بررسی مؤلفههای عشق ممنوعه در رمان «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد
محورهای موضوعی : زبان و ادبیات فارسیسعیده طاهری رستمی 1 , ماندانا منگلی 2
1 - دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهرانجنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهرانجنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
کلید واژه: زویا پیرزاد, چراغها را من خاموش میکنم, عشق ممنوعه, خویشتنیابی,
چکیده مقاله :
مقالۀ حاضر به بررسی شاخصهای عشق ممنوعه در صفات رفتاری شخصیتهای اصلی رمان «چراغها را من خاموش میکنم» زویا پیرزاد (متولد 1331) میپردازد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به عشق ممنوعه در این رمان میپردازد. عشق ممنوعه برقراری رابطة عاشقانه با افرد متأهل است که با زیر پاگذاشتن تعهد همراه است. زمانی که یک فرد متأهل خارج از رابطة زناشویی خود به فرد دیگری عشق بورزد، در حال تجربه یک عشق ممنوع است. راوی و شخصیت اصلی رمان ِ مذکور، زنی تحصیلکرده و خانهدار به نام کلاریس آیوازیان است که همراه با همسرش آرتوش و سه فرزندش به نامهای آرمن، آرمینه و آرسینه در دهة چهل شمسی در آبادان زندگی میکند. دغدغۀ او تکرار و روزمرّگی است. با آمدن همسایهای به نام امیل سیمونیان این جریان یکنواخت متحول میشود و کلاریس وارد مرحلۀ عشق ممنوعه به همسایۀ تازهوارد میشود. در فصل پایانی، کلاریس به خودشناسی میرسد و با طی مراحل انواع خویشتنیابی، خوشحال است که امیل و خانوادهاش از همسایگی آنها رفته و به توهم باطل وی در مورد عشق پایان دادهاند.
The present article examines the indicators of forbidden love in the behavioral traits of the main characters of the novel "I Turn off the Lights" by Zoya Pirzad (born in 1952). Forbidden love is having a romantic relationship with a married person, which is associated with breaking the commitment. When a married person loves another person outside of their marital relationship, they are experiencing forbidden love. The narrator and the main character of the mentioned novel is an educated woman and a housewife named Claris Aivazian, who lives in Abadan in the 1340s with her husband Artoosh and her three children Arman, Armineh, and Arsineh. Her concern is repetition and everyday life. With the arrival of a neighbor named Emil Simonian, this smooth flow changes, and Claris enters the stage of forbidden love towards the new neighbor. In the final chapter, self-discovery dawns on Claris and, going through various stages of self-discovery, she is glad that Emil and his family have changed neighborhoods and put an end to her illusion of love.
اکبری زاده، فاطمه دیگران (1394). جلوههای چندزبانی در رمان چراغها را من خاموش میکنم. جستارهای زبانی. 6 (2)، 25-52.
افلاطون (1366). دورۀ آثار افلاطون. ترجمۀ محمدحسن لطفی و رضا کاویانی. 4 جلد. چ. دوم. تهران: خوارزمی.
برادشاو، جان (1381). آفرینش عشق. ترجمة جواد شافعیمقدم و نیره ایجادی. تهران: پیکان.
پاینده، حسین (1398). گشودن رمان. تهران: مروارید.
پک، اسکات (1380). هنر عاشقی. ترجمۀ زهرا ادهمی. تهران: خاتون.
پورتقی میاندوآب؛ سولماز؛ عقدایی، تورج (1400). نگاهی به فلسفۀ وجودی زن در دو رمان زویا پیرزاد. مطالعات زبان فارسی. 4 (7). 35-51.
پیرزاد، زویا (1380). چراغها را من خاموش میکنم. تهران: مرکز.
تجلی، مائده؛ عالی عباسآباد، یوسف؛ سلیمانی، صدیقه (1399). سبکشناسی داستان چراغها را من خاموش میکنم با رویکرد سبکشناسی انتقادی. متنپژوهی ادبی. 24 (86)، 55-79.
جعفریزاده مالمیری، حمیدرضا؛ مظفری، سولماز (1399). بررسی روایت در رمان «چراغها را من خاموش میکنم نوشتة زویا پیرزاد از دیدگاه ژرار ژنت. مطالعات شهریارپژوهی. 7 (27)، 580-557.
جهانی، سیما؛ میرهاشمی، مرتضی (1399). تحلیل گفتگوی شخصیتهای زن در رمانهای منتخب فارسی بر مبنای جامعهشناسی زبان زنان. سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب). 13 (55)، 43-71.
جوکاری، مهناز؛ عربی، علی؛ روحانی، علی (1398). بازنمایی شخصیت زن در رمان قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران مورد مطالعه: رمان سووشون و رمان چراغها را من خاموش میکنم. زن و جامعه. 10 (38)، 263-282.
حسنزاده دستجردی، افسانه (1394). تحلیل ساختار رمان چراغها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان. ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی. 11 (39)، 80-49.
دهقان نیری، علیرضا؛ خلقتی، مرضیه (1397). چه کسی چراغها را خاموش میکند؟ تحلیل رمان چراغها را من خاموش میکنم بر اساس نظریة گروه خاموش. جامعهشناسی هنر و ادبیات. 10 (19). 63-93.
ذباح، محمود؛ فیروزی مقدم، محمود؛ علوی مقدم، مهیار (1401). جامعهشناختی سرمایههای زنان بر اساس نظریه انواع سرمایۀ پیر بوردیو در رمان چراغها را من خاموش میکنم. مجله ادبیات فارسی آزاد مشهد. 18 (32)، 41-53.
راسل، برتراند (1380). کلمات قصار برتراند راسل. به کوشش محمد کوثری استرآبادی. تهران: نوین.
زرلکی، شهلا (1393). نقد و بررسی آثار زویا پیرزاد. تهران: نیلوفر.
زمانی، کریم (1395). میناگر عشق. تهران: نی.
صدری، فاطمه؛ طاهری، جواد؛ نامدار، لیدا (1401). تحلیل مؤلفۀ کانونیشدگی با تأکید بر وجوه روانشناسی در داستان چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد. سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب). 15 (75)، 199-211.
عظیمی، زهرا؛ مرتضوی، جمال الدین (1394). بررسی دغدغهها و مشکلات زنان در آثار چراغها را من خاموش میکنم و عادت میکنیم زویا پیرزاد. مجله مطالعات نقد ادبی. 10 (39)، 113-137.
عظیمی، زهرا؛ مرتضوی، جمال الدین (1398). سیمای زن در چراغها را من خاموش میکنم و عادت میکنیم با تکیه بر رویکرد اجتماعی. مجله پژوهشنامه ادبیات داستانی. 8 (28)، 75-90.
علی احمدی، محمد (1384). زمینة روانشناسی هیلگارد. ج. دوم؛ عشق، مفاهیم علمی و اجتماعی. تهران: آستان.
فخرشفائی، ناهید (1399). زنستیزی در ادبیّات زن محور: بررسی تطبیقی رمانهای غرور و تعصّب اثر جین آستین و چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد. ادبیات تطبیقی. 12 (22)، 156-172.
فرانکل، ویکتور (1380). انسان در جستجوی معنا. ترجمة نهضت صالحیان و مهین میلانی. تهران: درسا.
قربانپور، حسین؛ اشکبوس ویشکایی، رقیه (1395). بررسی ویژگیهای نوشتار زنانه در دو رمان بامداد خمار و چراغها را من خاموش میکنم. پژوهشهای ادبی و بلاغی، 4 (15)، 71-94.
کیا، افخم السادات و دیگران (1402). مقایسۀ رمانهای چراغها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد و تخم شر بلقیس سلیمانی، با رویکرد جامعهشناسی شهری و روستایی. سبکشناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب). 16 (91)، 274-289.
گودرزی نژاد، آسیه (1388). شخصیتپردازی در رمان من چراغها را خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد. بهارستان سخن. ۵ (14)،
155-172.
لپ، اینیاس (1377). روانشناسی عشق ورزیدن. ترجمة کاظم سامی و محمود ریاضی. تهران: سهامی خاص.
معروف، یحیی و دیگران (1401). سایهروشن جدال زن سنتی و مدرن در ایران و سوریه رمان الدوامة و چراغها را من خاموش میکنم. مطالعات ادبیات تطبیقی. 16 (63)، 184-200.
نوربخش، جواد (۱۳۸۱). چهل کلام و سی پیام. تهران: یلدا قلم.
نوری، محمد و همکاران (1385). روانشناسی روابط عاشقانه. تهران: نوین.