اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شادکامی و خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار
محورهای موضوعی : فصلنامه زن و جامعهمحبوبه فولادچنگ 1 , سمیه حسن نیا 2
1 - دانشیار روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز
2 - دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز
کلید واژه: خودکارآمدی, شادکامی, تنظیم هیجان,
چکیده مقاله :
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر آموزش تنظیم هیجان بر شادکامی و خودکار آمدی زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش را تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر یاسوج تشکیل دادند که 30 نفر از این زنان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب گردیدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه شادکامی آکسفورد و پرسش نامه خودکارآمدی شرر استفاده شد. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایش و کنترل، آموزش تنظیم هیجان بر روی گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت 2 جلسه در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. دادههای بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از دادهها نشان داد، آموزش تنظیم هیجان با کنترل اثر پیش آزمون، میتواند باعث افزایش شادکامی و خودکارآمدی زنان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شود. برخورداری از مهارت تنظیم هیجان میتواند افراد را در موقعیتهای هیجانی کنترل و هدایت نموده و منجر به عملکرد بهتر آنها در این موقعیتها شود. افرادی که مجهز به تنظیم هیجان هستند شادی بیشتری را تجربه میکنند و به دلیل توانایی کنترل موقعیتها، کارآمدتر میباشند.
This study aimed to investigate the effect of emotional regulation on happiness and self -efficacy of female -headed households. Method of the study was semi- empirical (pretest and posttest) with a control group. The statistical population included all female-headed households supported by the welfare organization of Yasuj and 30 of these women with multi-stage cluster sampling method were selected and assigned to experimental and control groups respectively. The Oxford Happiness Questionnaire and Scherrer's self-efficacy questionnaire were used to collect data. After randomly selecting test and control groups, emotional regulation training on the experimental group for 8 sessions of 90 minutes in 2 sessions per week was performed. After completing the curriculum, both groups were assessed. The data was statistically analyzed by using covariance analysis. The results showed that emotional regulation training with the control of pretest effect can increase happiness and self-efficacy among the experimental group compared with the control group. Emotional regulation skills contribute to have better performance in emotional situations and they experience more happiness and are more effective because they can control the situations better.