پیامهای رسانهای را همانگونه که رسانهها ارائه میکنند، بپذیرند؛ همچنین سواد رسانهای بهعنوان یک مهارت اجتماعی که میتواند همراه با تفکر انتقادی و استدلالی مخاطبان را بهصورت فعال و پویا با پیامها و تولیدات رسانهای آشنا کند در مطالعات رسانهای میتواند مورد تأمل قرار گیرد و اساساً هدف اصلی آن این است که شهروندان جامعه را برای بهرهبرداری مفید و سودمندانه از مسائل زندگی و حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آماده کند. دستیابی به این مهارت باعث تقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی نزد مخاطبان و افکار جمعی میگردد؛ چراکه امروزه سرمایهی اجتماعی، نقش بسیار مهمتری از سرمایهی فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا میکند و شبکههای روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها با یکدیگر، سازمانها و انسانها، و سازمانها با سازمانهای دیگر میباشد. در غیاب سرمایهی اجتماعی، سایر سرمایهها اثربخشی خود را از دست میدهند و بدون سرمایهی اجتماعی، پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میشوند.
همچنین بهزعم پروساک (2013) اعتماد اجتماعی نیز یکی از جنبههای مهم روابط انسانی است که زمینهساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه میباشد و با گره خوردن با سرمایه اجتماعی مشارکت را در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرعت بخشیده و تمایل افراد را برای همکاری با گروههای مختلف جامعه افزایش میدهد. شایانذکر است که تطور و تحول جوامع انسانی از حالت اولیه به مدرن درگرو پیچیدگی، تراکم روابط اجتماعی و ارتباط متقابل بوده است که اعتماد به گستردگی آنها دامن زده است بدون وجود اعتماد نمیتوان شاهد نظامهای دموکراتیک، نظم و ثبات اجتماعی، تعادل و همبستگی و انسجام اجتماعی در جامعه بود.
سواد رسانهای بهعنوان یک استراتژی، پسازآنکه بهعنوان یک ضرورت جهت ترویج در کشور بهمنظور بهرهمندی مفید و مؤثر از رسانهها و کاهش عوارض مخرب آن شناخته شد و پشتوانه یک اجماع علمی را کسب نمود میبایست در کشور اجرائی گردد. بر همین اساس میبایست نسبت به عملیاتی کردن آن اقدام کرد. برخی از دولتها در دنیا این موضوع را در مباحث مختلف خود گنجانده و این مهم را پذیرفتهاند که مردم و شهروندان نیاز دارند نسبت به رسانهها یکسری اطلاعات کسب کرده و سواد و آگاهی لازم را برای استفاده از آنها کسب و سپس به آنها رجوع کنند. به همین انگیزه و با ایجاد تفکر انتقادی و شکلگیری فضاهای شکبرانگیز در حوزه رسانه بود که به این مقوله نگاه خاصی بخشیده شد. به این معنا که دولتها و دولتمردان به آحاد افراد این اجازه را دادند تا از دریچهای دیگر به این مقوله نگاه کنند. اما، متأسفانه در کشور ما هنوز این باور نهادینه نشده است که باید با نگاهی خاص و دیدی منتقدانه به این موضوع بنگریم.
همچنین برای شناخت تأثیرات سواد رسانهای بر توسعه و بهویژه توسعه اجتماعی، لازم است ابتدا شناخت نسبتاً کاملی از مؤلفههای آن کسب کرد. باید دانست که ازلحاظ نظری نیز، افراد باسواد رسانهای، در برابر اطلاعات رسانهای، آسیبپذیری کمتری دارند. زیرا پیامهایی را که بهمنظور تأثیرگذاری بر آنها طراحی و ارسال میشود- در سطوح مختلف- مورد شناسایی قرار میدهند. با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی ایجاد اطلاعات توسط رسانهها و خصوصاً اینترنت، حتی کودکان نیز قادر خواهند بود، در دنیایشان خودمختاری بیشتری داشته باشند. بهعلاوه معلمان و استادانی که مهارتهای سواد رسانهای را کسب میکنند، میتوانند به اشاعه دهندگان اطلاعاتی تأثیرگذارتری تبدیل شوند و فاصلهی میان برنامههای آموزشی و برنامههای اجتماعی را از میان بردارند.
1. بین مؤلفه شناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد.
2. مؤلفه زیباییشناختی سواد رسانهای بر میزان سرمایه اجتماعی شهروندان تأثیر دارد.
روش شناسی تحقیق
انجام تحقیق حاضر که در بازهی زمانی شهریورماه 1395 تا مهر 1396 در تمام سطح شهر تهران (شمال، جنوب، شرق، غرب، مرکز) و با گستره تمامی افراد بالای 18 سال انجام شده به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه میباشد بهطوریکه افراد بهطور مستقیم موردبررسی قرارگرفتهاند. همچنین مطالعه استنادی نیز صورت گرفته است.
از آنجا که تعداد اعضای جامعه موردمطالعه یعنی جمعیت بالای 18 سال شهر تهران که در این پژوهش حدود 6 میلیون و 600 هزار نفر است، بر اساس جدول مورگان، لین، کهن و کرجسای که در آن تعداد نمونه با توجه به تعداد اعضای جامعه آماری مشخص میشود (مؤمنی، 1386) و نیز فرمول کوکران تعداد 384 نفر انتخاب و برای احتیاط تعداد 400 نفر در نظر گرفته شد تا تأثیر دو مؤلفه شناختی و زیبایی شناختی سواد رسانهای بر توسعه سرمایه اجتماعی1 شهروندان تهرانی حاصل شود.
همچنین پس از جمعآوری دادهها و کنترل و بازبینی آنها، پرسشنامهها کدگذاری شده، سپس برای پیدا کردن روابط معنیدار و اثبات یا رد فرضیهها و پاسخ به پرسشهای تحقیق و تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار spss استفادهشده است.
شکل 1- الگوی نظری تحقیق (منبع: محقق ساخته) |
تعریف مفاهیم نظری
سیلوربلات2 به همراه همکارش اِلیسری3 در کتاب «واژهنامهی سواد رسانهای»، سواد رسانهای را مهارتهای تفکر انتقادی میخواند که مخاطبان را قادر میسازد تا اطلاعاتی را که از طریق کانالهای ارتباطات جمعی دریافت کرده است، رمزگشایی کنند. آنها همچنین معتقدند سواد رسانهای مخاطبان را در توسعه نظرهای مستقل درباره محتوای رسانهای توانمند میسازد. (پاتر، 2004: 27)
همچنین «مرکز سواد رسانهای»، سواد رسانهای را چارچوبی برای دسترسی، تجزیهوتحلیل، ارزیابی و خلق رسانهها میداند (مسترمن، 1997: 44) و دفتر ارتباطات انگلستان سواد رسانهای را توانایی دسترسی، درک و فهم و خلق ارتباط در زمینهها و موقعیتهای مختلف تعریف میکند (آفکام4، 2004).
برخی تعاریف سواد رسانهای | |
صاحبنظر | تعریف |
محمدحسین شربتیان | سواد رسانهای نوعی ضرورت اجتماعی، شناختی، معرفتی است که بر اساس آن میتوان آگاهیهای لازم در حوزههای اجتماعی را در اختیار مخاطبان قرارداد. یادگیری این مهارت اجتماعی در بین مخاطبان برای شناخت رسانهها و جهت دستیابی به حقیقت، امری سودمند است که از طریق بهرهمندی از مهارت سواد رسانهای ایجاد میگردد. (شربتیان،1389: 68) |
ملیحه سپاسگر | سواد رسانهای «توانایی دستیابی، تجزیهوتحلیل، نقد، ارزیابی و ایجاد ارتباط به گونههای مختلف است» (1384: 221) |
یونس شکرخواه | سواد رسانهای، قدرت درک نحوه کار رسانهها و معنی سازی در آنها بیان میکند (شکرخواه، 1380). |
هاشمی و رضایی | سواد رسانهای به صورتی است که یک بیننده بتواند که کدهایی که از طریق تصویر، صدا و نوشته توسط رسانهها به او منتقل میشود بفهمد و درک کند (هاشمی و رضایی، 1387: 155). |
میدوری سوزوکی | سواد رسانهای ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان برای انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانهها در یک بافت اجتماعی، و دسترسی به رسانهها، و برقراری اشکال متعدد ارتباط و ایجاد یک موضوع انتقادی است (قاسمی، 1385: 85). |
کاتسومی ایچیکاوا | سواد رسانهای تواناییهای چندگانهای است که به کمک آنها مردم میتوانند اطلاعات را از طریق رسانهها ازجمله تلویزیون، روزنامهها و اینترنت بهطور انتقادی مطالعه کنند و افکار و احساسات خویش را بهگونهای سازنده بیان دارند (تامن، 1380: 11). |
جیمز براون | سواد رسانهای به توانایی تحلیل و ارزیابی آثار مربوطه و بهطور گستردهتر به ایجاد ارتباط مؤثر از طریق نگارش خوب اطلاق میشود (براون، 52:1385). |
بیکر | سواد رسانهای، مجموعهای از شایستگیهای ارتباطی است که توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و تعامل اطلاعاتی در اشکال متفاوت پیامهای چاپی و غیر چاپی را شامل میشود (2011: 10). |
کانسیداین | توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیامهای رسانهای که میتوان در چارچوبهای مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه نمود را سواد رسانهای میگویند (کانسیداین،2:1379). |
سونیا لیوینگستون | سواد رسانهای، توانایی دسترسی، تجزیهوتحلیل، ارزیابی و ایجاد پیام در زمینههای مختلف است (2004). |
جیمز پاتر | سواد رسانهای مجموعهای از چشم اندازهاست که ما بهطور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه از آن بهرهبرداری میکنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه میشویم تفسیر کنیم (پاتر، 1385: 17). |
الیزابت تامن | سواد رسانهای عبارت است از «توانایی تعبیر و ایجاد مفاهیم شخصی از صدها و شاید هزاران نهاد آوایی که همهروزه از طریق تلویزیون، رادیو، کامپیوتر، روزنامه، مجله و البته پیامهای بازرگانی دریافت میکنیم سواد رسانهای همان توان گزینش و انتخاب، توان چالش و پرسش، توان آگاه شدن ازآنچه در اطراف ما میگذرد و توان این است که انفعالی و آسیبپذیر نباشیم.» (تامن، 1380: 11). |
جدول 1- برخی تعاریف سواد رسانهای
2- توسعه
توسعه بهطور ساده تغییری قدرتمند در جهت نوعی نظام اجتماعی، اقتصادی است که یک کشور در خصوص نیازهای خود اتخاذ میکند. (شرام و نومر، 1976 به نقل از راجرز، 1976) به دیگر سخن، توسعه بهعنوان یک فرآیند مشارکت گستردهی تغییر اجتماعی در جامعه است، با این قصد که در هر دو زمینهی مادی و اجتماعی پیشرفت را (شامل برابری بیشتر، آزادی و سایر کیفیتهای ارزشمند) برای اکثریت مردم از طریق حصول کنترل بیشتر بر محیط اطرافشان تحقق بخشد (راجرز، 1976).
پیر بوردیو، سرمایه اجتماعی را عبارت از موقعیتها و روابطی میداند که در درون گروهها و شبکههای اجتماعی برای افراد دسترسی به فرصتها، اطلاعات، منابع مادی و موقعیت اجتماعی را افزایش میدهد (علوی، 1381: 21). همچنین رابرت پاتنام سرمایه اجتماعی را بـه مجموعهای از ارتباطات افقی بین افراد و نیز وجوه گوناگون سازمانهای اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها اطلاق میکند که با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، منـافع متقابل و کارایی جامعه را افزایش میدهد (مبارکی،1383: 20) و فوکویاما نیـز سرمایه اجتماعی را مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی میداند کـه اعضای گروهی که تعاون و همکاری میانشان مجاز است در آن سهیم و ذینفع هستند (فوکویاما، 33:1385).
عناصر و مؤلفههای سرمایه اجتماعی
ابعاد | مؤلفهها | شاخصها |
اجتماعی | اعتماد | اعتماد به اکثر مردم، به همکاران، بهدقت و صحت کار دیگران و ..... |
روابط متقابل | دوستی با همکاران، باور کمک به دیگران، شرکت در مراسم اجتماعی ... | |
مشارکت | تصمیمگیری در محل زندگی، شرکت در پروژههای محلی و.... | |
آگاهی عمومی | تولید اطلاعات، میزان سعی در کشف واقعی بودن اطلاعات و ..... | |
اخلاقیات | میزان باور به صداقت، باور به عدالت، توجه به مصلحت عامه و... | |
مسئولیت اجتماعی | باور به جمع بهجای فرد، مسئول بودن در برابر دیگران و .... | |
فرهنگی | مقررات رفتاری | احترام به باورهای سایرین، باور به رعایت عرف، رعایت قوانین و ... |
نرمها و هنجارها | صرفهجویی، غرور، احترام به دیگران، نوآوری، مدرک تحصیلی و .... | |
ارزشها | تحصیلات، وجود روحیه تعاون، باور به کرامت انسانی و .... | |
دین و ایدئولوژی | باور به دین، اعتقادات مذهبی، پایبندی و تعهد به دین و .... | |
نمادها | تا چه اندازه نمادها را میشناسید، سمبلها چیستاند، و .... | |
جو و فضا | ترس عمومی، فردگرایی، دموکراسی، پاسخگویی و .... | |
سیاسی | امنیت | امنیت محله، سابقه حمله در محیط، باور به امنیت اجتماعی و .... |
قانون مداری | رعایت قانون، باور قانون، رعایت عدالت و .... | |
رسانهها | نقش رسانهها، سانسور در رسانهها، باور مردم به رسانهها و ... | |
اقتصادی | ارزش روز شرکت | قیمتها، داراییها، بورسبازی، بازار رقابت و ..... |
میزان هزینهها | میزان هزینه، بودجه، تخصیص منابع و .... |
جدول 2- عناصر و مؤلفههای سرمایه اجتماعی (کاوسی، 1385: 136)
با توجه به رویکردهای مختلف در خصوص سرمایه اجتماعی، ابعاد چهارگانه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای آن برشمردهاند که هر یک از این ابعاد از مؤلفههای متفاوتی تشکیلشدهاند. نمودار زیر ابعاد و مؤلفههای سرمایه اجتماعی را نشان میدهد (کاوسی و طلوعی، 1386: 14)
نظریههای مرتبط با سواد رسانهای
نظریههای اصلی ارتباطات که با مفهوم شهروندی سواد رسانهای در ارتباط هستند، دربرگیرندهی نظریههای برجستهسازی، یادگیری اجتماعی، کاشت و استفاده و خشنودی میباشند. هر یک از این نظریهها به چگونگی تأثیرپذیری افراد از رسانهها توجه دارند و علاوه بر آن درجات مختلفی از ساختهشدن مفاهیم اجتماعی را بهواسطهی استفاده از رسانه، موردتوجه قرار میدهند (شکرخواه، 1380: 35).
جدول 3- جدول ماتریسی تئوریها
نظریه | تئوریسین | سال ارائه | مکان ارائه | نقاط برجسته تئوری | |
نظريه سواد رسانه اي پاتر | جميز پاتر | 2004 |
| سواد رسانه اي مجموعه اي از چشم اندازهاست كه ما فعالانه براي قرار گرفتن در معرض رسانه از آن بهره برداري مي كنيم تا معناي پيام هايي را كه با آنها مواجه مي شويم، تفسير كنيم ، اين چشم انداز معرفتي از طريق آشنايي علمي با رسانه ها بدست مي آيد. | |
نظریه نشر نوآوری | اِورت. ام. راجرز | 1995 | در کتابی تحت عنوان «نشر نوآوریها» | این نظریه برای شناسایی، پیشبینی و تشریح عوامل مؤثر و عواملی که مانع نشر و اشاعة نوآوری میشوند، استفاده کنند. این نظریه همچنین به جامعه سواد رسانهای کمک میکند ویژگیهایی مانند مزیت نسبی، سازگاری و غیره را بشناسند چیزی که نوآوری سواد رسانهای را جذابتر نشان میدهند. همچنین چارچوب اشاعه، نگاهی نزدیک و ملموستر به کانالهای ارتباطی بهکاررفته در جهت اشاعه سواد رسانهای فراهم مینماید | |
سواد رسانهای | الیزابت تامن | 2008 | کتاب سواد برای قرن بیست و یکم | سواد رسانهای مانند فیلتری داوری کننده عمل میکند؛ چنانکه جهان متراکم از پیام از لایههای فیلتر سواد رسانهای عبور کند تا شکل مواجهه با پیام معنادار شود. پیام رسانهای در سه لایه عمل میکند. لایه اول: اهمیت برنامهریزی شخصی در نحوه استفاده از رسانهها؛ لایه دوم: در این سطح مخاطب به جنبههای نامحسوستر رسانهای توجه میکند و پرسشها و موضوعات عمیقی میپردازد. لایه سوم: این لایه مهارتهای لازم برای «تماشای انتقادی» رسانههاست. | |
برجستهسازی | دونالد شاو و مککومبز مکسول | 1972 | مقاله «کارکرد برجستهسازی مطبوعات» | طبق نظریه برجستهسازی، این رسانهها هستند که به مردم میگویند به چیز فکر کنند و ممکن است در این میان موارد کماهمیت در اولویت افکار عمومی قرار بگیرند و بالعکس، پس هر آنچه رسانهها به عرضه نمایش میگذارند اصولاً میتوانند واقعی نباشند. | |
یادگیری اجتماعی | آلبرت باندورا | 1986 | -------- | انسانها بیشتر آنچهرا که برای راهنمایی و عمل در زندگی نیاز دارند، صرفاً از تجربه و مشاهدة مستقیم یاد نمیگیرند، بلکه عمدة آنها بهطور غیرمستقیم و بهویژه از طریق رسانههای جمعی آموخته میشود | |
رمزگذاری/رمزگشایی و نظریه دریافت | استوارت هال | 1973 | مقاله رمزگذاری/ رمزگشایی گفتمان تلویزیونی | امکان استنباط بیش از یک برداشت یا قرائت از متون رسانهای وجود دارد؛ یعنی میان پیامی که بهوسیله فرستنده رمزگذاری میشود و آنچه از سوی مخاطب رمزگشایی میشود، لزوماً انطباق یا همانندی وجود ندارد | |
شکاف آگاهی | تیکنور، دونوهو و اولین | 1970 | مقاله جریان رسانههای جمعی و رشد تفکیکی در آگاهی | ارتباط نظریه شکاف آگاهی با سواد رسانهای در سه مبحث زیر خلاصه میشود: «1- سواد رسانهای برداشتن آگاهی کامل در خصوص رسانهها تأکید دارد؛2- سواد رسانهای با دیدگاه برخورد منتقدانه با محتوای رسانهها در ارتباط است؛3- سواد رسانهای از رسانه برای تغییرات اجتماعی استفاده میکند.» | |
|
|
|
|
|
در دهه 60 میلادی، تعدادی از اساتید دانشگاه «یورک تورنتو» که در حوزه رسانه صاحبنظر بودند، گرد هم آمدند و با برگزاری نشستهای بینالمللی (سپاسگر، 1384: 120) اولین طرح آموزش سواد رسانهای را با عنوان «انجمن کانادایی آموزش اکران» بنیان گذاشتند و لذا این شهر نزد دستاندرکاران سواد رسانهای بهاصطلاح مکان مقدس نامیده میشود (نصیری و عقیلی، 1391: 144). پسازآن از اواسط دهه 1970 میلادی موضوع سواد رسانهای در برخی کشورها مانند آمریکای لاتین و کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و اسپانیا موردتوجه قرار گرفت. «مفهوم سواد یکی از پرکاربردترین مفاهیم برای مربیان است، که در متون آموزشی از 300 سال پیش مطرحشده است» (هابز، 1998: 260).
ا) اروپا
1920 | روسیه | آموزش سواد رسانهای (در مواد نشریات و فیلم، با تأکید زیاد بر دانشگاههای کمونیستی) در مراکز پس از مدارس بهمنظور تقویت برگزاری سمینارها و کنفرانسهای آموزش رسانهای برای معلمان بود |
1930 | بریتانیا | در یک دوره آموزشی |
1970 | فنلاند | در یک دوره آموزشی |
1970 | دانمارک | به شکل اجباری |
1970 | آلمان | بهصورت کتابهای نظری مختلفی در مورد ادبیات رسانه و درزمینهی آموزش سواد رسانهای در داخل و خارج سیستم آموزشی مدارس قرارداده شد. |
1980 | اسکاتلند | آغاز سیاستهایی درزمینهی آموزش رسانهای |
1980 | سوئد | به شکل اجباری |
2006 | هلند | بهوسیله دولت این کشور بهعنوان موضوعی مهم برای جامعه در دستور کار نهادهای آموزشی قرار گرفت. |
جدول 4- تاریخچه سواد رسانهای در اروپا
در آمریکای شمالی فعالیت رسمی در مورد سواد رسانهای بهعنوان موضوع آموزشی به سال 1978 با شروع به کار نهادی برای آموزش سواد رسانهای آغاز شد. قبل از آن تعلیم آموزش سواد رسانهای معمولاً توسط معلمانِ حاذق و حرفهای انجام میگرفت و تقریباً همه 50 ایالت در آمریکا، سخنگویی دارند که از سواد رسانهای در چارچوب برنامه آموزشی ایالت آمریکا حمایت میکند.
در استرالیا آموزش سواد رسانهای تحت تأثیر برخی پیشرفتهای مربوط به هنرهای عمومی و رویکردهای معطوف به ابهامزدایی بود. «گریم ترنر»5 و «جان هارتلی»6؛ دو تن از نظریهپردازانی بودند که بر آموزش رسانهای استرالیا تأثیر گذاشتند این دو تن به توسعه مطالعات فرهنگی و رسانهای استرالیا کمک شایانی کردند (طلوعی، 1391: 57 و 58).
در آفریقای جنوبی آموزش سواد رسانهای بهمنظور ارتقاء سطح آموزش عمومی مورداستفاده قرار گرفت.
سواد رسانهای در ژاپن تا سال 1980 بسیار مختصر و در مطالعات محدود از سوی وزارت پست و مخـابرات ایـن کشـور پیگیری میشد اما از سال 1992 پس از ترجمه کتاب سواد رسانهای در این کشور وارد شد و مهـارت اسـتفاده مؤثر از اطلاعات به چهار گروه در راهنمای آموزش اطلاعات طبقهبندی شد بهطوریکه در سال 1999 انجمـن ملـی سازمانهای رادیویی و تلویزیونی برنامهای را برای آموزش سواد رسانهای به کودکان تولید و شـورای تحقیقـات دربـاره سـواد رسانهای نظامی را برای عملیاتی کردن این مفهوم تدوین کرد. در سالهای اخیر نیز تلاشهایی بسـیار بـرای آمـوزش سواد رسانهای در رابطه رسانههای جدید مانند اینترنـت مـاهواره و... صـورت گرفتـه اسـت (شیبا، 1381: 14).
آموزش سواد رسانهای
در امر آموزش سواد رسانهای، نه دولت نه صنعت رسانه و نه هیچ مدرسه و انجمنی بهتنهایی نمیتوانند به رشد و توسعه سواد رسانهای کمک کنند. اگر هریک از این سازمانها بهطور مجرد، مستقل و جزیرهای بخواهند به کار خود ادامه دهند حل کردن ابهام در مفاهیم مربوط به سواد رسانهای، امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین آموزش سواد رسانهای نیازمند همکاری همهجانبه و نظاممند دولت، مدارس، صنایع رسانهای و مؤسسات مردمنهاد است (نصیری و عقیلی،157:1391). بااینحال، نهاد آموزشوپرورش بهعنوان اولین نهاد آموزشی که فرد بهعنوان عضوی از جامعه با آن آشنا میشود نقش اصلی را بر عهده دارد. در این نهاد میتوان با گنجاندن واحدهای درسی در دورههای تحصیلی زمینه را برای طرح موضوع سواد رسانهای ایجاد کرد.
ارزشها | بند 17. جایگاه و نقش تعلیم و تربیتی نهاد رسانه و فناوریهای ارتباطی و بهرهگیری هوشمندانه از آن و مواجهه فعال و آگاهانه جهت پیشگیری و کنترل آثار و پیامدهای نامطلوب آن | اشاره به لایه اول و سوم آموزش سواد رسانهای دارد |
هدفهای کلان | بند 7. بهرهمندی هوشمندانه از فناوریهای نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی | اشاره به لایه اول آموزش سواد رسانهای دارد |
راهکار | بند 1. آموزش و ارتقای مدیریت خانواده در استفاده مناسب از ابزار رسانه در محیط خانواده همسو با اهداف نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی | اشاره به لایه اول آموزش سواد رسانهای دارد |
جدول 5- تحلیل بندهای مرتبط با سواد رسانهای در سند تحول آموزشوپرورش بر اساس مدل لایهای تامن (بشیر و چابکی، 1393: 75)
توسعه اجتماعی بهصورت گستردهتر در پی ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی افراد جامعه است. ازجمله بالا بردن سطح زندگی، فراهم آوردن بهداشت، مسکن، تغذیه، اشتغال و ... (ازکیا، 1387: 47؛ زارعیان، 1391: 4).
سواد رسانهای و توسعه در جامعه
سواد رسانهای در جامعه به معنای عکسالعمل شهروندان در قبال عملکرد رسانهها میباشد؛ یعنی آنکه شهروندان آگاه و مسئول میتوانند زمانی که موردی اهانتآمیز از رسانهها میبینند یا میشنوند، عکسالعمل خود را به رسانهها اعلام نمایند و از سوی دیگر از برنامههای باکیفیت رسانهها حمایت نمایند. درواقع شهروندان میتوانند به مشروع سازی گزینههای سالمتر در رسانهها بپردازند. از این منظر یک شهروند فعال همراه با سواد رسانهای بالا میتواند در جهت ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت فعال باشد.
این کارکرد از سوی جامعه میتواند شهروندان را قادر سازد به اطلاعات موردنیاز خود دست یابند، آن را تحلیل کنند و منافع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی را که در پس پیامها قرار دارند را تشخیص دهند. آموزش سواد رسانهای به افراد میآموزد پیام را تفسیر و تولید کنند و مناسبترین رسانه را برای ارتباط انتخاب نمایند و سرانجام نقش بیشتری در تولیدات رسانهای داشته باشند. هدف سواد رسانهای هوشیار سازی و دادن اختیار به شهروندان در راستای ترویج مساوات، عدالت اجتماعی، دموکراسی، آزادی، کرامت انسانی است و راهبردهایی چون گفتگو، بازتاب و اقدام را شامل میشود. (اینگرید،1382: 186)
بسیاری از اوقات جریان اطلاعات بهجای حرکت افقی، حرکت عمودی و یکسویه دارد، یعنی از بالا به پایین غنی از رهبران افکار به عامه مردم جریان دارد. برای هویت بخشیدن به مخاطب باید به توسعه دانش و آگاهیهای او در زمینه محتوای رسانهها پرداخت تا جریان اطلاعات از حالت عمودی و از بالا به پایین به حالت افقی و دوطرفه بین مخاطب و رسانه تبدیل شود و بهگونهای مخاطب در مبادله اطلاعات مشارکت داشته باشد. متأسفانه خواست مردم، برخوردی یکطرفه با رسانههاست و اغلب برای سرگرمی و گذراندن اوقات فراغت از رسانهها بهخصوص از تلویزیون استفاده میکنند. همچنین برخورد اکثر آنها انفعالی است و استفاده غیر هدفمند از رسانهها دارند. (همان: 189)
یکی از محققان علوم اجتماعی به اسم "پایوا"، افزایش ظرفیت و توانایی مردم برای فعالیت مداوم در جهت تأمین رفاه خود و جامعه و تحول نهادهای اجتماعی در جهت رفع نیازهای مردم در تمام سطوح، بهخصوص سطوح پایین را، دو بعد اصلی توسعهی اجتماعی میداند. (کلانتری، 1377) از دیدگاه او ارتباط نزدیکی بین توسعهی اجتماعی و عدالت اجتماعی وجود دارد. هدف نهایی توسعهی اجتماعی دستیابی به جامعهای انسانیتر از طریق نهادها و سازمانهایی است که بهطور مناسب پاسخگوی نیازهای مردم باشند.
یکی از کاملترین دستهبندیهای تعاریف صورت گرفته از مفهوم توسعهی اجتماعی کاری است که "تین" و همکارانش (1998) انجام دادهاند. آنها تعاریف خود را مبتنی بر ویژگیهای ذاتی انواع توسعه اجتماعی ارائه دادهاند. مانند تعریف توسعهی اجتماعی از بعد آسیبشناسی که با مسائل و نیازهای فقرا و گروههای حاشیهای مرتبط با فرآیندهای اجتماعی همراه است و از کارکردهای مثبت آن میتوان به افزایش توانایی در تحلیل فقر اشاره کرد. و یا تعریف توسعهی اجتماعی مبتنی بر انسجام اجتماعی که بر ایجاد و تقویت حقوق برابر و فرصتها برای همه مردم تأکید دارد. اما آن تعریفی که از مجموعه تعاریف "تین" و همکارانش برای این مقاله مدنظر قرارگرفته است، آن تعریف از توسعهی اجتماعی است که مبتنی بر ارائهی خدمات است. خدماتی که بخشهایی مانند بخش بهداشت، بخش آموزش و غیره انجام میدهند و اهدافی مانند رفاه جامعه انسانی را در مفهوم توسعه اجتماعی جستجو میکنند (ثین، 1998: 8).
تعاریف دیگر از توسعهی اجتماعی بر مضامین "سازگاری متعال میان فرد و جامعه"، "ایجاد امنیت"، "ایجاد شرایطی با حقوق و فرصتهای برابر" و "شکوفایی فرد" تأکید میکنند. در برخی تعاریف دیگر، توسعه اجتماعی یک سیاست اجتماعی، معطوف به "توزیع ثروت، رفاه، بیمه عمومی و تأمین اجتماعی" نیز خوانده میشود (لادبوری و کینر، 1995).
با توجه به تعاریف موجود میتوانیم بگوییم، مفهوم توسعهی اجتماعی فرآیندی است، که دو هدف و کارکرد بنیادی دارد.
کارکرد اول: در این رویکرد آنچه از اهمیت برخوردار است، خواستهها و امیال مادی-فیزیکی انسانها، نظیر ثروت، رفاه و خدمات است. لذا در این رویکرد بر فعالیتها و نهادهای بهداشت، تغذیه، خدمات و تأمین اجتماعی، اشتغال و... تأکید میشود.
کارکرد دوم: به رسمیت شناختن گروهها و افراد و حضور برابر آنها در جامعه، اهداف فرهنگی و انسانی را دنبال میکند. این رویکرد اهداف فرهنگی نظیر مشارکت، انتخاب، آزادی، خلاقیت و برابری را مدنظر دارد.
نقش حاکمیت در توسعه و ترویج سواد رسانهای
در خصوص اینکه دولت چه وظایفی نسبت به فرهنگ دارد، باید پیش از هر چیز به کنفرانس جهانی سیاستگذاری فرهنگی که در تابستان 1982 در مکزیکوسیتی برگزار شد اشاره کرد. در این کنفرانس سندی تحت عنوان «مشکلات و چشماندازها» منتشر شد که در ماده 112 آن آمده است: «با توجه به اختلافات موجود در دیدگاههای میان نظامهای سیاسی و اجتماعی گوناگون، مسئولیت مقامهای عمومی در تدوین و اجرای سیاستهای فرهنگی امروزه توسط کلیه دول عضو به رسمیت شناختهشده است. از آنجا که دسترسی به فرهنگ و مشارکت در آن بهعنوان حق ذاتی هر عضو یک جامعه شناخته میشود این مسؤولیت بر عهده کلیه دولتها گذارده شده تا شرایطی فراهم آورند که همگان قادر به اعمال این حق باشند. پس همانطور که دولتها برای اقتصاد، علم، آموزشوپرورش و رفاه سیاستگذاری میکنند در مورد فرهنگ نیز سیاستهایی طراحی میشود (اجلالی،1376: 51-50).
یکی دیگر از موضوعاتی که ضرورت حضور دولت در عرصه فرهنگ را ایجاب میکند، توسعه فرهنگی است. توسعه فرهنگی نماد تحول و نشانه دگرگون شدن در زندگی فرهنگی و روابط آن با سایر شکلهای توسعه است. توسعه فرهنگی «فرآیندی است که طی آن با ایجاد تغییراتی در حوزههای ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها، قابلیتها و باورهای او شخصیت ویژهای را از آنها به وجود میآورد که حاصل این باورها و قابلیتها، رفتارها و کنشهای خاصی است که مناسب توسعه است. از سوی دیگر توسعه فرآیندی است که در آن سنتها و تجارب گذشته از نو و بر اساس نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی میشوند (یونسکو، 1379: 4). دولت دارای مهمترین جایگاه در بین دیگر قدرتهای جامعه است امّا همانگونه که فوکو نیز بیان میدارد: دولت بهرغم قدرت زیاد دستگاههای آن نمیتواند تمام روابط قدرت موجود را تحت کنترل خود درآورد. ازاینرو میتوان گفت که نقش دولت در عرصه اجتماع و بهخصوص در عرصه فرهنگ با توجّه به آنکه مفهوم فرهنگ دارای گسترهای به وسعت تمام نهادها و افراد جامعه است، دارای محدودیت است. بااینحال چنانکه ذکر شد نقش اصلی را ایفا میکند. این نقش بسته به رویکرد فرهنگی موجود در دستگاههای دولتی میتواند متفاوت باشد.
یکی از چالشها و ضروریتهایی که مسئولین نسبت به آن مغفول ماندهاند بحث سواد رسانهای و آموزش آن است. نهادهای دولتی نظیر آموزشوپرورش، حوزههای آکادمیک و حتی رسانه ملی فعالیت خاصی در حوزه سواد رسانهای انجام نداده است. بهطوریکه رسانه ملی برنامهها و مسائل سطحی را به اسم سواد رسانهای مطرح میسازد که ارتباطی با سواد رسانهای ندارد.
این در حالی است که کشورهای پیشرفته برای بالا بردن سواد رسانهای در جامعه اهمیت ویژهای برای نسل جوان قائل میشوند و آنها را از سنین پایین آموزش میدهند. البته سواد رسانهای اختصاص به گروه یا طبقه خاصی ندارد و همه افراد جامعه را در برمیگیرد اما به دلیل اینکه در سنین نوجوانی ظرفیت پذیرش بالاتری وجود دارد سواد رسانهای بیشتر برای کودکان و نوجوانان مطرح است. در انگلیس سواد رسانهای بهعنوان دروس پایه در مدارس این کشور تدریس میشود. هدف از تدریس این درس استفاده درست از رسانه است. در کشورهای نظیر ژاپن و کانادا نیز موضوع سواد رسانهای بهطور مشخص از حدود سه دهه قبل بررسی میشود. در این کشورها سواد رسانهای آنقدر اهمیت داشت که آن را بهعنوان یک ماده درسی در میان مواد درسی دورههای تحصیلی راهنمایی یا مقطع دیپلم به رسمیت شناختند و حتی آن را برای سنین بزرگسال و مقاطع تحصیلی بالاتر نیز طراحی کردند. آنها این هدف را دنبال میکردند که به افراد بیاموزند رسانه چیست و تفاوت آن با دنیای اطراف آن چگونه است.
دراینبین نهادهای اجتماعی – آموزشی همچون آموزشوپرورش، دانشگاهها و مراکز آموزشی بهعنوان متولیان امر آموزش و تربیت انسان نقش عمدهای بر عهدهدارند. نهاد آموزشوپرورش بهعنوان اولین نهاد آموزشی که فرد بهعنوان عضوی از جامعه با آن آشنا میشود نقش اصلی را بر عهده دارد. در این نهاد میتوان با گنجاندن واحدهای درسی در دورههای تحصیلی زمینه را برای طرح موضوع سواد رسانهای ایجاد کرد.
"در امر آموزش سواد رسانهای، نه دولت نه صنعت رسانه و نه هیچ مدرسه و انجمنی بهتنهایی نمیتوانند به رشد و توسعه سواد رسانهای کمک کنند. اگر هریک از این سازمانها بهطور مجرد، مستقل و جزیرهای بخواهند به کار خود ادامه دهند حل کردن ابهام در مفاهیم مربوط به سواد رسانهای، امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین آموزش سواد رسانهای نیازمند همکاری همهجانبه و نظاممند دولت، مدارس، صنایع رسانهای و مؤسسات مردمنهاد است". (نصیری و عقیلی،157:1391)
با فرض پذیرش نقش دولت (به معنای عام) میتوان نهادهای نقشآفرین در هر یک از 3 مرحله ذکرشده را معرفی کرد.
اولین مرحله از فرایند توسعه سواد رسانهای در کشور سیاستگذاری است." یکی از مهمترین مؤلفهها در سیاستگذاریهای رسانهای و ارتباطی که در نیمقرن اخیر توسط کشورهای مختلف جهت تحقیق، تحلیل، آموزش و آگاهی از تأثیرات رسانهها بر روی اقشار مختلف جامعه بهکاررفته، سواد رسانهای است که مخاطبانی را پرورش میدهد که توانایی گزینش دارند و شکل، قالب و محتوا در رسانههای جمعی را با نگاهی انتقادی مینگرند و نمیخواهند تحت تأثیر هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرتهایی باشند که رسانههای بزرگ برای بقای آنها ایجادشدهاند. اولین نهادی که میبایست در حوزه ترویج و توسعه سواد رسانهای در کشور فعال شود شورای عالی فضای مجازی است که متأسفانه علیرغم مسئولیتها و وظایف خطیری که در این زمینه بر عهده دارد نتوانسته عملکرد قابل قبولی را از خود بهجا بگذارد. علت اینکه در حوزه سیاستگذاری از شورای عالی فضای مجازی نام بردیم این است که امروزه عمده رسانههای ارتباطی در فضای مجازی تعریف میشوند و فعالیت میکنند و بیشترین اقبال مردم به سوری شبکههای اجتماعی است و بخشی مهم از نیازهای خبری آنها از طریق شبکههای مجازی تأمین میشود. لذا با ورود این شورا به عرصه سواد رسانهای میتوانیم بخش عمدهای از نظام رسانهای کشور را پوشش دهیم. از سوی دیگر بیشتر مشکلات و معضلات از ناحیه شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است و ما در این حوزه با فقر سواد رسانهای مواجه هستیم.
مهمترین وظیفه این شورا سیاستگذاری در حوزه سواد رسانهای است. سیاستگذاری اولین گام در زمینه اجرائی کردن طرح سواد رسانهای و توسعه آن در جامعه است که در چارچوب وظایف اصلی شورای عالی فضای مجازی قرار میگیرد. بهعبارتدیگر یکی از وظایفی که شورای عالی فضای مجازی بر عهده دارد سازماندهی سازوکارهای سیاستگذاری کشوری در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. این شورا در حقیقت حوزههای مختلف IT و فضای مجازی را شناسایی و در هر حوزهای متناسب با حضور دستگاههای اجرایی سیاستهای لازم را ابلاغ و تقسیمکار ملی میکند..
در حکم تشکیل شورای عالی مجازی آمده است:"گسترش فزاینده فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی بهویژه شبکهی جهانی اینترنت و آثار چشمگیر آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، و لزوم سرمایهگذاری وسیع و هدفمند در جهت بهرهگیری حداکثری از فرصتهای ناشی از آن در جهت پیشرفت همهجانبه کشور و ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم و همچنین ضرورت برنامهریزی و هماهنگی مستمر بهمنظور صیانت از آسیبهای ناشی از آن اقتضا میکند که نقطهی کانونی متمرکزی برای سیاستگذاری، تصمیمگیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور به وجود آید". (حکم تشکیل شورای عالی مجازی 17/12/90)
اما باگذشت چند سال از عمر شورای عالی فضای مجازی خروجی قابلتوجهی از این شورا دیده نشد، به گفته اعضای شورا اینقدر اختلافنظر و فاصله مفاهیم بین اعضای شورا زیاد است که نمیشود خروجی قابلتوجهی از این شورا انتظار داشت. اما در پاسخ به این سؤال که چرا این شورا نتوانسته است به وظایف ذاتی خود در زمینه توسعه و ترویج سواد رسانهای در کشور عمل کند میتوان عوامل ذیل را برشمرد:
1. تأخیر در تشکیل این شورا و بینظمی در برگزاری جلسات
2. وجود نهادهای موازی
3. تفاوت رویکردهای مسئولین عالی در خصوص رسانه و ماهیت آن
اختلافنظر در شورا زیاد است و با توجه به تعاریفی که از قبل یکسان نشده و این تعاریف همافق نشدند در شورا سخت میشود مصوبهای را تصویب کرد. چون فاصلهی فکری در شورا بسیار زیاد است. درک اعضای شورا هم از مباحث فضای مجازی متعدد است.
دومین مرحله از فرایند توسعه و ترویج سواد رسانهای در کشور قانونگذاری است. ازآنجاکه تنها نهاد قانونگذار در کشور مجلس شورای اسلامی است باید توجهات را به سمت این نهاد معطوف کرد. کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی بهعنوان کمیسیون تخصصی و مرتبط با سواد رسانهای میبایست در این زمینه قوانین لازم را تدوین و تصویب میکرد و مسیر را برای حرکت قطار سواد رسانهای ریلگذاری کند اما در عمل شاهد چنین اقدامی نبودیم. طی دورههای اخیر صرفاً شاهد مصاحبهها و بیان دغدغههای فردی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس در این زمینه بودیم و کمتر بهصورت جدی وارد این موضوع شدهاند. این کمیسیون بهعنوان کمیسیون تخصصی مجلس در زمینه مباحث فرهنگی میبایست یا از مسئولین مربوطه در سایر قوا درخواست ارائه لایحه میکرد یا اینکه خود اقدام به تدوین طرح میکرد. متأسفانه ما شاهد ارائه یک قانون مدوم در این زمینه نبودیم درحالیکه قانونگذاری صرفاً در اختیار مجلس شورای اسلامی است. در شرایط فعلی صرفاً با اتکا به قوانین قبلی میبایست به اجرائی کردن طرح سواد رسانهای در کشور بسنده و اکتفا کرد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت را موظف کرده برای رسیدن به اهداف والای انسانی و اسلامی، از رسانههای جمعی بهصورت مطلوبی استفاده کند. در بند 2 اصل 3 قانون اساسی نیز بر بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای جمعی و وسایل دیگر تأکید شده است، این تأکیدات و اهداف در قانون اساسی نشانگر اهمیت و ضرورت سواد رسانهای را بیان میکند که رسانههای جمعی و دولت باید تلاش مضاعفی در راستای تقویت آگاهی مداری و اطلاعرسانی به شهروندان ایران را مورد اهتمام و ضرورت قرار دهند. همچنین «ماده 44 قانون خطمشی، اصول و برنامههای سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران» مصوب 17 شهریور 1361، هم یکی از رسالتهای صداوسیما را آموزش عمومی جهت آشنایی مردم با حقوق فردی و اجتماعی، قانون اساسی و قوانین مدنی و جزایی کشور، اعلام کرده است.
در حال حاضر کشور از نبود یک قانون مستقل و جامع که بهطور مشخص به امر سواد رسانهای پرداخته باشد رنج میبرد و به همین دلیل است که شاهد نوعی بینظمی و ناهنجاری در این زمینه هستیم. نبود قانون مستقل و شفاف در این زمینه به اعمال سلیقهها دامن زده و به انجام برخی اقدامات جزیرهای و فاقد خروجی مناسب منتهی شده است. درحالیکه سواد رسانهای بهعنوان یک مقوله بسیار مهم و حیاتی نیازمند قانون مجزا و مترقی است که بتوان به پشتوانه آن جامعه را به سطح بالائی از سواد و دانش رسانهای رساند. نبودن قانون باعث شده تا نتوان مسئولین و متولیان امر را مورد ارزیابی و نقد قرار داد. به عبارتی کوتاهی مسئولین امر آموزش سواد رسانهای در جامعه به دلیل نبود قانون و الزام قانونی قابلیت انتقاد و پیگیری ندارد. نکته دیگر که ضرورت تدوین قانونی مستقل در این عرصه را میرساند ورود رسانههای نوین ارتباطی به جامعه و نفوذ بالای آنها در بین اقشار مختلف مردم است و قوانین گذشته قابلیت پاسخ گوئی به نیازهای جدید را ندارد.
در خصوص علل ضعف مجلس در قانونگذاری بهمنظور زمینهسازی و بسترسازی جهت توسعه سواد رسانهای در کشور میتوان به علل ذیل اشاره کرد:
ü مشغلههای فراوان کمیسیون فرهنگی
ü اولویت نداشتن و مسئله نبودن سواد رسانهای برای اعضای کمیسیون
ü کافی دانستن قوانین گذشته
مرحله سوم از این فرایند مربوطه به اجرای قوانین تدوینشده است. بههرحال قوانین تصویبشده میبایست توسط عوامل اجرائی به مرحله عمل برسد و جامعه از نتایج آن بهرهمند گردد. تاکنون نهادهای مختلفی ازجمله آموزشوپرورش، صداوسیما و دانشگاهها بهصورت پراکنده اقداماتی در این زمینه انجام دادهاند که نمیتوان امید چندانی به اثربخشی آنها در جامعه داشت. البته ورود این نهادها به این عرصه مهم قابلتقدیر است و باید در جهت تقویت و رفع نقاط ضعف این نهادهای پیشرو اقدام کرد. اما سؤال این مقاله این است که بهجز نهادهای فوق چه نهادهای دیگری میتوانند در این عرصه نقشآفرین باشند و به توسعه سواد رسانهای در کشور کمک نمایند.
یکی از نهادهایی که میتواند در عرصه آموزش و توسعه سواد رسانهای اثرگذار باشد خود نهاد رسانه است. امروز رسانهها ازجمله خبرگزاریها و مطبوعات بهشدت از ناحیه ضعف سواد رسانهای مخاطبان رنج میبرند. گرایش مخاطب به اخبار و گزارشهای شبکههای اجتماعی و مجازی باعث شده تا سایر رسانهها معمولاً در انتقال سریع خبر به مخاطب عقب بمانند و پیش از رسیدن خبر، شبکههای اجتماعی ذهن مخاطب را تسخیر میکنند. از سوی دیگر ضعف سواد رسانهای باعث میشود تا مخاطب رسانه معتبر و حرفهای را از رسانه نامعتبر و مبتدی تشخیص ندهد و این برای رسانههای حرفهای گران تمام میشود. این قبیل الزامات برای وادار کردن رسانههای حرفهای به عرصه آموزش سواد رسانهای کافی به نظر میرسد.
رسانهها باید معیارها و شاخصهای یک رسانه معتبر و قابلاتکا را به مخاطبان خود آموزش دهند. همچنین به آنان بیاموزند که چگونه باید از رسانه بهره بیشتری برند و یا تحت تأثیر القائات آنها قرار نگیرند و چگونه با نگاه انتقادی به رسانه بنگرند. این قبیل آموزشها قطعاً توقع مخاطب را از رسانه بالا خواهد برد و رسانه برای ماندن در میدان مجبور خواهد شد قابلیتهای حرفهای خود را افزایش دهد. گزارشها، مصاحبهها و پیامهای تولیدی رسانهها باید از یک درجه بالایی از تعالی، حرفه گرایی و سودمندی به نفع جامعه باشد. بنابراین اگر خود رسانهها سطح سواد رسانهای مردم را بالا ببرند، در تولید خودشان و پذیرش خودشان از طرف مردم مسئولیت بیشتری پیدا میکنند.
رسانهها میتوانند با رشد سواد رسانهای جامعه، کمک کنند تا مردم در سراسر کشور به پیچیدگیهای این شبکه ارتباطی پی ببرند و نسبت به آنها آگاهی داشته باشند. بهنحویکه هدف واقعی پیام را بفهمند و بتوانند بهدرستی آن را تحلیل و تفسیر کنند. این بدان معناست که مردم باید تولیدکنندگان پیام سازمان رسانه، مدیریت و مالکیت و اشکال مختلف تولید و انتشار پیام را بشناسند و نگاهی نقادانه به آن داشته باشند. البته نگاه نقادانه به معنای نگاه الزاماً منفی و بدبینانه نیست، بلکه نگاهی واقعبینانه است که هم ظاهر پیام را میبیند و هم خود پیام را میفهمد و تحلیل میکند. در صورت تحقق این امر بهیقین تأثیر مثبت آن بر روی رسانهها آشکار خواهد شد و خواهیم دید که این نگاه چگونه رسانههای کشورمان را از حالت تکبعدی و یکسویه بودن بیرون آورده و قطعاً شاهد این موضوع خواهیم بود که رسانههای کشورمان از حالت تکگویی و شکل بلندگویی خود خارجشده و مجبور خواهند شد حرف مردم را انعکاس دهند.
بنابراین ورود رسانهها به عرصه آموزش و توسعه سواد رسانهای فواید و دستاوردهای دوطرفه خواهد داشت. اما اینکه چرا تاکنون رسانهها خود وارد این عرصه نشدهاند میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
ü وابسته بودن عمده رسانهها به بودجههای دولتی و عدم احساس رقابت
ü ضعف تخصص و دانش لازم
ü عدم پیگیری و فعالیت جدی نظامهای صنفی رسانهها
ü کمبود بودجه و یا نداشتن بودجه آموزشی
ü ذینفع بودن برخی رسانهها از ضعف سواد رسانهای مخاطبان خود
ü عدم تعریف آموزش سواد رسانهای به مخاطبان، در شرح وظایف رسانهها
نهاد دیگر سازمانهای دولتی هستند که در کشور ما از نهادهای فراگیر محسوب میشوند. نهاد دولت از قابلیتها و پتانسیلهای خوبی برای ترویج و اشاعه برنامههای فرهنگی-آموزشی برخوردار است. آنچه به نظر میآید و باتجربهای که در چند کشور دنیا وجود دارد و متأسفانه خیلی هم عمومیت ندارد، در کشورهای پیشرفتهای مثل هلند، کانادا، ژاپن و چند کشور معدود دیگر، مسئول آموزش سواد رسانهای دولت و حکومت است. یعنی وزارتخانهای مثل آموزشوپرورش، وزارتخانههایی که مربوط به امور عمومی مردم هستند و وزارت آموزش عالی.
همانطور که نهاد دولت، خود را مکلف به آموزش ضمن خدمت کارکنان خود میداند و بهمنظور ارتقاء سطح دانش حرفهای آنها دورههای آموزش ضمن خدمت را برگزار میکند میتواند از سواد رسانهای بهعنوان یکی از مواد درسی آموزشی در قالب دورههای ضمن خدمت استفاده نماید و کارکنان خود را که بهنوعی شهروندان این جامعه هستند و در قالب دولت سازماندهی شدهاند را آموزش دهد. شواهد نشان میدهد که دولت نیز از اجرای این برنامه یعنی آموزش سواد رسانهای کارکنان خود طفره رفته و خود را موظف به انجام این کار ندانسته است.
در این بخش بهطور نمونه به وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میپردازیم. در این وزارت خانه 4 سازمان در حوزه سواد رسانهای فعال هستند که عبارتاند از مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال، بنیاد ملی بازیهای رایانهی، معاونت مطبوعاتی و معاونت سینمائی. اما با توجه به اینکه در این دو معاونت و دو سازمان برنامه و سیاست خاصی در جهت توسعه سواد رسانهای مخاطبان وجود ندارد بهنقد آن میپردازیم. این نهادهای متولی توسعه سواد رسانهای در کشور تاکنون نتوانستهاند برنامه مدون و قابل قبولی را در این عرصه ارائه دهند و از مقوله مهم ارتقاء سطح دانش رسانهای مخاطبان غفلت کردهاند. درحالیکه وزارت ارشاد یکی از وظایف ذاتیاش رشد فرهنگ و دانش رسانهای مخاطبان است اما نتوانسته است آنگونه که بایدوشاید به آن بپردازد که لازم است فعالیتهای بیشتری در این زمینه داشته باشند. اگر مروری بر اسناد مربوط به وزارت ارشاد داشته باشیم متوجه خواهیم شد که در این اسناد و در هیچیک از بندهای سیاستی مربوط به این وزارت خانه واژه سواد رسانهای استفادهنشده است.
در خصوص علل ضعف عملکرد دولت در این عرصه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
ü عدم تعریف وظیفه آموزش سواد رسانهای در حیطه وظایف دولت
ü عدم باورمندی به اهمیت سواد رسانهای
ü عدم باورمندی به رابطه مستقیم سواد رسانهای و بهرهوری
ü تفاوت دیدگاهها بین مدیران تصمیم گیر
ü کمبود بودجه یا نبود بودجه اختصاصی برای امر آموزش
ü نبود متولی مشخص و هماهنگکننده فعالیتها در دولت
1) پژوهشهای داخلی
1. جواهری و باقری (1386) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر استفاده از اینترنت بر سرمایه اجتماعی و انسانی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه تهران)» نشان دادند که فرضیات اصلی تحقیق که عبارتاند از:
ـ استفاده از اینترنت با میزان سرمایه اجتماعی افراد رابطه مثبت دارد.
ـ استفاده از اینترنت با میزان سرمایه انسانی افراد رابطه مثبت دارد.
تأیید میباشد و نشان میدهد که الگوی استفاده از اینترنت با میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی افراد رابطهای مستقیم و معنادار دارد.
2. رسولی و پاکطینت (1390) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی نقش رسانههای جمعی در شکلگیری سرمایه اجتماعی در بین شهروندان شهر یزد» نشان دادند که بین میزان استفاده از رسانههای جمعی و سرمایه اجتماعی همبستگی وجود دارد و ازآنجاییکه هر دو متغیر یعنی رسانههای جمعی و سرمایه اجتماعی، در سطح فاصلهای اندازهگیری شدهاند از ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفتهشده است.
همچنین همبستگی مستقیمی بین متغیر مستقل تحقیق یعنی میزان استفاده از رسانههای جمعی با سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و هنجار اجتماعی) وجود دارد.
3. فرقانی و کریمی (1391) در پژوهشی تحت عنوان «نقش رادیو و تلویزیون در تقویت سرمایه اجتماعی در بین جوانان شهر تهران» نشان دادند که بین سرمایه اجتماعی در بین جوانان و قرار گرفتن در معرض محتوای برنامههای رادیو و تلویزیون، رابطه معناداری وجود دارد.
4. ابراهیم پور و توسلی (1391) در پژوهشی تحت عنوان «رسانههای جمعی، هویتیابی اجتماعی و سرمایه اجتماعی دانشجویان» نشان دادند که نسبت دانشجویانی که دارای هویت اجتماعی مدرن بوده و دارای سرمایه اجتماعی متوسط و پایین هستند، بیشتر از کسانی است که ازنظر هویت اجتماعی در رده سنتی قرار داشته و ازنظر سرمایه اجتماعی در رده متوسط و زیاد قرار دارند. تحلیل دادههای جدول تقاطعی دو متغیر هویت اجتماعی و سرمایه اجتماعی بیانگر آن است که هرچه دانشجویان از هویت سنتی فاصله گرفته و در رده مدرن قرار میگیرند، میزان سرمایه اجتماعی آنان کاهش مییابد. دانشجویان سنتیتر دارای سرمایه اجتماعی بیشتری نسبت به دانشجویان مدرن میباشند. دانشجویان شهری از سرمایه اجتماعی نهادی و دانشجویان روستایی از سرمایه اجتماعی فردی بالایی برخوردارند.
5. توسلی و ابراهیم پور (1392) در پژوهشی تحت عنوان «رسانه ملی و ارتقا سرمایه اجتماعی جوانان» نشان دادند که افرادی که ازنظر الگوی مصرف رسانهای، دارای مصرف کیفی میباشند از سرمایه اجتماعی بالاتری در مقایسه با افرادی که دارای مصرف عامیانه هستند، برخوردار میباشند. پاسخگویان تحقیق از میزان سرمایه اجتماعی ذهنی و انتزاعی بالاتری نسبت به سرمایه اجتماعی عینی برخوردار میباشند. میزان سرمایه اجتماعی بینندگان عادی برنامههای تلویزیون از تماشاگران پرمصرف بیشتر میباشد. در هر دو متغیر سرمایه اجتماعی عینی و ذهنی، مخاطبان عادی از میانگین بالاتری نسبت به مخاطبان پرمصرف برخوردارند. بر اساس ضرایب بتای متغیرهای مستقل موردبررسی در تحلیل مسیر عوامل رسانهای اثرگذار بر سرمایه اجتماعی متغیرهای میزان اعتماد رسانهای، میزان مصرف رسانهای، نوع مصرف رسانهای، محل سکونت خانواده، جنسیت، میزان احساس آگاهی بخشی رسانهها، میزان احساس ترغیب به مشارکت اجتماعی و سیاسی توسط رسانهها و الگوی مصرف رسانهای به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را بر سرمایه اجتماعی دانشجویان دارند.
6. نوغانی و چرخ زرین (1392) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی تأثیر فیسبوک بر سرمایه اجتماعی پیوندی و پل زننده در بین جوانان» نشان دادند که شبکه اجتماعی فیسبوک میتواند باعث کاهش سرمایه اجتماعی پیوندی و افزایش سرمایه اجتماعی پل زننده گردد.
7. مرتضوی، اکبری و بورقانی فراهانی (1393) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی دانشجویان مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات» نشان دادند که تأثیر شبکه مجازی بر مؤلفههای سرمایه اجتماعی (مشارکت، اعتماد و همیاری) دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران کمتر از حد متوسط میباشد. همچنین آزمون فرضیه اصلی آشکار میسازد که شبکههای اجتماعی الکترونیکی بر مؤلفههای سرمایه اجتماعی ازجمله مشارکت، همیاری و اعتماد تأثیر نسبتاً قوی دارد.
8. رازقی و امری مله (1393) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی تأثیر اینترنت بر سرمایه اجتماعی جوانان شهر قائمشهر» نشان داد که میانگین سرمایه اجتماعی (اعتماد و شبکه اجتماعی) در بین کاربران اینترنت بالاتر از غیر کاربران میباشد و اینترنت نقش تکمیلکننده سرمایه اجتماعی را ایفا میکند. همچنین میانگین سرمایه اجتماعی برحسب متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت شغلی، نوع شغل، از تفاوت معنیداری برخوردار است. بین متغیر درآمد و میزان سرمایه اجتماعی رابطه معنیدار و معکوسی وجود دارد. نتایج حاصل از ضرایب رگرسیونی نشان داد که درآمد خانواده بیشترین تأثیر (منفی) را در تبیین سرمایه اجتماعی دارد. از میان تمام متغیرهای موجود در مدل تحلیل مسیر، متغیر درآمد خانواده بیشترین تأثیر (مثبت) را بر سرمایه اجتماعی دارد.
9. حیدری و دهقانی (1394) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی تأثیر میزان استفاده از انواع رسانهها بر سرمایه اجتماعی (موردمطالعه: جوانان 29-15 ساله ساکن شهر شیراز)» نشان دادند که همبستگی رسانههای جمعی داخلی با اعتماد اجتماعی و اعتماد نهادی مثبت و معنادار و با تصور از افزایش جرم در جامعه منفی و معکوس بوده است. برعکس، همبستگی رسانههای جمعی خارجی با اعتماد تعمیمیافته و نهادی منفی و با تصور از افزایش جرم در جامعه مثبت بوده است. همبستگی رسانههای شخصی با هیچیک از ابعاد سرمایه اجتماعی معنادار نبوده و رسانههای مجازی تنها با بعد اعتماد تعمیمیافته همبستگی منفی و معناداری داشته است.
10. رسول زاده اقدم و همکاران (1394) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر شبکه اجتماعی کلوب بر سرمایه اجتماعی دختران و زنان شهر تبریز» نشان دادند که بین متغیرهای مدتزمان عضویت کاربران در کلوب، میزان استفاده از کلوب، میزان مشارکت و فعالیت در کلوب و میزان اهمیت کلوب برای کاربران با میزان سرمایه اجتماعی، رابطه معنادار مستقیمی وجود دارد. همچنین متغیرهای مستقل واردشده در مدل رگرسیونی پژوهش توانستهاند 30 درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی پاسخگویان را تبیین کنند. درمجموع، نتایج پژوهش حاکی از آن است که شبکه اجتماعی کلوب میتواند باعث افزایش سرمایه اجتماعی کاربران خود شود.
11. خانی (1394) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی نقش سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی بر سرمایه اجتماعی در بین کاربران فضای مجازی مطالعه موردی دانشجویان پیام نور مرکز دولتآباد» نشان داد که سرمایه اجتماعی و سطح سواد رسانهای دانشجویان متوسط به بالا بوده است اما میزان استفاده دانشجویان از فضای مجازی بالا بوده است همبستگی بین متغیرها نیز نشان داد که متغیرهای سطح سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی با سرمایه اجتماعی دانشجویان رابطه مستقیم و معنیداری داشتهاند همچنین هر سه بعد سواد رسانهای یعنی بعد دسترسی سواد رسانهای بعد ارزشیابی سواد رسانهای و بعد استفاده سواد رسانهای دانشجویان با سرمایه اجتماعی آنها رابطه مستقیم و معنیداری داشتهاند که قویترین همبستگی مربوط به بعد استفاده از رسانهها بوده است مدل تحلیل مسیر هم نشان میدهد که دو متغیر سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی 23 درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی دانشجویان را تبیین میکنند.
از پژوهشهای صورت گرفته در خارج از کشور که بهطور خاص با عنوان این بررسی مطابقت دارد میتوان به پژوهشهای زیر اشاره کرد:
1. لیک و هکفلد (1998) در مقالهای با عنوان «سرمایه اجتماعی، شبکههای اجتماعی و مشارکت سیاسی» به این نتیجه میرسند که سرمایه اجتماعی سیاسی (سرمایه اجتماعی که تعاملات سیاسی را تسهیل میکند) در شبکههای بینا شخصی تولید میشود و این افزایش سطح سرمایه اجتماعی سیاسی احتمال مشارکت شهروندان در فعالیتهای سیاسی را افزایش میدهد. علاوه بر این، آنها تأکید میکنند که تولید سرمایه اجتماعی سیاسی تابعی از تخصصهای سیاسی در درون شبکه روابط فردی، تداوم تعاملات سیاسی در داخل شبکه اندازه یا گستردگی شبکه میباشد.
2. آژانس پژوهشهای پیشرفته دفاعی (ژانویه 2008) در کانادا پژوهشی تحت عنوان «سواد رسانهای جدید» (مراد اینترنت است) انجام داده که نمونه آماری از میان بچههای زیر 18 سال است. نتایج حاصله این پژوهش به شرح ذیل میباشد:
ü بیشترین استفاده را بچهها به ترتیب از ایمیل، مسنجر، بازیهای آنلاین، دانلود فیلم و موسیقی، وبلاگ نویسی و سرچ داشتهاند که وبسایتهای فیسبوک، یوتیوب، ویکی پدیا و مای اسپیس در صدر استفاده از وبسایتها قرارگرفتهاند.
ü قبل از آموزش دوره 53 درصد نمونهها گفته بودند که از دریافت ایمیلهای پورنوگرافی هراس دارند و 22 درصد گفته بودند در محیطهای آنلاین با افرادی برخورد میکنند که برای آنها مطالب ناشایست و بهدردنخور میفرستند و این موضوع آنها را میآزارد.
ü بعد از دوره 54 درصد گفته بودند که فکر آنکه این موارد دریافت ایمیلهای زشت یا برخورد افراد با سوء رفتار را در محیطهای آنلاین تجربه کنند را کردهاند و مواجهه با آنها ندارند.
ü قبل از آموزش دوره 31 درصد نمونهها مهارت تولید متن در اینترنت را داشتند که پس از دوره تعداد بیشتری (حدود 48 درصد) این مهارتها را یافتند و میتوانستند خودشان تولیداتی را در فضای دیجیتال داشته و حتی آن را ارزیابی کنند.
ü حدود 70 درصد نمونهها گفتهاند که از همسالان خود در رابطه با استفاده ازاینگونه رسانهها بیشتر میآموزند تا خودشان بهتنهایی، این مورد تغییر خاصی بعد از اتمام دوره آموزشی نکرد.
3. لی (2013) در پژوهشی تحت عنوان «شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی در رهبری و مدیریت پژوهش» به بررسی روشهای اساسی رو به رشد رهبری و پژوهشهای مدیریت درزمینهی شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی پرداختهشده است. او بیان میکند که شبکه اجتماعی، یک ساختار اجتماعی از گرههای متصل شده توسط مجموعهای از روابط ساختهشده میباشد. سرمایه اجتماعی، بهنوبه خود، اشارهای به ساختار، محتوا و درک روابط اجتماعی شخص در شبکه میباشد. در این پژوهش یک برسی عمیق از روشهای استفاده از snsc در رهبری و مدیریت پژوهش انجامشده است.
4. زی (2014) پژوهش را با عنوان «استفاده از سایت شبکههای اجتماعی، صحبت با تلفن همراه و سرمایه اجتماعی در میان نوجوانان» انجام داده است. او بیان میکند که سایتهای شبکه اجتماعی و گوشیهای تلفن همراه بهطور فزایندهای در حال تبدیلشدن به عنصری مهم در زندگی نوجوانان هستند. با استفاده از دادههای جمعآوریشده از یک نظرسنجی در سراسر کشور (n=800)، این مطالعه به بررسی تغییرات سرمایه اجتماعی را با بهکارگیری sns، فعالیتهای مختلف sns و بحثهای شخصی تلفن همراه در میان نوجوانان پرداخته است. نتایج نشان میدهد که بهکارگیری sns و بحثهای شخصی تلفن همراه بهتنهایی نمیتواند روابط نزدیک با دوستان را افزایش دهد، اما بهطور مشترک میتواند نوجوانان را به مشارکت مدنی ترویج کند. در میان کاربران sns بحث شخصی با شبکه تلفن همراه، سرمایه اجتماعی نوجوانان را افزایش میدهد. فعالیتهای مختلف sns مانند اظهارنظر در مورد تصاویر دوستان در فیسبوک و پیوستن به گروههای فیسبوک روابط مختلفی با سرمایه اجتماعی دارد و مقادیری از این روابط با بحث شخصی همراه تعدیل میشوند.
یافتههای توصیفی
1) ویژگیهای جمعیت شناختی پاسخگویان
جدول شماره 7. توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب ویژگیهای جمعیت شناختی
جنسیت | فراوانی | درصد |
| وضعیت تأهل | فراوانی | درصد |
مرد | 228 | 0/57 |
| مجرد | 80 | 0/20 |
زن | 172 | 0/43 |
| متأهل | 320 | 0/80 |
سطح تحصیلات | فراوانی | درصد |
| سن | فراوانی | درصد |
ابتدایی | - | - |
| زیر 20 سال | 9 | 2/2 |
راهنمایی | 11 | 8/2 |
| 21 تا 25 سال | 39 | 8/9 |
سیکل | 13 | 2/3 |
| 26 تا 30 سال | 53 | 2/13 |
دیپلم | 24 | 0/6 |
| 31 تا 35 سال | 85 | 2/21 |
فوقدیپلم | 144 | 0/36 |
| 36 تا 40 سال | 87 | 8/21 |
لیسانس | 128 | 0/32 |
| 41 تا 45 سال | 75 | 8/18 |
فوقلیسانس | 39 | 8/9 |
| 46 تا 50 سال | 34 | 5/8 |
دکتری | 41 | 2/10 |
| 51 تا 55 سال | 11 | 8/2 |
- | - | - |
| 56 تا 60 سال | 4 | 0/1 |
- | - | - |
| 60 سال و بالاتر | 3 | 8/0 |
وضعیت اشتغال |
| فراوانی | درصد | |||
شاغل |
| 342 | 5/85 | |||
بیکار |
| 16 | 0/4 | |||
خانهدار |
| 3 | 8/0 | |||
بازنشسته |
| 20 | 0/5 | |||
دانشجو |
| 19 | 7/4 | |||
کل |
| 400 | 0/100 |
2) وضعیت میزان استفاده از رسانهها
جدول شماره 8. توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب میزان استفاده از رسانهها
رسانه | استفاده نمیکنم فراوانی (درصد) | کمتر از 1 ساعت فراوانی (درصد) | 1 تا 3 ساعت فراوانی | 3 تا 6 ساعت فراوانی | 6 تا 10 ساعت فراوانی | بیش از 10 ساعت فراوانی (درصد) |
روزنامه خارجی | 350(87.5) | 35(8.75) | 5(1.25) | 10(2.5) | 0 | 0 |
کتاب خارجی | 383(95.75) | 17(4.25) | 0 | 0 | 0 | 0 |
مجله خارجی | 391(97.75) | 8(2) | 1(0.25) | 0 | 0 | 0 |
سایت اینترنتی خارجی | 323(80.75) | 47(11.75) | 30(7.5) | 0 | 0 | 0 |
رادیوی خارجی | 350(87.5) | 36(9) | 5(1.25 | 9(2.25) | 0 | 0 |
شبکههای ماهوارهای خارجی | 118(29.5) | 149(37.25) | 112(28) | 11(2.75) | 10(2.5) | 0 |
روزنامه داخلی | 67(16.75) | 223(55.75) | 81(20.25) | 9(2.25) | 10(2.5) | 0 |
کتاب داخلی | 164(41) | 213(53.25) | 20(5) | 3(0.75) | 0 | 0 |
مجله داخلی | 190(47.5) | 181(45.25) | 23(5.75) | 5(1.25) | 1(0.25) | 0 |
سایتهای اینترنتی داخلی | 49(12.25) | 223(55.75) | 60(15) | 20(5) | 51(12.75) | 7(1.75) |
شبکههای تلویزیونی داخلی | 13(3.25) | 38(9.5) | 94(23.5) | 227(56.75) | 22(5.5) | 6(1.5) |
شبکههای اجتماعی مجازی | 16(4) | 58(14.5) | 201(50.25) | 109(27.25) | 10(5) | 6(1.5) |
همانطور که ملاحظه میشود، بیشتر پاسخگویان موردبررسی از روزنامههای خارجی استفاده نمیکنند (87.5 درصد)، از کتاب خارجی استفاده نمیکنند (95.75 درصد)، از مجله خارجی استفاده نمیکنند (97.75 درصد)، از سایت اینترنتی خارجی استفاده نمیکنند (80.75 درصد)، از رادیو خارجی استفاده نمیکنند (87.5 درصد)، از شبکههای ماهوارهای خارجی کمتر از یک ساعت استفاده میکنند (37.25 درصد)، از روزنامههای داخلی کمتر از یک ساعت استفاده میکنند (55.75 درصد)، از کتاب داخلی کمتر از یک ساعت استفاده میکنند (53.25 درصد)، از مجله داخلی کمتر از یک ساعت استفاده میکنند (45.25 درصد)، از سایتهای اینترنتی داخلی کمتر از یک ساعت استفاده میکنند (55.75 درصد)، از شبکههای تلویزیونی داخلی بین 3 تا 6 ساعت استفاده میکنند (37.25 درصد) و شبکههای اجتماعی مجازی بین 1 تا 3 ساعت استفاده میکنند (50.25).
متغیر سرمایه اجتماعی از سه بعد تشکیلشده است. هر یک از این ابعاد به ترتیب عبارتاند از احساس تعلق، مشارکت و اعتماد اجتماعی. در این بخش هر یک از ابعاد موردسنجش به تفکیک موردبحث و بررسی قرارگرفته شده است.
اولین بعد از متغیر سرمایه اجتماعی، بعد احساس تعلق میباشد. به بیان براون و پرکینز (1992) مجموع پیوندهای احساسی، شناختی رفتاری میان انسانها و مکان زندگیشان است که مبنای ادراک آنان و رابطهشان با مکان را فراهم میآورد و چارچوب هویتی فرد و جامعه را شکل میدهد. با پیوند بیشتر فرد یا مکان درگذر زمان، مکان بهعنوان تأمینکننده نیازهای اساسی و امنیت برای فرد اهمیت ویژهای مییابد، بهگونهای که فرد خود را جزئی از مکان و در پیوند با مکان تعریف میکند و درنهایت حس تعلق در او پدید میآید.
جدول شماره 9- توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب میزان سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی | فراوانی | درصد | درصد تجمعی |
پایین | 140 | 0/35 | 0/35 |
متوسط | 130 | 5/32 | 5/67 |
بالا | 130 | 5/32 | 0/100 |
کل | 400 | 0/100 | - |
مطابق یافتههای جدول، میزان سرمایه اجتماعی 35 درصد معادل (140 نفر) از پاسخگویان موردبررسی در سطح پایین میباشد. همچنین 5/32 درصد معادل (130 نفر) از پاسخگویان موردبررسی دارای سطح سرمایه اجتماعی در سطح متوسط و به همان نسبت در سطح بالا میباشند. میانگین سرمایه اجتماعی پاسخگویان موردبررسی در سطح 97/1 از 3 قرار دارد.
جدول شماره 10. توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب میزان سواد رسانهای
سواد رسانهای | فراوانی | درصد |
پایین | 157 | 2/39 |
متوسط | 122 | 5/30 |
بالا | 121 | 2/30 |
کل | 400 | 0/100 |
2/39 درصد پاسخگویان معادل (157 نفر) سطح سواد رسانهای خود را در سطح پایین ارزیابی کردهاند، دراینبین 5/30 درصد (معادل 122 نفر) در سطح متوسط و 2/30 درصد (معادل 121 نفر) در سطح بالا ارزیابی کردهاند.
آزمون فرضیهها
فرضیه شماره یک. مؤلفه شناختی سواد رسانهای بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارد. در جهت سنجش اثرگذاری مؤلفه شناختی بر سطح سرمایه اجتماعی شهروندان از آزمون رگرسیون استفادهشده است. همچنین در ادامه این بحث، بهمنظور سنجش نحوهی ارتباط متغیر مستقل بر ابعادمتغیر وابسته از آزمون همبستگی پیرسون استفادهشده است.
جدول شماره 11. آزمون رگرسیون دومتغیره مؤلفه شناختی و سرمایه اجتماعی
متغیر مستقل | متغیر وابسته | مقدار r پیرسون | مقدار r squre | ضریب تعیین تعدیلشده | مقدار F | سطح معنیداری |
مؤلفه شناختی | سرمایه اجتماعی | 099/0 | 010/0 | 007/0 | 954/3 | 047/0 |
مطابق اطلاعات بهدستآمده، متغیر مؤلفه شناختی با توجه به مقدار ضریب تعیین تعدیلشده، قادر به تبیین حدود (007/0) یک درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی سرمایه اجتماعی است. آماره f 954/3 و سطح معنیداری بهدستآمده 047/0 در سطح کوچکتر از 05/0 قرار دارد میتوان گفت نحوه اثرگذاری و قدرت تبیینکنندگی متغیر مستقل بر وابسته ازنظر آماری معنیدار میباشد. با بررسی آماری انجامشده میتوان گفت که فرضیه شماره یک پژوهش حاضر مورد تأیید قرار میگیرد و فرض خلاف آن رد میگردد. در ادامه به بررسی نحوه ارتباط متغیر شناختی و سرمایه اجتماعی بهصورت کل و به تفکیک ابعاد پرداختهایم.
جدول 12. ماتریس همبستگی مؤلفه شناختی با سرمایه اجتماعی و ابعاد آن
متغیرها | سرمایه اجتماعی | احساس تعلق | مشارکت | اعتماد اجتماعی | |
شناختی | r | 099/0 | 144/0 | 104/0 | 251/0 |
sig | 047/0 | 004/0 | 037/0 | 000/0 | |
نتیجه | تأِیید | * | ** | * | ** |
رد |
|
|
|
|
مقدار r پیرسون بهدستآمده از رابطه مؤلفه شناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی، 099/0 و سطح معنیداری آن 047/0 است که در سطح کوچکتر از 05/0 قرار دارد. بررسی علامت آماره همبستگی پیرسون نشان میدهد که جهت رابطه دو متغیر مثبت و مستقیم است. شدت رابطه نیز نسبتاً ضعیف است؛ بدین ترتیب که با افزایش در میزان مؤلفه شناختی سواد رسانهای، میزان سرمایه اجتماعی افراد در سطح نسبتاً ضعیفی افزایش مییابد. بنابراین فرض عدم وجود رابطه بین دو متغیر مذکور، رد میگردد و فرض وجود رابطه مورد تأیید قرار میگردد.
بررسی ارتباط مؤلفه شناختی سواد رسانهای و ابعاد سرمایه اجتماعی نشان میدهد که رابطه مؤلفه شناختی و احساس تعلق (همبستگی پیرسون= 144/0، سطح معنیداری=004/0)، مشارکت (همبستگی پیرسون= 104/0، سطح معنیداری=037/0)، اعتماد اجتماعی (همبستگی پیرسون= 251/0، سطح معنیداری=000/0) با توجه به اینکه سطوح معنیداری بهدستآمده در سطح کوچکتر از 05/0 و 01/0 قرار دارد ازنظر آماری معنیدار میباشد.
فرضیه شماره دو. زیباییشناختی سواد رسانهای بر میزان سرمایه اجتماعی شهروندان تأثیر دارد.
در جهت سنجش نحوه اثرگذاری متغیر مستقل (زیباییشناختی رسانهای) بر متغیر وابسته (سرمایه اجتماعی) از آزمون رگرسیون دومتغیره استفادهشده است (نگاه کنید به جدول شماره 13).
جدول شماره 13. آزمون رگرسیون دومتغیره زیباییشناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی
متغیر مستقل | متغیر وابسته | مقدار r پیرسون | مقدار r squre | ضریب تعیین تعدیلشده | مقدار F | سطح معنیداری |
زیباییشناختی سواد رسانهای | سرمایه اجتماعی | 146/0 | 021/0 | 019/0 | 701/8 | 003/0 |
خروجی بهدستآمده از آزمون آماری نشان میدهد که بین دو متغیر زیباییشناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی همبستگی نسبتاً ضعیفی وجود دارد. جهت رابطه مثبت است. مقدار ضریب تعیین تعدیلشده نشان میدهد که متغیر مستقل زیباییشناختی سواد رسانهای قادر به تبیین 9/1 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی سرمایه اجتماعی است. با توجه به سطح معنیداری آزمون F(701/8) که در سطح خطای کمتر از 01/0 قرار دارد میتوان نتیجه گرفت که مدل رگرسیونی دومتغیره، مدل خوبی بوده است و متغیر مستقل قادر به تبیین تغییرات متغیر وابسته سرمایه اجتماعی است. لذا فرضیه شماره دو پژوهش حاضر مورد تأیید قرارگرفته و فرض خلاف آن رد میگردد. در ادامه به بررسی نحوه ارتباط متغیر مستقل با متغیر وابسته و ابعاد آن پرداختهشده است.
جدول 14. ماتریس همبستگی زیباییشناختی سواد رسانهای با سرمایه اجتماعی و ابعاد آن
متغیرها | سرمایه اجتماعی | احساس تعلق | مشارکت | اعتماد اجتماعی | |
زیباییشناختی | r | 146/0 | 006/0 | 311/0 | 323/0 |
sig | 003/0 | 902/0 | 000/0 | 000/0 | |
نتیجه | تأِیید | ** |
| ** | ** |
رد |
| * |
|
|
بر اساس آمارههای موجود در جدول شماره 14 نتایج نشان داد که بین مشارکت سواد رسانهای با سرمایه اجتماعی (01/0P<،146/0-=r)، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. جهت ارتباط مثبت و مستقیم است. بدین ترتیب که با افزایش میزان مشارکت سواد رسانهای در بین پاسخگویان موردبررسی، میزان سرمایه اجتماعی آنها افزایش مییابد. با توجه به اینکه سطح معنیداری بهدستآمده در سطحی پایینتر از 01/0 قرار دارد لذا با اطمینان 99 درصد میتوان گفت که رابطه بهدستآمده ازنظر آماری معنیدار است. بدین ترتیب فرضیه شماره دو پژوهش حاضر موردپذیرش قرارگرفته و فرض خلاف آن رد میگردد.
بررسی ارتباط زیباییشناختی با ابعاد سهگانه سرمایه اجتماعی نشان میدهد که زیباییشناختی سواد رسانهای با ابعاد احساس تعلق (همبستگی پیرسون= 311/0، سطح معنیداری=008/0)، مشارکت (همبستگی پیرسون= 323/0-، سطح معنیداری=008/0)، اعتماد اجتماعی (همبستگی پیرسون= 328/0-، سطح معنیداری=008/0) دارای ارتباط معنیدار است.
نتیجه گیری
فرضیه اول پژوهش مبنی بر این بود که: مؤلفه شناختی سواد رسانهای بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که مؤلفه شناختی سواد رسانهای بر سرمایه اجتماعی تأثیر دارد. این یافته با یافتههای تحقیق حسنپور و معتمدنژاد (1390)، بهرامسرای و همکاران (1391)، نوغانی و چرخ زرین (1392)، خانی (1394) و حیدری و دهقانی (1394) هماهنگی دارد. نتیجه تحقیق نشان میدهد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد شناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد شناختی سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش مییابد. حیطه شناختی سواد رسانهای بر فرایندهای ذهنی و فکری تأثیر میگذارد و شامل مجموعهای از شناختهای ساده نشانهها تا درک پیچیدهترین پیامها و کشف علل و نحوه ارائه پیام را در یک رسانه خاص در برمیگیرد. این بعد فرد را ملزم میسازد که ساختار دانش خود را گسترش دهد. کسب دانش لازم در مورد یک موضوع از طریق منابع متعدد رسانهای و دنیای واقعی باید صورت گیرد. فرد دارای سواد رسانهای با توجه به بعد شناختی میتواند اقدام به تشخیص درست نشانهها و پیامهای رسانهها نماید و به همین دلیل میتواند تصمیم درستی در برابر پیامهای رسانهها اتخاذ نماید و مورد اعتماد اطرافیان قرارگرفته و سرمایه اجتماعی افزایش یابد. سواد رسانهای نوعی مهارت و درک شناختی و معرفتی است، که بر اساس آن مخاطب میتواند به شناخت تولیدات متنوع رسانهای در عصر حاضر در زمینههای مختلف وسایل ارتباطجمعی پی ببرد، با یادگیری این مهارت میتوان به مخاطبان نوعی شیوههای تفکیک، تمایز و شناسایی تولیدات مختلف رسانههای جمعی را برای دست یافتن به حقیقت آموزش داد. امروزه در عصر اطلاعات کدامیک از رسانههای جمعی درباره موضوعات مختلف افکار عمومی دقیقترین، رساترین و شیواترین مطالب را از واقعیت بیانشده برای افکار جمعی بیان میکنند. دستیابی به این مهارت در بین شهروندان جامعه کمک بسیار بزرگی به پیوند اعتماد اجتماعی و رسانهها میکند؛ و همچنین آموزش چنین مهارتی به افزایش سرمایههای اجتماعی رسانه کمک بسیار بزرگی مینماید.
فرضیه دوم پژوهش مبنی بر این بود که: زیباییشناختی سواد رسانهای بر میزان سرمایه اجتماعی شهروندان تأثیر دارد. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که زیباییشناختی سواد رسانهای بر میزان سرمایه اجتماعی شهروندان تأثیر دارد. این یافته با یافتههای جوادینیا (1389)، توسلی (1392)، رسولزاده اقدم و همکاران (1393)، کیمیایی (1394) و فریدی ثانی و ظروفی (1394) هماهنگی دارد. نتیجه تحقیق نشان میدهد که رابطه مستقیم و معناداری بین بعد زیباشناختی سواد رسانهای و سرمایه اجتماعی وجود دارد یعنی با بالا رفتن بعد زیباشناختی سواد رسانهای، سرمایه اجتماعی فرد نیز افزایش مییابد. بعد زیباییشناسی است که به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانهای از دیدگاه هنری اشاره دارد و این به هنر و مهارت رسانهها در تولید پیام در ابعاد زیباییشناسی بستگی دارد که درست مانند سبک هنری منحصربهفرد یک نویسنده عمل میکند. دستیابی به مهارت سواد رسانهای از طریق رسانهها کمک شایانی به پیوند اجتماعی مخاطبان با رسانههای جمعی میکند؛ و باعث تقویت اعتماد و سرمایه اجتماعی رسانهها نزد مخاطبان و افکار جمعی میگردد. چنین مهارتی در عصر حاضر که رسانههای اجتماعی را با فرایند جهانیشدن همراهی میکند، میتواند مخاطبان را بهصورت فعال و پویا در زمینه دستیابی به اطلاعات و ارتباطات بهصورت سودمندانه و مفید ترغیب کند. سواد رسانهای بهنوعی با عدالت اجتماعی پیامهای ارسالی از سوی فرستنده هم رابطه دارد؛ رسانههای جمعی که با توجه به سیاستهایشان هر چه مخاطبان را مورد اطلاعات و آگاهی قرار دهند، بیشتر میتوانند بر افکار عمومی تأثیرگذارند. بنابراین بهطورکلی، هدف از کسب سواد رسانهای، به دست آوردن قدرت کنترل بیشتر بر برنامهریزی، روش تعامل با پیامهای رسانهای و ایجاد معانی خاص موردنظر در مخاطبان است. مهارت سواد رسانهای از سوی رسانههای اجتماعی باید همراه با نگاه نقادانه، استدلال و قضاوت همراه باشد؛ باید در عصر رقابت رسانهای مورداستفاده قرار گیرد.
پیشنهادهای تحقیق
1. با عنایت به نتایج تحقیق که نشان داد سواد رسانهای میتواند سرمایه اجتماعی را در سطح جامعه افزایش دهد، پیشنهاد میشود مسئولین و برنامه ریزان فرهنگی و رسانهای، اقدام به آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم جهت بالا بردن سواد رسانهای در جامعه نمایند. برای این منظور میتوان به توجه به سمنها، تشکلهای دانشجویی و دانشآموزی بهسوی بهرهمندی از آموزش سواد رسانهای؛ فعال نمودن سازمانهای مدیریت شهری جهت آموزش سواد رسانهای و برگزاری دورههای تفکر منتقدانه به شهروندان مشارکت نهاد خانواده، انجمن اولیا و مربیان، در زمینه آگاهی بخشی سواد رسانهای در جهت جلوگیری از آسیبها و پخش برنامههای آموزشی سواد رسانهای از شبکههای رسانه ملی اشاره کرد.
این پیشنهاد بهطور اخص میتواند مورداستفاده وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزشوپرورش، علوم، تحقیقات و فناوری و نیز سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
2. با توجه به تأثیر بعد شناختی سواد رسانهای بر سرمایه اجتماعی، پیشنهاد میشود جلسات تحلیل و بررسی فیلمها و پیامهای رسانهای در سطح جامعه برگزار شود تا شهروندان بتوانند با شناخت بیشتر، واکنشهای مناسبتری را در برابر پیامهای رسانهای نشان دهند و سرمایه اجتماعی در سطح جامعه افزایش یابد.
این پیشنهاد بهطور اخص میتواند مورداستفاده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
منابع و مآخذ
1. ادگار، اندرو؛ سجویک، پیتر (1388). مفاهیم کلیدی در نظریه فرهنگی، ترجمه ناصرالدین علی تقویان، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
2. ازکیا، مصطفی (1387). جامعهشناسی توسعه و توسعهنیافتگی روستایی ایران، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ هشتم.
3. اینگرید، ریکمایر (1382). ضرورت سواد رسانهای، ترجمهی محمدرضا حسنزاده، فـصلنامه پژوهش و سنجش، انتشارات مرکز تحقیقات، سال دهم، شماره 33.
4. براون، جیمزای (زمستان 1385)."رویکردهای سواد رسانهای"، ترجمه پیروز ایزدی، فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، ش 68.
5. بشیر، حسن؛ چابکی، رامین (زمستان 1393). نقش سواد رسانهای در توسعه انسانی: مطالعه موردی کتاب سیاستهای اجرایی سازمان صداوسیما و سند تحول آموزشوپرورش، فصلنامه علمی – ترویجی وسایل ارتباطجمعی رسانه، سال بیست و پنجم، شماره 97.
6. بصیریان جهرمی، حسین؛ بصریان جهرمی، رضا (1386). درآمدی به سواد رسانهای و تفکر انتقادی، سال هفدهم، شماره چهارم، بازیابی در سایت مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی:
www.noormags.com
7. بیکر، ترزال (1382). روش تحقیق نظری در علوم اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور.
8. پاتر، دبلیو جیمز (1385). تعریف سواد رسانهای، مترجم لیدا کاووسی، فصلنامه مطالعاتی و تحقیقاتی، وسایل ارتباطجمعی، سال هفدهم، شماره 4، شماره پیاپی 68، صص 7-26.
9. تامن، الیزابت (1380). مهارتها و راهبردهای آموزش رسانهای، مترجم حسن نورایی بیدخت، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
10. توسلی، غلام عباس؛ ابراهیم پور، داوود (1392) رسانه ملی و ارتقاء سرمایه اجتماعی جوانان، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره دوم.
11. خانی، فاطمه (۱۳۹۴). بررسی نقش سواد رسانهای و استفاده از فضای مجازی بر سرمایه اجتماعی در بین کاربران فضای مجازی مطالعه موردی دانشجویان پیام نور مرکز دولتآباد, سومین کنفرانس ملی جامعهشناسی و علوم اجتماعی، تهران، موسسه اطلاعرسانی نارکیش.
12. رسولزاده اقدم، صمد؛ احیایی، پویان؛ عدلی پور، صمد؛ سهرابی، مریم (1394). تحلیل رابطه حضور در شبکههای اجتماعی فیسبوک و انزوای اجتماعی در بین جوانان شهر تبریز، فصلنامه توسعه اجتماعی، دوره 8، شماره 4، ص 133-154.
13. رسولی، محمدرضا؛ پاکطینت، داوود (1390). بررسی نقش رسانههای جمعی در شکلگیری سرمایه اجتماعی در بین شهروندان شهر یزد، فرهنگ ارتباطات، دوره 1، شماره 1، ص 61-94.
14. زارعیان، داوود (1391). ارتباطات و توسعه، دانشگاه علامه طباطبایی.
15. سپاسگر، ملیحه (1384). رویکردهای نظری به سواد رسانهای، فصلنامه پژوهش و سنجش، سال دوازدهم، دوره زمستان، شماره 44.
16. شربتیان، محمدحسن (1389). تأملی بر ضرورت پایدار سواد رسانهای در جامع و راهکارهای لازم برای توسعه آن، مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان (17)؛ 96-67.
17. شکرخواه، یونس (1380). نیاز مخاطبان به سواد رسانهای، فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره 26.
18. شیبا، تاکونیومی (1381). تحلیل رویکرد انتقادی در سواد رسانهای: مطالعات تطبیقی بین ژاپن و کانادا، ترجمه زهره بیدختی، فصلنامه رسانه، شماره 50.
19. طلوعی، علی (1391)، سواد رسانهای درآمدی بر شیوه یادگیری و سنجش. تهران: دفتـر مطالعـات و برنامهریزی رسانهها.
20. علوی، سیدبابک (1381). نقش سرمایه اجتماعی در توسعه، تدبیر، شـماره 116: 34-40.
21. فوکویامــا، فرانســیس (1385). «ســرمایه اجتمــاعی و جامعــه مــدنی»، از کتــاب «سرمایه اجتماعی، اعتماد و دموکراسی» به کوشش کیان تاجبخش، مترجم حسن پویـان و افشین خاکباز، تهران: نشر شیرازه.
22. قاسمی، طهمورث (1385). سواد رسانهای، رویکردی جدید به نظارت، فصلنامه رسانه، شماره 68.
23. کاوسی، اسماعیل (پاییز 1385). طراحی و ارائه الگوی اندازهگیری سرمایه اجتماعی، رساله دکتری رشته مدیریت و برنامهریزی امور فرهنگی، گرایش تصمیمگیری و خطمشی گذاری عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
24. کاوسی، اسماعیل و طلوعی، عباس، نگرش نوین به سرمایه اجتماعی، طبقهبندی رویکردهای گوناگون، پژوهشنامه شماره 1، معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، 1386.
25. کانسیداین، دیوید (1379). درآمدی بر سواد رسانهای، ترجمه: ناصر بلیغ، اداره کل تحقیق و توسعه صدا، تهران.
26. مبارکی، محمد (1383). بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و جـرم، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
27. مؤمنی، منصور (1386). تحلیلهای آماری با استفاده از spss، انتشارات کتاب نو.
28. نصیری، بهاره؛ عقیلی، سید وحید (بهار 1391). بررسی آموزش سواد رسانهای در کشورهای کانادا و ژاپن، فصلنامه علمی پژوهشی نوآوریهای آموزشی، سال یازدهم، شماره 41.
29. نوغانی، محسن و چرخ زرین، مرتضی (1392). بررسی تأثیر فیسبوک بر سرمایه اجتماعی پیوندی و پل زننده در بین جوانان، فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان، سال چهارم، شماره دوازدهم، ص 173-188.
30. هاشمی، شهناز؛ رضایی، زهرا (1387). گذری بر سواد رسانهای، پژوهشنامه شماره 22، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
31. یونسکو (1379). بعد فرهنگی توسعه بهسوی رهیافتی عملی، ترجمه صلاحالدین محلاتی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
33. Baker,F. Media literacy: 21st century learning. Library Media Connection, Vol.29(4),10, (2011).
34. Buckingham, D. Media education: A global strategy for development. Policy prepared for UNESCO Sector of Communication and information. Downloaded 19 April 2007 fromwww.portal.unesco.org/en/ev.phpURL_ID=1653&URL_DO+DO_TOPIC&URL_SECTION=201.html. 2001.
35. Hobbs,R.“The Seven Great Debates in the Media Literacy Movement.” Journal Communication 48: 16-32, 1998.
36. Horton,f.woody(2007). Understanding infirmation literacy: a primier. Unesco: paris.
37. Masterman, L. (1997). A rationale for media education. In R. Kubey (Ed.), Media literacy in the information age: Current perspectives, Information and Behavior, 6, 15-68.
38. Livingstone, Sonia, Media literacy and the challenge of new information and communication technologies [online]. London: LSE Research Online. Available at:
http://eprints.lse.ac.uk/1017.2004
39. Ofcom (2004). Ofcom's Strategy and Priorities for the Promotion of Media Literacy. From Ofcom official website: http://stakeholders.ofcom.org.uk/consultations/st rategymedialit
40. Potter, W, James. (2004). Argument for the Need for a Cognitive Theory of Media Literacy. American Behavioral Scientist, 48, 266.
41. Rogers, Everett. M, Communication and Develop-ment, Critical perspective, LONDON, SAGE publica-tion, 1976.
42. Xie, wenjing (2014). Social network site use, mobile personal talk and social capital among teenagers, computers in human behavior, vol 41, pp 228-235.
The role of cognitive and aesthetic components of media literacy in the development of social capital among Tehrani citizens
Ali khosh zaban7
Mohammad Soltanifar8
Ali Delavar9
Abstract
Media literacy as a strategy has to be implemented in the country after it has become known as a necessity for promotion in the country in order to benefit from the effective and effective use of the media and reduce its destructive effects, and it should support a scientific consensus. Therefore, it was necessary to take action. Some governments in the world have included this issue in their various topics and accepted the importance that citizens and citizens need to obtain from the media a lot of information and to obtain the necessary literacy and knowledge for their use and then to refer to them. This was the motive for critical thinking and the formation of sprawling spaces in the media field, which gave a special look to this issue. For this purpose, the population of 18 years old in Tehran, which was about 6,600,000 people, was tested by means of a sampling. Using a questionnaire, three components of trust, participation, social capital and social and social components and two cognitive and aesthetic components Media literacy was tested.
The result of the research showed that there is a direct and significant relationship between the cognitive dimension of media literacy and social capital, that with the rise of the cognitive dimension of media literacy, the social capital of the individual also increases. The cognitive domain of media literacy affects mental and intellectual processes, and includes a set of simple cognitive understandings of signs to comprehend the most complex messages, and the discovery of causes and the way messages are presented in a particular media.
Also, the result of the research showed that there is a direct and significant relationship between the aesthetic dimension of media literacy and social capital, that with the aesthetic dimension of media literacy, the social capital of the individual also increases. After that, aesthetics refers to the ability to understand media concepts from an artistic point of view, and this depends on the art and skill of the media in producing the message in the dimensions of aesthetics, which works just like the artist's unique artistic style. Achieving literacy skills through the media can help to connect the audience with the mass media, and it strengthens the trust and social capital of the media to audiences and collective minds.
Key words: media literacy, social capital, media literacy training, human resource development.
[1] سرمایه اجتماعی دارای 104 مؤلفه است (کاوسی، 1385) و در این پژوهش با توجه به پژوهشهای پیشین و پرسش از اساتید علوم اجتماعی و علوم ارتباطات مبنی بر تعیین مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار، مؤلفههای اعتماد، مشارکت، احساس تعلق مورد سنجش قرار گرفته است.
[2] Silverblatt
[3] Eliceiri
[4] Office of Communication
[5] Graeme Turner
[6] John Hartley
[7] Ph.D. Student of Communications Science, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran
[8] Associate Professor of Communication Science, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran (Corresponding Author) - msoltanifar@yahoo.com
[9] Professor of Measurement and Measurement Department, Allameh Tabatabaee University, Tehran, Iran