طراحی مدل ساختاری اعتیاد به آرایش در زنان متأهل بر اساس اختلال بدشکلی بدن، عزت نفس جنسی و هوش بدنی
محورهای موضوعی : فصلنامه زن و جامعهمظفر غفاری 1 , علی محمدزاده 2 , ابراهیم افتخاری 3
1 - استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 - استاد گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3 - گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
کلید واژه: اعتیاد, آرایش, بد شکلی بدن, عزت نفس جنسی, هوش بدنی,
چکیده مقاله :
هدف: اعتیاد به آرایش و عوامل مرتبط با آن، تا کنون شناسایی نشده و مجهول مانده است؛ بنابراین، مطالعه حاضر با هدف طراحی مدل ساختاری اعتیاد به آرایش در زنان متأهل براساس اختلال بدشکلی بدن، عزت نفس جنسی و هوش بدنی انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. نمونه آماری تحقیق شامل 200 نفر (18 تا 50 سال) از مراجعه کنندگان به سالنهای آرایشی شهرستان میاندوآب در سال 1401 بودند، که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه اعتیاد به آرایش اسمیت و همکاران ، مقیاس اختلال بدشکلی بدن ربیعی و همکاران، مقیاس عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز و مقیاس هوش بدنی اندرسون استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون سوبل و بوت استراپ در بستر نرم افزار آماری SPSS (نسخه 21) و AMOS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: اثر مستقیم هوش بدنی (44/0-)، عزت نفس جنسی (36/0-) و اختلال بدشکلی بدن (45/0) در برآورد اعتیاد به آرایش معنیدار به دست آمد. اثر غیرمستقیم اختلال بدشکلی بدن (14/3=t-value) و عزت نفس جنسی (81/2-=t-value) با نقش واسطهای هوش بدنی بر میزان اعتیاد به آرایش معنیدار مشاهده شد که در مجموع 41 درصد از واریانس اعتیاد به آرایش از طریق متغیرهای مدل تبیین شدند. با توجه به نقش متغیرهای مطالعه در تبیین مدل ساختاری اعتیاد به آرایش، به نظر میرسد با تقویت عزت نفس جنسی و هوش بدنی و با کاهش علایم اختلال بدشکلی میتوان اعتیاد زنان را نسبت به آرایش بهبود داد.
Abstract
Introduction: Little is known about the factors associated with the desire for makeup addiction. Therefore, the aim of this study was to design a structural model of married women' makeup addiction based on body dysmorphic disorder, sexual self-esteem and body intelligence.
Methods: The research method applied in this study was correlational with the type of structural equations. Participants statistical of the present study include 200 clients of beauty centers (18 to 50 years old) at Miandoab city in 2022, that have been selected by convenience sampling. Smith and Et al.'s makeup addiction scale, Rabiei et al.'s body dysmorphic questionnaire, Zeanah and Schwarz's sexual self-esteem scale, and Anderson's body intelligence scale were used for data collection. The data were analyzed by Pearson correlation coefficient, Sobel and Bootstrap test, through statistical software (SPSS version 21) and AMOS.
Findings: The direct effect of body intelligence (-0.44), sexual self-esteem (-0.36) and body dysmorphic disorder (0.45) in the estimation of makeup addiction was significant. Also, the indirect effect of body dysmorphic disorder (t-value=3.14) and sexual self-esteem (t-value=-2.81) mediated by body intelligence was significant. and total of 41% of the variance of makeup addiction is explained through model variables.
Conclusion: Considering the role of the body dysmorphic disorder, sexual self-esteem and body intelligence variables in explaining the makeup addiction model, it seems that by strengthening sexual self-esteem and body intelligence and by reducing the symptoms of body dysmorphic disorder, women's addiction to makeup can be treated.
_||_