روایت شناسی داستان خواجه نعمان بر اساس نظریه تودوروف
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسینعیمه صفایی نیا 1 , امیراسماعیل آذر 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
کلید واژه: روایتشناسی, تودوروف, امیرارسلان نامدار, خواجه نعمان,
چکیده مقاله :
امیرارسلان نامدار، از داستانهای کهن ادبیات شفاهی فارسی است. آن را حدفاصل قصهپردازی سنتی و رماننویسی در ایران دانستهاند. قصههای عامیانه، همواره موردتوجه ساختارگرایان و روایتشناسان قرار گرفتهاند. در این میان، تودوروف در بررسی روایتهای اسطورهای، بهویژه قصهها، موفقیت چشمگیری یافتهاست. در این مقاله، به تحلیل و بررسی اولین داستان از کتاب امیرارسلان نامدار با عنوان "خواجه نعمان و سود سرشار او" براساس نظریه تودوروف میپردازیم. به لحاظ ساختار زبانی، این داستان بر محور افعال (کنشها)، شکل گرفتهاست. از دیدگاه نحوی؛ دو پی رفت اصلی (پایه) در ابتدا و انتهای روایت قرارگرفتهاند که دو پی رفت فرعی را در خود جایدادهاند. نحوه بهکارگیری پی رفتها در متن نیز، به شیوه درونهگیری است. از منظر وجوه روایتی؛ وجه غالب در داستان، اخباری و زمان وقوع افعال، گذشته است.
.
_||_