اولویتبندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش سیما با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
محورهای موضوعی : مدیریت رسانهطاهر روشندل اربطانی 1 , وحید خاشعی 2 , یوسف نوروزگندشمین 3
1 - استاد دانشگاه تهران
2 - استاد دانشگاه علامه طباطبایی
3 - دانشجو
کلید واژه: اولویتبندی, راهبردهای مطلوب, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, اهداف,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش، اولویت بندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش سیما با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) هست. پرسش های پژوهشعبارت بودند از:راهبردهای مناسب جهت دستیابی به اهداف بلند مدت شبکه آموزش سیما کدامند ؟اولویت بندی راهبردهای تدوین شده در سطوح مختلف شبکه آموزش سیما به چه صورت می باشد ؟روش پژوهش فوق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ نوع نیز تلفیقی از روش کیفی و کمی هست. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز به صورت پرسشنامه دلفی و پرسشنامه ماتریسی بوده است. در پژوهش فوق ابتدا بر اساس نظرات کارشناسان اهداف و راهبردهای شبکه آموزش مشخص شده و در نهایت طبق نظر آنان به اولویت بندی راهبردهای شبکه پرداخته ایم. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، میزان ناسازگاری در تمام موارد کمتر از بوده و سازگاری پاسخها مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس نظرات کارشناسان، هدف (تبدیل شدن به یکی از معتبرترین مرجع آموزشی کشور و پاسخگوی نیازهای متنوع مخاطبان با متنوع سازی فرم های برنامهسازی) با امتیاز (0.457) و راهبرد (تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه) با امتیاز (0.290) نسبت به سایر اهداف و راهبردها در موفقیت شبکه آموزش دخیلاند. در نهایت 4 راهبرد از بین 8 راهبرد به عنوان راهبردهای مطلوب انتخاب شدند.
the aim of this study is to prioritize optimal strategies for Amoozesh cannel via AHP(analytical hierarchy process). the questions of present study are: what are the optimal strategies that help Amoozesh cannel to achieve its long-term goals? how are the priorities of compiled strategies of various stages of Amoozesh cannel? in this study research type is applied and research method type is a composing of qualitative and quantitative. to complete available data Delphi questionnaire and matrix questionnaire were used. in the present study at first strategies and goals of Amoozesh cannel according to viewpoints of experts were identified and then strategies were prioritized based on their viewpoints. the results showed that the scale of incompatibility in all items was lower than IR0.1 so compatibility of answers was confirmed.based on viewpoints of experts, becoming one of the most creditable references of training in the country and meeting the various demand of addressees by verifying the forms of programs, with score of 0.457 as a goal and researching and assessing the training contexts and needs of addressees and meeting the most fundamental training needs of addressees and society with score of 0.290 as a strategy in comparison with other goals and strategies are more important in success of Amoozesh cannel. finally 4 strategies between 8 strategies were selected as optimal strategies.
_||_
اولویتبندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش سیما با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
چكيده
هدف پژوهش، اولویت بندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش سیما با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) هست. پرسش های پژوهشعبارت بودند از:راهبردهای مناسب جهت دستیابی به اهداف بلند مدت شبکه آموزش سیما کدامند ؟اولویت بندی راهبردهای تدوین شده در سطوح مختلف شبکه آموزش سیما به چه صورت می باشد ؟روش پژوهش فوق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ نوع نیز تلفیقی از روش کیفی و کمی هست. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز به صورت پرسشنامه دلفی و پرسشنامه ماتریسی بوده است.
در پژوهش فوق ابتدا بر اساس نظرات کارشناسان اهداف و راهبردهای شبکه آموزش مشخص شده و در نهایت طبق نظر آنان به اولویت بندی راهبردهای شبکه پرداخته ایم. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، میزان ناسازگاری در تمام موارد کمتر از بوده و سازگاری پاسخها مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس نظرات کارشناسان، هدف (تبدیل شدن به یکی از معتبرترین مرجع آموزشی کشور و پاسخگوی نیازهای متنوع مخاطبان با متنوع سازی فرم های برنامهسازی) با امتیاز (0.457) و راهبرد (تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه) با امتیاز (0.290) نسبت به سایر اهداف و راهبردها در موفقیت شبکه آموزش دخیلاند. در نهایت 4 راهبرد از بین 8 راهبرد به عنوان راهبردهای مطلوب انتخاب شدند.
واژگان كليدي: راهبردهای مطلوب، فرایند تحلیل سلسله مراتبی، اولویتبندی، اهداف
1- مقدمه
شبکه آموزش سیمای جمهوری اسلامی ایران شبکهای است که پخش آن اختصاص به موضوعات علمی- فنی، اجتماعی و فرهنگی دارد و با رویکردهای اصلی آموزشی و اطلاعاتی برای عموم مخاطبین و اقشار جامعه در قالب ساختارهای مختلف، به تولید و تأمین و پخش برنامه میپردازد.
مأموریتی که شبکه آموزش سیما دارد عبارت است از طراحی، تولید، تأمین، و پخش برنامههای تلویزیونی بر اساس سیاستهای مصوب سازمان و تعریف شبکه با توجه به شناخت نیازهای آموزشی جامعه به منظور دانش افزایی، مهارتآموزی، فراهم کردن فرصتهای برابر آموزشی و تحقق انسان، خانواده و جامعه تراز جمهوری اسلامی ایران برای مخاطبان عام و تخصصی با همکاری و مشارکت سایر دستگاههای متولی امر آموزش در کشور (اداره کل طرح و برنامهریزی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، 1392، اسناد بالادستی). مدیریت شبکه آموزش برای عمل به این رسالت لازم هست که علاوه بر داشتن اهداف بلندمدت، راهبردهایی را نیز انتخاب نماید. راهبرد، الگوي تصميمهايي است كه در سازمان اخذ ميشود و فعاليتها و نتايج را شكل ميدهد (رضاییان, مبانی سازمان و مدیریت, 1387, ص. 209).
راهبرد را ميتوان راه رسيدن به اهداف بلندمدت سازمان تلقي كرد؛ راهبردها از مأموريت سازمان، هدفهای بلندمدت و ارزيابي عوامل داخلي و خارجي نشأت ميگيرند. به گونهاي كه اين راه در راستاي مأموريت و چشمانداز سازمان بوده و با توجه به عوامل خارجي (فرصتها و تهديدها) و عوامل داخلي از فرصتهاي خارجي به درستي بهرهبرداری نموده، ضعفهاي داخلي را از بين ببرد و از تهديدهاي خارجي نيز بپرهيزد. (دیوید, 1393). انتخاب راهبردهایی که بیشتری اثربخشی را در رسیدن به اهداف سازمانی داشته باشد، سهل نبوده و نیازمند تصمیمگیری دقیق هست.
برای ما پذیرفته شده است که در سازمانها یکی از مهمترین مسائلی که در کلیه فعالیتها و مراحل، نمود پیدا میکند تصمیمگیری است و تصمیمگیری در مباحثی مانند برنامهریزی، انتخاب اهداف و طراحی برنامه، قبول کل برنامه و ابلاغ آن جهت اجرا، ترسیم سازمانی مناسب، سازماندهی مجموعه و بیش از همه در رهبری، همچنین در بخش پیگیری از مبحث کنترل به عنوان یکی از مهمترین فعالیت مدیران مطرح است.
و در مدیریت نیز تصمیمگیری، دارای اهمیت بسیاری است، به نحوی که از مهمترین علل شکست یا موفقیت یک مدیر به شمار میرود. اگر کسی بتواند در کوران حوادث به خوبی تصمیم بگیرد، فردی موفق به حساب میآید .عمل تصمیمگیری در اداره امور سازمانها به قدري مهم است كه برخي نويسندگان، سازمان را »شبكه تصميم« و مديريت را عمل تصمیمگیری تعريف كردهاند، زيرا در دنياي امروز اداره امور سازماني نميتواند صرفاً بر نبوغ و قضاوت شخصي افراد متكي باشد، بلكه تصميمات بايستي حتیالامکان بر پایه بررسیهای علمي، آمار و اطلاعات دقيق و به موقع و بر طبق اصول و روشهای خاصي صورت پذيرد. خصوصاً در سازمانهای رسانهای که دارای ویژگیهای منحصر به فردی بوده و مستلزم مدیریت متفاوت هستند، قاعدتاً تصمیمگیری در چنین سازمانها هم شیوه خاص و همراه با پیشبینی را میطلبد.
بعد از بررسیهای صورت گرفته تصمیمگیریهای چند معیاره، معقولترین سبک تصمیمگیری به نظر رسید که میتواند در انتخاب بهترین راهبرد از بین راهبردهای موجود در جهت موفقیت شبکه آموزش باشد. تصمیمگیری چند معیاره خود دارای انواع روشهایی هست که برای رتبهبندی و ادغام رتبهبندی آلترناتیوها و گزینههای موجود به کار میروند. در اینجا به چند نوع از آنها، اشاره میشود:
1. فن ساو1: این روش سعی به برآورد تابع مطلوبیتی به ازای هر گزینه است تا گزینهای با بیشترین مطلوبیت انتخاب شود. در این روش فرض بر استقلال ارجحیت و مجزا بودن آثار شاخصها از یکدیگر است. در این روش با محاسبه اوزان اهمیت شاخصها، میتوان به راحتی به ارجحیت گزینهها دست یافت.
2. فن تاپسیس2: این روش بر مفهومی تکیه دارد که بهترین گزینه، گزینهای است که نزدیکترین فاصله به گزینه ایدهآل مثبت و بیشترین فاصله از ایدهآل منفی را داشته باشد.
3. روش الکتره3: در این روش به جای رتبهبندی گزینهها، از مفهوم جدیدی معروف به مفهوم غیر رتبهای استفاده میشود. به طور مثال ممکن است از نظر ریاضی گزینهای هیچ ارجحیتی به دیگر گزینه نداشته باشد اما تصمیمگیرنده و تحلیلگر بهتر بودن آن گزینه به دیگری را بپذیرد. در این روش کلیه گزینهها با استفاده از مقایسات غیر رتبهای مورد ارزیابی قرارگرفته و بدان طریق گزینههای غیر مؤثر، حذف میشوند. کلیه مراحل اجرای این روش بر مبنای یک مجموع هماهنگ و یک مجموع غیر هماهنگ پایهریزی میشوند که به دلیل این روش معروف به آنالیز هماهنگی هم است (صالحی و باباییان احمدی, 1393).
4. روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی4: این روش توسط فردی عراقی الاصل به نام ساعتی5، در دههی 1970پیشنهاد شد. این روش مانند روش، مانند آنچه در مغز انسان انجام میشود، به تجزیه و تحلیل مسایل میپردازد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی، تصمیمگیرندگان را قادر میسازد اثرات متقابل و همزمان بسیاری از وضعیتهای پیچیده و نامعین را تعیین کنند. این فرایند تصمیمگیرندگان را یاری میکنند تا اولویتها را بر اساس اهداف، دانش و تجربه خود تنظیم نمایند؛ به نحوی که احساسات و قضاوتهای خود را به طور کامل در نظر گیرند. برای حل مسائل تصمیمگیری از طریق AHP، باید مسئله را به دقت و با همه جزئیات، تعریف و تعیین کرد و جزئیات آن را به صورت ساختار سلسله مراتبی ترسیم نمود (مؤمنی, 1387).
5. تحلیل سلسلهمراتبی گروهی و تجدیدنظرشده: تفاوت روش تحلیل سلسلهمراتبی گروهی با روش بالا در این است که برای ارزیابی گزینهها و شاخصها، تنها یک تصمیمگیرنده در تشکیل ماتریس تصمیمگیری دخیل نیست. روش تحلیل سلسلهمراتبی تجدیدنظرشده نیز در زمانی بکار میرود که ناسازگاری در رتبهبندی گزینهها در هنگام بهکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی رخ میدهد (صالحی و باباییان احمدی, 1393).
2- پیشینه پژوهش
در مورد موضوع مورد بحث، طرحهای تحقیقاتی محدودی به اجرا در آمده است که هر یک از آنها به بخشی از موضوع اشاره نمودهاند. علاوه بر پژوهشهای نظری، تحقیقات دانشگاهی دیگری از طرف دانشجویان در مقطع دکتری و کارشناسی ارشد انجام گرفته است که از زوایای مختلف با موضوع تحقیق ارتباط داشته و در این مقوله مورد ملاقه قرار میگیرد اما آنچه لازم به توضیح است، آن است که تحقیق حاضر برای اولین بار در خصوص اولویتبندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش سیما، انجامگرفته و محقق سعی نموده نگرش ویژه و جدیدی به موضوع مورد بحث داشته باشد. در این راستا پژوهشهای مشابهی که در سطوح دکتری و کارشناسی ارشد در داخل و خارج کشور انجام شده است به شرح ذیل ارائه میگردد.
پژوهشی در سال1391 توسط ناصر سعیدی و حسن جعفری تحت عنوان "تحلیل و اولویتبندی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات بنادر خشک ایران با استفاده از مدلهای AHP و SWOT" انجام شده است. در این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی، نقاط قوت، ضعف و فرصت و تهدیدات شناساییشده و برای آنها ماتریس سوآت تشکیل شده است. از طریق روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی، اولویت و اهمیت هر یک از گروهها و زیرگروهها تعیین گردیده است. نتایج این پژوهش حاکی از این مطلب هست که قوتها دارای بیشترین اهمیت و اولویت و نقاط ضعف کمترین اولویت و اهمیت هستند. در نهایت با توجه به میزان اهمیت و اولویت نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای بنادر خشک، راهبردهای اجرایی پیشنهاد شده است (سعیدی و جعفری, 1393).
پژوهش دیگری باهدف "رتبهبندی عوامل مؤثر بر اعتمادسازی در محیط اینترنت با استفاده از فن فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی" توسط مهدی ابزری و همکاران انجام شده است. در این پژوهش، متخصصان فناوری اطلاعات و مدیران بازاریابی الکترونیکی در کشور ایران به منظور بررسی دیدگاههای آنها در خصوص اهمیت عوامل تأثیرگذار بر ایجاد اعتماد در مصرفکنندگان اینترنتی مورد نظرسنجی قرارگرفتهاند. اولویتبندی فاکتورها توسط متخصصان فناوری اطلاعات انجامشده که حداقل دارای یک مقاله علمی پژوهشی یا یک طرح پژوهشی (حداقل همکار اصلی) یا یک کتاب هستند. در این راستا، مدلی برای نشان دادن عوامل و متغیرهای مهم تأثیرگذار بر ایجاد اعتماد در اینترنت، ارائه شده است و با استفاده از فن فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) این عوامل و شاخصهای تشکیلدهندهی هر یک از آنها رتبهبندی شدهاند. در این پژوهش از روش کتابخانهای و پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. شیوه کار بدین صورت بوده است که ابتدا یک مصاحبه مقدماتی انجامشده و بر اساس آن مصاحبه روایی پرسشنامه سنجیده شده و شاخصهای مورد بررسی نیز غربالگری شده است. سپس با استفاده از روش پرسشنامه به جمعآوری دادههای اصلی پژوهش پرداخته است. نتایجی که از تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه "عوامل مؤثر بر ایجاد اعتماد در محیط اینترنت بر اساس میزان اهمیت" به دست آمده و توسط روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی رتبهبندی شده، به ترتیب عبارتاند از: عوامل مربوط به فناوری، وجود شرایط شکلگیری اعتماد نهادی، کیفیت بالای اطلاعات، کیفیت بالای انجام مبادلهی الکترونیکی، ویژگیهای رفتاری خریداران اینترنتی و در نهایت، قابلیتهای شرکت عرضهکنندهی محصولات یا خدمات از طریق اینترنت (ابزری و همکاران, 1390).
سلطان حسینی و همکاران نیز در پژوهشی تحت عنوان " بهکارگیری روش تحلیلی سلسلهمراتبی در اولویتبندی موانع رشد اخلاق حرفهای در رسانههای ورزشی" که در سال 1390 صورت گرفته است، در وهله اول به بررسی و شناسایی موانع رشد اخلاق حرفهای در رسانههای ورزشی پرداختهاند و در وهله دو و سوم با ترسیم درخت تحلیل سلسله مراتبی و بهکارگیری فنون مقایسات زوجی در فرایند تحلیل سلسله مراتبی این موانع را رتبهبندی نمودهاند. جامعه آماری پژوهش فوق را اعضای هیئتعلمی دانشگاهها در رشته مدیریت ورزشی، مدیران بخش ورزش در شبکههای تلویزیونی و را دیویی، مدیرمسئولان روزنامههای ورزشی، خبرنگاران و گزارشگران باسابقه در رسانههای مختلف، مدیران ورزشی آگاه به حیطه پژوهش اعم از مدیران اجرایی فدراسیونها و مدیران باشگاهها، تشکیل داده است که از بین این صاحبنظران، 35 نفر به عنوان نمونه انتخابشده بودند و نتایج نهایی با تجمیع 30 پرسشنامه به دست آمده بود. نتایجی حاصل این پژوهش بود عبارت بود از این مطلب که موانع سازمانی با وزن سطحی42/0، موانع مرتبط با کارکنان با وزن سطحی 257/0، فقدان تحصیلات و تخصص کافی در زمینه ورزش و رسانه در بین مدیران رسانههای ورزشی با وزن سطحی 098/0 و در نهایت موانع جابجا شدن و رنگ عوض کردن ارزشها با وزن سطحی 022/0 به ترتیب در سطوح دوم، سوم، چهارم و پنجم به عنوان با اهمیتترین موانع شناخته شدند (سلطان حسینی و همکاران, 1392).
3- روششناسی پژوهش
مطالعه حاضر از نوع مقطعی، توصیفی- تحلیلی بوده و هدف مطالعه اولویتبندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی هست. در این پژوهش از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی استفاده شده است تا با بهرهگیری از این روش و نظرات خبرگان حوزه رسانه به روش مناسب تری به اولویتبندی راهبردها پرداخته شود.
در این پژوهش راهبردهایی که بر اساس مصاحبهها و روش دلفی برای شبکه آموزش تدوینشده بودند به عنوان گزینههای ارزیابی در نظر گرفتهشده و اهداف که بر اساس مأموریت و چشمانداز شبکه تدوینشده بودن نیز به عنوان معیارهای ارزیابی و اولویتبندی راهبردها در نظر گرفته شدند. و بر این اساس با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویتبندی شدند. مراحل مختلف این روش به شرح ذیل است.
4- فرایند تحلیل سلسله مراتبی و یافتههای پژوهش
v ایجاد یک ساختار سلسله مراتبی برای مسئله
مهمترین قسمت فرایند تحلیل سلسلهمراتبی، تبدیل مسئله مورد بررسی به صورت ساختار سلسله مراتبی هست. فرایند تحلیل سلسله مراتبی روشی جهت اداره نمودن مسایل با چند معیار و گزینه با توجه به اهداف مورد نظر است. برای بهکارگیری این روش در ابتدا باید یک درخت سلسلهمراتب مناسب که بیانکننده مسئله مورد مطالعه است، فراهم شود و مسئله مربوطه به قسمتهای کوچکتر تجزیه گردد. در این روش هدف مسئله در بالاترین مرحله قرار میگیرد و در مرحله بعد معیارها و در پایین آن زیر معیارها (در صورت انتخاب زیر معیار برای معیارهای مورد مطالعه) و در انتها نیز گزینههای تصمیمگیری قرار میگیرند (اسحاقی، گل محمدی، ریاحی خرم, 1391). با این مقدمه در این پژوهش این سه سطوح به شرح زیرند
سطح اول (هدف): دستیابی به اولویتبندی راهبردهای مطلوب
سطح میانی (فاکتور یا معیارها):
1. تبدیل شدن به یکی از معتبرترین مرجع آموزشی کشور در پرورش جامعه و پاسخگویی نیازهای متنوع مخاطبان با متنوع سازی فرمهای برنامهسازی
2. اصلاح و تقویت سیستم ارزیابی و جذب نیروهای صفی و ستادی شبکه آموزش برای تعیین متخصصترین و متعهدترین افراد و ایجاد جوی از دوستی و صمیمیت در سازمان جهت بهرهوری کارکنان
3. پایهریزی کردن آموزش و مهارت شبکه در جهت ارتقاء سطح فرهنگی، دانش، مهارت در کشور و مجهز نمودن مخاطبان به سواد رسانهای
4. افزایش همکاری با سازمان فنی و حرفهای، آموزش و پرورش و دانشگاهها و استفاده از ظرفیتهای آنان و کمک به آنان در راستای سند چشماندازشان و همچنین عقد قرارداد با سازمانها و وزارتخانهها جهت ارائه برنامههای آموزشی مرتبط به آنها
سطح آخر (راهبردهای شبکه):
1. تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه
2. راهاندازی اپلیکیشن بر بستر سیستمعاملهای تلفن همراه و فراهم کردن امکان دسترسی مخاطبان به آرشیو سازماندهی شده
3. گسترش پوشش خود به کل کشور و مدار ماهوارهای کشورهای فارسیزبان و حضور در بستر اینترنت جهت تداوم برنامههای آموزشی تخصصی
4. پرداختن به موضوعات مختلف آموزشی با تولید برنامههای متنوع، نوآورانه و توأم با خلاقیت بر اساس سلایق مختلف و فراهم کردن ارتباط دوطرفه با مخاطبان
5. تولید برنامههای آموزشی با مضامین فرهنگ فناوری جهت آشنایی و نحوه بهکارگیری صحیح فناوری در جامعه و همچنین توانمندسازی مخاطبان در جهت برخورد هدفمند با فناوری بخصوص رسانهها
6. مذاکره با نهادهای آموزشی کشور جهت آشنا کردن آنان با رسالت واقعی شبکه، متقاعد کردن آنها جهت استفاده از متخصصین و ظرفیتهای آموزشی که دارند.
7. مدیریت اثربخش هزینهها از طریق همکاری با سازمانها و مؤسسات آموزشی کشور و استفاده از آرشیو برنامههای ،آموزشی
8. بهکارگیری مدیریت مبتنی بر ارزش در سازمان و ایجاد انگیزه در کارکنان و تخصصی کردن وظایف آنان، همچنین جذب نیروهای خلاق خارج از سازمان جهت استفاده از فرصتهای محیطی برای برطرف کردن ضعف خود (نوروز گندشمین, 1394).
بر همین اساس میتوان درخت فرایند سلسلهمراتب تصمیم را ترسیم کرد که در شکل (1) به وضوح قابل مشاهده است.
پس از مشخص شدن ساختار سلسله مراتبی، باید ماتریسهای مقایسهی زوجی بر اساس نظر شخص تصمیمگیرنده تعیین شوند. این عمل برای اجرا، در هر سطح به صورت جداگانه انجام میگیرد.
v مقایسات زوجی
در این مرحله در قالب پرسشنامهای از صاحبنظران خواسته شد که در جدول اول مقایسات دو به دوی معیارها را انجام دهند. معیارها همان اهداف چهارگانه پژوهش هست که به عنوان معیار اولویتبندی راهبردها انتخاب شدند. به همین ترتیب در این پرسشنامه برای هر یک از معیارها جدولی طراحی شده بود که لازم بود صاحبنظران با در نظر گرفتن هر یک از اهداف ارجحیت هر یک از راهبردها را نسبت به همدیگر را مشخص نمایند.
در این پرسشنامه ابتدا جدول مقیاس مقایسه دو به دو فرآیند تحلیل سلسله مراتبی را بیان کرده بودیم و با یک مثال آورده بودیم که اگر گزینه 1 نسبت به دیگر گزینه2 ارجحیت داشته باشد میزان ارجحیت آن را در خانه تلاقی آن دو گزینه، قید نماید و اگر گزینه دوم نسبت به اولی ارجحیت داشته باشد در خانه تلاقی گزینههای اول و دوم از معکوس ارجحیت استفاده نماید. به همین ترتیب نظرات 10 صاحبنظر را در این تصمیم جمعآوری کردیم و میانگین هندسی مجموع نظراتشان را در جداول زیر آوردیم که به وضوح قابلمشاهده هست. قابلذکر هست که قضاوت معیارها و راهبردها بر اساس مقیاس 9 کمیتی ساعتی صورت پذیرفت.
شیوه محاسبه میانگین هندسی به این شکل بود که؛ با فرض کردن اینکه مؤلفه مربوط به شخص k ام برای مقایسه ارجحیت راهبرد i به راهبرد j است؛ میانگین هندسی برای تمامی مؤلفههای متناظر به صورت زیر محاسبه گردید
یعنی بعد از اینکه اطلاعات در قالب پرسشنامه جمعآوری شد، نظرات هر یک از خبرهها در مورد هر خانه جدول به صورت معادله زیر حساب گردید.
بر این اساس در این پژوهش، 4 معیار با توجه به هدف نهایی (اولویتبندی راهبردها) در نظر گرفته شد و وزن دهی معیارها با توجه به اهمیت معیارها در مقابل یکدیگر، صورت پذیرفت. جدول محاسبات وزن دهی صاحبنظران و نتایج حاصل از مقایسه زوجی معیارها در جدول (1) ارائه شده است.
جدول (1): ماتریس مقایسه معیارها نسبت به هم |
v محاسبه نرخ ناسازگاری
شايد مقايسه دو گزينه امري ساده باشد، اما وقتی که تعداد مقايسات افزايش يابد اطمينان از سازگاري مقايسات به راحتي ميسر نبوده و بايد با بهکارگیری نرخ سازگاري به اين اعتماد دست يافت. تجربه نشان داده است كه اگر نرخ ناسازگاري كمتر از 10/0 باشد سازگاري مقايسات قابلقبول بوده و در غير این صورت مقايسهها بايد تجدیدنظر شود. قدمهاي زير براي محاسبه نرخ ناسازگاري به كار گرفته ميشود:
گام 1. محاسبه بردار مجموع وزني: ماتريس مقايسات زوجي را در بردار ستوني «وزن نسبي» ضرب كنيد بردار جديدي را كه به اين طريق به دست ميآوريد، بردار مجموع وزني6 بناميد.
گام 2. محاسبه بردار سازگاري: عناصر بردار مجموع وزني را بر بردار اولويت نسبي تقسيم كنيد. بردار حاصل بردار سازگاري7 ناميده ميشود.
گام 3. به دست آوردن lmax، ميانگين عناصر برداري سازگاري lmax را به دست ميدهد.
|
n عبارت است از تعداد گزينههاي موجود در مسئله
نسبت سازگاري 1/0 يا كمتر سازگاري در مقايسات را بيان ميكند (مهرگان, 1383). شاخص تصادفي از جدول زیر استخراج ميشود.
جدول(2): جدول شاخص تصادفي (مهرگان, 1383)
|
10 | 9 | 8 | 7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 | N |
51/1 | 45/1 | 41/1 | 32/1 | 24/1 | 12/1 | 9/0 | 58/0 | 0 | 0 | RI |
برای تعیین نرخ ناسازگاری ماتریس بالا ابتدا میانگین موزون هر هدف را به محاسبه کرده سپس بردار ستونی هر هدف را نیز به دست آوردیم که جدول زیر حاکی از این مطلب است.
جدول (3): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
جهت تشخیص اینکه آیا میتوان بردار ستونی بالا را به عنوان بردار وزنی معیارها پذیرفت لازم است نرخ ناسازگاری ماتریس مقایسههای زوجی معیارها (IR) را محاسبه کنیم.
چون(نرخ ناسازگاری) است بنابراین بردار را به عنوان بردار وزن معیارها میپذیریم.
به همین ترتیب ارجحیت هر یک از راهبردها در ارتباط باهر یک از اهداف، توسط کارشناسان رسانه، ارزیابی شدند بر این اساس میانگینهای موزون و بردار وزنی هر یک از راهبردها نیز بر اساس اهداف 4 گانه در ماتریسها محاسبه شدند که در جداول 4 الی7 این محاسبات قابل مشاهده است.
جدول (4): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
بر اساس رابطه نرخ ناسازگاری ماتریس بالا برابر بوده و کمتر از هست. بنابراین بردار را به عنوان بردار مطلوبیت گزینههای تصمیم در ارتباط با معیار اول میپذیریم.
جدول (5): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
طبق رابطه بالا نرخ سازگاری ماتریس فوق برابر با بنابراین میزان ناسازگاری قابلقبول است.
جدول (6): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
نرخ ناسازگاری ماتریس فوق نیز برابر است. بنابراین میزان ناسازگاری قابلقبول است.
جدول (7): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
نرخ ناسازگاری این ماتریس نیز برابراست با و میزان ناسازگاری قابلقبول است.
بر این اساس تجمیع بردار وزنی ماتریسهای فوق به شرح زیر هست.
جدول (8): میانگین موزون و بردار ستونی ماتریس مقایسات معیارها |
همچنان که اطلاعات فوق نشان میدهد، اهمیت راهبردها از جهت رسیدن به اهداف با همدیگر فرق میکند. اگر صرفاً ملاک تصمیمگیری هدف یک باشد، باید راهبرد اول به عنوان مطلوبترین راهبرد جهت رسیدن به هدف اول هدف انتخاب شود. درحالیکه معیار دوم (هدف دوم) نشان میدهد که مناسبترین راهبرد، راهبرد هشتم است. و همین طور برای اهداف سوم و چهارم، به ترتیب راهبردهای اول و ششم مطلوب شمردهشدهاند.
حالا این سؤال پیش میآید که این تناقض را چگونه میتوان حل کرد. مرحله چهارم، مرحله اصلی تصمیمگیری و در واقع راهحلی برای این تناقض است (عادل آذر و همکاران, 1374).
v اولویتبندی و انتخاب بهترین راهبرد
برای انتخاب بهترین راهبرد لازم است که مقادیر هر ردیف (هر راهبرد) در مقادیر متناظر اهداف ضرب شوند. این محاسبه ریاضی چیزی جز میانگین موزون برای هر راهبرد نیست. حال میانگین موزون به صورت زیر برای هر راهبرد حاصل میگردد.
با توجه به مقادیر مطلوبیتهای تلفیقی، رتبهبندی گزینههای تصمیم(راهبردها) به صورت زیر خواهد بود.
در نهایت میتوان اولویت راهبردها را با توجه به اهداف چهارگانه، در قالب جدول (9) بیان کرد.
جدول(9): اولویتبندی راهبردهای مطلوب شبکه آموزش توسط صاحبنظران |
این اولویتبندی نشان میدهد که راهبردهای اول، سوم، دوم و چهارم به ترتیب جزو اولویتهای مطلوب قرار میگیرند، همین طور اولویتبندی اهداف نیز بیانگر آن است که اهداف اول، سوم، چهارم و دوم به ترتیب برای شبکه آموزش بااهمیتترند اهداف تلقی میشوند که در جهت مأموریت شبکه هست. این اطلاعات نشاندهنده این مطلب است که شبکه برای تبدیل شدن به یکی از معتبرترین مرجع آموزشی کشور در پرورش جامعه و پاسخگویی نیازهای متنوع مخاطبان با متنوع سازی فرمهای برنامهسازی و پایهریزی کردن آموزش و مهارت شبکه در جهت ارتقاء سطح فرهنگی، دانش، مهارت در کشور و مجهز نمودن مخاطبان به سواد رسانهای، به ترتیب راهبردهای؛
1. تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه
2. گسترش پوشش خود به کل کشور و مدار ماهوارهای کشورهای فارسیزبان و حضور در بستر اینترنت جهت تداوم برنامههای آموزشی تخصصی
3. راهاندازی اپلیکیشن بر بستر سیستمعاملهای تلفن همراه و فراهم کردن امکان دسترسی مخاطبان به آرشیو سازماندهی شده
4. پرداختن به موضوعات مختلف آموزشی با تولید برنامههای متنوع، نوآورانه و توأم با خلاقیت بر اساس سلایق مختلف و فراهم کردن ارتباط دوطرفه با مخاطبان را باید پیش بگیرد.
5- نتیجهگیری و پیشنهادها
امروزه برای اکثر سازمانها پذیرفته شده است که برنامهریزی راهبردی در رسیدن به اهداف بلندمدتشان لازم و ضروری است به همین دلیل هر سازمانی با توجه به محیط داخلی و خارجی خود عوامل تأثیرگذار را شناسایی کرده و سپس بر اساس درجه اهمیت آن عوامل، راهبرد خود را تعیین میکند. در این راستا برای شبکه آموزش نیز تحلیل وضعیت موجود و مطلوبی بر اساس نظرات کارشناسان رسانه صورت گرفته بود که طبق آن یکسری اهداف و راهبردهایی برای رسیدن به وضع مطلوب تدوین شده بود. ولی این نکته مهم بود که کدام هدف و راهبرد نسبت به دیگر اهداف و راهبردها مناسب تر و در اولویت اول فعالیت قرار داشته باشد برای شبکه بهتر هست. این نکته مستلزم تصمیمگیری با برنامه و علمی بود.
تا کنون روشهای متعددی در مدیریت برای تصمیمگیری گروهی همچون فن گروه اسمی، دلفی و طوفان مغزی مطرحشدهاند که هر یک از آنها دارای معایبی از جهت زمان،هزینه و جمود فکری بودهاند. فرایند تحلیل سلسله مراتبی، فن نوینی است که تا حدودی این مشکلات را حل میکند. این روش نه تنها محاسن روشهای فوق را در بر دارد بلکه به لحاظ منطق ریاضی آن قابلیت تلفیق معیارهای کمی و کیفی را برای مقایسه گزینههای متعدد دارد (عادل آذر و همکاران, 1374).
بر این اساس با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی راهبردها و اهداف تدوینشده شبکه آموزش بر اساس آراء کارشناسان رسانه اولویتبندی شدند که به شرح زیرند:
راهبردها
1. تحقیق و بررسی زمینهها و نیازهای آموزشی مخاطبان و پاسخگویی به اصلیترین نیازهای آموزش مخاطبان و جامعه
2. گسترش پوشش خود به کل کشور و مدار ماهوارهای کشورهای فارسیزبان و حضور در بستر اینترنت جهت تداوم برنامههای آموزشی تخصصی
3. راهاندازی اپلیکیشن بر بستر سیستمعاملهای تلفن همراه و فراهم کردن امکان دسترسی مخاطبان به آرشیو سازماندهی شده
4. پرداختن به موضوعات مختلف آموزشی با تولید برنامههای متنوع، نوآورانه و توأم با خلاقیت بر اساس سلایق مختلف و فراهم کردن ارتباط دوطرفه با مخاطبان
این راهبردها به عنوان مطلوبترین راهبرد، برای رسیدن به اهداف ذیل انتخاب شدند .
1) تبدیل شدن به مرجعیت آموزشی کشور و پاسخگوی نیازهای متنوع مخاطبان با متنوع سازی فرم های برنامهسازی
2) پایهریزی کردن آموزش و مهارت شبکه در جهت ارتقاء سطح فرهنگی، دانش، مهارت در کشور و مجهز نمودن مخاطبان به سواد رسانهای
3) افزایش همکاری با سازمان فنی و حرفهای، آموزش و پرورش و دانشگاهها و استفاده از ظرفیتهای آنان و کمک به آنان در راستای سند چشماندازشان و همچنین عقد قرارداد با سازمانها و وزارتخانهها جهت ارائه برنامههای آموزشی مرتبط به آنها
4) اصلاح و تقویت سیستم ارزیابی و جذب نیروهای صفی و ستادی شبکه آموزش برای تعیین متخصصترین و متعهدترین افراد و ایجاد جوی از دوستی و صمیمیت در سازمان جهت بهرهوری کارکنان
چهار راهبرد بعدی که در اولویتهای 5 تا 8 قرار میگرفتند به ترتیب عبارت بودند از راهبردهای
5. تولید برنامههای آموزشی با مضامین فرهنگ فناوری جهت آشنایی و نحوه بهکارگیری صحیح فناوری در جامعه و همچنین توانمندسازی مخاطبان در جهت برخورد هدفمند با فناوری به خصوص رسانهها
6. مذاکره با نهادهای آموزشی کشور جهت آشنا کردن آنان با رسالت واقعی شبکه، متقاعد کردن آنها جهت استفاده از متخصصین و ظرفیتهای آموزشی که دارند.
7. بهکارگیری مدیریت مبتنی بر ارزش در سازمان و ایجاد انگیزه در کارکنان و تخصصی کردن وظایف آنان، همچنین جذب نیروهای خلاق خارج از سازمان جهت استفاده از فرصتهای محیطی برای برطرف کردن ضعف خود.
8. مدیریت اثربخش هزینهها از طریق همکاری با سازمانها و مؤسسات آموزشی کشور و استفاده از آرشیو برنامههای ،آموزشی
اولویتبندی صورت گرفته صرفاً به این دلیل نبوده است که از بین 8 راهبرد، مطلوبترین انتخاب شود و سایر گزینهها کنار زده شود، درحالیکه اینطور نبوده و شبکه آموزش برای رسیدن به اهداف فوق لازم است که از همه راهبردها استفاده نماید و تفاوت راهبردها فقط در اولویت بهکارگیری و میزان بهرهمندی از اینهاست.
پیشنهاد میگردد که بعد از هدفگذاری کمی و کیفی و تبدیل راهبردها به برنامههای کوتاه مدت، برای اولویتبندی این اهداف و برنامههای کوتاه مدت نیز از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شود چرا که این روش میتواند با در نظر گرفتن ضریب تأثیر هر یک از اهداف کوتاه مدت، در انتخاب مطلوبترین برنامه کوتاه مدت هم نقش داشته باشد.
6- منابع
1. ابزری، مهدی، و قربانی، حسن، و خواجه زاده، سامان، و مکینیان، المیرا. (1390). رتبه بندی عوامل مؤثر بر اعتمادسازی در محیط اینترنت با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP). مدیریت فناوری اطلاعات، 7، 18-1.
2. اسحاقی، محبوبه، و گلمحمدی، رستم، و ریاحی خرم، مهدی. (1391). اولویتبندی روشهای کنترل صدا در شرکت شیشه همدان با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP). فصلنامه بهداشت و ایمنی کار، 1، 83-75.
3. دیوید، فرد.آر. (1393). مدیریت استراتژیک (چاپ بیست ونهم). (ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی، 1393) تهران: نشر دفتر پژوهش های فرهنگی.
4. رضاییان, علی. (1387). مبانی سازمان و مدیریت. تهران: انتشارات سمت.
5. سعیدی، سید ناصر، و جعفری، حسن. (1393). تحلیل و اولویت بندی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات بنادر خشک ایران با استفاده از مدلهای AHP و SWOT. اقیانوس شناسی, 95-105.
6. سلطان حسینی و همکاران, م. (1392). به کار گیری روش تحلیل سلسله مراتبی در اولویت بندی موانع رشد اخلاق حرفه ای در رسانه های ورزشی. مدیریت و ورزش، 3، 159-137
7. صالحی، مهسا، و باباییان احمدی، علی. (1393). اولویت بندی معیارهای انتخاب محصول در واردات کالا با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره. اولین کنفرانس بین المللی مدیریت و مهندسی صنایع، 3.
8. عادل آذر و همکاران. (1374). تکنیکی نوین برای تصمیم گیری گروهی. دانش مدیریت, شماره27 و 28، 22-32.
9. مهرگان، محمدرضا. (1383). پژوهش عملیاتی پیشرفته، تهران: نشر کتاب دانشگاهی.
10. مؤمنی، منصور. (1387). مباحث نوین تحیق در عملیات، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
11. نوروز گندشمین، یوسف. (1394). تدوین راهبردهای مطلوب برای شبکه آموزش سمیای جمهوری اسلامی ایران و اولویت بندی این راهبردها با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP. تهران: پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
[1] SAW
[2] TOPSIS
[3] ELECTRE
[4] AHP
[5] . Thomas L.Saaty
[6] - Weighted sum Vector=WSV
[7] - Consistency Index = CI
[8] - Random Index = RI