تببین مدل ارتقاء عدالت جنسیتی در جوامع اسلامی از دیدگاه نهج‌البلاغه بر اساس نظریه زمینه‌ای
محورهای موضوعی : زن و جامعهعلی ایمان زاده 1 * , مهلا فرهادی 2
1 - استادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز، تبریز،ایران
2 - کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه ملایر، ملایر،ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
مطالعه‌ی حاضر در پی ارائه مدلی جهت ارتقاء عدالت جنسیتی در جوامع اسلامی از دیدگاه نهج‌البلاغه است. به جهت عدم کفایت مبانی ارائه شده توسط نظریه‌های مختلف در کشورهای دیگر از جمله جنبش فمینیسم در کشورهای غربی و تجویز آن به کشورهای دیگر و مشکلات عدیده‌ای که این مکتب در جوامع مختلف حتی جوامع غربی ایجاد کرد واز طرفی به دلیل ارائه نشدن مدلی برای برقراری عدالت جنسیتی در جوامع اسلامی، محققین با به دست آوردن داده‌های متناسب با زمینه‌ی مورد مطالعه،از روش کیفی نظریه مبتنی بر زمینه استفاده نمودند. داده‌ها،از طریق مطالعه‌ی خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج‌البلاغه گردآوری شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، با طبقه‌بندی مفاهیم، مقوله‌های فرعی و محوری و یافتن مقوله‌ی هسته‌ای، با استفاده از سه نوع کدگذاری: باز، محوری و انتخابی، مقوله‌های شکل دهنده‌ی عدالت جنسیتی و روابط آن‌ها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل شرایط علّی (3 مقوله)، مقوله‌ی محوری (عدالت جنسیتی)، راهبرد (8مقوله)، شرایط زمینه‌ای (3مقوله)، شرایط مداخله‌گر (1مقوله) و پیامدها (2مقوله) می‌شوند.
The present study seeks to provide a model for improving gender justice in Islamic societies. Because of the inadequacy of the fundamentals provided by various theories in other countries, including the movement of feminism in Western countries and its prescribing to other countries, and the many problems that this school has created in many societies, even Western societies, and, on the other hand, because of the lack of a model for establishing Gender justice in Islamic societies, researchers have used qualitative field-based theory by obtaining data in accordance with the related field. The data were collected through the study of sermons, letters and wisdom of Nahj al-Balagh. By categorizing concepts, subcategories and pivotal categories and finding the nuclear issue emerged with the use of open, axial and selective coding, and the categories forming gender equality and their relations in the form of a paradigmatic model that included the causal conditions (3 categories), the nuclear category (justice Gender), strategy (8 categories), ground conditions (3 categories), intervening conditions (1 categories) and outcomes (2 categories).