بررسی و مقایسه سلامت روان و سازگاری و تنظیم هیجان شناختی زنان مطلقه با زنان متأهل شهرستان یزد
محورهای موضوعی : فصلنامه زن و جامعهعلی جعفری ندوشن 1 , حسن زارع 2 , اعظم حسینی هنزایی 3 , مرضیه پورصالحی نویده 4 , مرضیه زینی 5
1 - دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی دانشگاه امام رضا(ع) مشهد
2 - کارشناس ارشد روانسنجی دانشگاه علامه طباطبایی
3 - کارشناس ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی
4 - دانشجوی دکتری رشته روانشناسی عمومی دانشگاه الزهرا
5 - کارشناس ارشد کودکان استثنایی دانشگاه علامه طباطبایی
کلید واژه: سلامت روان, زنان مطلقه, سازگاری, تنظیم هیجان شناختی, زنان متأهل,
چکیده مقاله :
امروزه با توجه به رشد روزافزون طلاق و پیامدهای آن در جامعه، بررسی آن در ابعاد مختلف حائز اهمیت است. روش تحقیق ما توصیفی، از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل و مطلقه بین گروه سنی 20 تا 35 ساله بود. برای تامین اعتبار بیرونی تحقیق، حجم زیرگروهها 50 نفر زن مطلقه و 50 نفر زن متأهل در نظر گرفته شد و از روش نمونهگیری در دسترس استفاده گردید. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه استاندارد: سلامت عمومی گلدبرگ، مقیاس دشواریهای تنظیم هیجانی و پرسشنامه سازگاری بل استفاده گردید. برای آزمون فرضیات تحقیق از روش t مستقل استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که زنان مطلقه در سه بعد سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری با زنان متأهل تفاوت معنیدار دارند. نتایج مبنی بر پایین بودن سطوح سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری در بین زنان مطلقه، توصیه میگردد با آموزش زنان در آستانه طلاق، سلامت روان، تنظیم هیجان شناختی و سازگاری آنها را ارتقاء داده تا با کاهش طلاق، اینگونه زنان کمتر دچار آسیبهای فردی و اجتماعی گردند.
Nowadays, considering the increasing rate of divorce and its consequences on the society, it is crucial to investigate it in various dimensions. The method of this research is descriptive from the type of causal-comparative. The statistical population consists of all married and divorced women aged 20 to 35 years old. The sample size for each sub-group should be at least 15 persons in causal- comparison researches. But for providing external validity of the research and reducing the sampling error, the sample size of each sub-group was considered as 50 divorced and 50 married women. The convenience sampling was utilized in this study. For the collection of data, three standard questionnaires were utilized: Goldberg's General Health questionnaire, Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS), and Bell's adjustment questionnaire. Data were analyzed on both levels of descriptive and inferential statistics (Leven's test and t-test). Results indicate that divorced women in three dimensions of mental health, cognitive emotion regulation, and adjustment are significantly different with the married women. Because of low levels of mental health, cognitive emotion regulation and adjustment among divorced women, it is recommended to educate women on the border of divorce to improve their mental health, cognitive emotion regulation and adjustment because by reducing the divorce rate, these women would have less personal and social problems.